Saturday, October 27, 2007

دموکراسي دلاري*

دموکراسي دلاري*
اکبر گنجي - یکشنبه 6 آبان 1386 [2007.10.28]
‏‏
ايران و جهان غرب به روابطي دوستانه و صلح آميز احتياج دارند. اما اينک، بيش از هميشه، خطر جنگ همه را تهديد مي ‏کند. براي ممانعت از جنگ، کارهايي بايد صورت پذيرد. صلح محصول دموکراسي است. نظام هاي خودکامه پنهان کار و ‏غير قابل اعتمادند. مردم ايران خواهان يک نظام دموکراتيک سکولار ملتزم به آزادي و حقوق بشر هستند. اگر در ايران ‏رژيم دموکراتي مستقر بود، جهان غرب ديگر دليلي براي هراس از دولت ايران نداشت. رژيم بنيادگراي حاکم بر ايران، ‏رژيمي خطرناک است، ولي خطر آن براي مردم ايران است، نه امريکا. ما به آزادي و دموکراسي و صلح نياز داريم، نه ‏زيستن در شرايط جنگي و انتظار کشيدن موشک هاي ويرانگر آمريکايي. ‏
بذر دموکراسي به زمين مساعدي نياز دارد تا در ان برويد. زمين عراق و مصر و عربستان و... مساعد بنيادگرايي اند. اگر ‏در اين جوامع يک انتخابات رقابتي، منصفانه و ازاد برگزار شود، بنيادگرايان در ان پيروز خواهند شد. ايران تنها کشور ‏خاورميانه است که اگر يک انتخابات ازاد، رقابتي و منصفانه در ان برگزار شود، نيروهاي مدرن و دموکرات در ان پيروز ‏خواهند شد. گذار به دموکراسي از طريق مبارزات بدون خشونت، مسأله ي ماست. اما مشکل ما فقط اين نيست که رژيم به ‏بهانه جنگ جامعه را سرکوب مي کند، مشکل ما اين هم هست که رژيم تمام مخالفين خود را مزدوران امريکا مي خواند. ‏مخالفت نيروهاي دموکرات ايراني با بودجه 75 ميليون دلاري امريکا به سوتفاهم هاي بسياري دامن زده است. از اين رو ‏بايد روشن شود که ما با چه چيز مخالف و با چه چيز موافق هستيم؟
يک- سياست خارجي همه ي دولت ها به دنبال تامين منافع ملي ان کشور است. هر دولتي براي منافع خود به ديگران کمک ‏مالي مي کند. دريافت کنندگان اين نوع کمک ها به طور طبيعي متقابلاً مجبورند تا خود را با سياست هاي اهداء کنندگان ‏هماهنگ سازند. وابستگي حزب الله لبنان، مجلس اعلاي انقلاب عراق و برخي از گروه هاي افغاني به دولت ايران، به دليل ‏دريافت کمک هاي مالي و تسليحاتي است. دولت امريکا هم در کشورهاي مختلف اقدام به چنين کارهايي مي کند. مردم ايران ‏نمي خواهند که جنبش دموکراسي خواهي ايران به هيچ دولتي وابسته و متعهد باشد. ‏
سياست خارجي دولت امريکا در اسيا و افريقا (نظير ساير دولت هاي جهان) به شدت تابع منافع سياسي و اقتصادي اين ‏کشور است و ارتباطي با بسط دموکراسي در اين مناطق ندارد. کشورهاي ترکمنستان، قزاقستان، آذربايجان، قرقيزستان، ‏تاجيکستان و... که روابط دوستانه اي با دولت امريکا دارند، از جمله بزرگترين ناقضان حقوق بشر و رژيم هايي خودکامه ‏هستند. اما دولت امريکا اهميت چنداني به نقض حقوق بشر در اين کشورها نمي دهد و براي گسترش دموکراسي در اين ‏جوامع بودجه به تصويب نمي رساند. مردم منطقه ي خاورميانه، سياست خارجي دولت امريکا را حمايت يک جانبه از ‏دولت اسرائيل تلقي مي کنند، نه گسترش دموکراسي در منطقه. ‏
دو- به دليل وابستگي بسياري از سياستمداران ايراني در دو قرن گذشته به سفارت خانه هاي بيگانه، فصاي فکري تمام ‏روشنفکران و مخالفان رژيم، ضد بيگانه است و اگر کسي از دولتي خارجي پولي دريافت نمايد، از طرف مردم طرد و بلا ‏اثر خواهد شد. در کشور ما به کسي که از يک دولت خارجي وجهي دريافت نمايد، "مزدور" خطاب مي شود. اگر دولت ‏امريکا به دنبال شناسايي نيروهاي دموکرات ايراني است، هر ايراني که تقاضاي پول کند يا وجهي دريافت نمايد، از سوي ‏جامعه ي ايران دموکرات "شناخته" نخواهد شد. ‏
سه - رژيم ايران به بهانه تصويب بودجه 75 ميليون دلاري امريکا، تمام مخالفان خود را متهم به استفاده از اين بودجه مي ‏کند. اگر چه اين دروغي بزرگ است، ولي اين فريب در فضا سازي عليه مخالفان در بخشي از جامعه موثر بوده است. يکي ‏از دلايل پايداري اين رژيم، بيگانه ستيزي و بيگانه هراسي ان است. ‏
چهار- فرض کنيم که دولت امريکا يک ميليارد دلار براي گسترش دموکراسي در ايران اختصاص دهد. ايا با اين بودجه مي ‏توان يک نظام سياسي دموکراتيک در يک کشور(ايران) ساخت؟کساني که گمان مي کنند با دلار مي توان دموکراسي ‏ساخت، طرح خود را ارائه کنند تا در همه ي کشورهاي خودکامه از ان استفاده شود. اگر دلار دموکراسي ساز بود، چه ‏نيازي به لشکر کشي و هدر دادن پانصد تا ششصد ميليارد دلار در عراق و افغانستان؟‏
پنج- جنبش دموکراسي خواهي ايران و نهادهاي مدني، به منابع مالي نياز دارند. بودجه فعاليت دموکراسي خواهان بايد از ‏منابع ايراني تأمين شود. اگر خود ايراني ها براي گذار به دموکراسي کاري نکنند، دولت ديگري نمي تواند براي انها ‏دموکراسي به ارمغان اورد. ايراني هاي خارج نشين خوشبختانه در اثر کوشش فراوان به ثروت هنگفتي (ششصد تا ‏هشصد ميليارد دلار) دست يافته اند. اينان مي توانند به اين جنبش از طريق به راه انداختن يک رسانه واقعاً ملي ( ‏تلويزيون )، با هدف گذار به دموکراسي، ياري رسانند. ‏
شش- دموکراسي محصول پيش شرط هاي معرفتي و اجتماعي است. اگر اين پيش شرط ها وجود داشته باشد، نوبت ‏انسانهاي شجاع و ازاديخواه فرا مي رسد که از طريق مبارزه ي عملي گذار به دموکراسي را ممکن سازند. بسياري از پيش ‏شرط هاي اجتماعي دموکراسي، در مقايسه با کشورهاي مشابه، در ايران وجود دارد. اما با دلار نمي توان انسانهاي شجاع ‏و مبارزي که حاضر به پرداخت هزينه هستند، توليد کرد. ‏
هفت- بودجه 75 ميليون دلاري امريکا در کجا هزينه شده است؟ براي راديو فردا، تلويزيون امريکا، وزارت خارجه ‏امريکا. به هر ميزان بودجه اينها اضافه شود، به ما مربوط نيست. اما اگر از اين بودجه حتي يک دلار به يک گروه ايراني ‏پرداخت شده است، چرا به طور شفاف آن را اعلام نمي داريد؟ باتوجه به اين واقعيت، چرا اين بودحه را حمايت از ‏دموکراسي در ايران مي ناميد؟ بگوئيد تخصيص بودجه براي راديوفردا، تلويزيون امريکا و وزارت خارجه امريکا. به اين ‏ترتيب اين تصور که اين نوع رسانه ها براي براندازي رژيم ايران است، نيز زائل خواهد شد. از سوي ديگر، ايا کنگره ي ‏امريکا نيازي به اين احساس نمي کند که طي يک ارزيابي دقيق روشن سازد تخصيص اين بودجه تاکنون چه کمکي به ‏پيشرفت دموکراسي در ايران کرده است؟ ‏
درخواست ما اين است: براي رفع هرگونه سوتفاهم، قانوني به تصويب رسانيد که پرداخت هرگونه وجه به اپوزيسيون ‏ايراني را به طور مطلق ممنوع نمايد. جنبش دموکراسي خواهي ايرانيان، نه به بودجه ديگر دولت ها، که به حمايت اخلاقي ‏‏– معنوي جامعه جهاني و محکوميت جهاني رژيم ايران، به دليل نقض گسترده و سيستماتيک حقوق بشر، نيازمند است. ‏شوراي غير موثر حقوق بشر سازمان ملل را بايد، موثر و کارا کرد. ‏
پس ما با چه کاري موافق هستيم؟ رژيم ايران تمام رسانه هاي مستقل را تعطيل کرده است و مانع رسيدن صداي دموکراسي ‏خواهان به گوش مردم مي شود. دولت ايران با استفاده ي از تکنولوژي مدرني که از کمپاني هاي غربي دريافت کرده، ‏فيلترينگ وسيعي بر رسانه ها حاکم و عملاً امکان استفاده از اينترنت را منتفي کرده است. جهان غرب، به دليل فروش ‏تکنولوژي جلوگيري از دريافت اطلاعات آزاد به اين دولت ، به مردم ايران بدهکار است. بايد سانسور گسترده و هژموني ‏رسانه اي رژيم را شکست. اگر مردم ايران بتوانند از طريق تلويزيون تمام وقت و اينترنت از وقايع مطلع شوند و شاهد نقد ‏آزادانه ي سياست ها وعملکردها و ارائه ي مدل هاي بد يل باشند، رژيم مجبور مي شود کل بورکراسي امنيتي سانسور ‏خود را تعطيل نمايد. پول دادن به اپوزيسيون يک بحث است و استفاده ي مردم ايران از رسانه هاي خارجي جهت دسترسي ‏به اطلاعات، بحثي ديگر. ‏
‎--‎
‏* مقاله حاضر، براي نخستين بار در روزنامه واشنگتن پست به چاپ رسيده است
.‏

No comments: