Wednesday, October 03, 2007

زندانیان عادی در چنگ نقابداران باتوم به دست


زندانیان عادی در چنگ نقابداران باتوم به دست
مونا فرامرزی – شهرزاد نیوز : شهرزاد نیوز: با گذشت 5 ماه از اجرای طرح برخورد با اراذل و اوباش و اعدام دست کم81 نفر از این متهمان در ملاء عام، هنوز تغییر خاصی در روند دادرسی، بازداشت و شرایط نگهداری این افراد صورت نگرفته است. عده ای از این متهمان همچون میثم لطفی همچنان زیر حکم اعدام قرار دارند و تلاش برای آزادی و یا اعلام روند دادرسی وی بی نتیجه مانده است. در حال حاضر عده زیادی از متهمان با سابقه شرارت و یا متهمانی که وضعیت جسمی بسیار بدی داشتند به زندان اوین منتقل شده اند. با انتقال کسانی که سابقه شرارت دارند به بند 209 زندان اوین و انتشار اخبار شکنجه و تهدید به تجاوز زندانیان سیاسی نگرانی ها بابت استفاده وزارت اطلاعات از این افراد افزایش یافته است. اجرای گسترده این طرح قربانیان زیادی به همراه داشت که صدای آنها به گوش هیچ کس نرسید. نقض کلیه حقوق انسانی در مورد متهمان این پرونده صورت گرفت و عدم واکنش جدی فعالان سیاسی- اجتماعی صدای اعتراض برخی فعالان حقوق بشر را نیز درآورد. با تمام اعتراض و بی توجهی ها هنوز عده زیادی در زندان سوله کهریزک کرج و در شرایط غیر انسانی نگهداری می شوند. عده ای برگه های سفیدی را تحت فشار امضا کرده اند که احتمالا حکم اعدام آنهاست و عده ای دیگر که گناهکار بودن آنها ثابت نشده است و همچنان در زندان به سر می برند. عده ای نیز که خود قربانیان سیاست های کلان کشور بوده اند، در انتظار اجرای حکم یا سرنوشتی نامعلوم به سرمی برند. یکی از قربانیان این طرح که 50 روز در کهریزک و 80 روز از بازداشت موقت خود را در زندان اوین گذرانده و با وثیقه 50 میلیون تومانی آزاد شده است، در گفت و گو با شهرزاد نیوز پرده از فجایعی برداشت که اگر هر یک از آنها در مورد یک زندانی سیاسی- اجتماعی اتفاق می افتاد دست کم با جنجال بزرگی مواجه می شد. "م- الف" در طول مصاحبه بارها می پرسد: حقوق بشر یعنی چه؟ این حق مال چه کسانی است؟ آیا ما بشر نبودیم؟ او کارگر ساختمانی و دارای 3 فرزند دختر است که در شب اول اجرای این طرح در یکی از خیابانهای جنوبی تهران بازداشت شد. در مدت بازداشت در زندان کهریزک یکی از کلیه های بیمارش را از دست داد و به دلیل همین بیماری به زندان اوین منتقل شد. درمان او بعد از آزادی قطع شده است چون تحت پوشش بیمه نیست. او مرگ 8 نفر در زندان سوله را تائید می کند و درباره زندان کهریزک می گوید: " این زندان سابقا برای نگهداری اسرای عراقی استفاده می شد. آب لوله کشی ندارد و روزهای اول آب را با تانکر گازوئیل می آوردند که بوی گازوئیل می داد و قابل آشامیدن نبود. سهم غذای همه ما یک سیب زمینی و یک چهارم نان لواش خشک بود. در مدتی که من بازداشت بودم و داغ ترین روزهای فصل هم بود لوله آب ترکید و آب نداشتیم. در آن روزها همه از کثافت و تشنگی رو به مرگ بودیم. آب چند روز درمیان قطع می شد و با جیره 2 لیوانی آب امکان نگهداری آن برای این شرایط را نداشتیم." این مرد 50 ساله تمام مدت بازداشت خود در کهریزک را با کتک گذرانده و در مدت یک و نیم ماه پرونده اش هیچ روال قانونی و قضایی را طی نکرد تا نسبت به بیگناهی و وضعیت جسمی اش از خود دفاع کند. او در باره شکنجه روزانه خود و دیگر متهمان در زندان سوله می گوید:" بازداشت همه ما با ضربات باتوم و گاه شلیک گلوله و فحاشی همراه بود. بعد از دستگیری ما را سوار مینی بوس کردند و به سوله فرستادند. ما را تک تک از مینی بوس پیاده می کردند و مجبور بودیم از یک تونل گوشتی عبور کنیم. این تونل را سربازهای نقابدار باتوم به دست درست کرده بودند و در مسیر عبور از آن را با باتوم کتک می خوردیم. اکثر کسانی که در مدت بازداشت دچار شکستگی استخوان بودند حین عبور از همین تونل مصدوم شده بودند. این کتک زدن سربازها هر روز تکرار می شد. مثلا در شبانه روز هر فرد 2 بار حق استفاده از دستشویی را داشت که با کتک می رفت و با کتک برمی گشت. اگر بیش از 2 دقیقه هم می ماند کتک بیشتری می خورد. در این میان بیش از همه، کسانی که بدنشان خالکوبی داشت و یا کسانی مثل "میثم لطفی" که اسم شان سر زبانها بود کتک می خوردند. ولی به هر حال همه ما یک جیره دائم داشتیم که برای آن هیچ استثنایی قائل نبودند." به گفته او کسانی که به هر دلیل شکنجه بیشتری می شدند، مجبور بودند هر ظهر با بدنهای لخت به مدت چند ساعت روی سنگهای داغ محوطه زندان بغلتند و در این مدت نیز از ضربات باتوم و لگد در امان نبودند. بنابه شهادت وی انتقال زندانیان سوله به بازداشتگاه اوین حاکی از این است که این شرایط همچنان در سوله ادامه دارد. به غیر از متهمانی که به دستور اطلاعات بازداشت شده اند (که اغلب سابقه قاچاق مواد دارند) و یا وضعیت جسمی وخیمی دارند، باقی زندانیان به زندانهای رجایی شهر کرج و یا زندان قزل حصار منتقل می شوند. یکی از نکات قابل توجه این گفت و گو اشاره ای است که به بند نسوان زندان کهریزک شد. "م" می گوید زنی را در آنجا ندیده ولی زندانیان زیر 18 سال در این بند نگهداری می شوند. این بند 100-80 نفر ظرفیت دارد. به عبارتی در حال حاضر دست کم 80 کودک در این بند نگهداری می شوند. او تعداد زندانیان سوله را حدود 600 نفر تخمین می زند و می گوید زیرزمین هایی با همین ظرفیت وجود دارد ولی نمی داند کسی در آنجا نگهداری می شود یا نه. او می گوید: " همه روی موزائیک می خوابیدیم و پتوها پر از خون بود و بوی عفونت می داد. شرایط به قدری سخت و محیط آنقدر آلوده بود که بعضی از مامورها هم خسته شده بودند. ترس از شکنجه های بدتر اجازه خواب هم نمی داد. مثلا یک روز شنیدیم همه ناخن های "هانی کُرده" را کشیده اند. وضعیت بیگناه ها که تعدادشان کم نبود بدتر بود. چون بعضی ها مثل خود من حتی یک شب در کلانتری نبودیم و سابقه کیفری نداشتیم"وقتی از او سوال می شود آیا اعتراضی به آن وضعیت کرده اند یا نه می گوید:" با گذر از آن تونل باتوم، همان شب اول چند زخمی بدحال روی دستمان ماند که با اولین اعتراض ها همان بیچاره ها را بیشتر از ما زدند. می ترسیدیم لج کنند. ضمن اینکه جلوی چشم مان چند نفر مردند و اتفاقی نیافتاد. واقعا کابوسی بود که خود من هنوز آن را باور نکرده ام. حتی زندانیان سابقه دار هم می گفتند که نظیر این زندان را ندیده بودند".در برگه آزادی این متهم از زندان اوین قید شده است که وی هیچ سابقه ای نداشته است. وقتی بعد از ازادی به شعبه 2 امنیت دادگاه انقلاب مراجعه کرده است تا علت ماه ها بازداشت خود را بداند از ساختمان دادگاه بیرون اش کرده اند. به نظر او هیچ یک از متهمان و اشرار واقعی پشیمان و تبیه نشده اند و از همه متهمان بارها شنیده است که امیدوارند اگر زنده بیرون رفتند انتقام سختی بگیرند و معنی "اوباش" بودن را به پلیس بفهمانند. او گفت و گوی خود را مصداق انتقام می داند و می گوید: من نمی توانم قمه کشی کنم، هیچ وقت هم کاری به این دولت و آن دولت نداشتم. رای دادم و برای یک لقمه نان جان کندم تا اینکه با این و سن و سال شدم زندانی اراذل و اوباش. شرمنده خانواده ام شدم. حالا حداقل دیده هایم را تعریف می کنم تا شاید آنها هم شرمنده شوند.

No comments: