Monday, October 08, 2007

برادر! جامعه ما پر از سئوال بي جواب است

برادر! جامعه ما پر از سئوال بي جواب است
واکنش چهره هاي راست به سخنان احمدي نژاد - سه شنبه 17 مهر 1386 [2007.10.09]
فريبا صراف
در حاليکه محمود احمدي نژاد "وسعت دستاورد سفرش به نيويورک را به اندازه بزرگي خود خدا" توصيف کرده است، چهره هاي سرشناس اصولگرايان با مورد ترديد قرار دادن "نتايج سفرنيويورک" تاکيد کرده اند که: "در رابطه با اين سخنراني ابهامات و سوالات بسياري وجود دارد که بايد به اين ابهامات پاسخ داده شود و نبايد با برخوردهاي هيجاني و تبليغي اين ابهامات را ناديده بگيريم. در اين رابطه مقايسه سخنراني احمدي نژاد در دانشگاه کلمبيا با فتح خرمشهر و فرا خواندن مردم به تکايا و مساجد براي به جا آوردن سجده شکر نوعي بزرگ کردن قضيه و خارج کردن موفقيت از حد مطلوب آن است و باعث دلزدگي مردم هم مي شود."[عماد افروغ]
با اين حال احمدي نژاد معتقد است: "اين سفر دريچه هايي را به روي فرهيختگان و انديشمندان امريکا گشوده" و اگر چه وي" براي اين سفر از قبل هدف گذاري هايي کرده" و "اين هدف گذاري ها به اندازه فهم خود" او بوده "ولي نتايجي که خداوند از اين سفر داد به اندازه بزرگي خود خدا وسعت" داشته است.
امري که عماد افروغ، نماينده اصولگراي مجلس هفتم با آن موافق نيست: "وقتي تحليل خوبي از سفر به نيويورک وجود نداشته باشد قياس مع الفارق هم اتفاق مي افتد و در اين رابطه بايد متذکر شد که مقامات آمريکايي حتي در زمان شاه هم که به ايران مي آمدند با واکنش هاي دانشجويي روبه رو مي شدند حال که ما انقلاب اسلامي را پشت سر گذاشتيم و شعارهاي ضد استکباري ما زبانزد خاص و عام است چگونه از دعوت بوش به کشورمان سخن مي گوييم؟"
افروغ با اشاره به سخنراني احمدي نژاد در دانشگاه کلمبيا و با بيان اينکه "بعد از گذشت چند روز از اين ماجرا اکنون بهتر مي توان در اين رابطه اظهار نظر کرد" مي افزايد: "رييس دانشگاه کلمبيا از دو طرف تحت فشار است يعني آمريکايي ها به خاطر دعوت از احمدي نژاد و ما نيز به خاطر هتاکي هاي که به رييس جمهورما صورت گرفت رييس دانشگاه کلمبيا را تحت فشار قرار داده ايم؛ اما اينجا يک سئوال وجود دارد که چگونه است رييس دانشگاه کلمبيا بر خلاف ميل قدرت سياسي آمريکا اين سخنراني را برگزار کرد؟برگزاري سخنراني رييس جمهور در دانشگاه کلمبيا نشان داد ا استقلال نسبي فرهنگي در اين کشور وجود دارد.. آيادستگاه هاي فرهنگي ما هم اين استقلال و آزادي را دارند؟"
امري که محمد نوري زاد، نويسنده روزنامه کيهان نيز به گونه ديگري بدان پرداخته است. وي در نامه اي خطاب به رئيس دولت نهم جمهوري اسلامي مي نويسد: "همه‌ ما از اينكه شما در يكي از دانشگاه‌هاي معتبر آمريكا سخن گفتيد و آزادانه، از مواضع نظام ما دفاع كرديد، سخت راضي و خشنوديم، اما چه بخواهيم و چه نخواهيم، برپايي يك چنين بستري براي شما، آن هم در كانون توجه رسانه‌هاي بين‌المللي، نشانه‌اي از تربيت قوام يافته‌اي است كه يك جامعه براي خود آراسته است. كاري به فتنه‌ها و بهره‌برداري‌هاي طراحي شده در آن دانشگاه نداريم، اما چه زيباست كه ملتي در اندازه‌ي مردم آمريكا، يك تريبون جهاني براي شما فراهم آوردند تا هر چه مي‌خواهيد بگوييد. اين تربيت، در ذات خود مبارك و پسنديده است. همان گونه كه خود شما فرموديد، ما با مردم آمريكا و فرهنگشان كه عداوتي نداريم. اين پسنديدگي‌ ايكاش در جامعه‌ي دانشجويي و دانشگاهي و همگاني خود ما نيز وجود داشت...."اين نويسنده سرشناس جناح راست سپس با اشاره به سانسور گزارش جلسه دانشگاه کلمبيا، مي نويسد: "اين نكبت سانسور، آفت ويرانگري است كه همه‌ زحمت‌ها را از ريخت مي‌اندازد. شما هر چه فرياد برآورديد كه نظام ما در پي دستيابي به انرژي صلح آميز هسته‌اي ست، با يك سانسور، با بستن يك روزنامه، همه‌ي بافته‌ها در مجامع داخلي و خارجي رشته مي‌شود. راديو و تلويزيون ما سخت در چنبره‌ي سانسور همه جانبه گرفتارند.يك جامعه اگر نفس نكشد، از درون تحليل مي‌رود. ساير رسانه‌هاي ما نيز با خط و نشان‌هاي آزار دهنده مواجه‌اند."
سانسوري که افروغ نيز آن را مورد اشاره قرار مي دهد، اما نه فقط در صدا و سيما که آقاي نوري زاد در آن نيز مشغول به کار است، بلکه در عرصه هاي مختلف:"احمدي نژاد در سخنراني خود در نيويورک بارها بر اهميت آزادي و دموکراسي و عاقل پنداشتن مخاطبان تاکيد کرد و سئوال من اين است که آيا سياست هاي فرهنگي مربوط به آزادي هاي اساسي احمدي نژاد با شعارهاي او همخواني دارد و آيا سياست دولت در قبال رسانه ها مويد شعار رييس جمهور درباره دموکراسي است؟ و آيا سعه صدر و تحمل دولت و مرتبطين دولت متناسب با اين شعارها است؟ و آيا در مجموعه دولت شاهد برخورد اخلاقي و به دور از هتاکي با منتقدين هستيم؟"
بحثي که نوري زاد، خطاب به احمدي نژاد، آن را چنين ادامه مي دهد: "از دوستان خود بپرسيد چرا و به چه دليل دو روزنامه‌ شرق و هم‌ميهن را بستند؟ پاسخ‌شان را همه مي‌دانيم. بخاطر چاپ يكي دو مطلب انتقادي. و لابد بنا به گفته‌ برخي از دوستان رسانه‌اي ما، به خاطر ارتباطشان با اجانب. من اصلا كاري به بستن و گشودن روزنامه‌اي خاص ندارم. بلكه سخنم اين است كه ايجاد بن بست‌هاي روشنگري، باعث فوران سئوال‌هاي سرگردان در بطن يك جامعه مي‌شود".
نوري زاد در ادامه همان نتيجه اي را مطرح مي کند که افروغ و آن اينکه: "جامعه‌ي ما، برادر عزيز، لبريز از سؤال‌هاي بي‌جواب و سرگردان است".

No comments: