Wednesday, September 12, 2007

اعدام شیوه استمرار حکومت

ا
اعدام شیوه استمرار حکومت

موج اعدام های اخیر که به صورت گروهی و با شوهای خیابانی و اکثرا به دلایل واهی و با کلی گویی نسبت به اتهامات متهمین همراه شده است و به شکلی متمایز از
قتل عام سالهای 60 و 67 گردیده ؛ که اینبار به صورت علنی و با به نمایش گذاشتن جنایت که خود شنیع ترین جنایت ها می باشد و در اکثر مواقع با دعوت از مردم جهت حضور در صحنه جنایت انجام می گردد ، دلیلی جز ایجاد فضای رعب و وحشت و حکومت با خشونت ، نمی تواند داشته باشد. همچنانکه عمادالدين باقی در نامه ایی تحت عنوان « سکوت نخبگان، احزاب و نهادهای مدنی ايران نسبت به گسترش اعدام ها » که در تاریخ ۸ شهريور ۱۳۸۶ خطاب به احزاب و سازمان های مهم سياسی در ايران نوشته است ، می گوید : " بنا بر اطلاع دقيق از محتوای تعدادی از پرونده‌ها و با ملاحظه و استناد آرای صادره ، بسياری از اين افراد حتی طبق قوانين جاری نيز نبايد اعدام می‌شدند. " وی در جای دیگر این نامه نوشته است : " در هر محکمه‌ای با اسناد و مدارک و پرونده‌ها و احکام صادره نشان می‌دهم که عده زيادی از اعدام‌شدگان يا فاقد وکيل بوده‌اند يا بدون فرصت فرجام‌خواهی اعدام شده‌اند، يا به‌رغم وجود شبهات بسيار در پرونده که ازمصاديق مسلم قاعده درء بوده است اعدام گرديده‌اند يا اساسا جرم اعلام‌شده مجازات اعدام نداشته يا در پرونده‌های ديگر ، افرادی با جرائم مشابه يا سنگين‌تر اعدام نشده و محکوميت‌های بسيار خفيف‌تر گرفته‌اند. نمونه های چندی را می توان مستندا نشان داد که اعدام آنان حتی براساس مندرجات دادنامه صادره نيز فاقد وجاهت قانونی و شرعی بوده است. سلب آزادی بيان و جلوگيری از نقد حقوقی آرا و احکام صادره در مطبوعات سبب شده است که جان انسان‌ها به آسانی در معرض تلف قرار گيرد. " ، همچنین وی اعدام ها را برای ارعاب می داند : " بنا به اقرار برخی متوليان ،صرفا به قصد ارعاب انجام شده است "
از طرفی نامه تکان دهنده ایی از آیت الله منتظری در تاریخ ۱۷/۷/۱۳۶۵ خطاب به خمینی در سایت شخصی ایشان در دسترس است که علاوه بر افشاگری های بسیاری از اعدام شخصی نام می برد که کاملا بی گناه و با پرونده سازی اعدام شده است.


اعدام ها افزایش یافته اند و حتی اجرای حکم اعدام به صورت سنگسار که همیشه حکومت از پذیرش آن سرباز می زد ، به صورت رسمی از جانب حکومت پذیرفته شد ؛
با حکم حکومتی انسانی به نام جعفر کیانی صاحب دو فرزند خردسال به صورت وحشیانه و با سنگ های چند کیلویی در آقچه کند تاکستان کشته شد.


خبری تحت عنوان " استمداد خانوادۀ یک زندانی برای متوقف کردن اجرای حکم اعدام فرزندشان " به نقل از« فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران » به تاریخ ۱۹ شهریور ۱۳۸۶ شنیدم ؛ یاد آور خاطرات آیت الله منتظری و نامه ایشان به خمینی در حدود ۲۱ سال پیش در تاریخ ۱۷/۷/۱۳۶۵ گردید.
در ابتدا با هم استمداد خانواده زندانی در آستانه اعدام را می خوانیم :
" بنا به گزارشات رسیده از زندان گوهردشت کرج آقای علی بذلی یکی از زندانیان که محکوم به اعدام است و چندین سال در بند ۲زندانن گوهردشت زندانی است. او به اتهام قتل پسر دائی اش دستگیر وزندانی شد ودر یک دادگاه محکوم به اعدام شده. این در حالی است که خانواده مقتول که دائی اوست معتقدند که آقای بذلی قاتل فرزندش نمی باشد و از این مسئله دادگاه هم اطلاع دارد. علیرغم این مسئله در روزهای اخیر حکم اعدام او توسط دیوان عالی رژیم تایید گردیده و دادستان اعلام کرده که حکم اعدام او در روزهای آینده اجرا خواهد شد.در ماههای اخیر موج اعدام های دست جمعی در سرتاسر ایران به صورت بی سابقه ای افزایش یافته .هدف از اعدامهای اخیر ایجاد فضای رعب و وحشت در بین مردم می باشد تا آنها را از پیگیری خواسته هایشان باز دارند.
خانوادۀ آقای بذلی از تمامی سازمانهای حقوق بشری برای متوقف کردن حکم اعدام فرزندشان استمداد می طلبند.

فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران ، خواستار ملغا شدن حکم اعدام در ایران است و همچنین از تمامی سازمانهای حقوق بشری خواستار اقدامت عملی برای پایان دادن به موج اعدام ها در ایران و به خصوص متوقف کردن حکم اعدام اقای علی بذلی است. "





نامه آیت الله منتظری به خمینی در تاریخ ۱۷/۷/۱۳۶۵ که در ضمیمه ۱۳ واقعیت ها و قضاوت ها مو جود می باشد :
" ...
‏ ‏
‏‏من براى حضرتعالى داستانى نقل كنم ، قطعا ياد داريد كه در قم آقاى حاج مهدى‏ ‏اربابى صاحب هتل را به اتهام زنا با يك دختر مسافر اصفهانى و قتل آن دختر‏ ‏به دار آويختند و چقدر روى آن تبليغ شد و مرحوم آيت الله بروجردى هم روى اجراى‏ ‏آن فشار آوردند. حدود دو سال قبل آقاى شيخ يحيى سلطانى نماينده اردستان به‏ ‏من گفت مى‎دانيد آن دختر زنده است و اهل منطقه ما است و اتفاقا آن شب مسافر‏ ‏همان هتل هم بوده است و كسى هم مزاحم او نشده است ، و همه اين بازى را سرهنگ‏ ‏قلقسه عليه اربابى راه انداخت ، و من احتمال مى‎دهم آقاى صانعى هم كه اهل آن‏ ‏منطقه هستند جريان را بدانند.

آيا مى‎دانيد در زندانهاى جمهورى اسلامى به نام اسلام جناياتى شده كه هرگز‏ ‏نظير آن در رژيم منحوس شاه نشده است ؟!‏ ‏آيا مى‎دانيد عده زيادى زير شكنجه بازجوها مردند؟ آيا مى‎دانيد در زندان‏ ‏مشهد در اثر نبودن پزشك و نرسيدن به زندانيهاى دختر جوان بعدا ناچار شدند‏ ‏حدود بيست و پنج نفر دختر را با اخراج تخم دان و يا رحم ناقص كنند؟! ‏آيا مى‎دانيد در زندان شيراز دخترى روزه دار را با جرمى مختصر بلافاصله پس‏ ‏از افطار اعدام كردند؟
‏‏آيا مى‎دانيد در بعضى زندانهاى جمهورى اسلامى دختران جوان را به زور تصرف‏ ‏كردند؟ آيا مى‎دانيد هنگام بازجوئى دختران استعمال الفاظ ركيك ناموسى رائج‏ ‏است ؟ آيا مى‎دانيد چه بسيارند زندانيانى كه در اثر شكنجه هاى بى رويه كور ‏يا كر يا فلج يا مبتلا به دردهاى مزمن شده اند و كسى به داد آنان نمى رسد؟
‏‏آيا مى‎دانيد در بعضى از زندانها حتى از غسل و نماز زندانى جلوگيرى كردند؟
] لازم به توضیح است که البته زندانیانی را که بخواهند سنگسار کنند ، قبل از سنگسار غسل می دهند و بعد کفن پیچ می کنند و بعد وحشیانه سنگسار می کنند. ]
آيا مى‎دانيد در بعضى از زندانها حتى از نور روز هم براى زندانى دريغ داشتند،‏ ‏اين هم نه يك روز و دو روز بلكه ماهها؟‏ ‏آيا مى‎دانيد برخورد با زندانى حتى پس از محكوميت فقط با فحش و كتك بوده ؟
‏‏آيا مى‎دانيد در جمهورى اسلامى بر خلاف آنچه در فقه خوانديم نه جان مسلمان‏ ‏محترم است و نه مال او، قاضى حكم مى‎كند مال او را بدهيد خانه او را بدهيد‏ ‏كسى گوش نمى كند مخصوصا اگر در تصرف بنيادهاى انقلاب باشد؟! و افراد شوراى‏ ‏عالى قضائى هم از ترس يكديگر و يا ترس از تلفنهاى مقامات و يا جو سازيهاى‏ ‏غلط بر اين همه خلاف شرعها به وسيله سكوت صحه مى‎گذارند؟.

تذكرا عرض مى‎كنم لازم است حضرتعالى در امور جاريه كشور و جبهه ها فقط به‏ ‏گزارشهاى مسئولين و بيت معظم قناعت نكنيد. مسئولين هميشه هم به لحاظ خودشان‏ ‏و هم به لحاظ رعايت حال حضرتعالى خوبيها را مى‎گويند و بديها را نمى گويند.

لازم است افرادى عادى مورد وثوق كه در ميان ملت هستند گاهگاهى بيايند و محرمانه‏ ‏بدون حضور احدى و بدون ترس و واهمه اوضاع كشور را صريحا گزارش كنند. و من‏ ‏خوشبختانه از اين شيوه استفاده مى‎كنم .

‏ ...
‏ ‏حدود هشت سال است با خشونت و اعدام زياد و بازداشت زياد و مصادره هاى بيجا‏ ‏حكومت كرديم و به جائى نرسيديم ، ... يك دختر بچه پانزده ساله خام را اعدام‏ ‏يا حبس ابد ، يا يك بدبخت راننده ساواك يا باغبان شاه يا اشرف حتى خانه نشيمن‏ ‏او را هم بگيريم ، يا شش هزار باغ تهران و حومه را مصادره يا توقيف كنيم و‏ ‏در اثر اهمال كارى بخشكانيم و صاحب باغ با رعب و وحشت و با عشق به ايران در‏ ‏اروپا و آمريكا و تركيه ظرف شوئى يا گدائى كند، و تنها كسى كه از اين مصادره‏ ‏ها بهره نبرد مستضعفين بودند.
‏ ‏ ‏
... "
در نامه فوق همچنانکه ملاحظه می فرمایید از شخصی به نام آقاى حاج مهدى‏ ‏اربابى نام برده شده است که ایشان به جرم تجاوز به یک دختر و قتل او به دار آویخته شده است و آیت الله منتظری به نقل از آقای شیخ یحیی سلطانی نماینده اردستان می گوید که دختر خانم زنده است و کسی هم مزاحم او نشده بوده است! و همه اینها را سرهنگ قلقسه علیه اربابی راه انداخته بوده است و البته بر علیه آن دختر خانم چرا که حتما از اسم ایشان برای توجیه اعدام آقای اربابی استفاده شده بوده است.

ایرج شهبازی دستجرده
۱۹ شهریور ماه ۱۳۸۶

No comments: