نوبت به آيت الله صانعي رسيد
مراجع هم خودي و غير خودي دارند - سه شنبه 8 آبان 1386 [2007.10.30]
شيرين کريمي
با حمله شديد روزنامه هاي کيهان و رسالت به آيت اله صانعي، کليد حذف يکي ديگر از آيات عظام که بقول سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي " خودي و غير خودي" دارند، زده شد.
حمله هماهنگ به اين مرجع شيعه از زماني آغاز شد که او در ديدار با اعضاي سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي گفت: "خداوند در امور سياسي هيچکس را قيم مردم قرار نداده است." او تاکيد کرد: "معصومين(ع) نيز هرگز خود را قيم ندانسته و طريق استبداد نپيمودهاند."
به دنبال اين اظهارات به گزارش روزنامه اعتماد ملي، روزنامه کيهان تحريف سخنان آيت اله خميني را توسط يکي از نزديک ترين و برجسته ترين شاگردانش بهانه کردتاچنين نتيجه گيرد كه "آيتا...العظمي صانعي به عمد و براي نيتي خاص به تحريف كلام امام مبادرت كردهاند."
روزنامه رسالت هم درهماهنگي کامل با روزنامه کيهان نوشت: "جملهاى که آيت الله صانعى فرمودند در مورد تلاش براى فهماندن اينکه خدا کسى را قيم مردم قرار نداده است، يک حرف جديد نيست اين پيام بستهبندى شده طرفداران جدايى دين از سياست و فرمولى براى سکولاريزاسيون حکومت است".
و به اين ترتيب به نوشته روزنامه اعتماد ملي "مرجع تقليدي همچون اين فقيه سادهزيست نيز در خيل مخالفان نظام و انقلاب " قرار گرفت.
يک استاد علوم سياسي دانشگا ه تهران در همين ارتباط به روز گفت: "سياست حذف اقتدار گرايان سابقه اي به اندازه عمر جمهوري اسلامي دارد. چند تن از علماي بزرگ قرباني اين سياست شده اند و اکنون به نظر مي رسد نوبت آيت اله صانعي است که اگر به دنبال اين اخطارهاي اوليه سکوت نکند، بايد منتظر بود تا مراحل ديگر حذف اجرا شود."
حذف مراجع
روزنامه اعتماد ملي نوشت: "حفظ حريم مرجعيت آنچنان جايگاهي رفيع در جامعه ايران دارد كه حتي در قانون مطبوعات پيش از انقلاب و در زمان طاغوت نيز به صراحت بر آن تاكيد شده و مطبوعات اجازه هتك حرمت مراجع را نداشتهاند."
امري که از همان روزهاي نخست پيروزي انقلاب اسلامي زير پا گذاشته شد و " آيت الله قمي، با وجود سوابقي که در همراهي با آيت الله خميني داشت، همراه با آيت الله روحاني و آيت الله شيرازي - ديگر مراجع تقليدي - که علناً در ايران به مخالفت با نظريه ولايت فقيه پرداختند" را قرباني کرد. آِيت اله قمي "تحت حبس خانگي قرار گرفت و تا پايان عمر(1386.3.26) ه.ش در محدوديت زندگي" کرد.
مرجع بعدي آِيت اله شريعتمداري بود که حتي مجبور شددر تلويزيون حضور بيابد و به شرکت در کودتا همراه صادق قطب زاده اعتراف کند.
در دهه شصت آيت اله حسينعلي منتظري که لقب "فقيه عاليقدر" داشت و از نظريه پردازان ولايت فقيه بود، بعد از مخالفت باکشتار زندانيان سياسي در نوبت حذف قرار گرفت و اوباش زير نام "مردم" به حسينيه و خانه اش يورش بردند. او که از قديمي ترين ياران انقلاب اسلامي و استادبسياري از صاحبان قدرت بود و پيش از عزل "قائم مقام رهبري" ناميده شد توسط روزنامه کيهان "شيخ ساده لوح" ناميده شد. اين مرجع مسلم هنوز با وجود کهولت سن عملا در حبس خانگي بسر مي برد.
دعواي ريشه دار
آيت اله صانعي به نوشته روزنامه اعتماد ملي داراي اين سوابق در جمهوري اسلامي بوده که تماما با حکم آيت اله خميني به اوسپرده شده است: "آيت اله العظمي صانعي از سال 1342 مروج انديشههاي تابناك حضرت امامخميني(ره) بوده و در زمان تبعيد امام دست از مبارزه برنداشته و تمامي خطرات حمايت از امام خميني را به جان خريده است. همراهي اين مرجع انقلابي با امامخميني نيز تنها مربوط به سالهاي پيش از انقلاب نيست. بعد از پيروزي شكوهمند انقلاب، امام خميني، ايشان را براي عضويت در نهادي كه به واقع براي پاسداري از دستاوردهاي انقلاب و اسلام و اعلامنظر پيرامون مصوبات نمايندگان مردم در مجلس شوراي اسلامي كه آيا با اسلام و قانون اساسي مباينتي ندارد تاسيس شده بود، منصوب كردند و اينگونه تشخيص دادند كه اين شاگرد فاضل در ميان خيل عظيم روحانيون و مجتهدين همرزم از جمله شش معتمد فقيه جامعالشرايط براي عضويت فقهاي شوراي نگهبان ميتواند باشد. بعد از فاجعه 7 تير نيز امام ايشان را به مقام دادستاني كل منصوب كردند تا بدينوسيله تاييد تام خويش از شاگرد مورد اعتماد خود را در عرصه قضاوت و دادستاني كل كه شاخصترين مقام براي احقاق حقوق مردم در نظام جمهوري اسلامي است در معرض ديد بگذارند."
آيت اله صانعي در دوران بعد از آيت اله خميني از کار هاي اجرائي فاصله گرفت و درحوزه علميه قم به امور ديني پرداخت، اما همواره در کنار چند آيت الهي قرار داشت که به لحاظ انديشه سياسي با چپ مذهبي و جريان اصلاحات دوم خرداد نزديکي دارند.
به نوشته بيانيه سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي اين فقهاي کم شمار ديدگاهي دارند که "ظاهراً به مذاق قدرتپرستاني که سوداي بازتوليد استبداد در قالب دين دارند چندان خوش" نمي آيد.
ديدگاهي که ريشه دير سال در پيروان انقلاب اسلامي دارد: "واقعيت اين است آنچه که آية الله صانعي فرمودهاند و باعث خشم کساني شده که حمله و اهانت هماهنگ و سازمان يافته را از طريق روزنامههاي مذکور طراحي کردهاند، اصلي ترين محور چالش سالهاي پس از انقلاب تا امروز در عرصه سياسي و فکري است. يک طرف نيروهايي قرار دارند که در ادامه سنت روشنگري ديني سده اخير از سيد جمال به اين سو اسلام را مخالف ديکتاتوري و توحيد را متعارض استبداد ميدانند و نسبت به تلاشهايي که به ويژه در سالهاي اخير از طريق محدود سازيهاي آشکار عرصه رقابت سياسي و انتخابات مجلس و حوزه قلم و انديشه و بيان ومطبوعات، صورت گرفته نگران هدم اساس جمهوريت نظام و گسترش و حاکميت بلامنازع تفکرات استبدادي و اقتدارگرايانه بر کشور هستند و گروهي ديگر که تقديس کنندگان خشونت وتشنگان قدرتاند و دموکراسي دجال و جمهوريت را فريب عصر بيديني و نماد الحاد و خروج از ولايت الله ميدانند و دين و شريعت را در خدمت سياسي و تثبيت موقعيت و تقويت قدرت خود ميخواهند، تا آنجا که حتي در مرجعيت ديني نيز قايل به خودي و غير خودي هستند و اگر مرجعي برخلاف عقيده و مرام ايشان اظهار نظري کند زشتترين اهانتها حتي متهم کردن وي به دروغگويي و تحريف، شرعاً از نظر ايشان مجاز و بلکه عين ثواب است و درمقابل اگر يک تشکيلات سياسي روحاني نظير جامعه مدرسين حوزه علميه قم موضعي بگيرد که با مواضع و برنامههاي سياسي ايشان هماهنگ باشد، آن تشکيلات «عاليترين مرجع ديني در جهان اسلام » نام ميگيرد."
سکوت نه
درآستانه انتخابات مجلس شوراي اسلامي که جدال هاي دروني حاکميت جمهوري اسلامي باززنده شده است، آِيت اله صانعي در برابر اولين حملات عقب نشيني نکرد. او ابتدا دراشاره به جريان حذف گفت: "اين خواست دشمن است که چهرههاي موجه و مورد قبول امام (ره) و مردم از صحنه حذف شوند امروز دشمن با تمام قوا به ميدان آمده که ما حتي يک چهره موجه نداشته باشيم. چهرهاي که مطمئن باشيم براي خدا حرف ميزند و براي خدا عمل ميکند و متأسفانه عدهاي هم در راستاي خواست دشمن عمل ميکنند."
او سپس در ديدار با مهدي کروبي خواستار اين شد که: "نظارت بر انتخابات بايد مانند دوران امام(ره) باشد."
امري که سبب بر آشفتگي بيشتر کساني خواهد شد که بقول جبهه مشارکت: "معيار دينداري آن، تنها قدرت است."
اما به نظر مي رسد دادستان کل زمان بنيانگذار جمهوري اسلامي تنها نيست. در پي او دادستان ديگر آن عصر که اکنون جزور فقهاي کم شمار چپ اسلامي است بعد ازمدتها به سخن درامد.
مراجع هم خودي و غير خودي دارند - سه شنبه 8 آبان 1386 [2007.10.30]
شيرين کريمي
با حمله شديد روزنامه هاي کيهان و رسالت به آيت اله صانعي، کليد حذف يکي ديگر از آيات عظام که بقول سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي " خودي و غير خودي" دارند، زده شد.
حمله هماهنگ به اين مرجع شيعه از زماني آغاز شد که او در ديدار با اعضاي سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي گفت: "خداوند در امور سياسي هيچکس را قيم مردم قرار نداده است." او تاکيد کرد: "معصومين(ع) نيز هرگز خود را قيم ندانسته و طريق استبداد نپيمودهاند."
به دنبال اين اظهارات به گزارش روزنامه اعتماد ملي، روزنامه کيهان تحريف سخنان آيت اله خميني را توسط يکي از نزديک ترين و برجسته ترين شاگردانش بهانه کردتاچنين نتيجه گيرد كه "آيتا...العظمي صانعي به عمد و براي نيتي خاص به تحريف كلام امام مبادرت كردهاند."
روزنامه رسالت هم درهماهنگي کامل با روزنامه کيهان نوشت: "جملهاى که آيت الله صانعى فرمودند در مورد تلاش براى فهماندن اينکه خدا کسى را قيم مردم قرار نداده است، يک حرف جديد نيست اين پيام بستهبندى شده طرفداران جدايى دين از سياست و فرمولى براى سکولاريزاسيون حکومت است".
و به اين ترتيب به نوشته روزنامه اعتماد ملي "مرجع تقليدي همچون اين فقيه سادهزيست نيز در خيل مخالفان نظام و انقلاب " قرار گرفت.
يک استاد علوم سياسي دانشگا ه تهران در همين ارتباط به روز گفت: "سياست حذف اقتدار گرايان سابقه اي به اندازه عمر جمهوري اسلامي دارد. چند تن از علماي بزرگ قرباني اين سياست شده اند و اکنون به نظر مي رسد نوبت آيت اله صانعي است که اگر به دنبال اين اخطارهاي اوليه سکوت نکند، بايد منتظر بود تا مراحل ديگر حذف اجرا شود."
حذف مراجع
روزنامه اعتماد ملي نوشت: "حفظ حريم مرجعيت آنچنان جايگاهي رفيع در جامعه ايران دارد كه حتي در قانون مطبوعات پيش از انقلاب و در زمان طاغوت نيز به صراحت بر آن تاكيد شده و مطبوعات اجازه هتك حرمت مراجع را نداشتهاند."
امري که از همان روزهاي نخست پيروزي انقلاب اسلامي زير پا گذاشته شد و " آيت الله قمي، با وجود سوابقي که در همراهي با آيت الله خميني داشت، همراه با آيت الله روحاني و آيت الله شيرازي - ديگر مراجع تقليدي - که علناً در ايران به مخالفت با نظريه ولايت فقيه پرداختند" را قرباني کرد. آِيت اله قمي "تحت حبس خانگي قرار گرفت و تا پايان عمر(1386.3.26) ه.ش در محدوديت زندگي" کرد.
مرجع بعدي آِيت اله شريعتمداري بود که حتي مجبور شددر تلويزيون حضور بيابد و به شرکت در کودتا همراه صادق قطب زاده اعتراف کند.
در دهه شصت آيت اله حسينعلي منتظري که لقب "فقيه عاليقدر" داشت و از نظريه پردازان ولايت فقيه بود، بعد از مخالفت باکشتار زندانيان سياسي در نوبت حذف قرار گرفت و اوباش زير نام "مردم" به حسينيه و خانه اش يورش بردند. او که از قديمي ترين ياران انقلاب اسلامي و استادبسياري از صاحبان قدرت بود و پيش از عزل "قائم مقام رهبري" ناميده شد توسط روزنامه کيهان "شيخ ساده لوح" ناميده شد. اين مرجع مسلم هنوز با وجود کهولت سن عملا در حبس خانگي بسر مي برد.
دعواي ريشه دار
آيت اله صانعي به نوشته روزنامه اعتماد ملي داراي اين سوابق در جمهوري اسلامي بوده که تماما با حکم آيت اله خميني به اوسپرده شده است: "آيت اله العظمي صانعي از سال 1342 مروج انديشههاي تابناك حضرت امامخميني(ره) بوده و در زمان تبعيد امام دست از مبارزه برنداشته و تمامي خطرات حمايت از امام خميني را به جان خريده است. همراهي اين مرجع انقلابي با امامخميني نيز تنها مربوط به سالهاي پيش از انقلاب نيست. بعد از پيروزي شكوهمند انقلاب، امام خميني، ايشان را براي عضويت در نهادي كه به واقع براي پاسداري از دستاوردهاي انقلاب و اسلام و اعلامنظر پيرامون مصوبات نمايندگان مردم در مجلس شوراي اسلامي كه آيا با اسلام و قانون اساسي مباينتي ندارد تاسيس شده بود، منصوب كردند و اينگونه تشخيص دادند كه اين شاگرد فاضل در ميان خيل عظيم روحانيون و مجتهدين همرزم از جمله شش معتمد فقيه جامعالشرايط براي عضويت فقهاي شوراي نگهبان ميتواند باشد. بعد از فاجعه 7 تير نيز امام ايشان را به مقام دادستاني كل منصوب كردند تا بدينوسيله تاييد تام خويش از شاگرد مورد اعتماد خود را در عرصه قضاوت و دادستاني كل كه شاخصترين مقام براي احقاق حقوق مردم در نظام جمهوري اسلامي است در معرض ديد بگذارند."
آيت اله صانعي در دوران بعد از آيت اله خميني از کار هاي اجرائي فاصله گرفت و درحوزه علميه قم به امور ديني پرداخت، اما همواره در کنار چند آيت الهي قرار داشت که به لحاظ انديشه سياسي با چپ مذهبي و جريان اصلاحات دوم خرداد نزديکي دارند.
به نوشته بيانيه سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي اين فقهاي کم شمار ديدگاهي دارند که "ظاهراً به مذاق قدرتپرستاني که سوداي بازتوليد استبداد در قالب دين دارند چندان خوش" نمي آيد.
ديدگاهي که ريشه دير سال در پيروان انقلاب اسلامي دارد: "واقعيت اين است آنچه که آية الله صانعي فرمودهاند و باعث خشم کساني شده که حمله و اهانت هماهنگ و سازمان يافته را از طريق روزنامههاي مذکور طراحي کردهاند، اصلي ترين محور چالش سالهاي پس از انقلاب تا امروز در عرصه سياسي و فکري است. يک طرف نيروهايي قرار دارند که در ادامه سنت روشنگري ديني سده اخير از سيد جمال به اين سو اسلام را مخالف ديکتاتوري و توحيد را متعارض استبداد ميدانند و نسبت به تلاشهايي که به ويژه در سالهاي اخير از طريق محدود سازيهاي آشکار عرصه رقابت سياسي و انتخابات مجلس و حوزه قلم و انديشه و بيان ومطبوعات، صورت گرفته نگران هدم اساس جمهوريت نظام و گسترش و حاکميت بلامنازع تفکرات استبدادي و اقتدارگرايانه بر کشور هستند و گروهي ديگر که تقديس کنندگان خشونت وتشنگان قدرتاند و دموکراسي دجال و جمهوريت را فريب عصر بيديني و نماد الحاد و خروج از ولايت الله ميدانند و دين و شريعت را در خدمت سياسي و تثبيت موقعيت و تقويت قدرت خود ميخواهند، تا آنجا که حتي در مرجعيت ديني نيز قايل به خودي و غير خودي هستند و اگر مرجعي برخلاف عقيده و مرام ايشان اظهار نظري کند زشتترين اهانتها حتي متهم کردن وي به دروغگويي و تحريف، شرعاً از نظر ايشان مجاز و بلکه عين ثواب است و درمقابل اگر يک تشکيلات سياسي روحاني نظير جامعه مدرسين حوزه علميه قم موضعي بگيرد که با مواضع و برنامههاي سياسي ايشان هماهنگ باشد، آن تشکيلات «عاليترين مرجع ديني در جهان اسلام » نام ميگيرد."
سکوت نه
درآستانه انتخابات مجلس شوراي اسلامي که جدال هاي دروني حاکميت جمهوري اسلامي باززنده شده است، آِيت اله صانعي در برابر اولين حملات عقب نشيني نکرد. او ابتدا دراشاره به جريان حذف گفت: "اين خواست دشمن است که چهرههاي موجه و مورد قبول امام (ره) و مردم از صحنه حذف شوند امروز دشمن با تمام قوا به ميدان آمده که ما حتي يک چهره موجه نداشته باشيم. چهرهاي که مطمئن باشيم براي خدا حرف ميزند و براي خدا عمل ميکند و متأسفانه عدهاي هم در راستاي خواست دشمن عمل ميکنند."
او سپس در ديدار با مهدي کروبي خواستار اين شد که: "نظارت بر انتخابات بايد مانند دوران امام(ره) باشد."
امري که سبب بر آشفتگي بيشتر کساني خواهد شد که بقول جبهه مشارکت: "معيار دينداري آن، تنها قدرت است."
اما به نظر مي رسد دادستان کل زمان بنيانگذار جمهوري اسلامي تنها نيست. در پي او دادستان ديگر آن عصر که اکنون جزور فقهاي کم شمار چپ اسلامي است بعد ازمدتها به سخن درامد.
No comments:
Post a Comment