Thursday, September 27, 2007

ليبراسيون : در مقابلِ ايرانی مسلح به سلاح هسته ای چه بايد کرد ؟


ليبراسيون : در مقابلِ ايرانی مسلح به سلاح هسته ای چه بايد کرد ؟
در مقابلِ ايرانی مسلح به سلاح هسته ای چه بايد کرد ؟ليبراسيون – چهارشنبه 26 سپتامبر 2007 ژان دومينيک مِرشه – ژان پير پِرَن
امری مسلم: به گواهی همه ی کارشناسان با شتابِ کنونی، تهران در دو سال آينده به سلاح هسته ای مجهز خواهد بود. برای مقابله با اين خطر، در صورتی که تحريم های اقتصادی تعيين شده توسط سازمان ملل متحد، حکومت ايران را به تمکين واندارد، واشنگتن گزينه ی نظامی را در اولويت قرار می دهد. شش سئوال و جواب برای پرداختن به اين گزينه.
برنامه ی هسته ای ايران تا چه ميزان پيش رفته است ؟ايران همچنان به توليد «آبشار» سانتريفوژهای مورد نياز برای تهيه ی اورانيوم غنی شده ادامه می دهد ؛ آنها چيزی حدود ده تايی از اين آبشارها، يعنی حدود 1640 ماشين فعال دارند. در حالی که تهران مدعیِ در اختيار داشتنِ 3000 سانتريفوژ فعال است، چيزی که در تئوری آنها را قادر به ساختن هر ساله ی يک بمب خواهد کرد. اما برای اين کار می بايست اورانيوم – 235 ( U-235 ) برای راکتورهای هسته ای را تا 90% غنی کرد، و نه 4% که حالا می کنند.
آيا «راه حلی نظامی» برای بحران هسته ای ايران وجود دارد ؟اين چيزی است که هيات حاکمه ی امريکا و اخيرا سارکوزی و کوشنر تلويحا می گويند. اگر حمله ای در دستور کار قرار بگيرد، محدود به حملاتِ هوايی به همراه عمليات واحدهای ويژه خواهد بود. به نظر می رسد «تهاجمی» زمينی به ايران، از آن نوعی که در سال 2003 در عراق صورت گرفت، کاملا خارج از موضوع باشد. دو کشور از نظر نظامی قادر به پيشبرد اين حملات هوايی خواهند بود : ايالات متحد و اسرائيل ؛ فرانسه و انگلستان به طور محسوسی از توانايی های تهاجمی خفيف تری برخوردارند.نخستين دشواری يافتنِ روشن و واضحِ هدف هاست : برای متوقف کردنِ برنامه ی هسته ای ايران و يا بی ثبات کردنِ رژيم، و به ويژه سپاه پاسدارانِ انقلاب، که بازوی مسلح آن را تشکيل می دهند، کدام هدف ها را می بايست نابود کرد ؟ با توجه به اينکه در صورتِ اصابتِ مستقيمِ ضربات به موادِ معدنی شکافت پذير، خطر آلودگی راديواکتيو موجود است. در همه ی مواردِ قابلِ تصور، تنها يک ضربه کافی نخواهد بود : در واقع موضوع بر سر تکرارِ بمبارانِ مرکز هسته ای تموز، توسط نيروی هوايیِ اسرائيل در ژوئن 1981 نيست.دشواریِ ديگر: ايرانی ها خود را برای چنين حمله ای پيشاپيش آماده کرده اند. در نتيجه پايگاه هايشان را در سطح کشور پراکنده اند، آنها را با بردن به زيرِ زمين و گاه زير تُن ها بتون، تقويت کرده اند. و بالاخره اينکه دفاع ضدهوايیِ خود را وسيعا توسعه داده اند. آخرين مشکل: اگر حملاتِ هوايی توانايی های هسته ای ايران را از ميان ببرد و يا آن را کاهش دهد، تهران هم دست روی دست نخواهد گذاشت. هدف های بالقوه کم نيستند : ارتش امريکا در عراق، در افغانستان و در خليج. در صورتِ دخالتِ اسرائيل، جبهه ی لبنان می تواند توسط حزب اله مجددا «روشن» شود. درست مثل عراق، ساعاتِ اوليه ی پيشبرد يک عملياتِ نظامی می تواند تا حدود زيادی قابل پيش بينی باشد. اما بعدش چی، زياد هم روشن نيست...
«خطوط قرمز» کدامند ؟خطوط زيادند : ديپلماتيک، تکنولوژيک، نظامی ...آن که مورد تائيد همه ی کارشناسان است، مربوط به زمانی است که ايران به اندازه ی کافی مواد معدنی قابلِ شکافت برای ساختن بمب گرد آورده باشد. افقی که اگر تهران برنامه ی هسته ای اش را با همين شتاب کنونی پيش ببرد، بايد در سال 2009 منتظر آن بود.
آيا تحريم های شورای امنيت کارآيی دارند ؟دو قطعنامه ی 1737 و 1747 شورای امنيت، که در دسامبر 2006 و مارس 2007 با رای موافق همگانی به تصويب رسيده اند، اگرچه دامنه ی محدودی دارند، اما همانطور که در گزارش ماهِ مارسِ صندوق بين المللی پول آمده، اقتصاد ايران را با معضلاتی جدی روبرو کرده است. بيشترين صدمات متوجه بخش مالی شده است. همزمان با اين امر، کاهش سرمايه گذاری های خارجی در بخش های نفتی موجبِ کاهش توليد خواهد شد ؛ چيزی که به نظر اکبر ترکان مدير شرکت ايرانی نفت و گازِ پارس، معادل کاهشی حدود 5% در سال است. تحريم ها بر بخش پالايش و تصفيه که تنها توانا به پاسخ گويی به 60% نياز داخلی است، نيز تاثير گذار بوده است. در روزهای پايانی ماهِ ژوئن طرح جيره بندی بنزين موجب شورش در تهران شد. علاوه بر اين ها، افزايش قيمت بيمه ی صادرات موجب افزايش قيمت کالاهای وارداتی توسط تهران شده است. چيزی که در پیِ خود موجب بالاتر رفتنِ ميزانِ تورم شده، تورمی که در شرايط حاضر حدود 40% ارزيابی می شود. قطعنامه ی سوم يقينا شرايط را بحرانی تر خواهد کرد، اما روسيه و چين با آن موافق نيستند. تمايل پاريس برای دور زدنِ سازمانِ مللِ متحد و بسطِ تحريم ها در کادری اروپايی از همين جا برمی خيزد.
آيا تحريم و تهديدهای موجود، موجبِ فشرده شدن صفوفِ رژيم ايران خواهد شد ؟برعکس به نظر هر چه شقه شقه تر می آيند، هر چند که می کوشند در ظاهر نمايی متحد به نمايش بگذارند. به ترتيبی که رئيس جمهورهای پيشين، رفسنجانی و خاتمی نگرانِ انزوای ايران هستند. در کل، رژيم نگرانِ تهاجمی نظامی است، که به نظر نمی رسد آقای احمدی نژاد زياد هم به آن باور داشته باشد. بياناتِ کوشنر را می بايست در اين زمينه جا داد، بياناتی که به نظر می رسد متوجهِ نگران کردنِ هر چه بيشتر حکومتِ ايران
بود
.

No comments: