تنها راه خروج از بحران هسته اي ايران
نوول ابزرواتور و لزوم ايجاد يک کنسرسيوم - یکشنبه 13 آبان 1386 [2007.11.04]
سارا لوگراند
کشورهاي شوراي همکاري خليج [فارس] متشکل از بحرين، کويت، عمان، قطر، عربستان سعودي و امارات متحده عربي، روز پنج شنبه اول نوامبر طي پيشنهادي اظهار داشته اند که کنسرسيومي ايجاد شود تا کشورهاي منطقه، از جمله ايران، بتوانند براي مصارف صلح آميز خود، اورانيوم غني شده تأمين کنند.ونسان ژور، کارشناس و روزنامه نگار باسابقه نوول ابزرواتور به سؤالاتي پيرامون اين مسأله پاسخ مي دهد.
آيا به نظر شما ايران چنين پيشنهادي را مي پذيرد؟ اگر ايران چنين پيشنهادي را بپذيرد، مطمئناً کشورهاي حوزه خليج فارس بسيار خوشحال خواهند شد. ولي ايران اين پيشنهاد را نخواهد پذيرفت. از يک طرف، احتمال ساخت مراکز هسته اي و آغاز فعاليت هاي غني سازي در اين کشورها بسيار بالاست، زيرا نمي خواهند در اين زمينه از ايران عقب بيفتند و چه بسا در صورت شروع، از ايران نيز پيشي گيرند. دولت تهران نيز حتي يک لحظه از بيان "حق مسلم غني سازي اورانيوم" فروگذار نمي کند. از طرف ديگر، در صورت رد اين پيشنهاد از سوي تهران، مشخص خواهد شد که دولتمردان جمهوري اسلامي به هيچ وجه نسبت به خواسته هاي کشورهاي غربي در اين زمينه تسليم نخواهند شد.
البته پيشنهاد روسيه بسيار جالب تر است. زيرا اين پيشنهاد در رابطه با کنسرسيومي است که از قبل وجود خارجي دارد و کاملاً با کنسرسيوم پيشنهاد شده توسط کشورهاي خليج فارس که همگي مسلمان و سني اند و در عين حال چندان هم خوشايند مسؤولان ايراني نيستند، تفاوت دارد. دو سال پيش، روس ها پيشنهاد ايجاد کنسرسيومي در داخل خاک خود را ارائه کردند و تمامي کشورهاي بزرگ آن را پذيرفتند. مسکو اين تصور را داشت که اين مسأله موجب پيروي ايران از خواسته هاي غرب شود، ولي دولت تهران در نهايت اين پروژه را نپذيرفت. با اين حال، روس ها طرح را دنبال کردند. اکنون همه فکر مي کنند پوتين در سفر دو هفته پيش خود به تهران، به مقامات ايراني گفته است که اکنون اين برنامه آماده شده.
آيا امروز مي دانيم دولتمردان ايراني در خصوص اين کنسرسيوم چه نظري دارند؟ خير، زيرا آنچه احمدي نژاد و پوتين در اين رابطه به يکديگر گفته اند، همچنان محرمانه باقي مانده. ولي اين مسأله که کنسرسيوم پيشنهادي روسيه از مرحله تئوري به مرحله احتمالاً عملي برسد، تنها راه ممکن براي خروج از اين بحران است. دولتمردان جمهوري اسلامي بدين طريق مي توانند انرژي هسته اي صلح آميز را، بدون تسلط پيدا کردن بر اين فن آوري، به خدمت گيرند. آنها با پذيرفتن اين پيشنهاد ديگر نخواهند توانست اورانيوم غني شده توليد کنند.
ولي هنوز هيچ چيز نشان نمي دهد که آنها قصد پذيرفتن پيشنهاد روسيه را دارند. با اينکه مرکز هسته اي بوشهر، به عنوان تنها مرکز هسته اي ايران، هنوز در حال ساخت است و هنوز به مرحله بهره برداري نرسيده، ولي دولتمردان جمهوري اسلامي در توليد سوخت اتمي بسيار عجله دارند. اين مسأله دليل اصلي ظن و ترديد کشورهاي غربي نسبت به نيات و خواسته هاي واقعي ايران است.
ر صورتي که ايران اين پيشنهاد را رد کند، چه خواهد شد؟ آيا مداخله نظامي امريکا واقعاً جدي است؟ اينکه دقيقاً بفهميم اين دو کشور، يعني ايران و ايالات متحده، چه نيتي در سر دارند، بسيار مشکل است. کل مسأله بر سر نيت واقعي دولتمردان اين دو کشورست. حال چند سؤال مطرح مي شود. آيا تهديد امريکا عليه ايران صرفاً براي اعمال فشار است يا به واقع قصد دارد تا مرحله عمل پيش رود؟ آيا ايران به واقع در حال اشراف بر فن آوري هسته اي و غني سازي اورانيوم است؟ آيا واقعاً در جستجوي دستيابي به بمب است يا اينکه صرفاً مي خواهد به آستانه اتمي، يعني توليد بمب ظرف چند ماه [در صورت نياز]، برسد؟ ازطرف ديگر، شک و ترديدهايي نيز در خصوص ژاپن وجود دارد، مبني بر اينکه به آستانه اتمي دست يافته.
آيا ايران مي خواهد مانند نمونه هندوستان عمل کند، يعني در برابر ديدگان تمامي دنيا و به هر قيمت ممکن به بمب اتمي دست يابد؟ البته ايران برخلاف هندوستان، يکي از امضاء کنندگان پيمان منع گسترش جنگ افزارهاي اتمي است. از طرف ديگر، نبايد اين مسأله را ناديده گرفت که در وراي مناقشات "فني" بر سر برنامه هسته اي ايران، يک موضوع ژئوپليتيکي نيز وجود دارد: آيا کشورهاي ديگر قبول مي کنند که ايران رهبري منطقه را برعهده گيرد؟
در ايالات متحده، تهديد حمله به ايران روز به روز جدي تر مي شود. دولتمردان امريکايي منتظر آماده شدن افکار عمومي اند و به نظر مي رسد که به تدريج در حال نايل شدن به اين هدف هستند، زيرا براساس يک همه پرسي که اخيراً انجام شده، 56 درصد از مردم امريکا با حمله عليه ايران موافق اند. از طرف ديگر، سناتورهاي دموکرات روز گذشته نامه مخالفت با حمله عليه ايران را به بوش ارسال کردند. مناقشات بين موافقان و مخالفان طرح حمله احتمالي به ايران در ايالات متحده آغاز شده.
آيا بايد به ايران حمله کرد يا اينکه چنين طرحي را فراموش کرد؟ آيا حملات بايد به تأسيسات هسته اي محدود شوند؟ بوش و اطرافيانش همچنين در تلاشند تا موضوع جنگ با ايران را در صورت کافي نبودن بهانه هسته اي، به مسايل ديگر نيز مربوط کنند. قطعنامه اي که در ماه سپتامبر در مجلس سنا به تصويب رسيد و طي آن سپاه پاسداران انقلاب اسلامي در جرگه سازمان هاي تروريستي طبقه بندي شد، گواه اين امر است.
منبع: نوول ابزرواتور، 2 نوامبر
مترجم: علي جواهريalijava_rooz@yahoo.es
No comments:
Post a Comment