اخبار روز
Sunday, March 04, 2012
تفسیر سپاه پاسداران از شرکت خاتمی در انتخابات
Saturday, March 03, 2012
توجیهات عجیب خاتمی به روایت یک روزنامه نگار: در برگه رای نوشتم: «جمهوری اسلا می
جرس: به نوشته حسین نورانی نژاد، روزنامه نگار و فعال سیاسی اصلاح طلب، "آقای خاتمی هرگونه فشار پیدا و پنهان، معامله و پیغامی را تکذیب کرد و در مقابل این پرسش که دیروز بر روی برگه رایش چه نوشته است، گفت: «جمهوری اسلامی». "
وزارت خارجه آلمان سفیر جمهوری اسلامی را در اعتراض به حکم اعدام یوسف ندرخانی فراخواند
بی بی سی : وزارت خارجه آلمان روز گذشته جمعه ۱۲ اسفند ( دوم مارس) با احضار سفیر ایران مراتب نگرانی این کشور را در ارتباط با سرنوشت یوسف ندرخانی، کشیش پروتستان ابراز کرده و خواستار آزادی فوری او شده است.
یوسف ندرخانی که ۳۳ سال سن دارد، در ۱۹ سالگی به مسیحیت گروید. گفته شده آقای ندرخانی به دلیل خودداری از انکار دین مسیحیت با مجازات اعدام روبروست.
یکی از سخنگویان وزارت خارجه آلمان گفته است:"به درخواست گیدئو وستروله، وزیر خارجه، سفیر ایران به وزارت خارجه فراخوانده شد تا ابراز نگرانی عمیق این کشور نسبت به وضعیت یوسف ندرخانی به او ابلاغ شود."
سخنگوی وزارت خارجه آلمان گفت: "براساس چندین گزارش مستقل، آقای ندرخانی به زودی اعدام می شود. در همین رابطه دستورات لازم برای اجرای این حکم به مقامات قضایی در زندان مرکزی در رشت ارسال شده است."
این در حالی است که خبرگزاری دولتی ایران، ایرنا، به نقل از سفیر این کشور در برلین صدور چنین حکمی را برای آقای ندرخانی رد کرده است.
علیرضا شیخ عطار، سفیر ایران در آلمان، ضمن محکوم کردن "کمپین بی اساسی" که در این باره علیه ایران به راه افتاده گفت:"تاکنون در ایران حکمی علیه کسی که دینش را تغییر داده باشد، صادر نشده است."
آقای شیخ عطار افزوده: "هر گونه حکمی در این مورد توسط دادگاه اعلام خواهد شد."
در همین حال محمد علی دادخواه، وکیل آقای ندرخانی با اشاره به این که " اتفاق تازه ای" در مورد این پرونده نیفتاده به خبرگزاری فرانسه گفت:" ما هنوز در انتظار پاسخ نامه ای هستیم که از دادگاه به دفترآیت الله خامنه ای، رهبر ایران ارسال شده است تا نظر او را در این باره بدانیم."
آقای دادخواه افزوده که این نامه در اوایل ماه گذشته میلادی به دفتر رهبر ایران فرستاده شده و ما نمی دانیم که چه زمانی پاسخ این نامه داده می شود.
آقای ندرخانی اکتبر ۲۰۰۹ بازداشت شد و براساس قوانین شریعت اسلامی به جرم ارتداد به اعدام محکوم شد. این قانون اجازه می دهد در صورت ندامت محکوم، حکم لغو شود.
بعد از تایید حکم او توسط دادگاه تجدید نظر در سپتامبر ۲۰۱۰ در استان گیلان، یوسف ندرخانی از دیوان عالی درخواست تجدید نظر کرد.
Thursday, March 01, 2012
مریم رجوی از اظهارات خانم کلینتون استقبال کرد و خواستار همزمانی خروج از لیست و انتقال به لیبرتی، برای حل همه مشکلات در اسرع وقت شد
Monday, February 27, 2012
یک کارگردان ذوب شده درولایت : اصغر فرهادي در راستاي انديشههاي آمریکا و صهیونیست ها قدم بر میدارد
کنفرانس در واشینگتن,مسئولیت آمریکا و ملل متحد درحفاظت و تضمین حقوق ساکنان اشرف-قسمت دوم
سهشنبه، ۰۹ اسفند ۱۳۹۰ / ۲۸ فوریه ۲۰۱۲
روز جمعه ۲۵فوریه ۲۰۱۲ ,کنفرانسی در واشینگتن باعنوان تهدید فزاینده رژیم ایران وگزینههای سیاست برای ایالات متحده ومسئولیت آمریکا و ملل متحد درحفاظت و تضمین حقوق ساکنان اشرف با حضوربسیاری ازشخصیت های برجسته آمریکایی ازجمله ریچارد دیلی شهردار شیگاگو به مدت ۲۲ سال ,عالیترین مدیر شهری ایالات متحده- ۲۰۰۵,مدیر کنفرانس شهرداران آمریکا – ۱۹۹۶-سفیر فیلیپ لادر,سفیر آمریکا در انگلستان ۱۹۹۷ ـ ۲۰۰۱,معاون رئیس دفتر رئیسجمهور بیل کلینتون,عضو هیأت مدیره صلیب سرخ آمریکا-رودی جولیانی,شهردار نیویورک در سال ۲۰۰۱,شهردار جامعه بینالمللی در نیویورک-هوارد دین,رئیس حزب دموکرات آمریکا۲۰۰۴ ـ ۲۰۰۹,کاندیدای ریاستجمهوری-تام ریج,وزیر امنیت آمریکا ۲۰۰۳ ـ ۲۰۰۵ ,فرماندار پنسیلوانیا ۱۹۹۵ـ ۲۰۰۱-پروفسور آلن درشویتز,معرفترین وکیل جهان در پرونده های جنایی-گلن کارل,معاون پیشین اطلاعات مرکزی آمریکا -آوی جوریش,مشاور پیشین وزارت دارایی آمریکا -تام تانکردو,نماینده پیشین کنگره آمریکا تشکیل شد.
قسمت دوم
آقای ریچارد دیلی: شهردار شیگاگو به مدت ۲۲ سال ,عالیترین مدیر شهری ایالات متحده- ۲۰۰۵,مدیر کنفرانس شهرداران آمریکا – ۱۹۹۶
متشکرم. بسیار مفتخرم که امروز اینجا با چنین پنل ممتازی باشم.
امروز که ما درباره اشرف و کمپ لیبرتی صحبت میکنیم در واقع داریم درباره اعضای خانواده شما و خانواده ما صحبت میکنیم. من این را میگویم چون مهم است، نه تنها جامعه ایرانی بلکه سایر رهبران، نه تنها یک بحث به صورت ملی است، بلکه من از یک چشمانداز دیگر آمده ام.
از همه شما که از جوامع مختلف در اینجا هستید میخواهم به جوامعتان برگردید و درباره آنچه در اشرف و لیبرتی میگذرد صحبت کنید. با مردم صحبت کنید با شهردارتان صحبت کنید اعضای شورای شهر، مقامات محلی، فرمانداران، با آنها صحبت کنید تا بتوانیم واشینگتن را به حرکت واداریم. حرکت واشینگتن سخت است، ولی افراد میتوانند واشینگتن را حرکت دهند و پیام امروز این است.
ما در آمریکا درباره تاریخ جهان آنقدر آگاه نیستیم ولی باید باشیم چون برای درک تاریخ آمریکا باید تاریخ جهان را درک کرد.
متأسفانه همانطور که آلن درشویتز اشاره کرد، ما داریم اشتباهات گذشته را تکرار میکنیم و به این دلیل مهم است که شما باید با هم جمع شوید و مستمراً داستانتان را در جوامعتان از هر گروه نژادی و قومی بگویید، چون اگر نگویید این داستان فقط به جامعه ایرانی محدود میشود.
این داستانی است که نه تنها در ایالات متحده، بلکه در سراسر جهان باید گفته شود و به این دلیل مهم است که ما میخواهیم به کنفرانس شهرداران آمریکا که در ماه ژوئن برگزار می شود بیاییم و در آنجا قطعنامه ای درباره کمپ اشرف و کمپ لیبرتی بگذرانیم و آمریکاییهای بیشتری را درباره بی عدالتی که همینجا در جهان صورت می گیرد آگاه کنیم.
به این دلیل است که من امروز اینجا هستم، از طرف یک شهری که جهان را درک میکند، درک میکند که مهاجرین چه کسانی هستند، مهمتر از همه از فرهنگ ایرانی قدردانی میکند، از تمدن آنها قدردانی میکند، به خاطر آنچه برای آمریکا کرده اند و ما میخواهیم از روانهای از دست رفته در کمپ اشرف قدردانی کنیم و همچنین از افراد کمپ لیبرتی.
متشکرم.
هاوارد دین:رئیس حزب دموکرات آمریکا۲۰۰۴ ـ ۲۰۰۹,کاندیدای ریاستجمهوری
با تشکر، اجازه بدهید من از نماینده کنگره به خاطر معرفی سخاوتمندانه اش تشکر کنم. امروز شمشیرهایمان به یک سمت است.
و آن سمتی که شمشیرها آنرا نشانه رفته اند، به سوی یک بی عدالتی بزرگ، یعنی نفس برجای ماندن رژیم ملاهاست که مردمشان را سرکوب میکنند و به بند کشیده اند و آنها سرنگون خواهند شد و ما باید در این رابطه دست به کاری بزنیم. همین حالا.
ما درباره بهار اعراب صحبت کرده ایم. یک بهار ایرانی هم بود و توسط آخوندها و آیت الله ها سرکوب شد. ما باید از عدالت در همه جا حمایت به عمل بیاوریم، زیرا همانطور که میدانید وقتی بی عدالتی در یک جا باشد، این بی عدالتی برای همه است.
ایالات متحده مسئولیت دارد. ما میتوانیم درباره مالکی و آخوندها تا میخواهیم شکایت کنیم. ولی ایالات متحده آمریکا مسئولیت نهایی را برای امنیت ساکنان اشرف و تک تک نفرات اشرف که بطور مکتوب توسط یک فرمانده ارشد نیروهای مسلح آمریکا، امضا شده بود، برعهده دارد.
واقعیت امر این است که این صرفاً یک مبارزه برای حفظ جان ۳۴۰۰ تن افراد غیرمسلح و بی دفاع و محصور شده در یک کشورِ به نحو فزاینده ای غیردموکراتیک، نیست. این یک مبارزه برای این است که ایالات متحده چگونه کشوری باشد.
اگر کشوری در جستجوی این است که یک نمونه برای حقوق بشر، آزادی و دموکراسی باشد، پس آن کشور باید دارای استانداردهای بالاتری از آخوندها و مالکی باشد و ما میخواهیم چنین نمونه یی باشیم.
بنابراین، ما صرفاً بر اساس اینکه کمپ لیبرتی تا چه حد کثیف است مورد قضاوت قرار نمیگیریم. بر اساس اینکه آیت الله ها و مالکی چکار کردند، مورد قضاوت قرار نمیگیریم. بلکه ما بر اساس این معیار مورد قضاوت قرار میگیریم که اگر فقط جان یکی از افراد غیر مسلح و بیدفاع در اشرف که ما سوگند خوردیم از آنها حفاظت کنیم، از دست برود، این لکه سیاهی علیه میراث ایالات متحده آمریکا خواهد بود و ما مسئول آن خواهیم بود.
اکنون، ما ۴۰۰ تن از ساکنان اشرف را به لیبرتی منتقل کرده ایم که آن چیزی که گفته میشد، نبود. به ما دروغ گفته شد. بهتر است در انتخاب کلمات احتیاط نکنیم. به ما صریحاً دروغ گفته شد.
من موافقم که لازم است مشخص کنیم چه کسی این دروغ را گفت. اما، جدای از انجام هرکاری برای مشخص شدن اینکه چه کسی دروغ گفته، ما باید درلحظه و فوراً پیشرفت آنچه را که در دستور کار (برای انتقال افراد به لیبرتی) است، متوقف کنیم اکنون فشار زیادی روی دولت ایالات متحده آمریکا خواهد بود که ساکنان لیبرتی را جابجا کنید و آنها را به جایی در غرب بفرستید که امن باشند.
واقعیت این است که بحثهایی صورت گرفته است که آیا ما ۴۰۰نفر دیگر را بیاوریم یا نه. البته، نه تنها شرایط لیبرتی انزجارآور است، بلکه واقعیت این است که برای ۴۰۰نفر دیگر جا در کمپ لیبرتی نیست و لذا دولت ایالات متحده باید ساکنان لیبرتی را جابجا کند و آنها را به کشورهایی غربی بفرستد که پناهنده می پذیرند، قبل از آنکه بخواهیم ۴۰۰ نفر بعدی را به لیبرتی بفرستیم، زیرا در کمپ لیبرتی امکانات برای ۴۰۰نفر دیگر وجود ندارد.
شما داستان را میدانید. در سال ۲۰۰۳ در ازای گرفتن سلاح ساکنان اشرف، ما به تک تک آنها یک تعهد مکتوب دادیم که از آنها دفاع میکنیم. ما در سال ۲۰۰۹، این تعهد را زیر پا گذاشتیم. ما مسئولیت خودمان را در سال۲۰۱۱ رها کردیم؛ وقتی که ۴۷ نفر بطرز فجیعی توسط مالکی، این کشتارگر جمعی، به قتل رسیدند.
ولی این هم ماجرا نیست. بعد از آنکه ما کنترل کمپ اشرف را بدست گرفتیم و شمار زیادی از افراد برجسته نظامی آمریکا هستند که مثل همه ما بسختی تلاش میکنند تا این موضوع یک پایان موفقیت آمیزی داشته باشد، بعد از این که کنترل را بدست گرفتیم، اداره آگاهی فدرال (اف.بی.آی) به اشرف آمد و تک تک افراد را مورد تحقیق قرار داد. حتی یک تن از ساکنان اشرف پیدا نشد که ربطی به تروریسم داشته باشد و یا در اقدامات تروریستی شرکت کرده باشد.
هیچ توجیهی برای حفظ مجاهدین در لیست تروریستی در آمریکا وجود ندارد و دادگاه استیناف واشینگتن همین حرف را زده است. آنها یکسال و نیم پیش گفته اند که حق دادرسی عادلانه نقض شده است و این حق دادرسی به مجاهدین باید داده شود و وزارت خارجه باید بازبینی کند. ولی وزارت خارجه از حکم قانونی دادگاه تبعیت نکرده است.
این یک توهین به همه کارهایی است که برای اشاعه دموکراسی می کنیم میباشد.
من به تازگی از کشور مالدیو برگشتم و اکنون یک تلاش است که ما داریم یک دولت دموکراتیک را ایجاد میکنیم و پیشرفتهایی هم بوده است.
میدانید چقدر برای من مشکل است که به آنها توضیح بدهم که باید به حکومت قانون گردن بگذارند، در حالی که وزارت خارجه ایالات متحده آمریکا خودش به حکومت قانون گردن نمیگذارد؟
چند هفته پیش من در مقابل جمعی در نیویورک صحبت کردم و در باره صلاحیت، اخلاقیات و اصول صحبت کردم. صلاحیت، اخلاقیات و اصول در ایالات متحده در بوته آزمایش است.
ساکنان اشرف کاری را که از آنها خواسته شده است انجام داده اند. آنها از خانه خود که ۲۵ سال در آنجا بوده اند، به جایی که در اساس زندان است و منطبق با هیچ استانداردی در هیچ نهادی، چه در ایالات متحده یا هرجای دیگر نیست، جابجا شده اند و آنها با استانداردهای ملل متحد مواجه نشده اند. وقتی به ما گفته شد که لیبرتی براساس استانداردهاست، به ما دروغ گفته شد.
لذا، ۴۰۰نفری که در کمپ لیبرتی هستند اکنون منتظرند و ساعت در حال تیک تاک است. و این مسئولیت ایالات متحده آمریکاست که مطمئن شود جان کسی از دست نرود.
آقای تام ریج:وزیر امنیت آمریکا ۲۰۰۳ ـ ۲۰۰۵ ,فرماندار پنسیلوانیا ۱۹۹۵ـ ۲۰۰۱
تام ریج: متشکرم برای مقدمه و معرفی دوستانه تان، متشکرم برای خوش آمدگویی شما.
نمیتوانستم جلو خود را بگیرم و به این فکر نکنم، فکر میکنم همگی ما گاهی به این مسأله فکر میکنیم که ما با حمایت شما دور هم جمع شده ایم، با فعالیت قوی شما، آیا واقعاً ما قادر نبودیم این مقدار پیشرفت را هم که در یکسال و نیم - دو سال پیش تا بحال داشته ایم بدست بیاوریم اگر پایداری، پایداری مستمر شما، حمایت بی پایان و دائم شما از دوستان و افراد خانواده تان که در آرزوی آزاد کردن اشرف و آزاد کردن سازمان مجاهدین خلق ایران هستند نبود. ما باید برای شما دست بزنیم. ما بدون حمایت شما اینجا نمی بودیم. برای کاری که شما برای ۳۴۰۰ نفر انجام داده اید متشکرم. شما خیلی بیشتر از کاری که ما بطور عام یا خاص میتوانستیم انجام دهیم انجام داده اید. همکاری با شما برای ما بسیار مایه افتخار است. ما در لحظات بسیار حساسی هستیم و این موضوع بسیار جدی و مهمی است. ولی با وجود اهمیت این موضوع، من هیچ وقت نمیخواهم که شوخی طبعی را کنار بگذارم. بعنوان یک مرد جوان از اینکه وکیل بودم خیلی خوشحال بودم، هنوز مطمئن نبودم که کسی مرا استخدام خواهد کرد، ولی هنوز هم فعال هستم، پروفسور درشویتز، من هنوز هم ۱۲ ساعت آموزش سالیانه را میگیرم. من به اینکه موکل شما باشم افتخار میکنم. از «آلن درشویتز» کسی در جامعه شناخته شده تر و قویتر در جامعه وکالت و حقوق بشری نیست. من از اینکه موکل شما هستم مفتخرم.
من به دوستم، رودی جولیانی گفتم، من برای ریاست جمهوری کاندید نشده ام ولی اگر رئیس جمهور باشم، یک وزارتخانه جدید درست میکنم بنام وزارت تهاجم وزیر آن خواهد بود.
من همیشه از همراه بودن با شهردار دیلی لذت میبرم، او یک دوست بسیار عالی است، کسی که من بخاطر تغییرات زیادی که ایجاد کرده است برایش احترام زیادی قائل هستم. امیدوارم که پیامش در گوش شما بماند و به دوستانتان هم منتقل کنید.
تیپو نیل گفت: «همه سیاستها محلی هستند ولی اگر شما بخواهید آنرا به درجه دولتی برسانید باید از منطقه شروع کنید. شما باید با نماینده، سناتور، هرکسی در منطقه تان شروع کنید». در کنار او بودن خوشوقتی بزرگی است.
دوست من هاوارد دین، چند هفته پیش ما در مورد همین موضوع با هم چند برنامه تلویزیونی داشتیم. خیلی جالب بود، ما باید در مورد یک موضوع دیگر صحبت میکردیم، ما در دو جای مختلف بودیم، ولی در یک صفحه تلویزیون، ما باید در مورد ایران و موضوعاتی متفاوت صحبت میکردیم، در کمتر از ۳۰ثانیه، او اولین کسی بود که موضوع را به سازمان مجاهدین ربط داد و بقیه برنامه را در مورد سازمان مجاهدین صحبت کردیم.
من مایلم که درمورد دیگر سخنرانان هم که بعد از من صحبت خواهند کرد، تعریف کنم، ولی این بدین معنی است که دفعه دیگر آنها مرا باید در آخر لیست سخنرانان قرار دهند. حضور در میان این اشخاص واقعاً افتخار بزرگی است.
گذشته طولانی وجود دارد و وقت زیادی نیاز است که ما بتوانیم به همه آنها بپردازیم که برخی توسط دیگر سخنرانان به آن پرداخته شد، ولی من فکر میکنم که همگی ما میدانیم که فهمیدن آنها برایمان خیلی مهم است.
سازمان مجاهدین خلق ایران ابزار توانمندی دفاع از خودش را، در پاسخ به درخواست ما که خواسته دولت عراق از ما بود، به ما تحویل داد. آنها سلاحهایشان را در مقابل تعهد ما در قبال حفاظت و امنیتشان، به ما تحویل دادند.
موقعیت ما در عراق تغییر کرد و عراق مسئول حفاظت آنها شد. عراقیها به ما قول دادند که از ساکنان کمپ اشرف دفاع کنند و حفاظت و امنیت آنان را فراهم کنند.
در سال ۲۰۰۹ به ما هشدار داده شد که به عراقیها نمی شود اعتماد کرد. دوباره در سال ۲۰۱۱ با یک حادثه وحشتناک دیگر به ما یادآوری شد که حرف آنها قابل اتکا نیست.
پس ما در شرایطی قرار گرفتیم که یک تعهد داریم و نیروهایمان را بیرون کشیده ایم، و تلاش میکنیم با دولتی که تحت نفوذ شدید ملاهای ایران است برخورد کنیم و آنها را وادار کنیم کاری که باید را انجام دهند.
تمام سخنرانان در این جلسه به دلائل و انگیزه های مختلفی به این برنامه پیوسته اند. من از طرف آنها صحبت نمی کنم، ولی به جرأت می توانم بگویم، یک حس درونی به من میگوید یک چیز باعث میشود همگی ما با هم در یک جا جمع شویم، علاوه بر صحنه های دردناک حمله مسلحانه در سالهای۲۰۰۹ و ۲۰۱۱، و آن این حقیقت مؤثر و فوری است که «ماحرفی زده ایم، ما قول داده ایم».
من همیشه گفته ام که آمریکا یک علامت و مارک دارد، اگر ما یک کالا بودیم چگونه برای فروش آن در دنیا تبلیغ میکردیم. وقتی به نقاط مختلفی در این جهان مراجعه کنیم و در مورد تجربه سیستم منحصر به فرد آمریکا صحبت میکنیم، البته نبایستی آن را استثنایی کرد. این سیستم منحصر به فرد آمریکا همان دولت مختار و تقسیم و توازن قدرت است، حاکمیت قانون و تعهد به بشریت و دادرسی است.
برای همین است که خیلی از ما در این هیأت سخنرانان مفتخر هستیم که در این بریف آمیکونس توسط پروفسور درشویتز معروف نمایندگی میشویم.
زمان دادرسی فرا رسیده است و این یک موضوع اساسی است که همه ما را با هم متحد کرده است. ما کسانی که میگوییم هستیم، ولی ما باید به ارزشهایمان پایبند باشیم و امروز بنظر میرسد بجای اینکه به ارزشهایمان بها بدهیم، از آنها فاصله میگیریم. اگر ما به ارزشهایمان بها میدادیم، سازمان مجاهدین خلق ایران سالها پیش باید از لیست خارج میشد و مهمتر از آن اصلاً هرگز نباید در این لیست قرار داده میشد، چون این لیست برای یک منظور سیاسی درست نشده بود.
همکارانم در مورد اینکه چگونه سازمان مجاهدین توسط اتحادیه اروپا، انگلستان، اف.بی.ای و سایرین تحت بررسی قرار گرفت، من را در جریان گذاشتند. تجربیات من محدود ولی به این موضوع مربوط است. از هشتم اکتبر سال۲۰۰۱ تا زمانیکه من از وزارت امنیت ملی خارج شدم، من از یک جدول تهدیدات استفاده می کردم. من هر روز آن را میدیدم. یکی از کارهایی بود که من انجام میدادم و من همه چیز را میدانستم، نه اینکه هر چیزی که من میدانستم ما در مورد آن صحبت میکردیم، گاهی موضوعات خوشحال کننده ای نبودند، ولی من خبر داشتم.
من هر روز لیست تروریستهایی را که خطری برای آمریکا داشتند، دریافت میکردم. من باید بگویم، به یاد ندارم که هرگز چیزی دیده باشم که از مجاهدین بعنوان یک گروه تروریستی یا از یک تروریست که به این سازمان تعلق داشته باشد و تهدیدی برای آمریکا، شهروندان آمریکایی و یا منافع آمریکا باشد. هر روز که من خدمت کردم، حتی در کاخ سفید، هرگز چیزی ندیدم. آنها به این لیست تعلق ندارند، آنها گروه تروریستی نیستند، آنها را از لیست خارج کنید.
اگر اجازه بدهید، دومین موضوع مهم در اینجا اعتبار است. چند موضوع و شخصیت و انجمن که من خیلی در مورد آنها نگران هستم. من این افتخار را داشتم که در چندین برنامه در کنار خانم رجوی باشم. من در کنار والدین، فرزندان، پسران و دختران، و خانواده های افرادی که توسط ملاها و احمدی نژاد کشته شده اند و با کسانی که با کمپ اشرف ارتباط شخصی دارند بوده ام. من میدانم که چقدر برای خانم رجوی و رهبری مجاهدین دردناک و مشکل بوده است که دوستان و همکاران خود را متقاعد کنند که به کمپ لیبرتی بروند. درمورد اعتبار سازمان ملل متحد و ایالات متحده، یکی از بزرگترین نگرانیهای من این است که خانم رجوی به آنها اعتماد کرد و آنها را باور کرد، درحالی که آنها به اعتماد او خیانت کردند.
آنها به او و رهبری اشرف یکسری عکس دادند که الان معلوم میشود آن عکسها یکروز دیگر توسط عکاسی دیگر گرفته شده است تا شرایط کمپ لیبرتی را طور دیگری وانمود کنند.
من واقعاً امیدوارم که شما بتوانید با کسانی که در کمپ اشرف هستند صحبت کنید و بر روی آنها تأثیر بگذارید و کسانی که در سراسر جهان درگیر موضوع سازمان مجاهدین خلق هستند، بدانند که ما حاضرین در اینجا، نسبت به اینکه چگونه آنها شرایط را وانمود کردند با خبر هستیم و همه ما میدانیم که آنها چگونه لیبرتی را به خانم رجوی معرفی کردند و ما هم به آنها اعتماد کردیم. ولی تمام چیزهایی که میگفتند دروغ و فریب بود، یک فریب بیرحمانه بود.
من روزی با رهبری صحبت میکردم، آنها روزانه ۱۲۰۰۰۰ لیتر آب برای ۴۰۰نفر احتیاج دارند، ولی فقط یک چهارم آنرا دارند. گاهی برق دارند، گاهی ندارند، آنها برای یک هفته امکان استحمام نداشته اند.
شما از این مسأله به عنوان دومین سازمانی که اعتبارش در خطر است یاد خواهید کرد و آن کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل متحد است که در سال ۱۹۵۰ بنیان نهاده شد و دوبار تا بحال برای کارهایی که در جهان کرده اند برنده جایزه صلح نوبل شده اند. این سازمان یک سازمان فوق العاده است، اما ما باید از سفیر کوبلر، دبیرکل سازمان ملل و آقای آنتونیو گوترز درخواست کنیم درباره چیزی که به غلط به ما عرضه کردند، ما نمیخواهیم زمان زیادی برای پیدا کردن متهم مصرف کنیم، ولی کسی باید علت اینکه چنین دروغهایی ساخته شده اند، را پیدا کند، آقای در شویتز درست میگوید. چرا چیزی گفتی که میدانستی اشتباه است؟ با توجه به آن، درخواست ما امروز این است: به آن برسید و درستش کنید. و همین الان اینکار را بکنید.
شما میدانید چه کسی دوست دارد اینکار را برای شما و برای ساکنان کمپ اشرف انجام دهد. خدای من، شما تصمیم گرفتید که کمپ اشرف را ترک کنید، من نمی دانم چرا، ولی اگر شما میخواهید که آنها در کمپ لیبرتی باشند، نگاه کنید آنها دراشرف چه ساخته اند. اگر به آنها ابزار لازم را بدهید آنها خود میتوانند از عهده این کار برآیند، فقط از سر راهشان کنار بروید، آنها کمپ لیبرتی را تعمیر و درست خواهند کرد.
و در پایان، شما نمیتوانید یک روزنامه، یا رادیو و یا برنامه را نگاه کنید که در مورد رابطه آمریکا با خاورمیانه و اتفاقات خاورمیانه صحبت نکند.
بخاطر دارم که سالها پیش با یک رهبر سیاسی خاورمیانه صحبت کردم، او گفت در این قسمت از دنیا سه مشکل اساسی وجود دارد، من پرسیدم که آنها چیست؟ او گفت: ایران، ایران و ایران. و دقیقاً درست گفت.
آیا این برای شما جالب نیست که ایران را در یک طرف و سوریه را در طرف دیگر داشته باشید. در اینجا رابطه ای باید باشد. آنها یکدیگر را حمایت میکنند و با وجود تمام حمایت مردمی، بنظر میرسد که پایانی بر بهار عرب باشد، هیچ محکومیتی برای رژیم ایران در سال ۲۰۰۹ و در سال۲۰۱۱ وجود ندارد! جالب است و ما هنوز داریم سعی میکنیم بفهمیم که چه کاری انجام خواهیم داد!
ما کمک زیادی از سازمان ملل متحد گرفتیم، چون ما نگران بودیم که در بنغازی چه پیش خواهد آمد، تا همین الان در سوریه ۶۰۰۰ تن کشته شده اند، ما هنوز داریم سعی میکنیم که بفهمیم چه کاری را باید انجام دهیم؟!
به هرحال سازمان ملل متحد چهار سری تحریم تا بحال داشته است. ما سازمان مجاهدین خلق را از سال۱۹۹۷ در لیست نگاه داشته ایم، چون فکر میکردیم که میتوانیم با رژیم ایران صحبت یا مذاکره کنیم، چه شد؟ سالها پیش ما گفتیم، بیایید رژیم ایران را محاصره دریایی کنیم، نفت را خارج از دسترس رژیم ایران قرار دهیم. آنها منابع طبیعی زیادی دارند، ما قادر خواهیم بود که اقتصاد این رژیم را فلج کنیم، چنانچه نفت را تحریم کنیم، ولی ما بخود زحمت امتحانش را هم به خودمان ندادیم.
اما ما با رژیم ایران گفتگو کرده ایم، مذاکره کرده ایم، و امید پشت امید داشته ایم، که برخی از سخنرانان پیش از من در مورد آن صحبت کردند.
این رژیم ایران است. به تاریخچه اش نگاه کنید، آنها مسئول کشتن سربازان آمریکایی در افغانستان و عراق هستند.
آنها مسئول قتل نخست وزیر حریری در لبنان هستند، کسی که همسرش یکبار به من گفت: «در این قسمت از دنیای ما بهتر است که مورد احترام باشید تا دوستتان داشته باشند». من نمیخواهم توسط رژیم ایران دوست داشته شوم، من میخواهم که مردم ایران مرا دوست داشته باشند.
یک اقدام قوی که این دولت میتواند انجام دهد، خانم کلینتون، رئیس جمهور اوباما و همه میتوانند همراهی کنند. یک اعلان و علامت بزرگ، یک پیام قوی، که ما ایالات متحده به قولمان وفادار خواهیم ماند، ما بر احکام حقوق بشری خود پافشاری خواهیم کرد، ما در کنار مردم خواهیم ایستاد، ما به آنها قول دادیم و برایشان امنیت وحفاظت ایجاد خواهیم کرد:
«ملاها، احمدی نژاد، ما سازمان مجاهدین خلق ایران را از لیست خارج خواهیم کرد. بفرمایید، حالا این مشکل شماست».
متشکرم. بسیار مفتخرم که امروز اینجا با چنین پنل ممتازی باشم.
امروز که ما درباره اشرف و کمپ لیبرتی صحبت میکنیم در واقع داریم درباره اعضای خانواده شما و خانواده ما صحبت میکنیم. من این را میگویم چون مهم است، نه تنها جامعه ایرانی بلکه سایر رهبران، نه تنها یک بحث به صورت ملی است، بلکه من از یک چشمانداز دیگر آمده ام.
از همه شما که از جوامع مختلف در اینجا هستید میخواهم به جوامعتان برگردید و درباره آنچه در اشرف و لیبرتی میگذرد صحبت کنید. با مردم صحبت کنید با شهردارتان صحبت کنید اعضای شورای شهر، مقامات محلی، فرمانداران، با آنها صحبت کنید تا بتوانیم واشینگتن را به حرکت واداریم. حرکت واشینگتن سخت است، ولی افراد میتوانند واشینگتن را حرکت دهند و پیام امروز این است.
ما در آمریکا درباره تاریخ جهان آنقدر آگاه نیستیم ولی باید باشیم چون برای درک تاریخ آمریکا باید تاریخ جهان را درک کرد.
متأسفانه همانطور که آلن درشویتز اشاره کرد، ما داریم اشتباهات گذشته را تکرار میکنیم و به این دلیل مهم است که شما باید با هم جمع شوید و مستمراً داستانتان را در جوامعتان از هر گروه نژادی و قومی بگویید، چون اگر نگویید این داستان فقط به جامعه ایرانی محدود میشود.
این داستانی است که نه تنها در ایالات متحده، بلکه در سراسر جهان باید گفته شود و به این دلیل مهم است که ما میخواهیم به کنفرانس شهرداران آمریکا که در ماه ژوئن برگزار می شود بیاییم و در آنجا قطعنامه ای درباره کمپ اشرف و کمپ لیبرتی بگذرانیم و آمریکاییهای بیشتری را درباره بی عدالتی که همینجا در جهان صورت می گیرد آگاه کنیم.
به این دلیل است که من امروز اینجا هستم، از طرف یک شهری که جهان را درک میکند، درک میکند که مهاجرین چه کسانی هستند، مهمتر از همه از فرهنگ ایرانی قدردانی میکند، از تمدن آنها قدردانی میکند، به خاطر آنچه برای آمریکا کرده اند و ما میخواهیم از روانهای از دست رفته در کمپ اشرف قدردانی کنیم و همچنین از افراد کمپ لیبرتی.
سفیر فیلیپ لادر:سفیر آمریکا در انگلستان ۱۹۹۷ ـ ۲۰۰۱,معاون رئیس دفتر رئیسجمهور بیل کلینتون,عضو هیأت مدیره صلیب سرخ آمریکا
این مأموریتی سخت برای من است نه تنها بخاطر اینکه باید بعد از این شخصیت های والا صحبت کنم بلکه بخاطر اینکه من به مأموریت های ساده عادت کرده ام.
ما البته در شرایطی دور هم جمع شده ایم که تنش ها بالا گرفته است. واشینگتن و بروکسل صادرات نفت و بانک مرکزی رژیم ایران را هدف قرار داده اند. همین هفته گذشته ما با وقایعی روبرو بودیم که حس خوشبینی را برنمی انگیزند.
با اینحال دوست دارم آنچه شهردار دیلی گفت را تکرار کنم. اگر حقیقتاً آمریکاییان، چه در جامعه بازرگانی و چه از همه طیف های دیگر، عکس های کمپ لیبرتی را میدیدند به این نتیجه میرسیدند که شرایط تغییر یافته است.
این موضوعات ممکن است در تحلیل نهایی انساندوستانه باشد اما البته که تبعات گسترده ژئوپلتیکی دارند.
بنابراین میخواهم شما را تشویق کنم که این با برگزاری چنین گردهمایی هایی در اقصی نقاط کشور، افراد بیشتری را در مورد این که چگونه این شرایط، واقعیتهای ایران امروز، تغییر کرده است، مطلع کنید.
من به دقت به سخنرانان گوش دادم. و به دقت طی ماههای گذشته به مواضع سناتورها کری، لوین، گراهام و نماینده شرمن توجه کرده ام. من از حرف های ژنرال جونز و رهبران نظامی در این باره شگفت زده شده ام، کسانیکه من با آنها کار کرده ام و به آنها احترام قائلم.
من قطعاً در رابطه با حکم قضایی دادگاه واشینگتن مطلعم و همدل با دیگران از روند فعلی را موجب خطر میدانم.
دلیل اینکه میگویم شرایط تغییر کرده است چیست؟ اگر کسی آنچه که در مورد کمپ لیبرتی به عنوان واقعیت ارائه شد را ببیند، به ارتباط با واقعیت ۳۴۰۰ نفری که امروز در اشرف هستند، پی خواهد برد.
درحال حاضر موضوع اصلی این است که چگونه میتوانیم مطامع هسته یی رژیم ایران را مهار کنیم، اما موضوع فوری تر و اضطراری تر، آینده ۳۴۰۰ انسان است.
باید تمایلات سختسرانه رژیم تهران را درهم شکست.
اگر واقعاً میخواهیم به هر طریقی پیشرفت کنیم، همانطور که شهردار دیلی گفت، ضروری است که درک عمیق تر و وسیع تری نسبت به واقعیاتی که آن افراد با آنها روبرو شده اند حاصل شود.
صرفنظر از تمام اختلافات سیاسی لازم است تمرکزی عمیق تر و وسیع تری نسبت به آینده افراد، ایجاد شود.
از شما متشکرم که به من فرصت دادید که مشوق شما باشم در این که دیگران را بطور گسترده تر آگاه کنید و بخاطر آنچه توانستم امروز فرابگیرم، از شما بسیار سپاسگزارم.
افعی ها در زندان لیبرتی
Friday, August 05, 2011
Sunday, December 20, 2009
نامه خمینی به منتظری و لغو جانشینی او
حالا این رابطش با منتظری چطوری میشه نمی دونم؟
خواستم یک نامه تاریخی حضرت امام خمینی به حسینعلی منتظری رو بخونید .شاید فهمیدید یه جاهایی اشتباه کردید
صحیفه امام خمینی
جلد بیست و یکم - صفحه 330 - نامه به آقاي منتظري "عزل ايشان از قائم مقامي رهبري "
نامه
زمان : 6 فروردين 1368 / 18 شعبان 1409
مخاطب : منتظري ، حسينعلي
موضوع : عزل آقاي منتظري از قائم مقامي رهبري
صفحه : 330
بسم الله الرحمن الرحيم
جناب آقاي منتظري
با دلي پر خون و قلبي شكسته چند كلمهاي برايتان مينويسم تا مردم روزي در جريان امر قرار گيرند. شما در نامه اخيرتان نوشتهايد كه نظر تو را شرعاً بر نظر خود مقدم ميدانم؛ خدا را در نظر ميگيرم و مسائلي را گوشزد ميكنم.
از آنجا كه روشن شده است كه شما اين كشور و انقلاب اسلامي عزيز مردم مسلمان ايران را پس از من به دست ليبرالها و از كانال آنها به منافقين ميسپاريد، صلاحيت و مشروعيت رهبري آينده نظام را از دست دادهايد. شما در اكثر نامهها و صحبتها و موضعگيريهايتان نشان داديد كه معتقديد ليبرالها و منافقين بايد بر كشور حكومت كنند.
به قدري مطالبي كه ميگفتيد ديكته شده منافقين بود كه من فايدهاي براي جواب به آنها نميديدم.مثلا در همين دفاعيه شما از منافقين تعداد بسيار معدودي كه در جنگ مسلحانه عليه اسلام و انقلاب محكوم به اعدام شده بودند را منافقين از دهان و قلم شما به آلاف و الوف رساندند و ميبينيد كه چه خدمت ارزندهاي به استكبار كردهايد.
در مساله مهدي هاشمي قاتل، شما او را از همه متدينين متدينتر ميدانستيد و با اينكه برايتان ثابت شده بود كه او قاتل است مرتب پيغام ميداديد كه او را نكشيد. از قضاياي مثل قضيه مهدي هاشمي كه بسيار است و من حال بازگو كردن تمامي آنها را ندارم. شما از اين پس وكيل من نميباشيد و به طلابي كه پول براي شما ميآورند بگوييد به قم منزل آقاي پسنديده و يا در تهران به جماران مراجعه كنند.
بحمد الله از اين پس شما مساله مالي هم نداريد. اگر شما نظر من را شرعاً مقدم بر نظر خود ميدانيد -كه مسلماً منافقين صلاح نميدانند و شما مشغول به نوشتن چيزهايي ميشويد كه آخرتتان را خرابتر ميكند-، با دلي شكسته و سينهاي گداخته از آتش بيمهريها با اتكا به خداوند متعال به شما كه حاصل عمر من بوديد چند نصيحت ميكنم ديگر خود دانيد:
1 - سعي كنيد افراد بيت خود را عوض كنيد تا سهم مبارك امام بر حلقوم منافقين و گروه مهدي هاشمي و ليبرالها نريزد.
2 - از آنجا كه سادهلوح هستيد و سريعاً تحريك ميشويد در هيچ كار سياسي دخالت نكنيد، شايد خدا از سر تقصيرات شما بگذرد.
3 - ديگر نه براي من نامه بنويسيد و نه اجازه دهيد منافقين هر چه اسرار مملكت است را به راديوهاي بيگانه دهند.
4 - نامهها و سخنرانيهاي منافقين كه به وسيله شما از رسانههاي گروهي به مردم ميرسيد؛ ضربات سنگيني بر اسلام و انقلاب زد و موجب خيانتي بزرگ به سربازان گمنام امام زمان -روحي له الفدا- و خونهاي پاك شهداي اسلام و انقلاب گرديد؛ براي اينكه در قعر جهنم نسوزيد خود اعتراف به اشتباه و گناه كنيد، شايد خدا كمكتان كند.
و الله قسم، من از ابتدا با انتخاب شما مخالف بودم، ولي در آن وقت شما را سادهلوح ميدانستم كه مدير و مدبر نبوديد ولي شخصي بوديد تحصيلكرده كه مفيد براي حوزههاي علميه بوديد و اگر اين گونه كارهاتان را ادامه دهيد مسلما تكليف ديگري دارم و ميدانيد كه از تكليف خود سرپيچي نميكنم. و الله قسم، من با نخستوزيري بازرگان مخالف بودم ولي او را هم آدم خوبي ميدانستم. و الله قسم، من راي به رياست جمهوري بنيصدر ندادم و در تمام موارد نظر دوستان را پذيرفتم.
سخني از سر درد و رنج و با دلي شكسته و پر از غم و اندوه با مردم عزيزمان دارم: من با خداي خود عهد كردم كه از بدي افرادي كه مكلف به اغماض آن نيستم هرگز چشمپوشي نكنم. من با خداي خود پيمان بستهام كه رضاي او را بر رضاي مردم و دوستان مقدم دارم؛ اگر تمام جهان عليه من قيام كنند دست از حق و حقيقت برنميدارم.
من كار به تاريخ و آنچه اتفاق ميافتد ندارم؛ من تنها بايد به وظيفه شرعي خود عمل كنم. من بعد از خدا با مردم خوب و شريف و نجيب پيمان بستهام كه واقعيات را در موقع مناسبش با آنها در ميان گذارم. تاريخ اسلام پر است از خيانت بزرگانش به اسلام؛ سعي كنند تحت تاثير دروغهاي ديكته شده كه اين روزها راديوهاي بيگانه آن را با شوق و شور و شعف پخش ميكنند نگردند. از خدا ميخواهم كه به پدر پير مردم عزيز ايران صبر و تحمل عطا فرمايد و او را بخشيده و از اين دنيا ببرد تا طعم تلخ خيانت دوستان را بيش از اين نچشد. ما همه راضي هستيم به رضايت او؛ از خود كه چيزي نداريم، هر چه هست اوست. و السلام.
يكشنبه 6 / 1 / 68