Monday, July 30, 2007

فشار بر ايران احتمال جنگ را کاهش مي دهد

فرانس پرس گزارش مي دهد: - سه شنبه 9 مرداد 1386 [2007.07.31]
برنارد کوشنر، وزير امور خارجه فرانسه، روز يکشنبه در قاهره گفت بايد بر سوريه و ايران فشار وارد کرد تا احتمال وقوع يک جنگ جديد در لبنان کم رنگ شود.
وي طي يک کنفرانس مطبوعاتي که همتاي مصري او، احمد ابوالغيط نيز در آن حضور داشت گفت: "من مي دانم که بايد اعمال فشار کرد تا فضاي لبنان به همين منوال باقي بماند. بي پرده بگويم، بايد کاري کنيم که از تأثيرات ايران و سوريه بر لبنان کاسته شود تا بدين ترتيب جنگ جديدي به وقوع نپيوندد."
او همچنين با اشاره به اينکه مردم لبنان بايد روابط خوبي با يکديگر داشته باشند افزود: "اکنون وضعيت لبنان به دليل وجود تأثيرات خارجي بسيار مشکل و پيچيده شده. اين مسأله به يکي از مشکل ترين مسايل جهان تبديل شده است."
آقاي کوشنر در ادامه سخنان خود گفت: "فرانسه هر آنچه را که بتواند انجام مي دهد، ولي ما نمي توانيم مشکل را به جاي لبناني ها حل کنيم. قبلاً کشورهاي ديگري مسؤوليت اين کار را برعهده گرفتند و در نهايت اقدامات بي نهايت منفي در رابطه با مسايل لبنان صورت گرفته است."
فرانسه اميدوار است بتواند گفتگو با اکثريت ضدسوري را که از سوي غرب حمايت مي شود از سر بگيرد. به علاوه گفتگو با بيشتر کشورهاي عربي نيز در دستور کار قرار دارد.
وزير امور خارجه فرانسه همچنين افزود: "تنها خود لبنان مي تواند مسايل لبنان را حل کند و براي سرنوشت خود تصميم گيري کند." وي سپس اظهار داشت يکشنبه شب اين موضوع را با ابوالغيط، وزير امور خارجه مصر، سعود الفيصل، رييس ديپلماسي عربستان و عمر موسي، دبير کل اتحاديه عرب در ميان خواهد گذاشت.
آقاي کوشنر اطلاعات ديگري درخصوص مصاحبه ها و نشست هاي انجام شده در لبنان ارائه نداد. او صرفاً به اين نکته اشاره کرد که هر دو طرف مي توانند ضمانت هايي را در ارتباط با انتخابات رياست جمهوري و دولت اتحاد مردمي تأمين کنند.
وي اظهار داشت: "در لبنان پيشرفت هايي صورت گرفته. اکنون به لطف تلاش هاي ما، مردم لبنان از هر گروهي با يکديگر به مذاکره مي نشينند. اين يک پيشرفت کوچک است، ولي به هرحال به عنوان يک پيشرفت محسوب مي شود."
اين درحالي است که اپوزيسيون ديگر مشروعيت دولت فواد سينيوره را به رسميت نمي شناسد و خواستار يک دولت متحد مردمي است که بتواند در آن داراي نفوذ باشد و حداقل شرايط ازسرگيري گفتمان نيز وجود داشته باشد.
شمارش معکوس براي انتخابات رياست جمهوري آينده آغاز شده، زيرا در صورت شکست، اين کشور دچار يک خلاء اداري- دولتي خطرناک خواهد شد.
واکنش تهران
محمدعلي حسيني، سخنگوي وزارت امور خارجه ايران، نسبت به اظهارات رييس ديپلماسي فرانسه عکس العمل نشان داد و گفت: "اميدوارم تفسير اظهارات آقاي کوشنر صحيح نباشد، زيرا در غير اين صورت بايد نسبت به واقع بيني و درک او از مسايل لبنان شک کرد."
وي در ادامه افزود: "آقاي کوشنر به خوبي مي داند که موانع واقعي در يافت راه حل براي بحران لبنان، امريکايي ها و نزديکان آنها هستند."
منبع: فرانس پرس، 30 ژوئيه 2007
مترجم: علي جواهريalijava_rooz@yahoo.es

تقویت متحدان امريکا عليه ايران


گزارش لوموند از: - سه شنبه 9 مرداد 1386 [2007.07.31]
کورين لنه
آيا اکنون زمان مناسبي براي تحويل تسليحات اضافي به کشورهاي خاورميانه بود؟ به محض اعلام پروژه دولت بوش مبني بر فروش ده ساله تسليحات و تجهيزات نظامي به عربستان و پنج کشور ديگر در حوزه خليج فارس، اين مسأله با مخالفت و سازش ناپذيري بخشي از کنگره مواجه شد.
اين طرح راکه هفته گذشته به چند تن از اعضاي پارلمان تسليم شد مي توان به عنوان پيش درآمدي براي نشست روز سه شنبه 31 ژوئيه در شرم الشيخ به حساب آورد. در اين نشست، رابرت گيتس، وزير دفاع امريکا و کاندوليزا رايس، وزير امور خارجه اين کشور، به همراه همتاهاي مصري، سعودي و پنج کشور عربي ديگر که گفته مي شود از مواضع ميانه رويي برخوردارند حضور خواهند داشت. اينها کشورهايي هستند [بحرين، قطر، کويت، عمان، امارات] که واشنگتن در صدد تقويت آنها برآمده تا بدين طريق نسبت به تأثير و نفوذ ايران در منطقه تعادل ايجاد کرده باشد.
در بخش دوم اين طرح، شاهد افزايش چشمگير کمک نظامي به اسراييل هستيم که به گفته ايهود اولمرت، نخست وزير اسراييل، اين افزايش به ميزان 25 درصد بوده است. ازطرف ديگر، کمک نظامي به مصر نيز به مبلغ 13 ميليارد دلار در مدت 10 سال پيش بيني شده.
با وجود اهميت اين قراردادها، قوانين کنگره امريکا به گونه اي بر دولت اين کشور تحميل مي شوند که راهي جز تبعیت از کنگره ندارد.
به دست آوردن امتياز
دولت بوش اميدوار است بتواند توان تدافعي متحدان سني خود را در خليج فارس افزايش دهد. اين کشورها از اينکه مي بينند ايران بر منطقه تسلط يافته نگرانند، به ويژه اينکه در صورت خروج ايالات متحده از عراق و احتمال دستيابي ايران به سلاح هسته اي، شرايط براي آنها بسيار وخيم تر خواهد شد. ايالات متحده همچنين اميدوار است که در کوتاه مدت بتواند رياض را به حمايت از دولت عراقي نوري المالکي، عليرغم سيطره شيعه ها، ترغيب کند.
روز قبل از آغاز سفر گيتس و رايس که پس از شرم الشيخ به جده خواهند رفت، مسؤولين امريکايي به طور عمومي اقدام به انتقاد از آنها کردند. زلماي خليل زاد، سفير امريکا در سازمان ملل، به شبکه CNN اظهار داشت: "درخصوص مسأله عراق، عربستان سعودي و چند کشور ديگر آنچه را که مي توانند انجام دهند، از ما دريغ مي کنند." او در ادامه افزود: "گاهي اوقات نه تنها کمک نمي کنند، بلکه تلاش هايي را که ما براي پيشرفت انجام داده ايم مختل مي سازند."
تام لانتوس، رييس دموکرات کميسيون امور خارجه در مجلس نمايندگان امريکا هم مخالفت خود را با طرح تحويل تسليحات بدون گرفتن امتياز از طرف سعودي اعلام کرد. به گفته وي، به عنوان مثال مي توان از سعودي خواست تا بخشي از پناهندگان عراقي را که در اردن اجتماع کرده اند بپذيرد يا اينکه متعهد شود که ديگر با جنبش مقاومت اسلامي [حماس] و فتح فلسطين مصالحه نخواهد کرد؛ درست مانند ملک عبدالله که در ماه مارس چنين تعهدي را پذيرفت. او در خصوص گرفتن امتياز از قطر، خواستار اين است که شبکه الجزيره نقش ميانه رويي را در منطقه ايفا کند.
منبع: لوموند، 30 ژوئيه 2007
مترجم: علي جواهريalijava_rooz@yahoo.es

هداف تهیه "به نام دموکراسی"

اکیهان از موضع سناریو نویس تشریح کرد -
سه شنبه 9 مرداد 1386 [2007.07.31]
روزبه میرابراهیمی
روزنامه کیهان دیروز با انتشار سرمقاله ای "آیینه شکستن خطاست!" خواسته یا ناخواسته پرده از نقش گردانندگان خود در ماجرای بازداشت، اعتراف گیری و تهیه فیلم اعترافات هاله اسفندیاری، کیان تاجبخش و رامین جهانبگلو برداشت.
سرمقاله نویس روزنامه کیهان که به بهانه نقد عملکرد گروه های سیاسی داخلی که نسبت به پخش این اعترافات معترض بودند به تشریح روند و هدف اصلی تهیه برنامه "به اسم دموکراسی" پرداخت.
در سرمقاله کیهان آمده است: "به طور بسيار خلاصه، برنامه به اسم دموكراسي قصد داشت نشان دهد آمريكايي ها چطور با استفاده از برخي ابزارها و زمينه هاي خاص، وقوع انقلاب هاي نرم در برخي كشورهاي معارض با خود را برنامه ريزي، تدارك و اجرا مي كنند."
نویسنده یادداشت با ادعای تلاش نهادهای مختلف امریکا در جهت اجرای پروژه "براندازی" می نویسد: "برنامه «به اسم دموكراسي» تلاش كرد با مطالعه مستند برخي نمونه هاي انجام شده اين انقلاب ها در كشورهاي آسياي ميانه و تقاطع دادن اين مطالعه مستند با اعترافات چند تن از عواملي كه در بلندمدت به دنبال شبيه سازي آن انقلاب ها درايران بوده اند، هم پروژه به راه انداختن انقلاب مخملي درايران را افشا كند و هم اشراف اطلاعاتي نهادهاي امنيتي نظام جمهوري اسلامي به تازه ترين تحركات دشمن را به رخ بكشد."
این درحالی است که در زمان پخش این فيلم مقامات ارشد قضايي افراد به نمايش در آمده در فیلم را کارشناس دانسته و تاکید کردند این سخنان "اعترافات متهمان" نیست.
کیهان هدف برنامه "به اسم دموكراسي" را طرح سه مقوله دانست که پیش از این و پس از بازداشت این افراد در خبرها و یادداشت های همین روزنامه بارها از آن یاد شده بود.
سرمقاله نویس کیهان در توضیح بند اول این اهداف می نویسد: "دعوت از نخبگان، دانشگاهيان كشورهاي معارض آمريكا توسط بنيادها، دانشگاه ها و مراكز پژوهشي اروپاي غربي و آمريكاي شمالي و سپس به تدريج سوق دادن آنها به سمت برخي پژوهش هاي خاص."
کیهان "جذب ناراضيان سياسي و فراهم آوردن امكان آموزش و تحصيل آنها" را بند دوم و "بازگرداندن افرادي كه در بندهاي يک و دو از چگونگي جذب آنها سخن گفتيم به كشورهاي خود و مأمور ساختن آنها به تشكيل انواعي از سازمان هاي غيردولتي(NGO) و تلاش اين NGOها براي جذب، سازماندهي، آموزش و حمايت مالي هرچه وسيع تر از افرادي كه انگيزه كافي دارند تا در يك روز مبادا براي هدفي خاص بسيج شوند" را بند سوم این اهداف برمی شمرد.
روزنامه کیهان با تشریح اهداف پروژه اعتراف گیری در این سرمقاله به آنجا می رسد که جبهه مشارکت را مورد انتقاد قرار می دهد اما خواسته یا ناخواسته از نقش خود در تهیه سناریو و مراحل اجرایش نیز پرده بر می دارد.
کیهان در بخش های پایانی این سرمقاله با استناد به اطلاعیه جبهه مشارکت در اعتراض به پخش اعترافات از سیما این حزب اصلاح طلب را در جهت سیاست های اجرای پروژه "انقلاب مخملی" دانست.
لازم به یادآوری است دفتر سیاسی جبهه مشارکت در روزهای پایانی تیرماه و در پی پخش اعترافات متهمان دربند از سوی سیما و در برنامه به نام "به نام دموکراسی" اطلاعیه اعتراض آمیزی را منتشر کرد.
این حزب در بیانیه خود وقوع انقلاب‌های مخملی را ثمره دیکتاتوری ارزیابی کرده و یادآور شده بود: "این نوع برنامه‌ها را بیش از هر چیز دارای مصرف داخلی و در جهت سیاست‌های محدودكننده و اقتدارگرایانه جریان حاكم در آستانه انتخابات مجلس است".
در اطلاعیه این جبهه آمده بود: "هیچ بهانه ای نمی توان اصل شعارها و اهداف اصلاحات چون حق حاكمیت مردم، دموكراسی، حقوق بشر، توسعه، جامعه مدنی، آزادی بیان، برابری حقوقی و سایر شعارهای اصلاحات را زیر سوال برد و به بیگانگانی كه با شاغول منافع خود گاه از دموكراسی و گاه از دیكتاتوری حمایت می‌كنند نسبت داد".
در همین حال سخنگوی دولت ایران ضمن دفاع از پخش این برنامه، سه نفری را که در این برنامه صحبت کردند مجرم دانست و هرگونه فشار برای اعتراف گیری از آنان را رد کرد.
درحالی متهمان دربند از سوی مقامات دولتی و رسانه های همسو "جاسوس" خوانده می شوند که هنوز در هیچ دادگاهی چنین اتهاماتی به اثبات نرسیده و متهمان به وکلای خود دسترسی ندارند.

سهميه بندي گازوئيل در راه است


وزير نفت خبر داد: - سه شنبه 9 مرداد 1386 [2007.07.31]
بهروز عطاردي
وزير نفت از تدارک براي سهميه بندي گازوئيل خبر داد. سيد کاظم وزيري هامانه افزود "به منظور جلوگيري از اتلاف و مصرف بي رويه گازوئيل، طرح سهميه‌بندي و توزيع اين سوخت با کارت هوشمند در دست تهيه است."از سوي ديگر علي‌رضا غريبي مديرعامل شركت توسعه و ساخت شركت‌ملي‌گاز نيز سهميه بندي گاز شهري در زمستان آينده را رد نکرد و گفت "مصرف گاز مديريت نشود، زمستان با كمبود مواجه خواهيم بود".
کارت هوشمند گازوئيل
کاظم وزيري هامانه وزير نفت ايران يک ماه پس از به اجرا گذاشتن سهميه بندي بنزين يک شنبه با اشاره به اينكه روند مصرف گازوئيل در كشور صعودي است،گفت: "به منظور جلوگيري از اتلاف و مصرف بي رويه گازوئيل، طرح سهميه‌بندي و توزيع اين سوخت با کارت هوشمند در دست تهيه است."
وي از برنامه هاي در دست اجرا براي توسعه پالايشگاه‌هاي كشور خبر داد ولي گفت که اين پالايشگاه تا 3 سال آينده ‌وارد چرخه توليد مي شود و از آن پس توليد گازوئيل در كشور 2 برابر خواهد شد و به 165 ميليون ليتر در روز خواهد رسيد و تا سه سال آينده توان توليد بنزين در كشور نيز 2 برابر مي‌شود و به 160ميليون ليتر خواهد رسيد.
اظهارات وزير نفت حاکي از آن است که سهميه بندي بنزين بدون ترديد اجرا مي شود و دسمک سهمي بندي بنزين و گازوئيل تا 3 سال و پس از آن نيز تداوم خواهد يافت.
وزيري‌هامانه گفت: "با بهره‌برداري از اين طرح‌ها، مشكل تأمين نياز داخلي برطرف مي‌شود اما سهميه‌بندي آن به دليل ضرورت جلوگيري از اتلاف آن، انجام خواهد شد."
وزير نفت گسترش پالايشگاه هاي بنزين و گازوئيل را به دريافت سالانه 2 ميليارد دلار از دولت مشروط کرد و گفت: "از دولت درخواست کرده ايم تا 3 سال آينده، هر سال 2 ميليارد دلار در اختيار وزارت نفت قرار دهد تا براي تکميل پالايشگاه‌هاي در دست احداث، هزينه شود."
هشدار براي زمينه سازي
پيش از اين مرکز پژوهشهاي مجلس شوراي اسلامي طي گزارشي که بهمن 85 انتشار يافت نسبت به پيشي گرفتن مصرف گازوئيل از ميزان توليد کشور هشدار داده بود.
اين مرکز خاطرنشان ساخت که مقايسه ارقام پيش بيني توليد و مصرف گازوئيل کشور نشان مي‌دهد که در سال 1385 مصرف از توليد بيشتر بود و بر اين اساس حجم واردات نفت گاز در سالهاي آتي افزايش خواهد يافت به گونه‌اي که بر اساس روند کنوني، در سال 1388 روزانه بايد.15.8 ميليون ليتر گازوئيل وارد کشور شود که اين ميزان در سال 1400 به 32.9 ميليون ليتر خواهد رسيد و به تبع آن در بودجه‌هاي سنوات آتي بايد ارقامي براي واردات اين فرآورده در نظر گرفته شود.
بر اساس اعلام مرکز پژوهشها، در سال 1383 بيش از 87 درصد کل گازوئيل مصرفي کشور در بخش حمل و نقل زميني بوده و از اين ميزان نيز 98 درصد توسط شبکة حمل و نقل جاده‌اي به مصرف رسيد.
گزارش مرکز پژوهش ها فعاليت 243 هزار خودروي سنگين در کشور را که از آنان با عنوان "خودرو فرسوده" نامبرد عامل مصرف 50 درصد گازوئيل معرفي کرد و لوکوموتيوهاي موجود در کشور را نيز پر مصرف معرفي کرد و افزود "ضريب بهره‌برداري از لوکوموتيوهاي موجود در کشور 55 درصد است که ارتقاي اين ضريب نيز مي‌تواند در کاهش يا بهينه نمودن مصرف نفت گاز در کشور موثر باشد."
کمال دانشيار رييس کميسيون انرژي مجلس ابتداي تيرماه سالجاري٬ميزان توليد روزانه گازوئيل در ايران را ‪ 80 ميليون ليتر و مصرف آن را ‪ 85 ‬ميليون ليتر در روز اعلام کرد.
گرچه مقامات دولتي طي 2 سال گذشته با انتشار اخباري قاچاق بنزين از ايران به خارج را يکي از دلايل اصلي سهميه بندي بنزين عنوان مي کردند ولي پس اجراي سهميه بندي بنزين اعلام کردند "80 درصد قاچاق سوخت در کشور مربوط به گازوئيل است."
انتشار اين خبرها و خبري که وزير نفت داد حاکي از اجراي سهميه بندي گازوئيل در آينده نزديک است.
سهميه بندي گاز رد نشد
سيد کاظم وزيري هامانه وزير نفت در اظهارات يکشنبه که از سوي واحد مرکزي خبر نيز انتشار يافت تنها گاز شهري را از سهميه بندي معاف کرد و افزود "امکان سهميه بندي گاز طبيعي وجود ندارد و دليلي هم براي اين کار نيست."
معافيت گاز شهري از سهميه بندي کمتر از 24 ساعت بعد از سوي علي‌رضا غريبي مديرعامل شركت توسعه و ساخت شركت‌ملي‌گاز منتفي شد.
وي در گفتگو با روزنامه همشهري کمبود گاز در زمستان آينده را نفي نکرد و گفت: "به هر حال مصرف بايد مديريت شود بحث بنزين را اين روز‌ها در جريان هستيد اگر مصرف گاز هم مديريت نشود كمبود داريم و با مشكل روبرو خواهيم شد."
اين در حالي است که ايران با توليد سالانه بيش از 103 ميليارد مترمكعب گاز طبيعي در رتبه چهارم جهان قرار دارد.
قبل از اين نيز مدير گازرساني شركت ملي گاز با اشاره به توليد روزانه 500 ميليون مترمكعب گاز و پيش‌بيني مصرف ۶۷۰ ميليون مترمكعب در زمستان امسال، از كسري روزانه 170 ميليون مترمكعب گاز طبيعي در زمستان ۸۶خبر داد.
اينکه مقامات دولتي گاز را نيز سهميه بندي مي کنند تا به امروز صراحتا تائيد نشده است ولي با اظهارات وزير نفت پيداست که پس از سهميه بندي بنزين، سهميه بندي گازوئيل نيز حتمي است.

هشدار امنيتي به دانشجويان

"اعترافات براي جامعه‌ خوب است"
- سه شنبه 9 مرداد 1386 [2007.07.31]
نادر كرمي
روز گذشته سيد محمد حسيني، معاون حقوقي سابق وزارت علوم در ادامه هجوم تبليغاتي به دانشگاه كه چند روز پيش مسئول نهاد رهبري در دانشگاه‌ها با "مركز براندازي نرم" و "مركز شرك" خواندن دانشگاه آن را كليد زده بود، در گفتگويي با ايسنا گفت: "دانشجويان بايد آگاه باشند و فريب دست‌هاي خارج از كشور را نخورند؛ چرا كه آنها مي‌خواهند دانشجويان را از مسير اصلي خود خارج كنند."
وي نيز در سخنان خود همچون مقامات امنيتي صريحا به نقش جريانات دانشجويي در "انقلاب‌هاي مخملي" پرداخت و تاکيد کرد: "يكي از روش‌هاي غربي‌ها و آمريكايي‌ها براي نفوذ در ديگر كشورها و همراه ساختن دولت‌ها با خود، در پيش گرفتن جنگ نرم است و در واقع اين موضوع به نوعي كودتايي است كه با تغيير افكار عمومي كاري كنند كه حكومت‌ها تغيير كند و در جهت منافع آنها قرار بگيرد و يا مواضع آنها تعديل شود."
اين مقام سابق وزارت علوم بار ديگر در مورد تماس‌هاي دانشگاهيان با خارج از كشور هشدار داد و با بيان اين‌كه لايه‌هاي پنهاني كه سعي دارند با انديشمندان و دانشگاهيان تماس داشته باشند بسيار زياد هستند، گفت: سرويس‌هاي اطلاعاتي وجود دارند كه تامين مالي خود را از بنيادها و دستگاه‌هاي وزارت امور خارجه يا دستگاه‌هاي ديگر مي‌گيرند. وي ادامه داد: "مطمئنا آنها بر روي تشكل‌هاي زنان، دانشجويي، سرمايه‌هاي عظيمي قرار داده‌اند، اما خوشبختانه به دليل بيداري و آگاهي و بينش بالاي مردم و دانشگاهيان، اين افراد موفق نخواهند بود."
وي در بخش ديگري از سخنان جالب توجه خود افزود: "از اين رو اين افراد به سوي كساني مي‌روند كه هيچ كارآيي و توانايي در كشور ندارند و مطمئن باشيد با اين انسجام و همبستگي و اقتداري كه مقام معظم رهبري و نظام ما دارد، كسي نمي‌تواند در آن آشوب ايجاد كند و نقشه‌هاي آنان به نتيجه نخواهد رسيد."
معاون حقوقي سابق وزارت علوم با استقبال از پخش اعترافات فعالان دانشجويي گفت: "افشاگري‌ها و اعترافات برخي عوامل براي جامعه‌ي ما بسيار خوب است" وي ادامه داد: "افشاگري‌ها و اعترافات جاسوساني كه فعاليت كرده‌اند براي دانشجويان نوعي هشدار است تا آنها به اسم مراكز تحقيقاتي و پژوهشگري و... در دام عوامل غربي قرار نگيرند. دانشجويان منتقد مي‌توانند راه خود را به درستي پيش بگيرند و با مطالعه و مرور سياست‌هاي كشورهاي ديگر، راه اشتباه را در پيش نگيرند. عده‌اي هستند كه مي‌خواهند در مقاطع حساس، موج‌سواري كنند و سعي دارند بهره‌برداري‌هاي خاصي به نفع خود انجام دهند."
حسيني در بخش ديگري از سخنان خود به سازمان هاي غيردولتي حمله كرده و گفته است: بعضي از NGO ها و سازمان‌هاي غيردولتي سعي دارند دانشجويان ما را به سوي مراكز جاسوسي غرب سوق دهند؛ تا در شرايط حساس به نفع خود و با سوءاستفاده از آنان گام بردارند. دانشجويان بايد در چارچوب مصالح كشور انتقاد كنند و مطمئنا مسوولان از اين امر استقبال خواهند كرد. دانشجويان افرادي آرمان‌خواه و حق‌طلب هستند و مصالح كشور را همواره در نظر مي‌گيرند.
اخبار دانشجويان بازداشتي
اخبار شكنجه‌، رايزني‌ها، ابراز نگراني، پي گيري خانواده ها و بيم ها و اميدها نسبت به آزادي يا ادامه بازداشت فعالان دانشجويي بازداشت شده در 18 تير سال جاري اخباري است كه همچنان پيرامون اين تحول در جنبش دانشجويي در جريان است و فعالان دانشجويي سعي مي كنند تا با تحركات خود هر چند با تشكيل جمع‌هاي كوچك، ‌حيات و نشاط سياسي خود را در غياب دوستان دربندشان نشان دهند.
شوراي عمومي دفتر تحكيم وحدت كه نمايندگان انجمن‌هاي اسلامي دانشگاه هاي سراسر كشور در آن حضور دارند، ‌در شرايطي كه شش عضو شوراي مركزي اين بزرگترين تشكل جنبش دانشجويي در زندان به سر مي برند، مهمترين نهاد دانشجويي است كه موضوع بازداشت فعالان دانشجويي را پي گيري مي كند.
از همين رو شوراي عمومي دفتر تحکيم وحدت اولين بيانيه تحليلي خود در ارتباط با وقايع اخير را روز گذشته منتشر ساخت. در اين بيانيه با اشاره به گذشت 21 روز از بازداشت 16 تن از فعالان دانشجويي و سياسي در هشمين سالگرد 18 تيرماه آمده است: "خبرها حكايت از شكنجه و آزار قرون وسطايي دستگيرشدگان در بند 209 زندان اوين، در جهت تكميل سناريوي اعتراف گيري از فعالين داخلي و پيوند آن ها با پروژه امنيتي انقلاب مخملين دارد."
در بخش ديگري از بيانيه با طرح اين سوال كه "از چه روي انقلاب مخملين و داشتن جامعه باز از طرف حكومت اينچنين نكوهش مي شود؟" آمده است: "ارتباط دادن اعترافات پخش شده اخير با انقلاب هاي مخملين و مرتبط ساختن كنش هاي مدني فعالين عرصه هاي سياسي و دانشجويي و صنفي جامعه امروز ايران با اين نوع از انقلاب ها تنها مي تواند حمل بر دو موضوع باشد: 1. يا اينكه حاكميت برخي از مولفه هاي موجود در فضاي سياسي و اقتصادي و اجتماعي ايران را منطبق با شرايط مذكور در انقلاب هاي مخملين يافته است، ... 2. يا اينكه اعترافات پخش شده كه بار حقوقي نيز نداشته، تنها بهانه اي براي سركوب فعالين صنفي وسياسي بوده در جهت سرعت بخشيدن به ايجاد فضاي رعب و وحشت و استقرار دولت پادگاني..."
در اين شرايط و در حالي كه تقريبا تمامي چهره‌ها و گروه هاي اصلاح طلب و طرفدار دموكراسي و حقوق بشر در ايران، نسبت به اخذ و پخش اعترافات دانشجويان بازداشت شده ابراز نگراني مي كنند و پيشاپيش اعلام مي كنند كه چنين اقاريري عاري از واقعيت و در زير شكنجه و فشار به دست آمده، روابط عمومي انجمن اسلامي دانشگاه اميركبير كه سه تن از دانشجويان آن همچنان در بازداشت هستند و پنج دانشجوي آزاد شده آن نيز نگراني‌هايي را در اين زمينه پس از آزادي خود و با توجه به محدوديت هايي كه دارند به زبان آورده اند، در بيانيه‌اي نسبت به شكنجه اعضاي اين تشكل دانشجويي در زندان واكنش نشان داد.
بيانيه روابط عمومي انجمن اسلامي پلي تکنيک در جاي ديگر آورده است: "خانواده ۸ دانشجوي بازداشت شده پلي تکنيک انتظار داشتند با توجه به وضعيت وخيم فرزندانشان و وعده و وعيدهاي مقامات مسئول کليه اين افراد هر چه سريعتر از بند رهايي يابند. به همين منظور از همگان خواستند تا شرح شقاوت و قصه قساوت شکنجه گران بند ۲۰۹ اوين را به وقتي ديرتر و زماني ديگر موکول نمايند. انجمن اسلامي اميرکبير نيز بنا به درخواست خانواده ها زبان در کام کشيد و از بيان شکوه هايي که از نهفتن و نگفتن آن ديگ سينه مي زد جوش، خودداري نمود. اما پس از آزادي ۵ دانشجوي دربند، مشخص شد که آزادي ايشان از سر ناچاري و در پي افزايش فشارها از هر سو بوده است و گويا قرار است بار شوم سناريوي مضحکي که توسط تيم امنيتي سرپرست اين پرونده طراحي و توسط عملگان ايشان در دانشگاه اميرکبير به اجرا درآمده بر دوش احسان منصوري، احمد قصابان و مجيد توکلي، سه دانشجوي در بند انداخته شود. اين چنين بود که خانواده اين سه دانشجو چاره اي جز افشاي رنج و تلخکامي خود نديدند."
در اين بيانيه با يادآوري اينكه در همان روز سخنراني احمدي نژاد وي وعده داد که تمام دانشجويان، خصوصا آن ها که بر عليه او شعار مي دهند را مورد مهرورزي قرار خواهد داد، آمده است: "اين سناريو از آغاز محکوم به شکست بود، اما تصور مي شود تيم امنيتي طراح سناريو قصد دارد به هر حيله اي پروژه سوخته خويش را به پيش برد. در همين راستاست که ۵ نفر از دانشجويان را آزاد مي کند و پس از آزادي ۵ نفر و در غياب ايشان، مشغول گرفتن اعترافات تلويزيوني از ۳ نفر باقي مانده مي شود و براي انجام اين کار آن چنان عجله اي دارد که قرار وثيقه سنگين ۸۰ ميليوني دانشجوياني که موفق به تهيه آن نشده اند را به يکباره بدل به قرار کفالت مي نمايد، تا کار خود را هر چه سريعتر آغاز کند.
انجمن اسلامي دانشگاه پلي تكنيك همچنين هشدار داده است: "انجام رفتاري مشابه با ۶ عضو شوراي مرکزي دفتر تحکيم، خانم بهاره هدايت و آقايان محمد هاشمي، علي نيکونسبتي، مهدي عربشاهي، علي وفقي و حنيف يزداني و همچنين بازداشت شدگان عضو سازمان ادوار خصوصا آقاي عبدالله مومني هيچ بعيد نيست."
از سوي ديگر دانشجويان فعال در دانشگاه اميركبير بار ديگر به ديدار مهدي كروبي دبيركل حزب اعتماد ملي رفتند.
در اين ديدار همچنين خانواده هاي احسان منصوري و احمد قصابان دو دانشجوي بازداشت شده اميركبير به همراه تعدادي از دانشجويان آزاد شده نيز حضور داشته ‌اند.
در اين نشست كه متعاقب تشريح وضعيت دانشجويان بازداشت شده و گفتگو‌هاي خصوصي تعدادي از دانشجويان آزاد شده در مورد نحوه شكنجه هايي كه متحمل شده‌اند برگزار شد، کروبي با اظهار تاثر و تاسف از برخي برخوردهايي كه با دانشجويان صورت گرفته و ابراز نگراني از وضعيت دانشجويان بازداشت شده، گفت: "من و ساير دوستان آنچه در توانمان باشد براي رفع مشکل عزيزان، انجام داده و مي‌دهيم و بنده شخصا هيچگاه در قيد و بند شان و مقام نبوده‌ام و از هر کس که امکان ياري داشته است، کمک خواسته‌ام؛ البته اثربخش بودن اين اقدامات به شرايط محيط نيز بستگي دارد و گاه ممکن است عليرغم تلاش بسيار نتايجي اندک حاصل شود".
همچنين در ادامه ملاقات با خانواده‌هاي دانشجويان بازداشت شده، جمعي از دانشجويان دانشگاههاي شرق کشور با خانواده علي صابري كه چندي پيش آزاد شد، ديدار کردند.
در اين ديدار که با هماهنگي کميته پيگيري دانشجويان در بند دفتر تحکيم وحدت در شرق کشور برگزار شد، نمايندگان دانشجويان دانشگاههاي شرق کشور از دانشگاههاي فردوسي، علوم پزشکي و آزاد مشهد، زاهدان، بيرجند و شاهرود حضور داشتند. و طي گفتگويي با علي صابري از وضعيت او و ساير دانشجويان در بازداشت آگاه شدند. "علي صابري" نيز در اين ديدار با بيان اينکه "شش نفر از دانشجويان بازداشتي آزاد شده‌اند" افزود: "از ميان دانشجويان بازداشتي سه نفر از آن‌ها ساکن مشهد هستند که من و عباس حکيم‌زاده پس از 43 روز بازداشت روز چهارشنبه آزاد شديم اما احمد قصابان هنوز در بازداشت
به سر مي‌برد

دانشجويان را در زندان اهرمن رها نکنيم


اکبر گنجي در نامه اي به ملت ايران:
- سه شنبه 9 مرداد 1386 [2007.07.31]
اکبر گنجي روزنامه نگار معترض، در نامه اي که اختصاصا در اختيار "روز" گذاشته و خطاب به همه [ملت ايران] نوشته شده بر دردي انگشت نهاده که اين روزها بسياري از اهل انديشه و سياست از خود مي پرسند: "چرا کار ما به اين جا رسيد؟" گنجي در اين نامه با اشاره به اينکه" به محض واگذاري قدرت مطلق به يک تن ، اولين چيزي که از او ستانده خواهد شد قدرت عدالت ورزي است" مي نويسد: "وقتي دانشجويان سخن مي گويند، انسان مطمئن است که هيچ منفعت شخصي در پس سخنان آنان نهفته نيست. آنان نه حزبي دارند، نه قرار است به ثروت و قدرت دست يابند. مدتي دانشجويند، مبارزه مي کنند و تنها دستاوردشان اخراج از دانشگاه و رفتن به زندان است. اما ديگران که روي زندان را نمي بينند و فقط به قدرت چشم دوخته اند، هميشه در طي سالهاي گذشته به دانشجويان تاخته اند که شما عامل شکست ما بوديد."
متن اين نامه به شرح زير است:
ما را چه مي شود که بر زنداني شدن عزيزانمان چشم مي پوشيم؟ آن انساني که مي توانست بگريد کجا رفت؟ بر سر آن آرمانهاي شريف اخلاقي چه آمد؟ از کجا به کجا رسيده ايم؟ اين سقوط اخلاقي- معنوي که جز به مصرف به چيز ديگري نمي انديشد چگونه در ما پديد آمد؟ چرا اين همه دروغ مي بافيم؟ اين خود خواهي و خود بزرگ بيني بيمارگونه در ما چگونه پديد آمد؟ چرا کسي بي رحمانه ما را سرزنش نمي کند؟ چرا سکوت در مقابل ظلم و بيداد؟ قرنها سينه زني و عزاداري براي امام حسين توسط کساني که در مقابل چشمانشان فجايعي به مراتب بدتر از فاجعه کربلا روي مي دهد چه معنايي دارد؟ بايد بر سر و روي خود بکوبيم، اما نه براي امام حسين يا شهادت او و يارانش، که از فروريختن ارزشهاي اخلاقي و احساس پاک انساني نسبت به درد و رنج ديگر آدميان. اين "روح سازگاري ايراني" با نظام هاي استبدادي چه ارزشي دارد که کساني در زمينه آن داد سخن سر داده اند؟ تاريخ بلند ما، تاريخ برسر کار آوردن نظام هاي خودکامه و ساخت و پاخت با آنهاست. اگر غير از اين بود، نظام سلطاني تا اين حد در ميان ما پر دوام نبود (از کوزه همان برون تراود که در اوست). ما شاه پرستان حداکثر کارمان اين بوده که اگر از شاهي خسته شديم، شاه ديگري بر سر کار آورديم. به ديگران فخر فروخته ايم که فلان پادشاهمان "عادل" بوده است. آقاي خميني که از احوال ما کاملاً آگاه بود، "ولايت مطلقه ي فقيه عادل" را ارزاني مان کرد. غافل از اينکه به محض واگذاري قدرت مطلق به يک تن، اولين چيزي که از او ستانده خواهد شد، "قدرت عدالت ورزي" است. و اينچنين بود که فقيه عادل دستور قتل عام هزاران زنداني محکوم به حبس را صادر کرد. و ما هرگز از خود نپرسيديم چرا افرادي که در دادگاههاي غير علني، بدون وکيل، بدون هيأت منصفه محکوم به حبس شده بودند را فقيه عادل به قتل رساند و ما سکوت کرديم؟ امروز هم در بازخواني آن جنايت، به دنبال آمران و مجريان فاجعه مي گرديم تا مجازاتشان کنيم. اما دنبال محاکمه چه کسي هستيم؟ متهم اصلي اين فاجعه من و تو و ما بوديم و هستيم که آن روز سکوت کرديم و امروز هم سکوت مي کنيم و با سکوتمان جنايت و شکنجه و زندان و استبداد را تثبيت و تحکيم مي کنيم. ما اينها را بر سر کار آورديم و ما خواهان ادامه حکومت اينان، که محصول روحيه مستبد پسند مايند، هستيم. احمد قصابان، مجيد توکلي، احسان منصوري(بازداشتي هاي نشريات دانشگاه امير کبير، بازداشت شده در 13و19ارديبهشت و 26خرداد) بهاره هدايت، محمد هاشمي، علي نيکو نسبتي، مهدي عربشاهي، حنيف وقفي، علي وقفي ( بازداشتي هاي 18 تير درب اصلي دانشگاه امير کبير)، عبدالله مومني، بهرام فياضي، مرتضي اصلاح چي، مجتبي بيات، حبيب حاجي حيدري، مسعود حبيبي، سعيد حسيني نيا، آرش خاندل، اشکان غيوثوندي، عزت الله قلندري، محمد حسين مهرزاد( بازداشتي هاي 18 تير دفتر ادوار تحکيم) را رژيم جمهوري اسلامي با همکاري و مشارکت همه ما زنداني کرده است. از زير بار مسئوليت نمي توان شانه خالي کرد. فرزندام چگونه به من نگاه خواهند کرد، آنگاه که اين همه حقارت و پستي و زبوني را در من مي نگرند؟ آيا تاکيد بر " ساختار" هاي پايدارسياسي – اجتماعي، توجيه گر بي عملي من خواهد بود؟ مگر همچون ساختارگرايان آدمي را عروسک خيمه شب بازي ساختارهاي نامريي مي دانيم؟ فرزندانم به من پاسخ خواهند داد: چيزي به نام ساختار در جهان خارج وجود عيني ندارد، پستي و حقارت خود را با ساختارتوجيه مکن، "آدميان هستند که تاريخ خود را مي سازند ولي نه آن گونه که د لشان مي خواهد، يا در شرايطي که خود انتخاب کرده باشند، بلکه در شرايط داده شده اي که ميراث گذشته است".
طي سالهاي گذشته روزنامه نگاران، دانشجويان، کارگران، زنان، معلمان، وکلا، اقليت هاي مذهبي، اقليت هاي قومي، به دليل فعاليت هايشان، هزينه هايي پرداخت کرده اند. اما نوعي عدم تناسب ميان پرداخت هزينه و واکنش هاي جهاني و داخلي نسبت به گروه هاي مختلف ديده مي شود. دهه گذشته(1376-1386) ميزان و ملاک خوبي براي سنجش اين مدعا است. در اين دوره اقشار مختلف اجتماعي حول علائق و ترجيحات گوناگون هويت مي يابند. با معيارهاي مختلفي مي توان درباره ميزان فعاليت گروه ها و هزينه متعاقب آن قضاوت و داوري کرد. شايد زنداني شدن مهم ترين شاخص هزينه فعاليت هاي دگرانديشانه و دگرباشانه در ايران باشد. از اين رو مي توان زمان زنداني شدن اقشار مختلف فعال و واکنشي که متعاقب آن برانگيخته شده است را با يکديگر مقايسه کرد.
به عنوان مثال، واکنش بين المللي به بازداشت يک فعال کارگري گسترده است، براي آنکه مراکزبين المللي کارگري ونهادهاي مدني جهاني مدافع حقوق کارگران وجود دارد. زنان درموقعيت کاملا ويژه اي قرار دارند. اگر يک زن فعال بازداشت شود، واکنش سريع نهادهاي حقوق بشري و زنان فمينيست را به دنبال خواهد داشت. زنان فعال و مبارز، از چند روز تا حداکثر دو هفته بازداشت شده اند1 به محض آنکه زني بازداشت مي شود، نهادهاي حقوق بشري به طور هماهنگ به اين اقدام اعتراض مي نمايند. اما بازداشت دانشجويان که طي دهه گذشته، نسبت به ديگر اقشار، بيشترين مدّت زنداني (تا 7 سال) را تحمل کرده اند، اعتراض چنداني برنمي انگيزد. دلايل اين امر چيست؟
يکي از دلايل اين امر، عدم وجود جنبش هاي دانشجويي در جهان غرب، مشابه جنبش دانشجويي سال 1968 است. وقتي فعالان جنبش دانشجويي آلمان از مبارزات مردم جهان سوم دفاع کردند، هابرماس در تأئيد اين امر گوشزد کرد: "همدردي با رنجها و مشقتهاي مردم جهان سوم مبين حساسيت اخلاقي پيشرفته اي است که لازمه فهم ودرک ظلم و سرکوب به طور کلي است". چنان جنبشي اينک وجود ندارد تا از دانشجويان گرفتار رژيم هاي خودکامه دفاع نمايد.
دليل ديگر اين امر، روشن بودن اهداف ديگر اقشار اجتماعي است. آنها يک هدف خاص را تعقيب مي نمايند: کارگران براي تشکيل سنديکا و اتحاديه کارگري مستقل از دولت مبارزه مي کنند. زنان براي رفع تبعيض و برابري حقوقي با مردان مبارزه مي کنند. معلمان براي حقوق خود و منافع نهاد صنفي شان مبارزه مي کنند. روزنامه نگاران با اطلاع رساني و تحليل مردم را از حقايق مطلع مي سازند. اقليت هاي مذهبي براي حق حيات مذهبي، مستقل از مذهب شيعي حاکم، مبارزه مي کنند. اقليت هاي قومي براي رفع تبعيض قومي و برخورداري از منابع کشور که از آنها دريغ مي شود، مبارزه مي کننند. اما دانشجويان براي چه مبارزه مي کنند؟ هدف يا اهداف آنها چيست؟
دليل ديگر اين امر، ثبات نسبي شرکت کنندگان در فعاليت هاي خاص است. يک زن، هميشه يک زن است و هميشه مي تواند براي آرمان برابري زنان و مردان مبارزه نمايد. يک کارگر و يک معلم، تا بازنشستگي يک کارگر و يک معلم محسوب مي شوند. اگر هم موفق به تأسيس اتحاديه کارگري شوند، مبارزات شان تاره آغاز مي شود. يک کرد ايراني، تا آخر عمر يک کرد ايراني است. اما دانشجو، فقط چند سال دانشجو است، مي آيد ومي رود. و اگر نهادي وجود نداشته باشد که آن مبارزات را تداوم بخشد، شايد نامي هم از آنان به يادگار نماند.
اما شايد مهم ترين دليل، مسأله اهداف عام دانشجويان باشد. دانشجويان، نسبت به ديگر اقشار اجتماعي، تاکنون اهداف وسيع تري را تعقيب کرده اند: از نقد ساختاري قدرت گرفته تا دفاع از حقوق تمامي اقشار اجتماعي. اگر مکاني در اختيار داشته اند، صميمانه آن را در اختيار ديگران نهاده اند تا صداي خود را به گوش همگان برسانند. اگر نشريه اي داشته اند از آن به عنوان تريبون آزاد استفاده کرده اند. هر کس را بازداشت کرده اند، اينان اولين گروه معترض بوده اند. شجاعانه در مقابل خودکامگان ايستاده اند، و چون دنباله رو احزاب نشده اند، هميشه از سوي آنها که جز رفتن به مجلس و دولت هدف ديگري ندارند، متهم به تندروي و عبور از خطوط قرمز شده اند. عبدالله مومني هميشه مي گفت: اينان براي رسيدن به قدرت هر خفت و خواري را تحمل مي کنند، تمام شعارهاي آزاديخواهانه را کنار نهاده و براي آنکه توسط شوراي نگهبان تأييد شوند به شعارهاي دهه شصت بازگشته اند.
وقتي دانشجويان سخن مي گويند، انسان مطمئن است که هيچ منفعت شخصي در پس سخنان آنان نهفته نيست. آنان نه حزبي دارند، نه قرار است به ثروت و قدرت دست يابند. مدتي دانشجويند، مبارزه مي کنند و تنها دستاوردشان اخراج از دانشگاه و رفتن به زندان است. اما ديگران که روي زندان را نمي بينند و فقط به قدرت چشم دوخته اند، هميشه در طي سالهاي گذشته به دانشجويان تاخته اند که شما عامل شکست ما بوديد. دانشجويان هزينه استقلال و آزاديخواهي شان را مي پردازند. در شرايط کنوني آنچه اهميت دارد چگونگي گذار به نظام دموکراتيک ملتزم به آزادي و حقوق بشر است. مسأله اصلي دفاع از آزادي و حقوق بشر از طريق حمايت از ستم ديدگان است، نه به قدرت رسيدن کساني که در طول سالهاي گذشته هيچ گاه از حقوق ستم ديدگان دفاع نکرده اند و بلکه براي کسب قدرت و راضي کردن ارباب قدرت به ستم ديدگان تاخته اند. دفاع همه جانبه از مؤمني و ديگر دانشجويان و زندانيان وظيفه اخلاقي همه ماست. اما اين حمايت را نبايد به چند ياداشت و اطلاعيه محدود کرد. مگر دانشجويان فعالانه از کارگران و معلمان و زنان و غيره دفاع نکردند؟ پس چرا ما آنها را از حمايت خود محروم مي کنيم؟
اينک فرزندان آزاديخواه ما ايرانيان در سلولهاي انفرادي تحت فشار و شکنجه قرار دارند تا به جرم ناکرده اعتراف نمايند. سلول انفرادي به گور مي ماند. در ته تاريکي و تنهايي خود رها مي شوي. تو را از آنچه نشاني از زندگي و سرزندگي است مي گسلند. نه کتابي در کار است، نه روزنامه اي، نه راديو و تلويزيوني. نه مي تواني روي عزيزت را ببيني تا زخم روح مجروحت را به مرهم حضورش آرامش دهي، و نه حتّي مي تواني صدايش را ولو براي لحظه اي از وراي سيم تلفن بشنوي، مبادا که روح لگدمال شده ات در گرماي مهر سلام آشنايي براي لحظه اي از وحشت سياه غربت تنهايي زندان بياسايد. حتّي ديدار با وکيل را هم از تو دريغ مي دارند مبادا توّهم عدالت ولو براي لحظه اي خيال تو را خوش بدارد. تنها رهايت مي کنند اما براي آنکه مبادا آرامش تنهايي نصيبت شود دست بسته و بي پناه به چنگال بازجويان تند خو و درشت گو مي سپارندت. بازجو بر جسم و جان تو قدرتي خداگونه مي يابد، و از هر وسيله غيراخلاقي و فشار غيرانساني بهره مي جويد تا تو را درهم بشکند، و کرامت انساني تو را ويران کند. تو را ساعتهاي متمادي بي خواب نگه مي دارد، به زبان تهديد و تحقير با تو سخن مي گويد، به تو اتهامهاي ناروا نسبت مي دهد، تو را به براندازي نظام سياسي يا به کارهاي دون شأن و خلاف اخلاق متهم مي کند، و از تو مي خواهد که خود موارد اتهام خود را بيافريني و زحمت پرونده سازي را خود بر دوش بگيري. براستي چند تن از ما مي تواند چنين شرايط غيرانساني و ويرانگري را تاب بياورد؟ آيا تاکنون هيچ يک از ما را با چشم بند همچون حيواني که به مسلخ مي برند بر روي زمين کشانيده اند، و در حالي که مشت و لگد بر سر و رويمان مي بارد، روحمان را زير رگبار سخنان ناسزا و شرم آور تحقير و لگدمال کرده اند؟ هيچ مي دانيم روح بلند و شکننده انساني که به جرم حق خواهي و حق گويي لگدکوب تحقير رجاله هاي حقير مي شود و دهانش فقط به فرياد زيرآب گشوده مي شود چه رنجي را از سر مي گذراند؟ تجربه به ما آموخته است که سگهاي درنده آستان "سلطان" به کمتر از ويراني روح و شخصيت و کرامت اين جوانان حق جو و حق گو رضايت نخواهند داد. اين جوانان نازنين براي احقاق حق و کرامت من و تو، براي سربلندي و عزّت فرزندان من و تو، براي آزادي و عدالت در سرزمين من و تو بانگ و خروش برآوردند. آنها را در زندان اهرمن رها شده و بي پناه نپسنديم.
زيرنويس
1- سرکار خانم مهرانگيز کار و شهلا لاهيجي پس از بازگشت از کنفرانس برلين، به اتهام شرکت در آن کنفرانس، بازداشت و پس از 54 روز آزاد گرديدند. فريبا داودي مهاجر در اسفند ماه 1379 به مدت يکماه بازداشت شد، که آنهم با جنبش زنان ارتباط نداشت. بازداشت سرکارخانم شيرين عبادي هم به دليل دفاع از موکل صورت گرفت.هيچ يک از زناني که در يکي دوسال اخير به دليل شرکت در فعاليت هاي مربوط به زنان بازداشت شده اند، بيش از 15 روز زنداني نشده اند. البته 9 تن از زنان فعال در جنبش زنان اخيراً به حبس محکوم شده اند. اين هم شيوه ديگري است که رژيم از آن براي کنترل اجتماعي استفاده مي کند. طي چند سال اخير افراد زيادي احکام سنگين قطعي گرفته اند. اگر فرد همچنان به فعاليت مخالفت آميز ادامه دهد، حکم به اجرا گذارده خواهد شد.

Sunday, July 29, 2007


تايم : بعيد است تهران در نبود هر گونه پاداشی به آمريکا در رابطه با عراق کمک کند//تحريم‌ها خطري اساسي براي رژيم ايران محسوب مي‌شود
مجله‌ي آمريكايي تايم نوشت كه گفت‌وگوهاي اخير آمريكا و ايران در بغداد شبيه به يك مسابقه‌ي فريادزدن بود. البته جاي تعجبي وجود ندارد. به علاوه عجيب نبود كه هردو طرف پس از اين نشست گفت‌وگوهاي انجام شده را "مثبت" خواندند. واشنگتن و تهران با وجود اختلافات استراتژيك بر سر طيف گسترده‌اي از مسايل هر دو از ثبات امنيت دولت عراق نفع مي‌برند. با اين حال همچنان دستور كارهاي رقابتي ايران و آمريكا همكاري موفقيت آميز دو كشور در عراق را در كوتاه مدت بعيد مي‌سازد. به گزارش خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)‌در ادامه‌ي اين مطلب آمده است: رايان كروكر، نملينده‌ي آمريكا در اين گفت‌وگوها با ايران كه دولت عراق خواستار انجامش را خواستار شده بود، گلايه كرد كه ايران به حمايت از شبه نظاميان شيعه در خشونت فرقه‌اي و ضد آمريكايي درعراق ادامه مي‌دهد و اتهام زد كه چنين فعاليتي از زمان برگزاري آخرين نشست ميان دو طرف در بغداد، تشديد شده است. حسن كاظمي قمي، همتاي ايراني وي اين اتهامات را تكذيب كرد و گفت كه هيچ مدركي براي حمايت از اين اتهامات وجود ندارد. او بحران امنيتي عراق را ناشي ازحضور "نيروهاي خارجي" دانست و آزادي پرسنل ايراني كه درعراق به وسيله‌ي آمريكايي ها بازداشت شده‌اند را خواستار شد. دو طرف توافق كردند كه يك كميته‌ي امنيتي براي پاسخگويي به برخي مسايل مطرح شده تشكيل شود و احتمال دارد كه چنين نشست هايي ادامه يابد. تايم با متهم كردن ايران به تلاش براي دستيابي به تسليحات هسته‌يي ادامه داد: اما دستور كار آنها به شكلي آگاهانه از درگيري‌هاي استراتژيك بنيادي ميان آمريكا و ايران برسر خواسته‌هاي منطقه‌اي تهران و تلاش براي رسيدن به قابليت تسليحات هسته‌يي جلوگيري مي‌كند. ايران متوجه است كه واشنگتن تحت فشار داخلي فزاينده‌اي براي خروج از باتلاق عراق قرار دارد كه رسيدن به آن بدون همكاري ايران براي ايجاد ثبات در عراق مشكل است اما بعيد است تهران در نبود هر گونه پاداش در خصوص طيفي از ديگر مسايل به آمريكا كمك كند. در اين مطلب آمده است: ممكن است اين بحث مطرح شود كه مادامي كه ايران از احتمال اقدام نظامي آمريكا بيم داشته باشد، بيشتر متمايل باشد آمريكا در عراق گرفتار و آسيب‌پذير باشد. حتي اگر هر دو طرف به سوي نزديكي ديپلماتيك حركت كنند بعيد است ايراني‌ها با عراق جدا از بن بستي عميق‌تر برخورد كنند. در ادامه اين گزارش آمده است: همانطور كه جيمز دابينز ازمقامات سابق دولت بوش كه گفت‌وگوها با ايران و ديگران درباره‌ي افغانستان را رهبري مي‌كرد گفته است، تهران در خلع طالبان و جايگزين كردن دولت منتخب دموكراتيك به جاي آنها نقش مهمي را ايفا كرد و به جاي آنكه روابط گرم‌تري را در نتيجه اين اقدامات شاهد باشد خود را در "محور شرارت" جورج بوش، رييس جمهور آمريكا يافت. تايم ادامه داد: بعيد است ايراني ها تا زماني كه مشاهده كنند چنين كمكي پاداش‌هاي ديپلماتيك گسترده‌اي را در پي‌دارد در جهت كمك به آمريكا درعراق حركت كنند. به ادعاي اين روزنامه از نظر ايران عراق در بازي قدرت پيچيده با آمريكا يك جبهه‌ است و در حالي كه دو طرف روز سه شنبه گذشته در بغداد با يكديگر ديدار كردند فعاليتي در جبهه دوم در وين نيز مشاهده شد كه در آنجا مذاكره كنندگان ايراني با مسوولين آژانس بين‌المللي انرژي اتمي ديدار كردند تا درباره‌ي طرح‌هايي براي بازگشت بازرسان به ايران مذاكره كنند. مقامات آژانس درباره‌ي آنچه كه گفتند "توافقي جدي و اساسي" است كه در گفت‌وگوها در تهران حاصل شد خوشبين هستند. اين گزارش حاكي است: تهران با پيش بيني دور جديد تحريم‌هاي شوراي امنيت به خاطر خودداري از پايان دادن به غني‌سازي اورانيوم در جهت احياي همكاري با آژانس حركت كرد و انتظار مي‌رود پيش از پايان ماه جاري ميلادي گفت‌وگوهاي بيشتري ميان علي لاريجاني، دبير شوراي عالي امنيت ملي ايران و خاوير سولانا، رييس سياست خارجي اتحاديه اروپا در خصوص مساله‌ي هسته‌يي انجام گيرد. تايم افزود:‌ ايران با احياي همكاري با آژانس پرچم سفيد را بلند نكرده است. در عوض اميدوار است اعمال تحريم‌هاي بيشتر را به تاخير اندازد تا اين كه معامله‌اي را با اروپايي ها دنبال كند كه غني‌سازي اورانيوم در خاك ايران را به شكل بسيار سختي محدود مي‌كند اما آن را كاملا نفي نمي‌كند. ايراني‌ها معتقدند كه اروپايي ها قصد دارند كه درباره ي مساله غني سازي مصالحه‌اي كنند كه به ايران اجازه مي‌دهد بخش محدودي از قابليت تعليق را تحت نظارت بين المللي حفظ كند و متوجه‌اند كه ايران در حال حاضر دانش و آگاهي را به دست آورده است كه واشنگتن با دنبال كردن موضع غني‌سازي در حد صفر در ايران خواهان جلوگيري از رسيدن به آن بود. اين مجله‌ي آمريكايي ادامه داد: تحريم‌ها خطري اساسي براي رژيم ايران محسوب مي‌شود و دليل آن فشار اقتصادي است كه اكثر ايراني‌ها آن را احساس مي‌كنند. شاخص‌ترين نشانه از پتانسيل تحريم‌ها نا آرامي به وجود آمده در بسياري از بخش‌هاي ايران در پي سهميه بندي بنزين بود. به نوشته‌ي اين مجله، در نبود يك چانه زني بزرگ كه در آن ايران و آمريكا فرمولي براي هم زيستي مسالمت آميز و با ثبات در سراسر منطقه بيابند بعيد است برخوردهاي گهگاه و بسيار علني در عراق بتواند پيشرفت چنداني حاصل كند
.

علی صابری،دانشجوی آزاد شده : شکنجه وجود داشت تا جایی که احمد قصابان یک بار تا مرز خود کشی رفته بود//


علی صابری،دانشجوی آزاد شده : شکنجه وجود داشت تا جایی که احمد قصابان یک بار تا مرز خود کشی رفته بود//در جلسات بازجویی فهمیدم که قرار است در یک پروژه از پیش تعیین شده قرار گیرم و به مواردی که مد نظر آنهاست اعتراف کنم
یکشنبه هفتم مردادگفتگویی با دانشجوی آزاد شده: علی صابریسايت وقت آزادی vaghteazadi.com :علی صابری دانشجوی ورودی 82 رشته صنایع دانشگاه امیرکبیر می باشد که در جریان نشریات دانشگاه پلی تکنیک بازداشت شده و حدود 70 روز در زندان به سر برده است . وی هم اکنون با قرار وثیقه آزاد شده است . گفتگوی دو تن از اعضای کمیته پیگیری دفتر تحکیم وحدت را با وی می خوانید . - در تاریخ 16 خرداد 86 ، ساعت 10:30 شب سه نفر به درب منزلمان در مشهد مراجعه کرده و اظهار داشتند : به ما خبر داده اند بعد از ظهر امروز یک ماشین تویوتا که حامل مواد مخدر بوده و یک راننده بلوچ آن را هدایت می کرده به منزل شما مراجعه کرده است؛ ایشان بدون اینکه حکم بازداشت را نشان دهند ، بنده را بازداشت و با گشتن منزلمان وسایل شخصی ام از جمله نشریات انجمن ، هارد کامپیوتر و یک کیف سی دی را ضبط کردند . آن شب در مشهد در بازداشت به سر بردم و صبح فردای آن روز یعنی پنج شنبه 17 خرداد اولین جلسه بازجویی حول سوابق فعالیتی اینجانب در انجمن اسلامی برگزار شد و در آن جلسه اظهار کردند نباید در مورد آن بازجویی با قاضی پرونده حرفی بزنم . گویا همان روز در دادگاه انقلاب مشهد برایم قرار وثیقه صادر شده بود ولی من از آن اطلاعی نداشتم . بعد بنده را به تهران فرستادند و در تهران قرار بازداشت موقت صادر شد که البته آن را به خودم نشان ندادند . روز جمعه با فحش و تهدید و اجبار به حرکاتی همچون بشین ، پاشو و پا مرغی به اتاق بازجویی رفتم و در حالی که چشم بند داشتم و رو به دیوار بازجویی می شدم در مورد فعالیتهای گذشته و نشریاتی که هفته قبل در پلی تکنیک پخش شده بود از من سوال شد . در آن جلسه با اشاره به چشم بند ، به نقض حقوق شهروندی ام اعتراض کردم ولی با پاسخی مواجه شدم که ترجیح دادم از آن به بعد در این مورد اظهارنظر نکنم .در جلسه بازجویی فردای آن روز در مورد رابطه انجمن با احزاب رسمی کشور صحبت شد و می خواستند اعتراف کنم که انجمن از احزاب خط می گیرد . جلسه بازجویی چهارم نیز در روز سه شنبه حول ارتباط با یکی از فعالین دانشجویی دانشگاه پلی تکنیک برگزار شد .در یکی از جلسات بازجویی ، شیخ پور و احسان منصوری نیز (همه با چشم بند)حضور داشتند که مواردی را که به آن ها اعتراف کرده بودند برای من بازگو کردند و پس از آن بدون تفهیم اتهام و حضور در دادگاه به انفرادی رفتم . در مدت 37 روزی که در انفرادی بودم نه جلسات بازجویی برگزار شد و نه اجازه داشتم قاضی پرونده ( قاضی حداد) را ببینم . سلول انفرادی یک اتاق 2 در 3 بود با یک پنجره کوچک برای تهویه هوا و یک لامپ 100 وات که به دیوار آویزان بود و 24 ساعته روشن بود . روزی 4 بار اجازه رفتن به دستشویی داشتیم که با انداختن کاغذی از زیر در پس از حدود یک ربع تا نیم ساعت برای رفتن به دستشویی به سراغمان می آمدند. هفته ای چهار روز در یکی از سوییت ها به هواخوری می رفتیم و روزهای شنبه و چهارشنبه نیز ما را به حمام می بردند. پس از گذشت 37 روز من و عباس حکیم زاده را به سلول جمعی بردند ، در اینجا لازم است تفاوت سلول جمعی و بند عمومی را تشریح کنم ؛ در بند عمومی تعدادی سلول وجود دارد، که در سلول ها باز است و رفت و آمد افراد به سایر بند ها آزاد است و امکان دسترسی به کتابخانه ، هواخوری و روزی ده دقیقه مکالمه با تلفن برای زندانیان وجود دارد ، اما سلول جمعی همان سلول انفرادی است که کمی بزرگتر است و حدود 17 ، 18 نفر زندانی در آن نگهداری می شوند . هفته ای نیم ساعت ملاقات و هفته ای یک بار امکان تماس با منزل ، بدون نیاز به موافقت کارشناس وجود دارد . - آیا اعترافاتی که به دانشجویان بازداشتی امیرکبیر نسبت داده شده ، واقعیت داشته است؟- در جلسات بازجویی فهمیدم که قرار است در یک پروژه از پیش تعیین شده قرار گیرم و به مواردی که مد نظر آنهاست اعتراف کنم . نقش من در این پروژه جا به جا کردن فایل نشریات بین بچه ها برای چاپ آن بوده است . البته من صبح همان روز فایل خبرنامه را به بچه ها رسانده بودم و بازجو ها با دانستن این قضیه می خواستند موارد مورد نظر خود را به من نسبت دهند ، در واقع حقیقت و پروژه طراحی شده دروغین خود را با هم مخلوط کرده و می خواستند با آن برای ما پرونده سازی کنند . در یکی از جلسات بازجویی که احسان منصوری هم حضور داشت ، بازجو به ما گفت : ما شما را معاند و محارب نظام نمی دانیم که اگر این طور بود با شما بسیار شدید تر برخورد می کردیم . در سلول جمعی ای که من در آن حضور داشتم ، علاوه بر زندانیان اقتصادی و سیاسی ، احسان منصوری ، پویان محمودیان ، کیوان انصاری ، علی فرحبخش ، محمد فلاحی زاده و مجید کاووسی (ضارب قاضی مقدسی) نیز بودند . در آن جا متوجه شدم برای کیوان انصاری چهار سال و نیم حکم حبس اولیه صادر شده و وی منتظر حکم تجدید نظر بود تا از بند جمعی به بند عمومی برود . برای علی فرحبخش و محمد فلاحی زاده ( خبرنگار عرب) نیز سه سال حکم حبس اولیه صادر شده است . در آن سلول دو عدد دوربین کار گذاشته بودند و همه ی حرکات ما زیر نظر بود و به راحتی نمی توانستیم با هم صحبت کنیم ، علاوه بر آن دو نفر هم گزارش نویس در آن جا حضور داشتند . - شنیده ها حاکیست تعدادی از دانشجویان در زندان شکنجه شده اند ، شما این مساله را تایید می کنید؟- بله شکنجه وجود داشت تا جایی که احمد قصابان یک بار تا مرز خود کشی رفته بود و آن را تایید می کنم . در طول این مدت احسان منصوری دو بار و پویان محمودیان یک بار اعتصاب غذا کرده اند و نیز شنیده ام کیوان انصاری، سعید درخشندی و ابوالفضل جهاندار در حال حاضر در اعتراض به اعترافاتی که از آنها گرفته شده است و نامشخص بودن وضعیتشان و نیز در اعتراض به بازداشت دانشجویان پلی تکنیک و دفتر تحکیم وحدت و اعضای سازمان ادوار در اعتصاب غذا به سر می برند . - نظرتان در مورد این که می گویند دانشگاه امیرکبیر تاثیر به سزایی در تضعیف جنبش دانشجویی داشته و حتی تا حدی پیش رفته که جنبش دانشجویی را به عنوان برانداز معرفی کرده است ، چیست ؟- من به این مساله اعتقاد ندارم ، به جرات می توانم بگویم حدود پنجاه درصد کارهایی که در یک سال اخیر در جنبش انجام شده از طرف امیرکبیر بوده است ؛ البته قبول دارم که انتقادات ما خیلی نتد بوده ولی در حد براندازی نبوده است . من اصولا به امکان به وقوع پیوستن انقلاب مخملی در ایران اعتقادی ندارم ، زیرا از شرایط انقلاب مخملی آن است که اولا یک جامعه مدنی قوی داشته باشیم و ثانیا شکاف عظیمی در حکومت ایجاد شده باشد ؛ و با توجه به این که هیچ کدام از این موارد در ایران نیست، اتفاق افتادن انقلاب مخملی دور از انتظار است . - آینده فعالیت خود را چگونه می بینید ؟- من پیش از این فکر می کردم در ایران عقلانیت هست ، و امکان رخ دادن هر اتفاقی در ایران وجود ندارد . اما وقتی با بازداشت چند دانشجو و انتشار اعترافات ساختگی از آنها روبرو شدم به این نتیجه رسیدم که در این نظام عقلانیت وجود ندارد . - یعنی فکر می کنید باید روش مبارزه را تغییر داد ؟- مبارزه دو بخش دارد ، یک بخش عملی و یک بخش تئوری ؛ مسیری که ما تا پیش از این در پلی تکنیک می رفتیم به اعتقاد من در هر دو جنبه قوی بود و می توانست به افق های خوبی برسد
، اما اینکه در حال حاضر باید چگونه مبارزه کرد ، به جمع بندی مشخصی نرسیده ام
.

عکس : مراسم عيد نوروز دريائي - قشم





عکس : مراسم عيد نوروز دريائي - قشم
از سال‌هاي دور در روستاي «سلخ» در جزيره‌ي قشم، روز نخست مردادماه مراسم عيد نوروز دريايي برگزار مي‌شود. به گزارش بخش ايران‌شناسي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، در اين مراسم، تمام اهالي روستا از زن، مرد، پير، جوان و کودک از صبح تا پيش از اذان ظهر به دريا مي‌روند. در گذشته، اهالي اين روستا اهشام خود را مانند گاو، گوسفند و شتر به دريا مي‌بردند و همه‌ي آن‌ها را در اين جشن شريک مي‌دانستند. در اين روز، يک نمايش آييني و سنتي به نام «شوشي» نيز اجرا مي‌شود که برگرفته از باورها و اعتقادات مردم روستاست. مردم بعد از مراسم دريا رفتن، لباس نو مي‌پوشند و به ديد و بازديد مي‌روند. البته در عيد نوروز دريايي مردم گوشت ماهي نمي‌خورند.


واشنگتن درحال محاصره ايران است

گزارش لاليبر: - دوشنبه 8 مرداد 1386 [2007.07.30]
ايالات متحده اعلام کرد قراردادهايي تسليحاتي به ارزش حداقل 20 ميليارد دلار با عربستان سعودي و 5 کشور ديگر خليج فارس منعقد خواهد کرد تا در مقابله با تأثير روزافزون ايران در منطقه از آمادگي لازم برخوردار باشند.
به نقل از واشنگتن پست و نيويورک تايمز که روز شنبه به چاپ رسيد، دولت امريکا همچنين قراردادهاي ديگري با 5 کشور خليج فارس [امارات متحده عربي، کويت، قطر، بحرين، عمان] که در کل به ارزش 20 ميليارد دلار است منعقد خواهد کرد.
اين دو روزنامه به نقل از ديگر مسؤولين امريکايي مي افزايند واشنگتن همچنين يک قرارداد 13 ميليارد دلاري با کشور مصر و يک قرارداد 10 ساله در زمينه کمک هاي نظامي به اسراييل [به ارزش 30.4 ميليارد دلار] در دستور کار خود دارد تا آن را با قراردادي که در سال جاري منقضي مي شود جايگزين کند. اين قراردادهابه خوبي افزايش کمک امريکا به اين دو کشور را نشان مي دهد. در مورد اسراييل مبلغ قرارداد به ميزان 9 ميليارد دلار افزايش يافته است.
به نوشته واشنگتن پست، اين قراردادهاي تسليحاتي از مهم ترين قراردادهايي هستند که در دوره رياست جمهوري جرج بوش منعقد شده اند و هدف آنها تقويت متحدان واشنگتن در منطقه خاورنزديک است تا بتوانند با تأثير روزافزون ايران در اين منطقه مقابله کنند.
يکي از مسؤولين عالي رتبه امريکايي مي گويد: "ما به خوبي از احتياجات متحدان خود آگاهيم و مي دانيم که هر يک از آنها مايل است تا در برابر يک ايران مهاجم قد علم کند. يکي از شيوه هايي که در روبرو شدن با اين مسأله مفيد خواهد بود اين است که متحدان و دوستانمان را تقويت کنيم."
قرارداد منعقد شده با عربستان به ويژه موشک هاي هوا به هوا JDAM [هدايت شونده از طريق ماهواره] را شامل مي شود که درواقع تبديل بمب هاي کلاسيک به تسليحات هدايت شونده دقيق است. اين درحالي است که نيويورک تايمز در ماه آوريل نوشته بود مذاکرات در اين زمينه به دليل نگراني مقامات اسراييلي از فروش تسليحات هدايت شونده دقيق به سعودي ها به تعويق افتاده.
به نوشته اين روزنامه، پنتاگون به منظور کاهش نگراني اسراييلي ها از سعودي ها خواسته است تا برخي محدوديت ها، مانند اندازه اين سلاح ها و محل نصب آنها را بپذيرند.
در ماه هاي اخير، مذاکرات بين امريکا و عربستان، عليرغم تنش هاي به وجود آمده بين رياض و واشنگتن به دليل عدم حمايت عربستان از دولت عراق، دنبال شده است.
اين قراردادهاي تسليحاتي بايد روز دوشنبه قبل از سفر کاندوليزا رايس و رابرت گيتس [وزير دفاع امريکا] به خاورنزديک اعلام شوند.
ازطرف ديگر، دولت بوش بايد توافق کنگره را براي نهايي کردن اين قراردادها به دست آورد که در اين مورد هم مذاکرات با اعضاي پارلمان آغاز شده است. دولت امريکا اميدوار است حتي در صورت وجود تنش در رابطه با رياض بتواند اين موافقت را در پاييز سال جاري کسب کند. يک مسؤول عالي رتبه امريکايي اظهار مي دارد: "ما از سال ها پيش به اعراب خليج فارس کمک کرده ايم و اين مسأله بايد ادامه پيدا کند."
اين مقام عالي رتبه پنتاگون همچنين مي افزايد متحدين امريکا در خليج فارس "نسبت به مداخله ما در منطقه و خروج احتمالي از عراق نگرانند". درحقيقت، نگراني حکومت هاي سني خليج فارس از زمان انتخاب دولت شيعه طرفدار ايران در عراق بسيار افزايش يافته است.
رابرت گيتس نيز در پاسخ به اين کشورها اظهار مي دارد: "هر آنچه در کوتاه مدت در عراق روي دهد، تعهد و مداخله ما در منطقه بي چون و چرا و قاطع خواهد بود. ما در واقع مصمم هستيم که حتي آن را تقويت و گسترش دهيم."
منبع: لاليبر، 28 ژوئيه 2007
مترجم: علي جواهري

تورم، پاشنه آشيل دولت ومجلس

نگراني محافظه کاران از "سوء استفاده اصلاح طلبان" - دوشنبه 8 مرداد 1386 [2007.07.30]
اميد معماريانo.memarian@roozonline.com
افزايش لجام گسيخته تورم طي دوسال گذشته، علي رغم وعده هاي بهبود معيشت وضعيت اقتصادي مردم به پاشنه آشيل دولت نهم ومجلس هفتم تبديل شده است. اصول گرايان نگران آن هستند که با نزديک شدن به انتخابات مجلس هشتم، رقباي سياسي آنها از ناکامي و ناتواني اي که درکنترل اين حوزه و کاهش فشار روزافزون به مردم داشته اند، استفاده کرده و بر روي روند انتخابات تاثيربگذارند. محمود احمدي نژاد طي ماه هاي گذشته درپاسخ به منتقدان اقتصادي درخصوص افزايش تورم به دليل سياست هاي نادرست اقتصادي دولتش را موضوعي رواني خوانده بود.
اين موضوع اما ازديد نمايندگان اصولگرا نيز دور نمانده است. روز گذشته احمد بزرگيان، عضو هيات رييسه فراکسيون اصولگرايان با اشاره به اينکه موضوع تورم پاشنه آشيل دولت به حساب مي آيد به ايسنا گفته است: "شرايط معيشتي مردم چندان مطلوب نبوده و افراد نيازمند با حفظ آبرو زندگي مي‌كنند و با سيلي صورت خود را سرخ نگه مي‌دارند. بنابراين نظام موظف است با ساماندهي شرايط اقتصادي، نيازهاي اوليه مردم را تامين و رسيدگي كند." اين همان وعده اي است که دوسال پيش محمود احمدي نژاد براي پاسخگويي به آن پا به عرصه انتخابات رياست جمهوري گذاشت. اما هم اکنون حتي آمارهاي رسمي نيز نرخ تورم را تا حدود 15 درصد نيزاعلام مي کنند. اگرچه آمارهاي غيررسمي نرخ تورم را به مراتب بيشتر از رقم هاي اعلام شده توسط دستگاه هاي دولتي نشان مي دهد.
با وجود تصريح نمايندگان مجلس، کارشناسان اقتصادي و همچنين آمارهايي که از افزايش قيمت کالاها وخدمات منتشر مي شود، برخي مقامات دولتي ازجمله مسئوليني که به صورت مستقيم دروضعيت جاري نقش دارند، ازپذيرش واقعيات مربوط به اين حوزه سرباز مي زنند. ازجمله مي توان به اظهارات وزير اموراقتصادي ودارايي اشاره کرد که اعلام کرده نرخ تورم دردولت نهم کاهش داشته است. دانش جعفري گفت:" در سال 84 تورم 12.1 درصد بود در حالي‌که در سال 83، 15.3 درصد بود. ميزان تورم در سال 85 را 13.6 درصد بوده است." اگرچه او تصريح کرد که متوسط هزينه‌هاي مردم در موقعيت‌هاي مختلف نسبت به سال قبل بالا رفته است، اما اضافه کرده که از نظر مقايسه اي، تورم کمتر شده است.
اين درحالي است که بزرگيان نماينده سبزوارگفته است که اگر تورم كنترل نشود، براي همه دولت‌ها پاشنه آشيل است. اگرچه برخي معقتدند با نزديک شدن به ايام انتخابات وموضوع انتخاب مجدد نمايندگان، بحث هايي درزمينه کاهش کاهش تورم ورسيدگي به نيازهاي روزمره درخواهد گرفت وبار ديگر با سپري شدن ايام انتخابات از ياد خواهد رفت. چنانکه پيش ازاين موسي قرباني ديگر عضو هيات رييسه مجلس نيز نسبت به عواقب تورمي که طي سالهاي گذشته دولت نه تنها آن را مهار نکرده، بلکه به آن دامن زده است نيزهشدارداده بود. او گفته بود که "اين مساله مي‌تواند بهانه‌اي در دست جريان اصلاح‌طلبي و رقباي اصولگرايان قرار گيرد."
محمدرضا باهنر نايب رييس مجلس، چندي پيش درمصاحبه اي به ايسنا گفت که هم اکنون پاشنه آشيل دولت و مجلس و افکار عمومي تورم است که به دو بخش تقسيم مي‌شود؛ تورم اعم که اقتصاد خانواده را اذيت مي‌کند و تورم مسکن به طور اخص که در ‌٤٠ سال گذشته در کشور بي‌سابقه بوده است. اشاره او به تورم مسکن، افزايش بي سابقه اي است که نه ماه به ماه، بلکه هفته به هفته به صورت محسوس قابل رويت است. باهنر بدون اينکه به سياست هاي دولت در حوزه هاي مختلف که چنين افزايشي را درپي داشته قبول کرده است که تورمي که طي دو سال اخير دربخش مسکن رخ داده درچهل سال گذشته بي سابقه بوده است: "حدود ‌٤٠ سال است که در کشورمان هر دو سال و نيم يا سه سال يک بار يک جهش تورمي را در مسکن شاهد هستيم که در سال ‌٨٥ اين جهش در تهران به طور متوسط صد درصد افزايش قيمت مسکن را نشان داده و در اجاره‌ها هم وجود داشته است و در سطح کشور بالاي ‌٥٠ درصد تورم داشتيم که بي‌سابقه بوده و فقط در سال ‌٥٢ و ‌٥٣ شاهد آن بوده‌ايم که بايد به آن پرداخته شود."
محمود احمدي نژاد، طي ماه هاي گذشته چندين بار توسط کارشناسان اقتصادي درخصوص اتخاذ سياست هاي تورم زا مورد انتقاد قرارگرفت. اما دولت همواره به چنين انتقاداتي بي توجه بوده است و براي مثال درپاسخ به نامه اي که به نامه 57 اقتصاد دان منشترشده، درجلسه اي با حضور مسئولين مرتبط وبرخي ازافرادي که اين نامه را امضا کرده بودند، عملا به جاي پاسخگويي به مسائل مطرح شده به توجيه عملکرد اقتصادي دولت پرداخت. او ماه گذشته درخصوص انتقاداتي که نسبت به افزايش تورم مي شود گفت: "برخي از ما و وزراء در ارتباط با گراني گله دارند. بايد يك نكته‌اي عرض كنم؛ در حال حاضر نرخ تورم 13.6 درصد است كه ما مي‌خواستيم آن را تك رقمي كنيم و در اين راستا تلاش كرديم ولي محقق نشد. بخشي از گراني مربوط به ساختار اقتصادي كشور ماست. امروز موج تبليغات سنگيني را مشاهده مي‌كنيم كه مي‌خواهند بخش رواني تورم را تقويت كنند. مي‌خواهند فشاور بياورند ولي من از مردم مي‌خواهم تحمل كنند و اين دولت با كمك مردم بر مشكلات پيروز خواهد شد. عده‌اي مي‌خواهند از فضا سوءاستفاده كنند و بر مردم فشار بياورند. نبايد چنين اجازه‌اي بدهيم."
اما با ادامه روند ياد شده به نظر مي رسد هيچ اقدامي که بتواند عملا به کنترل وضعيت و کاهش نرخ تورمي بيانجامد که نه تنها زندگي روزمره شهروندان را دشوارکرده، بلکه خانه دار شدن را به آرزويي که هيچگاه برآورده نخواهد شد، تبديل کرده است. علاوه برمسئولين دولتي، موضوع تورم وگراني، ازجمله موضوعات ثابتي است که روزهاي جمعه درنماز جمعه مطرح مي شود. اگر چه دولت درکنار طرح اين مساله تا کنون از اتخاذ سياست هايي که تاثيرات خردکننده تورم بر زندگي اقشار کم درآمد عاجز مانده است. ازجمله چنين اظهاراتي مي توان به سخنان آيت الله اميني، امام جمعه قم اشاره کرد که گفته است: "گراني و تورم بخصوص گراني مسکن و اجاره مردم را به ستوه آورده است." او گفته بود که با شعاردادن مشکل گراني حل نمي شود:" بسياري از گراني‌ها معلول دستگاه‌هاي دولتي‌ است. وقتي اين‌ها خود مبادرت به گران کردن اموري چون برق مي‌کنند طبعا مردم اجناس خود را چند برابر گران مي‌کنند. از وزراي مامور در اين زمينه انتظار داريم تا طبق منويات رييس‌جمهور اقدام جدي کرده و قاطعانه و جدي‌تر با مساله تورم برخورد کنند."
با اين وجود خبري ازاقدامات وزاري دولت براي مهارتورم به گوش نمي رسد. دولت طي سالهاي گذشته از فراهم کردن زمينه هاي افزايش توليد، نظارت جدي بر بخش توزيع ومبارزه با اقدامات خلاف قانون ناتوان بوده و دستگاه هايي مانند وزارت بازرگاني نيزعملا توانايي کنترل روند افزايش تورم را نداشته اند.
مقامات دولتي براي مقابله با افزايش بي رويه تورم طي ماه هاي گذشته تلاش کردند با اتخاد سياست هايي، به کاهش نقدينگي و تغييرمسيرسرمايه ها به سوي بخش هاي مولد اقدام کنند. ازجمله اين اقدامات کاهش نرخ بهره بانکي بود که باهدف کاهش نرخ تورم صورت گرفت. اگر چه درمدت زمان اندکي، چنين سياستي به عکس خود عمل شد وبا انتقال سرمايه ها ازبانک ها به بخش هاي غيرمولدي همچون دلالي، بار ديگر نرخ کالاها وهمچنين مواردي چون مسکن واجاره خانه، افزايش چشمگيري داشت. دولت همچنين در سال‌هاي 85 و 86 به ترتيب 30 و 40 هزار ميليارد ريال اوراق مشاركت منتشر كرده كه هدف اصلي از اجراي اين طرح كنترل نقدينگي اعلام شده است. اگر چنين سياست هايي عملا تاثيري در مسير کنترل تورم نداشته است.
مقامات بانک مرکزي اعلام کرده اند که دربرنامه چهارم توسعه کشور، بيکاري بزرگترين نگراني به شمار مي رود به خصوص آنکه تنها درسال هاي گذشته رشد کرده است. ميزان تورم درحالي درايران فراتر ازپانزده درصد مي رسد که کشورآلمان نرخ تورمي معادل 1.8 درصد وچين نيزنرخ تورمي نزديک به 3.2 طي سال جاري داشته اند

حلقه محاصره بانکي بازهم تنگتر شد


قطع رابطه دويچه بانک آلمان با ايران - دوشنبه 8 مرداد 1386 [2007.07.30]
آرش معتمد
دويچه بانک آلمان کليه روابط مالي خود با جمهوري اسلامي را قطع کرد و به اين ترتيب روابط بانکي ايران بعد از کشورهاي انگلستان، سوئيس و ژا پن باآلمان هم به بن بست رسيد.به گزارش خبرگزاري آسوشيتدپرس از فرانکفورت، اين تصميم "دويچه بانک" در پي درخواست‌هاي متعددي اتخاذ شده که مقام‌هاي آلماني و خارجي از اين بانک داشته‌اند.
سخنگوي دويچه‌بانک، دليل اين اقدام را پرهزينه بودن عمليات بانکي در اثر مقررات و محوديت‌هاي اعمال شده از سوي وزارت اقتصاد آلمان و نيز سازمان ملل اعلام کردو افزود: "هزينه‌هاي عمليات بانکي با ايران تناسبي با درآمدها ندارند."
اما هفته‌نامه آلماني "اشپيگل" نوشت که دويچه‌بانک زير فشار دولت ايالات متحده‌ آمريکا حتي معاملات خود با ايران براساس يورو را نيز قطع کرده است. دويچه‌بانک دومين بانک مهم آلماني است که از آغاز سال جاري ميلادي مناسبات تجاري خود با ايران را قطع مي‌کند. پيش از اين، کومرس‌بانک آلمان نيز معاملات دلاري خود با ايران را قطع کرده‌ بود.
طبق گزارش "وال ستريت ژورنال" و به گفته سخنگوييکمرس بانک آلمان،که آخرين نهاد مالي اروپائي بود که با ايران بده و بستان هاي گسترده دلاري داشت، اين بانک تحت فشار هاي آمريکا به اين کار تن داد.
در همين حال خبرگزاري فرانسه گزارش داد: "دولت آمريکا در حال تشديد تحريم‌هاي مالي عليه ايران و تسريع فشار عليه شرکت‌هاي ايراني است که مظنون به حمايت از خواست هاي هسته‌يي ايران مي‌باشند."
پيش از اين معاون وزارت خزانه‌داري آمريکا اعلام کرده بود ارزيابي نتايج تحريم‌هاي مالي اعمال شده عليه ايران نشان مي‌دهد که اين تحريم‌ها موثر بوده‌اند. اين مقام آمريکايي افزود اين تحريم‌ها مي‌توانند حکومت ايران را وادار به تغيير سياست سرکشي خود در برابر جامعه جهاني کنند.
قطعنامه سازمان ملل وتحريم
تحريم بانک هاي جهاني در پي صدور قطعنامه سازمان ملل وزير فشار آمريکا آغاز شد.در سال گذشته ۴ بانک بزرگ اروپا مجبور شدند که معاملات خود با ايران را تقليل دهند: بانک سوئيسي "او بي اس" و "کريديت سوئيس" و بانک هلندي "آ ب ان آمرو" و بانک لندني "ها اس ب س" از فشار هاي آمريکا پيروي کردند تا مبادا منافعشان در ايالات متحده آمريکا مورد خطر قرار گيرد.اندکي بعد بانک مرکزي انگلستان هم به اين بانک هاپيوست.
دولت آمريکا نه تنها بانک‌هاي ايران، مثل بانک صادرات و بانک سپه را مستقيماً تحريم کرده، بلکه همه‌ موسسات مالي و بازرگاني غرب را زير فشار قرار داده تا مناسبات مالي خود با ايران را قطع کنند. بخشي از تحريم‌ها عليه موسسات ايراني در آخرين قطعنامه‌هاي شوراي امنيت درباره‌ي برنامه‌ي هسته‌اي قيد شده است. به گفته معاون وزارت خزانه داري، اين اقدام با هدف قطع شبکه مالي برنامه موشکي جمهوري اسلامي ايران صورت گرفته است. کارشناسان وزارت خزانه داري آمريکا، ادعا کرده اند بانک سپه عمليات اعتباري معامله موشکي ايران و يک شرکت چيني را در سال ۲۰۰۵انجام داده و به همين دليل مشمول تحريم هاي آمريکا شده است.
قطع کمک بانک جهاني
در همين‌حال، نمايندگان کنگره آمريکا در نامه‌اي خطاب به رابرت زوليچ، رئيس جديد بانک جهاني از وي خواستند اعطاي وام‌هاي توسعه‌اي اين نهاد تحت‌نظر سازمان ملل به ايران را متوقف سازد.
نمايندگان کنگره آمريکا در نامه‌ خود نوشته‌اند: "تسهيلات اعطايي بانک جهاني به ايران ممکن است در سازمان‌هايي مصرف شوند که به‌موجب قطعنامه‌هاي شوراي امنيت سازمان ملل عليه برنامه هسته‌اي‌ ايران، مشمول تحريم‌هاي بين‌المللي قرار گرفته‌اند".
ظاهرا اشاره نمايندگان کنگره به مجموعه شرکت‌ها و موسسات وابسته به سازمان ملي انرژي اتمي و سپاه پاسداران انقلاب اسلامي بوده‌است که در فهرست پيوست قطعنامه 1747 شوراي امنيت به نام آنها اشاره شده‌است.
در بخشي ديگري از نامه نمايندگان کنگره آمده‌است: "عملکرد چندجانبه سازمان‌هاي مالي بين‌المللي پتانسيل بسيار خوبي را براي تحقق اهداف ديپلماتيک آمريکا و متحدانش ايجاد مي‌کند. اکنون نيز موفقيت ديپلماسي بين‌المللي در برابر برنامه هسته‌اي ايران بيشتر از هرچيز وابسته به عملکرد هماهنگ سازمان ملل و بانک جهاني در اين زمينه است".
ميزان وام‌هاي اعطايي بانک جهاني به ايران براي سال مالي منتهي به جولاي 2007 بيش از 220 ميليون دلار بوده‌است. علاوه بر اين قرار است که اين نهاد تا پايان سال 2010 بيش از 870 ميليون دلار به امر توسعه پروژه‌هاي عمراني در ايران اختصاص دهد.
رابرت زوليک رئيس جديد بانک جهاني که پيش از اين در سمت معاون وزارت امور خارجه آمريکا کار کرده، ارديبهشت‌ماه گذشته پس از رسوايي اخلاقي پل ولفوويتز رئيس نومحافظه‌کار اين نهاد از سوي پرزيدنت بوش براي احراز اين سمت معرفي شد و اعضاي شوراي حکام بانک جهاني نيز با اين پيشنهاد موافقت کردند.
واکنش جمهوري اسلامي
محاصره اقتصادي وکاهش قطع روابط بانکي واعتبارهاي بين المللي درحالي روز به روز دامنه بيشتري پيدا مي کند که محمود احمدي نژاد مرتبا بروضعيت خوب شاخص هاي اقتصادي تاکيد مي کند. او بخصوص ازبهبود وضعيت سرمايه گذاري خارجي در ايران سخن مي گويد. ادعائي که آمار و ارقام تائيدش نمي کند اما براي روحيه دادن به بازار و افکارعمومي لازم مي نمايد.احمدي نژاد درچنين شرايطي تصريح کرده است: "حقيقت اين است تمام شاخصه‌‏هاي اقتصادي ما بسيار خوب است و تقاضا براي سرمايه‌‏گذاري چند برابر فزاينده و صادرات غيرنفتي نيز چند برابر فزاينده سرمايه گذاري در بورس آرام و رو به رشد شده است. برخلاف بورس‌‏هاي خاورميانه ما روزانه 18 تا 20 ميليارد تومان انتقال وجوه داريم و توانسته‌‏ايم در طول هفت ماه 12 درصد سود كسب كنيم كه اين پيروزي بزرگي است كه اين در ساير بخش‌‏ها نيز صادق است. در عرصه سياست خارجي و فناوري هسته‌‏اي نيز بسيار خوب ظاهر شده‌‏ايم و توانسته‌‏ايم با هشت كشور صنعتي خود را در ميان آنان جا كنيم و در حال حاضر نيز نمي‌‏توانند كاري انجام دهند، تصور مي‌‏كنم كه در صورت مخالفت با ما، ما از اهداف خود دست خواهيم كشيد كه اين طور نيست."
هر چند روزنامه کيهان در اين مورد مي نويسد: "فشارهاي آمريكا بر كشورهاي جهان براي قطع همكاري تجاري با ايران به سبب فعاليت هاي هسته اي آن درحالي ادامه دارد كه جمهوري اسلامي ايران همچنان به همكاري شفاف و سازنده خود با آژانس بين المللي انرژي اتمي ادامه مي دهد و اخيراً درباره تداوم اين همكاري با آژانس به توافق دست يافته است و بازرسان اين نهاد بين المللي انحراف نداشتن برنامه هسته اي ايران از مسير صلح آميز را تأييد كرده اند".
در چنين شرايطي است که سردار صفار هرندي، وزير ارشاد دولت نهم مي گويد: "ايران در سال 1404
قرار است از هر لحاظ به كشوري قدرتمند تبديل شود."

بازگشت به شيوه هاي قديمي شكنجه

نحوه شكنجه دانشجويان، نشان تغييرات گسترده اطلاعات - دوشنبه 8 مرداد 1386 [2007.07.30]
نادر كرمي
دامنه اعتراض به بازداشت جمعي از دانشجويان و دانش آموختگان در سالگرد 18 تير به حدي گسترده شده است كه پس از واكنش احزاب اصلاح طلب و ميانه رو در روزهاي آغازين و سيد محمد خاتمي در چند روز گذشته، صداي انتقاد شيخ حسن روحاني رئيس مرکز تحقيقات استراتژيک مجمع تشخيص مصلحت نظام هم در آمد. وي اما در پرسش و پاسخ با خبرنگاران از مسوولان خواست در مواجهه با دانشجويان به گونه اي عمل کنند که حداقل هزينه را به دنبال داشته باشد و همچنين خواستار اين شد تا با نزديک شدن به زمان انتخابات، مسوولان تسامح بيشتري با مطبوعات نشان دهند. وي همچنين با دفاع از عملكرد خود در شوراي عالي امنيت ملي گفته است ما در جريانات دانشجويي مخالف بازداشت دانشجويان بوديم.
افشاي جزييات بيشتر از شكنجه دانشجويان
انتشار نامه افشاگرانه خانواده سه دانشجوي زنداني دانشگاه پلي تكنيك تهران خطاب به هاشمي شاهرودي در هفته گذشته اولين حركت خانواده‌هاي دانشجويان بازداشت شده در افشاي شكنجه هاي هاي وارده به فرزندانشان بود. در پي بي پاسخ ماندن اين نامه و انكار هرگونه فشاري به دانشجويان از سوي وزير اطلاعات در حاشيه جلسه هيات دولت، ‌مادر احسان منصوري در گردهمايي منزل عبدالله مومني مجدادا به اين شكنجه ها اشاره كرد و از وضعيت بسيار وخيم فرزندش بويژه در روزهاي ابتدايي بازداشت وي خبر داد. در اين شرايط خبرنامه اميرکبير به نقل از يک منبع آگاه دست به افشاي جزئيات بيشتري از نحوه شکنجه دانشجويان بازداشت شده دانشگاه اميرکبير جهت اخذ اعتراف زد. اين "جزييات بيشتر" به گفته اين سايت خبري از ابتدا در رنجنامه والدين احمد قصابان، مجيد توکلي و احسان منصوري ذکر شده بود که بعدا بنا به ملاحظاتي در نهايت از اين نامه حذف شد.
بنا بر اين گزارش "دانشجويان بازداشت شده مورد انواع و اقسام آزارهاي جنسي قرار گرفته اند. بازجوهاي وزارت اطلاعات در طول مدت بازجويي، دانشجويان را به شيوه هاي مختلف مورد اذيت و آزارهاي جنسي قرار مي دادند. به عنوان نمونه دانشجويان را به پشت روي زمين مي خواباندند و لباس هايشان را از تنشان خارج کرده و به شيوه هاي مختلف مانند بطري نوشابه، تخم مرغ داغ و… آن ها را مورد تهديد قرار مي دادند." اين گزارش مي افزايد: "شدت ضرب و شتم و شکنجه هاي روحي رواني دانشجويان به حدي بوده که صداي گريه و ناله هاي ايشان از اتاق هاي بازجويي و سلول هاي انفرادي به گوش دوستانشان که در اتاق هاي بازجويي يا سلول هاي مجاور قرار داشتند مي رسيده است. بازجويي گاها به بيش از ۱۲ ساعت مي رسيده و دانشجويان در تمام طول اين مدت اجازه صرف غذا يا نوشيدن آب نداشتند. مگر در مواردي که دانشجويان زير شکنجه هاي طاقت فرسا بيهوش مي شدند که بازجوها به کمک بهياران بند ۲۰۹ اوين در حدي که دانشجويان دوباره به هوش بيايند به ايشان آب مي دادند. همچنين در طول مدت بازجويي به دانشجويان اجازه رفتن به دستشويي نيز داده نمي شده به حدي که اين دانشجويان در چند مورد کنترل خود را از دست داده و به همين خاطر به شدت از سوي بازجويان مورد ضرب و شتم قرار گرفتند. شدت ضرب و شتم دانشجويان به حدي بوده که گاه لباس هاي دانشجويان در حين بازجويي پاره مي شده است." همچنين اين منبع آگاه به خبرنامه اميرکبير گفته است: "بازجوها در عين اين که دانشجويان را مجبور به انجام طاقت فرسا مانند خم شدن و گرفتن مچ پاها مي کردند، چند نفري روي کمر دانشجو سوار مي شدند. همچنين در مواردي که دانشجويان در اثر ايستادن هاي طولاني مدت کنترل خود را از دست داده و به روي زمين سقوط مي کردند، بازجوها با گرفتن موها و بلند کردن ايشان، آن ها را مجبور مي کردند دوباره سر پا بايستند. از جمله آزارهاي روحي رواني دانشجويان اين بوده که در مواردي ايشان را به بند اعضاي گروه تروريستي القاعده منتقل نموده اند. تيم بازجويي تلاش زيادي جهت گرفتن اعتراف دروغ مبني بر انتشار نشريات جعلي توسط دانشجويان بازداشت شده و همچنين ارتباط دادن اين غائله با احزاب اصلاح طلبي مانند حزب کارگزاران و سازمان مجاهدين انقلاب داشته اند. علاوه بر اين بازجويان تلاش وافري جهت ارتباط دادن غائله نشريات جعلي با انقلاب هاي مخلمين داشته اند".
از سوي ديگر ارتباط برقرار كردن ميان غائله نشريات دانشجويي اميركبير و احزاب اصلاح طلب بعلاوه شايعه مهيا بودن بخش‌هاي ديگري از اعترافات كيان تاجبخش يه ويژه عليه احزابي چون مشاركت و كارگزاران، ‌اين گمان را تقويت مي كند كه نمايشي از تلفيق اعترافات اتباع ايراني – آمريكايي و برخي از دانشجويان با نزديك‌تر شده با ايام انتخابات از صدا و سيما پخش شود. اين گمانه اي است كه خبر ديگري از دانشجويان بازداشت شده مبني بر فيلم برداري از اعترافات مجيد توکلي و احمد قصابان در محل فيلم برداري از هاله اسفندياري و کيان تاجبخش با موضوع انقلاب مخملي و نقش جريانات دانشجويي، آن را تقويت مي كند.
تهديدها و انكارهاي وزارت علوم
روز گذشته دبير كميته انضباطي وزارت علوم در گفتگو با ايسنا با رد افزايش احكام انضباطي پس از روي كار آمدن دولت نهم گفت: "آمار احكام انضباطي صادر شده در سال تحصيلي 85-84 كاهش 50 درصدي نسبت به سال 84-83 و تعداد احكام صادر شده در سال 86-85 كاهش 70 درصدي نسبت به سال 85-84 داشته است كه اين كاهش صدور احكام در تاريخ عملكرد كميته‌هاي انضباطي بي سابقه بوده و نشانه تحقق شعار مهرورزي دولت نهم در وزارت علوم است."
مسئول كميته انضباطي مركزي وزارت علوم با نسبت دادن اتهام بزرگنمايي احضار دانشجويان به كميته‌هاي انضباطي افزوده: "كاهش چشمگير آمار احكام صادر شده در طول خدمت دولت نهم، بهترين دليل بر كذب بودن ادعاي آنان است، به‌گونه‌اي كه مجموع كل احكام صادر شده در طول مدت دو سال خدمت اين دولت روي هم، كمتر از احكام صادر شده در طول يكسال دولت قبلي است."
نهمين همايش هم انديشي بسيج اساتيد کشور نيز طي روزهاي گذشته محلي بود تا مقامات وزارت علوم ضمن اعلام خطر نسبت به جريانات دانشجويي به تلاش خود براي آنچه آن را "ساماندهي تشكل‌هاي دانشجويي" مي خوانند، اذعان كنند.
باقر خرمشاد، معاون فرهنگي وزير علوم در اين همايش به افت اعتقادات ديني در دانشگاه هاي کشور اشاره و تاکيد کرد بايد با تفکرات "چه گوارائيستي" و چپ جديد در دانشگاه ها مقابله نرم شود. به گزارش خبرگزاري مهر وي در ادامه بحث خود به "برخورد نرم" اشاره کرد و گفت: "شرايط فعلي کشور همانند اوايل انقلاب است. در آن زمان سه گروه اسلامگرا، ليبرال و مارکسيست وجود داشتند که در حال حاضر نيز در فضاي دانشجويي ما شاهد تفکرات «چه گوارائيستي» و چپ جديد هستيم و وارد فضاي برخورد نرم شده ايم چرا که اين گروه ها در حال به چالش کشيدن اسلامگرا ها در نشريات شان هستند که اين برخورد نرم مقابله نرم را مي طلبد."
محمد زاهدي وزير علوم نيز علوم، نيز در اين همايش اظهار داشت: "در اين دو سال هيچ کس آمدن و رفتن ۱۸ تير را احساس نکرد در حالي که پيش از اين در سالگرد ۱۸ تير استرس فراواني داشتيم. فکر نکنيد که اين به راحتي به دست آمد اين برنامه ريزي هايي بود که در معاونت فرهنگي انجام داديم که البته در مورد برنامه ريزي ها و چگونگي انجام آن نمي توانم چيزي بگويم." وي همچنين گفت: "ساماندهي تشکل‌هاي دانشجويي بخصوص قسمت‌ سياسي کار سنگين، فشرده و استرس زا بوده که معاونت فرهنگي در اين زمينه بسيار موفق عمل کرده است".
همچنين حجت الاسلام محمديان مسئول نهاد رهبري در دانشگاه ها در سخنان خود به لزوم تغيير در متون درسي در راستاي اسلامي کردن دانشگاه ها، اشاره کرد و افزود: چرا اساتيد ما كه اساتيد بسيار بزرگي هستند حتي در زمينه حذف دروس اضافي كه نتيجه اي جز اتلاف وقت براي دانشجويان ندارند، تلاش نمي كنند؟ عده اي بايد جسارت كنند و در آموزش عالي كشور بازبيني انجام دهند؛ چرا كه دروس، وحي منزل نيستند پس شما بايستي كنكاش كنيد و سرفصل‌هاي جديد ايجاد نماييد.
وي با انتقاد از ايجاد رشته حقوق بشر در دانشگاه‌هاي ايران گفته است: "رشته‌هايي همچون مطالعات زنان، جوانان و حقوق بشر كاملا با تفكر فمينيستي مطابق هستند. ايجاد چنين رشته‌هايي باعث مي شود كه با پول جمهوري اسلامي مطالبي كه آمريكا مي‌خواهد بيان شود، را بيان كنيم."
آخرين اخبار از دانشجويان بازداشتي
اما آخرين اخبار از دانشجويان بازداشت شده حاكي است كه سرانجام پس از گذشت نزديك به بيست روز از بازداشت گسترده فعالان دانشجويي، واحد پاسخگويي دادسراي انقلاب حاضر شده است در پي مراجعات مكرر تعدادي از خانواده‌هاي اين دانشجويان رسما محل بازداشت اين دانشجويان را اعلام و شعبه رسيدگي كننده به پرونده آنها را اعلام كند. گفته مي شود براي تمامي بازداشت شدگان حداقل قرار يك ماهه بازداشت موقت صادر شده است و اين احتمال وجود دارد كه پس از طي اين مدت قرار برخي از اين دانشجويان به وثيقه تبديل شده و امكان آزادي تعدادي از آنها فراهم شود.
در عين حال روز گذشته مادران دو دانشجوي بازداشت شده عضو كمپين يك ميليون امضا يعني "امير يعقوب علي و بهاره هدايت"، با ارسال نامه سرگشاده اي خطاب به هاشمي شاهرودي رييس قوه قضاييه خواستار رسيدگي وي به وضعيت فرزندانشان شدند.
در اين نامه آمده است: "مدت ۱۰ ماه است که ما مادران در کنار فرزندان مان براي ارتقاء فرهنگ عمومي و تغيير قوانين تبعيض آميز عليه زنان به صورت دسته جمعي و با رعايت موازين قانوني، تلاش مي کنيم تا با جمع آوري يک ميليون امضا و تقديم به مجلس شوراي اسلامي گامي در برقراري عدالت در کشور عزيزمان برداريم تا جامعه اي سالم و خانواده هاي پايدار داشته باشيم که اين حرکت نه خلاف مباني اسلامي و نه مغاير با تعهدات دولت و نه مخالف قانون اساسي است."
در بخش ديگري از اين نامه آمده است: "آقاي شاهرودي ما فرزندان مان را با خون دل بزرگ کرده و روح عدالت خواهي را که خود براي دستيابي به آن در انقلاب شرکت کرده بوديم ذره ذره به کالبد آنان دميديم تا آرمان هاي انسان دوستانه و برابري خواهانه و عدالت طلبانه زنده بماند و در جامعه اي که در هاي دنياي فساد بر آنان گشوده است و جنابعالي بيش از هر کس بر آن واقفيد فرزندان مان را پاک و با ايمان و متعهد پرورش داده ايم به طوري که ضمن تلاش براي برقراري عدالت و حد اقل براي استقرار عدالت جنسيتي، آنان در معتبرترين دانشگاههاي کشور مشغول تحصيل مي باشند. سوال ما از آن مقام اين است که به کدامين جرم يا عمل مجرمانه و خلاف قانون، فرزندان ما را به بند کشيده اند؟ و آيا بي خبري مادر از فرزند به مدت بيش از دو هفته پس از پيگيري ها و درخواست هاي مکرر، انساني، اخلاقي و اسلامي است؟

تحت فشاريم، ما را تنها نگذاريد - خانواده هاي زندانيان کرد


خانواده هاي زندانيان کرد در مصاحبه با روز: - دوشنبه 8 مرداد 1386 [2007.07.30]
سامان رسول پورs.rasoulpour@gmail.com
پيرامون اثرات زنداني شدن عضوي از خانواده بر خانواده زنداني، گفتگويي کرده ايم با خانواده سه تن از زندانيان کرد، تونيا کبودوند دختر محمد صديق کبودوند، شاهو قوامي برادر اجلال قوامي و ليلي حسن پور خواهر عدنان حسن پور.مصاحبه در پي مي آيد.
دلم براي پدرم تنگ شده
تونيا کبودوند، تنها دختر "محمد صديق کبودوند" است.پدرش، رييس سازمان دفاع از حقوق بشر کردستان، روز 10 تير ماه در دفتر کارش در تهران بازداشت شد. حالا نزديک يک ماه است که او در بند 209 اوين زنداني است.
تونيا کبودوند به روز مي گويد: "زنداني شدن پدر طبعا هم از لحاظ عاطفي و هم از لحاظ مادي فشار زيادي به ما وارد کرده است. ما مدت زيادي از او بي خبر بوديم. حالا هم شديدا نگرانيم؛ بخصوص اينکه او به بيماري ريوي مبتلاست. مادرم ظرف يک ماه گذشته تقريبا هر روز به دادگاه مراجعه کرده تا شايد بتواند يااز پدرم خبري بگيرد يا لااقل اجازه ملاقات با او را از بازپرس پرونده بگيرد، اما تا حالا هيچ نتيجه اي نگرفته. کسي به ما پاسخ شفافي نمي دهد.از نظر مالي ما تحت فشاريم. بسياري از وسائل پدرم را با خود برده اند، حتي نميتوانيم حقوق ايشان را دريافت کنيم.براي همين من و برادرم مجبور شده ايم در بيرون کار کنيم.از صبح زود تا آخر روز مشغول کاريم وفقط شبها همديگر را مي بينيم. وقتي که شب هم به خانه باز مي گرديم، همه خسته ايم.من، مادر و برادرم. در مجموع اين شرايط براي ما بسيار سخت است.سخت ترش اين است که دلم براي پدرم خيلي تنگ شده است".
تونيا کبودوند مي افزايد: "هر چه زمان بيشتري سپري مي شود زنداني شدن پدر برايمان سخت تر مي شود. البته ما مي دانستيم دير يا زود احتمال بازداشت او وجود دارد، اما هيچ وقت فکرش را نمي کردم که دوري از او اين قدر برايمان غير قابل تحمل باشد.من الان 30 روز است که پدرم را نديده ام.تا حالا سابقه نداشته که اين مدت از پدرم دور باشم.وي بعضي اوقات به ماموريت مي رفت اما لااقل مي توانستيم با او تماس بگيريم.اما الان در غياب او يک دنيا مشکل جلوي راهمان سبز شده و ما يکدفعه مجبور شده ايم با همه اين مشکلات دست و پنجه نرم کنيم.در مجموع در غياب پدر دچاربحران عاطفي شده ام و دلم براي آغوش پر از محبتش خيلي تنگ شده، ساير اعضاي خانواده هم همينطور؛ فضاي خانه بسيار خشک و سرد شده. خانه ي ما مثل ميزي شده که يک پايه اش شکسته."
وي در ادامه درباره عدم پاسخگويي مسئولان دادگاه و زندان چنين مي گويد: "برخورد مسئولان با ما خوب نيست و عدم پاسخگويي آنان بسيارناراحت کننده است.يکي از مسئولين دادگاه وقتي وضعيت پدرم را از او جويا شديم به ما گفت: دلتان خوش است شما! آمده ايد تا بعد از 10 روز به شما پاسخ بدهيم؟! وقتي که يکي از بازپرسها اتهام پدرم را از من پرسيد و من تنها اتهامش را انجام دادن فعاليتهاي مدني مسالمت آميز عنوان کردم، در جواب گفت که ما در ايران چنين عنواني براي متهم نداريم و حتما پدر شما مجرم است".
تونيا کبودوند در خاتمه مي گويد: "من احساس سربلندي و افتخار دارم از اينکه دختر فردي هستم که تنها هدفش بهبود وضعيت حقوق بشر و کارهاي انسان دوستانه بوده است.من فکر مي کنم راهي که پدرم انتخاب کرده کاملا درست است و از خداوند سپاسگزارم که چنين پدري به من داده".
در ميان مجرمان خطرناک
شاهو قوامي برادر کوچکتر روزنامه نگار دربند "اجلال قوامي" است که به اتهام اقدام عليه امنيت ملي به 3 سال و نيم حبس تعزيري محکوم شده است.
شاهو قوامي از تاثير زنداني شدن برادرش بر زندگي چنين مي گويد: "به دنبال بازداشت برادرم، ما بيشتر روزها در دادگستري يا زندانيم و بسياري از کارهاي روزمره ما تحت الشعاع کارهاي برادرم قرار گرفته است.بازداشت وي شديدا وضعيت پدر و مادر پيرم را بدتر کرده. مادرم به بيماري قلبي مبتلا شده.درد زنداني شدن برادرم هر روز بيشتر ما را آزار مي دهد. حتي دفعه قبل که اجلال 67 روز در بازداشت بود، سختي روز آخر کمتر از روز اول بازداشتش نبود.جدا از اين از روز 18 تير امسال که برادرم بازداشت شده تا الان يک بار هم موفق نشده ايم حضورا او را ملاقات کنيم.حتي براي اينکه بتوانيم اجازه ملاقات تلفني هم بگيريم بايد وقت و انرژي زيادي را صرف کنيم، تازه پس از اين همه درد سر 10 دقيقه اجازه مي دهند تا در ملاقات تلفني با او صحبت کنيم".
برادر اجلال قوامي در ادامه به وضعيت برادرش در زندان مي پردازد: "اجلال وضعيتي جسماني مطلوبي ندارد.چشمهايش دچار عفونت شده و با وجود اينکه ما برايش دارو برده ايم، اما تاکنون داروها را تحويلش نداده اند.خودش در ملاقات تلفني بارها تاکيد کرده که وضعيت جسمانيش خوب نيست و به اين داروها احتياج دارد.بعلاوه آن چيزي که بر مشکلات برادرم در زندان افزوده، انتقال وي به بند 4 زندان سنندج است.بندي که بيشتر مجرمين خطرناک در آنجا زنداني هستند".
نگراني تا آزادي
ليلي حسن پور، خواهر روزنامه نگار کرد "عدنان حسن پور" که برادرش به اتهام محاربه به اعدام محکوم شده است نيز از شرايط خود و خانواده اش مي گويد: "متاسفانه بازداشت و سپس صدور حکم اعدام براي برادرم، به حدي من را درگير و ناراحت کرده که در اين مدت نتوانسته ام حتي به فرزند 19 ماهه ام برسم؛ براي همين بچه ام مريض شده و بيشتر اوقات پيش همسايه ها است.اين شرايط براي مادرمان بيشتر از خواهر و برادرها سخت است چون از يک سو مادر به بيماري قلبي و پوکي استخوان مبتلا است و از جهت ديگربخاطر اينکه عدنان تنها نان آور مادرم بوده، فشار زيادي بر او وارد مي شود."
ليلي حسن پور که خود ساکن سليمانيه است، در ادامه مي افزايد: "تا روزي که برادرمان آزاد نشود طبيعتا ما همچنان در نگراني بسر مي بريم.در حال حاضر بي اطلاعي از وضعيت و مکان نگهداري عدنان بيشتر به نگرانيهاي ما دامن زده است.هر چند که براي يک لحظه خانه ما خالي از مهمان نيست، اما فضاي خانه کاملا اندوهگين است. تنها صداي گريه و دعاي مادرم شب و روز در خانه مي پيچد."
وي در خاتمه مي افزايد "تنها چيزي که به ما تسکين مي دهد، حمايت هاي گسترده داخلي و بين المللي از برادرم است و اميدوارم تا ابطال اين حکم، مردم و نهادهاي حقوق بشري ما را تنها نگذارند".

انقلاب مخملی نه، یک انقلاب کلنگی در راه است


هاشم آغاجری: من دعا می کنم که اگر روزی انقلابی در این کشور اتفاق افتاد آرام و مخملی باشد اما با این رویه آقایان باید منتظر یک انقلاب کلنگی بود چرا که جامعه ما را کینه و نفرت پرکرده است.
****
ادوارنیوز: دکتر هاشم آغاجری استاد دانشگاه در سخنانی در منزل عبدالله مومنی سخنگوی بازداشت شده سازمان ادوار تحکیم و در جمع فعالان تحولخواه بشدت نسبت به رفتارهای حاکمیت انتقاد کرد.
آغاجری گفت: عبدالله مومنی نماینده ای از دانشجویان بازداشت شده است و ما با تجلیل از تمامی این دانشجویان متاسفیم که در کشور ایران فرزندان ایران را به جرم حق خواهی و آزادیخواهی به زندان می افکنند و خانواده های این دانشجویان باید به داشتن چنین فرزندانی افتخار کنند.
عضو شورای مرکزی مجاهدین انقلاب گفت: آقایانی که در جعل اتهام و اتهام سازی ید طولایی دارند هنوز و بعد از گذشت 20 روز از بازداشت های 18 تیر دوم ، اتهامات این افراد را اعلام نکرده اند و این نشان می دهد که پرونده دانشجویان پرونده پاکی است.
آغاجری گفت: دوستان ما را نه به دلیل قانون شکنی بلکه بر اساس یک تحلیل بازداشت کرده اند و تحلیلشان همان چیزی است که در برنامه به اسم دموکراسی دیده اید. آقایان با صد زبان اعلام می کنند که ضعیف هستند چه ضعفی بالاتر که 6 دانشجوی مظلوم را که به آرامی تحصن کرده اند را بازداشت کرده اند.
آغاجری با اشاره به بازداشت منصور اسانلو و گرامیداشت یاد وی گفت: من احساس شرم و پوچی می کنم که در این کشور یک فعال کارگری را در دولتی که مدعی رفاه است به جرم تلاش برای استیفای حقوق کارگران می دزدند و بعد از چند روز می گویند که اسانلو در اوین است. اگر با دموکراسی و آزادی مشکلی دارید کارگران ما نان می خواهند آنها چه جرمی مرتکب شده اند.
آغاجری ادامه داد: زنان ما را به دلیل برابری خواهی و مخالفت با تبعیض زندانی می کنند و حکم سنگسار اجرا می کنند آیا اگر پیامبر خدا دوباره مبعوث می شد در حال حاضر سنگسار را اجرا میکرد؟
آغاجری گفت: اگر این رفتارها نشانه ضعف نیست پس نشانه چیست؟ اگر در دهه 60 مدعی بودید که با صدها هزار چریک مسلح مخفی در خانه های تیمی رودررو هستید امروز که دیگر طرف شما 4 دانشجو و 4 معلم و زن و کارگر که فعالیت علنی می کنند هستند.
آغاجری با تاکید بر ترس حاکمان گفت: هر کسی که بیشتر بترسد خطرناکتر می شود و اگر احساس کند که از هر سو به او حمله می کنند حتی ممکن است دست بر ماشه بفشارد .
آغاجری با اشاره به پخش برنامه به اسم دموکراسی گفت: اگر به صد زبان می گویید که از انقلاب مخملی در هراسید رسما استبداد و غیردموکراتیک بودن خود را اعلام می کنید چرا که این گونه اتفاقات در کشورهایی با نظامهای بسته و غیردموکراتیک می افتد اما شما مدعی هستید که مردمی ترین نظام دنیا هستید و امت حزب الله همه پشتیبان شما هستند.
آغاجری گفت: من دعا می کنم که اگر روزی انقلابی در این کشور اتفاق افتاد آرام و مخملی باشد اما با این رویه آقایان باید منتظر یک انقلاب کلنگی بود چرا که جامعه ما را کینه و نفرت پرکرده است.
آغاجری ادامه داد: من خود را لحظه ای بجای تحلیلگران حاکمان قرار دادم و سعی کردم با اندازه همان عقل آنها-البته اگر عقلی در کار باشد- برخوردهای 18 تیر را تحلیل کنم اما با هیچ منطقی نتوانستم ان را توجیه کنم نه منطق قانون، نه دین نه حتی قدرت.
آغاجری گفت: تنها منطقی که این رفتارها را توجیه می کند همان استراتژی تهاجمی و یا سیاست طلبکارانه در برابر دشمن است حال یک روز این دشمن آمریکا است و روزی دیگر عبدالله مومنی و دانشجویان تحکیمی و یک روز زنان و روز دیگر معلمان.
آغاجری با هشدار نسبت به این رفتارها گفت: آقایان بدانید که این سیاست طلبکارانه، کار دست این مملکت خواهد داد و تحلیلگرانی مانند حسین شریعتمداری که مدعی بحرین شده است کشور را به سمت نابودی خواهند برد. طراحان این سیاست یک روز مانند حسین شریعتمداری فرمان ماشین را بیرون می اندازند و یک روز مانند اقای احمدی نژاد ترمز را بیرون می اندازند.
اغاجری گفت: مدیرمسئول روزنامه ای، با همان توجیه استراتژی تهاجمی مدعی بحرین می شود و اعراب بر ضد ایران تحریک می شوند و دشمن اصلی خود را نه اسراییل بلکه ایران می بینند و آنوقت وزیر خارجه جمهوری اسلامی لابد در ادامه همین سیاست تهاجمی برای دلجویی به بحرین میرود. اغاجری گفت: این تفکر در نهایت خیال امپراتوری اسلامی را در سر دارد و اگر این تفکر روزی به بمب اتم برسد فاتحه این منطقه از جهان خوانده است.
این استاد دانشگاه در پایان تصریح کرد: عده ای از وجود دانشجو هم هراس دارند اما دانشجویان ما 18 تیر دوم را ایجاد کردند و علیرغم آنکه عده ای می خواهند خاطره 18 تیر را از میان ببرند این بازداشتها در تاریخ جنبش دانشجویی ایران ثبت و ماندگار شد

Saturday, July 28, 2007

اطلاعيه شكنجه يك زنداني سیاسی


شكنجه يك زنداني هوادار مجاهدين خلق در زندانهاي رژيم ضد بشري آخوندي همزمان با تشديد اختناق و سركوب و افزايش اعدامهاي خياباني, رژيم ضد بشري آخوندي, شكنجه و اعمال فشارهاي فيزيكي و رواني بر زندانيان سياسي را بالاتر برده است. به همين منظور بسياري از زندانيان سياسي به سلولهاي مجرد و يا به زندان عادي منتقل شده اند. آقاي منصور رادپور يك زنداني سياسي كه در ارديبهشت ماه گذشته به جرم هواداري از سازمان مجاهدين خلق ايران دستگير شده است, پس از اينكه به مدت چندين هفته تحت شديدترين شكنجه هاي بيرحمانه قرار گرفت به بند زندانيان خطرناك در زندان گوهر دشت كرج منتقل شده است. اين در حاليست كه در اثر شكنجه دنده ها و دندانهاي وي شكسته است و از نظر جسمي در وضعيت بسيار بدي بسر مي برد.آقاي رادپور دريک محاکمه فرمايشي كه چند دقيقه بيشتر طول نكشيد به 3سال زندان محكوم شده است. اما خانواده وي تا بحال اجازه ملاقات با وي را نيافته اند.در هفته هاي اخير رژيم ضد بشري آخوندي شماري از زندانيان سياسي را تحت عنوان مجرمين عادي روانه ميادين اعدام كرده است. روز يكشنبه 31تير ماه دژخيمان رژيم آخوندي 12زنداني را در تهران حلق آويز نمودند. در ميان آنها دست كم دو زنداني سياسي بنامهاي فاضل رمضاني وحاج مراد محمدي وجود داشت كه بدليل اعتراض به پاسداران دستگير شده بودند.مقاومت ايران كميسر عالي حقوق بشر ملل متحد و عموم ارگانها و مجامع مدافع حقوق بشر را به محكوم كردن اعمال جنايتكارانه رژيم ضد بشري آخوندي عليه زندانيان سياسي فرا ميخواند و خواستار تشكيل يك هيات بين المللي براي بررسي وضعيت زندانهاي ايران و بويژه زندانهاي سياسي مي باشد.
دبيرخانه شوراي ملي مقاومت ايران7مرداد 1386 (28 ژوئيه 2007
)

هيلاري كلينتون سياست خارجي بوش در قبال ايران را دنبال مي‌كند"


رويتر گزارش داد: يكي از كانديداهاي رياست جمهوري آمريكا كه خواستار گفت‌وگوي مستقيم آمريكا با ايران، سوريه، كره شمالي، كوبا و ونزوئلا مي‌باشد هيلاري كلينتون را دنباله رو سياست خارجي جورج بوش، رييس جمهور آمريكا دانست. به گزارش خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) به نقل از خبرگزاري رويتر، باراك اوباما، كانديداي دموكرات انتخابات رياست جمهوري آمريكا كه از جانب هيلاري كلينتون ديگر كانديداي دموكرات اين انتخابات به خاطر گفتن اينكه حاضر است با مقامات ايران، سوريه و كره شمالي بدون پيش شرط گفت‌وگو كند به بي‌مسووليتي و ساده لوحي متهم شده بود، در گفت‌وگو با خبرنگاران گفت: حقيقت اين است كه وقتي ما با سران كشورهاي جهان‌ گفت‌وگو مي‌كنيم فرصتي پيدا مي‌كنيم كه درباره‌ي ارزش‌ها و منافع خود صحبت كنيم و من از گفت‌وگو با هيچ كسي هراسي ندارم. وي با تكرار اتهامات قبل مبني بر نظامي بودن برنامه‌ي هسته‌يي ايران گفت: در صورت گفت‌وگو با رييس جمهور ايران من با صراحت مي‌گويم كه اسراييل دوست ماست و ما به حفظ امنيت آن كمك مي‌كنيم و بر خلاف آنچه ايران تصور مي‌كند دستيابي به تسليحات هسته‌يي براي ما قبول نيست. در ادامه اين گزارش آمده است: برخي دموكرات ها بر اين باورند كه جورج بوش با خودداري از گفت وگو با سران اين كشورها فرصت‌هاي پيشرفت ديپلماتيك را از دست داده است. به گفته منتقدان جورج بوش با سياست خارجي خود كه به خصوص پس از حمله به عراق در سال 2003 خودپسندانه خوانده شد اكثر كشورهاي جهان را با آمريكا دشمن كرده است.

فروش سلاح کشورهای منطقه برای مقابله با نفوذ ايران در خاورميانه



راديو آمريکا : مقامات آمريکائی ميگويند انتظار ميرود دولت بوش از کنگره خواستار تائيد معاملات تسليحاتی عمده ای به عربستان سعودی و ديگر کشورهای حوزه خليج فارس شود، که مقابله با نفوذ رو به افزايش ايران در منطقه يکی از هدفهای آن است. مقامات دولتی ميگويند اين معاملات که ارزش آنها دست کم بيست ميليارد دلار خواهد بود، تسليحات مدرن، از جمله بمب های هدايت شونده ماهواره ای را نيز در بر ميگيرد. دولت بوش همچنين قرار است يک برنامه ده ساله کمک به اسرائيل به ارزش سی ميليارد دلار ، و يک برنامه ده ساله کمک به مصر به ارزش سيزده ميليارد دلار را پيشنهاد کند. مقامات آمريکائی ميگويند واشنگتن در پی تحکيم مناسبات خود با متحدان خاورميانه ای برای ايجاد حايلی در مقابل ايران است، که به تلاش برای توليد تسليحات اتمی متهم شده است. طرح فروش تسليحات به عربستان سعودی با انتقاد شديد اسرائيل روبرو شده است . در همين حال گفته ميشود دولت بوش نگران کوتاهی عربستان در حمايت از دولت عراق است. انتظار ميروداين برنامه فروش تسليحات هفته آينده و در آستانه سفر مشترک کاندوليزا رايس وزير امورخارجه و رابرت گيتس وزير دفاع به عربستان سعودی و مصر اعلام شود. گفته ميشود رايس و گيتس در نظر دارند همسايه های سُنّی عراق را برای فرستادن پيامی مثبت و حاکی از پشتيبانی از دولت و ميانه روهای عراق زير فشار بگذارند.

فرمانده نيروی انتظامي : "براندازی نرم" تنها از طرف خارجي‌ها دنبال نمي‌شود، بلكه امتداد ابعاد آن را بايد در داخل نيز جست‌وجو كرد

باشگاه خبرنگاران جوان : فرمانده انتظامي كشور با اشاره به پخش برنامه «به اسم دموكراسي» در رسانه ملي گفت: با پخش اين برنامه، مردم با ابعاد براندازي نرم بيشتر آشنا شدند؛ اما واقعيت آن است كه اين موضوع تنها از طرف خارجي‌ها دنبال نمي‌شود، بلكه امتداد ابعاد آن را بايد در داخل نيز جست‌وجو كرد. به گزارش باشگاه خبرنگاران سردار احمدي‌مقدم در حاشيه همايش بزرگ «پليس، جامعه و امنيت اجتماعي» كه امروز از سوي فرماندهي انتظامي استان تهران برگزار شد، تصريح كرد: اقدامات سازمان يافته اين گروهها در قالب حمله به امنيت اخلاقي، اجتماعي، اختلاف‌افكني، زير سؤال بردن اقدامات امنيتي و انتظامي، تئوريه‌پردازي، تضعيف روحيه نيروي انتظامي و دستگاه قضايي و ناكارآمد نشان دادن اقدامات آنها از شقوقي است كه نيروي انتظامي آن را بي‌ارتباط با ابعاد براندازي نرم نمي‌داند و به عنوان يك دستگاه امنيتي متوجه اين اقدامات بوده است، بنابراين اين افراد فكر نكنند كه مي‌توانند از فضاي آزاد كشور استفاده كنند و به اقدامات خود ادامه دهند. وي در ادامه به طرح ارتقاي امنيت اجتماعي اشاره كرد و در پاسخ به پرسشهايي درباره برخورد پليس با گروههاي جديد مورد هدف در طرح فوق از جمله گروههاي شيطان‌پرست گفت: درباره اين گروهها و اقدامات آنها نيز با چالشهاي حقوقي و نبود پشتوانه قانوني مواجه هستيم و پليس مجبور است در مواجهه با اين گروهها از تفسيرهاي خاصي استفاده كند؛ حال آن كه اگر قانون همانند تعريف حريم خصوصي افراد، در اين زمينه هم شفاف‌سازي كند، مشكل حل خواهد شد. فرمانده ناجا درباره نحوه پرونده‌سازي براي مجرمان دستگير شده در اجراي طرح هم گفت: پيش از اين مجرمان را به شكل فله‌اي در چند اتوبوس مقابل دادسرا پياده مي كرديم و اين در حالي بود كه قاضي براي صدور حكم دلايل محكمه‌پسندي مقابل خود نمي‌ديد و اين خود، باعث آزادي برخي از اين افراد مي‌شد؛ اما امروز با پرونده‌سازي دقيق و مستندسازي عليه افراد، امكان رسيدگي دقيق به جرم آنها را به مرجع قضايي داده‌ايم. وي در پاسخ به شايعه دستگيري عبدالمالك ريگي، در پاكستان نيز گفت: اين موضوع حقيقت نداشته و تحقيقات پليس ايران نشان داد فرد ديگري دستگير شده كه هيچ ارتباطي با عبدالمالك ريگي نداشته است. فرمانده ناجا اين موضوع را يكي از آفتهاي سهميه‌بندي بنزين اعلام كرد و گفت: نحوه سوء‌استفاده از كارت سوخت در قالب استفاده از كارتهاي جا مانده و يا گرفتن كارت سوخت افرادي است كه براي خودروي اسقاطي‌شان كارت سوخت صادر شده و يا ميزان سهميه سوخت، بيش از نياز خودروي فرد است. وي افزود: مردم بايد آهسته آهسته نسبت به شرايط جديد كارت سوخت توجيه شوند و اين در حاليست كه نيروي انتظامي، باطل كردن كارت سوخت افرادي كه به بهانه حمل و نقل عمومي، از آن سوء‌استفاده كرده‌اند و يا دو كارت سوخت برايشان صادر شده است را پيگيري مي‌كند؛‌ با اين حال قطعا بازار سياه سوخت پابرجا خواهد بود و حتي اگر جلوي سوءاستفاده در پمپ بنزين را بگيريم، عده‌اي از باك بنزين‌شان بازار را پيش خواهند برد و با اين ادعا كه از سهميه‌ام استفاده مي‌كنم كسي نمي‌تواند جلوي آنها را بگيرد.

قطع روابط تجاری بزرگترين بانک آلمان با ايران



راديو فردا : اشپيگل آنلاين روز شنبه ۲۸ ژوئيه خبر داد که دویچه بانک، بزرگترين بانک خصوصی آلمان و يکی از بزرگترين بانک های اروپا، به مناسبات تجاری خود با ایران پايان می دهد.دويچه بانک به مشتری های خود در ايران اطلاع داده که فعاليت های بازرگانی با ايران به دلايل سياسی قطع می شود.سخنگوی دويچه بانک اعلام کرده است که اين تصميم، فقط شامل ايرانيان ساکن ايران می شود و ايرانيان مقيم خارج از کشور همچنان می توانند با اين بانک رابطه مالی داشته باشند.به گفته اين سخنگو، در مقايسه با هشت ميليون مشتری خصوصی دويچه بانک، اين تصميم، بر تعداد اندکی تاثير خواهد گذاشت.سخنگوی دویچه بانک دليل اين اقدام را «هزينه سنگين اداری انجام معاملات با ايران» اعلام کرد که به گفته از «مشکلات سياسی» ناشی شده است.با وجود موفقيت آمريکا در اين زمينه، به نوشته اشپيگل، تلاش آمريکا برای اعمال سقف جديدی برای صادرات آلمان به ايران، با مخالفت هايی از سوی دولت آلمان رو به رو شده و آلمان خود را بيشتر به اعمال تحريم های سازمان ملل متحد پايبند می داند.
کاهش يا قطع معامله بانک های بزرگ جهان با ايران بانک های بين المللی بسياری در ماه های اخير، به علت نگرانی از بسته شدن شعبه های آنها در خاک آمريکا، از معامله با ايران دست کشيده اند. «کومرزبانک - Commerzbank» آلمان، از ماه فوريه سال جاری ميلادی، انجام هرگونه معاملات دلاری با ايران را ممنوع کرد. مقامات رسمی اين بانک گفتند که اين تصميم را تحت فشارهای آمريکا، گرفته اند. بانک های بريتنزبارکليزپ، HSBC، سوشيت جنرال SAT و کرديت ليون فرانسه، کرديت سوسيس گروپ، UBS AG و ABN Amro هلند، از جمله بانک هایی هستند که از بخشی یا همه معاملات خود با ایران دست کشیده اند.به گفته کارشناسان اقتصادی، اين اقدام بانک ها، شرايط را به ويژه برای تجار ايرانی که برای انجام معاملات خود نياز به اعتبارنامه بانکی و وام دارند دشوار کرده است.