Saturday, September 01, 2007

آمادگي براي روزهاي سخت تر؟ تغيير ناگهاني در فرماندهي سپاه

آمادگي براي روزهاي سخت تر؟
تغيير ناگهاني در فرماندهي سپاه - یکشنبه 11 شهریور 1386 [2007.09.02]
محبوبه نيك نهاد
با حكم رهبر جمهوري اسلامي، فرمانده كل سپاه پاسداران تغيير كرد و بدين ترتيب سرلشگر يحيي (رحيم) صفوي پس از ده سال، به گونه اي غيرمنتظره جاي خود را به سردار سرتيپ پاسدار محمدعلي (عزيز) جعفري داد. اين رحيم صفوي در ده سال گذشته فرماندهي كل سپاه را برعهده داشت و اكنون نيز به عنوان دستيار و مشاور عالي فرماندهي كل قوا در امور مرتبط با نيروهاي مسلح منصوب شده است.
بر اساس حكم انتصاب فرمانده جديد سپاه، جعفري ماموريت يافته است تا "پيشرفت روز افزون و تحول آميز سپاه در همه ابعاد آن را در برنامه مديريت و فرماندهي خويش برجسته سازد." اين همان هدفي است كه او در دو سال گذشته نيز ماموريت داشت در جايگاه رياست "مركز راهبردي سپاه" به پايه‌ريزي آن بپردازد و برنامه درازمدت سپاه را تدوين كند. اكنون پس از دو سال، وي براي پيگيري آن اهداف استراتژيك، مسئوليت اجرايي هم يافته است.
مركز راهبردي سپاه
سردار سرتيپ عزيز جعفري كه اكنون درجه سرلشگري به وي داده شده است، از فرماندهان باسابقه سپاه است كه در دوران جنگ هشت ساله با عراق، در مسئوليت فرماندهي قرارگاه‌هاي مختلف عملياتي از جمله فرماندهي عمليات سپاه سوسنگرد و فرماندهي تيپ سي و يكم عاشورا حضور يافته بود.
وي از سال 1371 جانشين سردار ايزدي در فرماندهي نيروي زميني سپاه شد و تا تابستان 1384 نيز اين سمت را عهده‌دار بود، تا آنكه به تاسيس مركز راهبردي سپاه مامور و به رياست آن منصوب شد. بدين ترتيب سردار جعفري جاي خود را به سردار احمد كاظمي داد كه كمتر از پنج ماه پس از قرار گرفتن در سمت فرماندهي نيروي زميني سپاه، در يك سانحه هوايي مشكوك جان خود را از دست داد.
وقتي كه عزيز جعفري مامور به تشكيل مركز راهبردي سپاه شد، اين تغيير و ديگر تغييرات همزمان با آن در محافل سياسي داخلي به عنوان تلاش براي ايجاد نوعي تحولات ساختاري در تشكيلات و فعاليت‌هاي سپاه پاسداران تلقي شد. البته برخي اين اقدام را در ادامه تلاش سپاه براي استقلال از ديگر بخش‌هاي نيروهاي مسلح ارزيابي كردند، اما برخي ديگر اهداف پيچيده‌تري را نيز براي اين تحول قائل بودند. سردار جعفري نيز شرح وظايف مركز راهبردي را اينگونه توصيف كرده بود: "مركزي براي فكر كردن با فراغت خاطر از مسئوليتهاي اجرايي و مشرف بر مسائل و ماموريت‌هاي سپاه از طريق به‌كارگيري نيروهاي فرهيخته سپاهي كه پشتوانه بسيار ارزشمندي براي رشد و تعالي اين نهاد خواهد بود."
اما با اين اوصاف، اكنون كه رئيس مركز راهبردي با يك ارتقاي مقام بلند به فرماندهي سپاه رسيده است، طبعا بايد تغيير قبلي را نيز بيش از اينها جدي گرفت. چرا كه انتصاب وي به فرماندهي نشان مي‌دهد كه بناست جعفري از اين پس به پيگيري اهداف استراتژيكي بپردازد كه تاكنون تدوين كرده است.
يكي از 24 فرمانده
سردار عزيز جعفري يكي از 24 فرمانده سپاه است كه در روزهاي بحراني پس از تير ماه 1378 نامه تهديدآميزي را خطاب به سيد محمد خاتمي، رئيس‌جمهور وقت امضا كردند. اين نامه در آن مقطع از سوي اصلاح طلبان به تلاش براي كودتا تعبير شد، چرا كه فرماندهان امضاكننده در اين نامه علاوه بر هشدار به خاتمي، وي را به اقدام عملي هم تهديد كرده و گفته بودند: "كاسه صبرمان به پايان رسيده و تحمل بيش از آن را در صورت عدم رسيدگي، بر خود جايز نمي‌دانيم."
متن اين نامه پس از هشت سال هنوز خواندني است و از اين رو كه يكي از امضاكنندگان آن اكنون به فرماندهي سپاه پاسداران نيز رسيده، بيش از پيش اهميت يافته است:
رياست محترم جمهوري حضرت حجت‌الاسلام ‌والمسلمين جناب آقاي سيدمحمد خاتمي با عرض سلام و خسته نباشيد به استحضار مي‌رساند:
به‌دنبال حوادث اخير به عنوان مجموعه‌اي از خدمتگزاران دوران دفاع مقدس ملت شريف ايران، وظيفه‌ي خود دانستيم مطالبي را خدمت حضرت‌عالي دانشمند ارزشمند عرضه بداريم. اميدواريم با سعه‌ي صدر و شعار ارزشمند توأم با سيره‌اي كه تبليغ مي‌فرماييد (شنيدن هر سخن و ايده‌ ولو مخالف) به اين موضوع كه شايد درد هزاران زجركشيده‌ي انقلاب باشد كه امروزه به‌دور از هرگونه خط و خطوط با چشمي نگران، مسائل و حوادث انقلاب را مي‌نگرند و سكوت، مسامحه و ساده‌انگاري مسئولين كه از بركت خون هزاران شهيد بر مسند نشسته‌اند، متحير و متعجب‌اند.
جناب آقاي خاتمي، قطعاً همه‌ي ما حضرت‌عالي را انساني وارسته، انقلابي، متدين و داراي ريشه‌ي عميق ديني در حوزه و دلسوز به انقلاب دانسته و مي‌دانيم، اما نحوه‌ي برخورد با حوادثي كه همه‌ي ما شاهد شادي و رقص دشمنان پيرامون آن هستيم و در اولويت قرار دادن پيگيري برخي اشتباهات و تخلفات و بزرگ كردن آنها در مقابل عدم توجه و يا كوچك جلوه دادن برخي ديگر از همين نمونه قانون‌شكني و هتك حرمت و فشار، باعث شده است جريان‌هاي معاند با انقلاب گستاخ‌تر و در مقابل آن، مدافعان انقلاب محافظه‌كارانه و با دلزدگي توأم با نااميدي، هر روز تحقير شده و به ثمره‌ي اين همه خون نگريسته و انگشت خود را با تاسف و تاثر مي‌گزند.
جناب آقاي رئيس‌جمهور، حمله به كوي دانشگاه همان‌طوري كه رهبر بزرگوار و مظلوم اين انقلاب فرمودند امري ناپسند، زشت و بد بود و علي‌رغم اين‌كه سخت‌ترين و تندترين برخوردها با آن انجام پذيرفت اما همه‌ي مردم به دليل ناپسندي عمل انجام شده اين برخوردها را پذيرفته و بر آن صحه گذاردند، اما سؤال مهم و پرابهام اين است كه آيا فاجعه فقط همين بود؟
صرفاً همين موضوع قابل پيگيري و توجه و اعتراض و تحصن است كه چند وزير به خاطر آن استعفا دهند، شوراي امنيت تشكيل جلسه بدهد و گروه تحقيق تشكيل گردد، اما آيا حرمت‌شكني و توهين به مباني اين نظام، تاسف و پيگيري ندارد؟ آيا حريم ولايت فقيه كم‌تر از كوي دانشگاه است؟ آيا حريم امام، آن انسان كم‌نظير، كم‌تر از جسارت به يك دانشجو است؟ آيا چند روز امنيت كشور را دچار اخلال كردن و به هر مؤمن و متدين حمله كردن و آتش زدن فاجعه نيست؟ آيا زير سئوال بردن جمهوري اسلامي، اين يادگار ده‌ها هزار شهيد و شعار عليه آن دادن فاجعه نيست؟
جناب آقاي خاتمي، چند شب پيش وقتي گفته شد عده‌اي با شعار عليه رهبر معظم انقلاب به سمت مجموعه‌ي شهيد مطهري در حركت‌اند، بچه‌هاي كوچك ما در چشم ما نگريستند، انگار از ما سؤال مي‌كردند غيرت شما كجا رفته است؟
جناب آقاي رئيس‌جمهور، امروز وقتي چهره‌ي رهبر معظم انقلاب را ديديم مرگ خودمان را از خداوند طلب كرديم چون كه كتف‌هايمان بسته است و خار در چشم و استخوان در گلو بايد ناظر پژمرده شدن نهالي باشيم كه حاصل 14 قرن سيلي و زجر شيعه و اسلام است. جناب آقاي خاتمي، شما خوب مي‌دانيد، در عين توانمندي به‌خاطر مصلحت‌انديشي دوستان ناتوانيم.
چه كسي است كه نداند امروز منافقين و معاندين دسته دسته به نام دانشجو به صف اين معركه مي‌پيوندند و خودي‌هاي كينه‌جو و منفعت‌طلب كوته‌نظر آتش‌بيار آن شده‌اند و براي تهييج آن، از هر سخن و نوشته‌اي دريغ نمي‌كنند؟
جناب آقاي خاتمي، تا كي با اشك بنگريم و خون دل بخوريم و با هرج و مرج و توهين، تمرين دموكراسي كنيم و به قيمت از دست رفتن نظام صبر انقلابي داشته باشيم؟
جناب آقاي رئيس‌جمهور، هزاران خانواده‌ي شهيد و جانباز و رزمنده به شما رأي دادند كه رأي آن‌ها مدال سينه شماست. آن‌ها از شما انتظار برخورد منصفانه با اين مسائل را دارند و ما امروز رد پاي دشمن را در اين حوادث به خوبي مي‌بينيم و قهقهه‌ي مستانه را مي‌شنويم. امروز را دريابيد كه فردا خيلي دير است
و پشيماني فردا غيرقابل جبران است.
سيدبزرگوار، به سخنراني به ظاهر دوستان و خودي‌ها در جمع دانشجويان بنگريد، آيا همه‌ي آن گفته‌ها تشويق و ترغيب به هرج و مرج و قانون‌شكني نيست؟
آيا معناي سال امام (ره) همين بود؟ آيا به همين صورت مي‌توان ميراث گرانبهاي او را حفظ كرد و آيا بي‌توجهي تعداد اندكي به نام حزب‌الله مجوزي است براي شكستن سر هر متدين و هتك حرمت آن؟
جناب آقاي خاتمي، رسانه‌ها و راديوهاي دنيا را بنگريد، آيا صداي دف و دهل آن‌ها به گوش نمي‌رسد؟ جناب آقاي رئيس‌جمهور، اگر امروز تصميم انقلابي نگيريد و رسالت اسلامي و ملي خودتان را عمل نكنيد، فردا آن‌قدر دير و غيرقابل جبران است كه قابل تصور نيست.
در پايان با كمال احترام و علاقه به حضرت‌عالي اعلام مي‌داريم كاسه‌ي صبرمان به پايان رسيده و تحمل بيش از آن را در صورت عدم رسيدگي، بر خود جايز نمي‌دانيم.

No comments: