Monday, October 15, 2007

روزگار به گردن اين ها هم خواهد زد

روزگار به گردن اين ها هم خواهد زد
درباره ابراهيم يزدي - سه شنبه 24 مهر 1386 [2007.10.16]
مازيار رادمنش
پس از جلوگيري از برگزاري نماز 60 ساله عيد فطر در هنرستان کارآموز، بخشي از مردم و روشنفکران ديني ‏به منزل دکتر ابراهيم يزدي رفته و نماز عيد را در آن مکان برگزار کردند. در اين مراسم که 75 نفر در آن ‏حضور داشتند، دکتر ابراهيم يزدي گفت: "براي جمهوري اسلامي زشت است که اين نماز در نظام شاهنشاهي ‏برگزار مي شد اما در نظام اسلامي از برگزاري آن جلوگيري مي شود. حداقل مانند شاه عمل کنند؛ در زمان شاه ‏هيچ گاه مزاحم مهندس بازرگان نشدند که چرا نماز مي خواند." يزدي با اشاره به تهديدات نيروهاي امنيتي طي دو ‏هفته گذشته اذعان داشت: آن ها تهديد گرده بودند که با ميني بوس همه شما را خواهيم برد. من هم به ايشان گفتم که ‏بدم نمي آيد من را با ميني بوس ببرند. امروز صبح هم از همه فيلم و عکس تهيه کرده اند. خوب است فيلم ها را ‏آرشيو کنند و عکس ها را قاب بگيرند تا برايشان يادگاري بماند. يزدي گفت : اين نماز تنها متعلق به نهضت آزادي ‏نبود بلکه بسياري از گروه ها، انجمن ها و اقشار ديگر مردم در آن شرکت مي کردند. اگر نهضت آزادي بهانه ‏است، دراويش گنابادي که ديگر نهضتي و سياسي نيستند؛ پس چرا با آن ها نيز برخورد مي شود وحسينيه آن ها را ‏مي بندند؟ مسئله تنها نهضت آزادي نيست. وي با بيان اينکه جريان روشنفکري ديني در حال شکوفايي است و ‏مسئولين نطام اين را مي دانند و قصد دارند جلوي آن را بگيرند، اظهار داشت : جريان روشنفکري ديني در تمام ‏دنيا رو به گسترش است. ما نمونه آن را در سفر اخير به افغانستان ديديم. احمد شاه مسعود يک چمران دوم بود. در ‏گروه او هم شيعه هزاره بود و هم پشتون و هم ازبک. همه با هم بودند و عليه دشمن مشترک فعاليت مي کردند. ‏همان الگوي ملي در حال حاضر در دولت افغانستان اجرا مي شود. دکتر ابراهيم يزدي در ادامه گفت : اين ها ‏حافظه تاريخي ندارند. فکر مي کردند که شاه بلد نبود و ايشان بلدند چه کار کنند؛ درحاليکه روزگار به گردن اين ‏ها هم خواهد زد.‏
‎‎ابراهيم يزدي کيست؟‎ ‎
ابراهيم يزدي در مهرماه سال 1310 در شهرقزوين، در يک خانواده مذهبي طبقه متوسط به دنيا آمد. او در سال ‏‏1316 همراه با خانواده اش به تهران مهاجرت کرد و در محله خيابان ري تهران به مدرسه رفت و در آن منطقه ‏سنتي شهر، پرورش يافت. تحصيلات ابتدايي را در دبستان هاي مولوي، بازارچه معير و ادب، گذراند و براي ‏تحصيلات متوسطه موفق شد که به دبيرستان دارالفنون برود. او در حالي که شاهد مبارزات ملي شدن نفت بود و ‏همراه با رهبران اين مبارزه فعاليت مي کرد، وارد رشته داروسازي دانشگاه تهران شد و تحصيلات عاليه را در ‏رشته داروسازي در سال 1332 به پايان رساند. او در حال حاضر دبيرکل نهضت آزادي ايران است که از سوي ‏دولت ايران همواره به عنوان گروهي غيرقانوني شناخته شده است. ‏
‎‎نهضت مقاومت ملي‎‎
پس از کودتاي 28 مرداد 1332 که در جريان کودتا دولت دکتر محمد مصدق سقوط کرد، ابراهيم يزدي به نهضت ‏مقاومت ملي که به عنوان يک جنبش مخفي براي مقابله با دولت کودتا توسط گروهي از پيروان دکتر مصدق ‏تشکيل شده بود، پيوست. ابراهيم يزدي تا سال 1339 در نهضت مقاومت ملي فعال بود. او در همين سالها براي ‏ادامه تحصيل به آمريکا رفت، در حالي که دوستانش در تهران، به اين جمع بندي رسيده بودند که بايد "جبهه ملي" ‏و "نهضت مقاومت ملي" را با تشديد گرايشات مذهبي و عملگرايانه فعال کنند. اين تصميم در قالب تشکيل نهضت ‏آزادي ايران توسط مهندس مهدي بازرگان، دکتر يدالله سحابي، آيت الله زنجاني، آيت الله طالقاني و برخي ديگر از ‏نيروهاي ملي و مذهبي در سال 1339 شکل گرفته بود. ‏
‎‎نهضت آزادي خارج از کشور‏‎‎
ابراهيم يزدي اگرچه ادامه تحصيل را جدي گرفت، اما ادامه سياست را هم جدي گرفت. او ابتدا تشکيلات انجمن ‏اسلامي دانشجويان ايراني در آمريکا و سپس تشکيلات نهضت آزادي خارج از کشور را به عنوان تشکيلاتي فعال ‏سر و سامان داد. در تشکيلات نهضت آزادي خارج از کشور کساني مانند دکتر علي شريعتي، دکتر مصطفي ‏چمران و صادق قطب زاده به عنوان اعضاي اصلي از سال 1340 فعاليت خود را آغاز کردند. قطب زاده و ‏شريعتي بيشتر در اروپا فعال بودند، اما يزدي و چمران در آمريکا و سپس در کشورهايي مانند لبنان ريشه دواندند. ‏پس از اين فعاليت ها بود که ابراهيم يزدي نيز مانند بسياري از دانشجويان سياسي فعال خارج از کشور و ‏بخصوص کنفدراسيون دانشجويان ايراني که مورد حمله ساواک قرار داشت، دريافتند که ديگر نمي توانند به ايران ‏بازگردند. دکتر يزدي تا سال 1357 در آمريکا باقي ماند و همراه با آيت الله خميني پس از 18 سال به ايران ‏بازگشت. دکتر يزدي پس از بازگشت به ايران در تشکيلات دولت موقت مهندس بازرگان که بدنه اصلي آن را ‏تکنوکرات هاي نزديک به نهضت آزادي تشکيل داده بود و همچنين تشکيل دادگاه هاي انقلابي که دست به محاکمه ‏سران حکومت پهلوي که پس از انقلاب زنداني شده بودند زد، شرکت کرد. ‏
‎‎تحصيلات داروسازي در آمريکا‎‎
ابراهيم يزدي در خلال زندگي در آمريکا، در حالي که در دانشگاه "بيلور" درس مي خواند به تاسيس انجمن ‏اسلامي دانشجويان آمريکا و کانادا، انجمن اسلامي پزشکان آمريکا و کانادا پرداخت. او مدتي طولاني در شهر ‏هوستون ايالت تگزاس زندگي مي کرد. و در هنگام تحصيل در رشته داروسازي با بخش آسيب شناسي و ‏فارماکولوژي دانشگاه بيلور همکاري مي کرد. در اين مدت او تحقيقاتي در مورد سرطان کرد و مقالات پژوهشي ‏مهمي در اين زمينه در نشريات تخصصي پزشکي به چاپ رساند.‏
‎‎پرواز انقلاب، و احساساتي به نام هيچ‎‎
ابراهيم يزدي در همان هواپيمايي که آيت الله خميني را به ايران بازمي گرداند، نشسته بود و گفته مي شود يکي از ‏کساني بود که به عنوان مترجم اصلي دوران اقامت آيت الله در نوفل لوشاتو، تصوير کاريزماتيک آيت الله خميني ‏را جلوه اي دموکراتيک ببخشد. او با همراهي بني صدر و ديگر دوستانش که تشکيلاتي قوي در سراسر جهان ‏داشتند، تلاش مي کردند، آيت الله خميني را چنان بنمايند که با افکار عمومي غرب سازگار باشد. پس از اين دوره، ‏يزدي به ايران بازگشت. دولت مهندس مهدي بازرگان تشکيل شد، ابراهيم يزدي معاونت نخست وزير در امور ‏انقلاب را برعهده گرفت و وزير خارجه دولت موقت شد. موقعيتي که تا 15 آبان 1358، يعني دو روز پس از ‏اشغال سفارت آمريکا توسط دانشجويان مسلمان پيرو خط امام، همچنان برجا بود. ‏
‎‎اشغال سفارت آمريکا و نقش ابراهيم يزدي‎‎
بسياري به خاطر ندارند، اما چند روزي پيش از پيروزي انقلاب تعدادي از سفارتخانه هاي خارجي از جمله ‏سفارت آمريکا، انگليس و يوگسلاوي، توسط گروهي از "انقلابيون چپ" اشغال شد. به نظر مي رسد بخشي از ‏نيروهاي تندروي سازمان فدائيان خلق در اين ماجرا نقش داشتند. به عقيده شوراي انقلاب که ابراهيم يزدي نيز ‏عضو آن بود، ممکن بود علت اين حملات، ايجاد جنجال براي ممانعت از برسميت شناخته شدن حکومت جديد ‏توسط کشورهاي جهان باشد. در مورد سفارت آمريکا، اشغال کنندگان موفق به ورود به سفارت شدند و کارکنان ‏آن، از جمله ويليام سوليوان، سفير آمريکا در ايران را دستگير کردند. ابراهيم يزدي در مشورت با آيت الله خميني ‏پيشنهاد او را به اشغال کنندگان منتقل کرد و بحران را حل کرد. در نتيجه کارکنان سفارت آزاد شدند و اشغالگران ‏از سفارت بيرون رفتند. ابراهيم يزدي به عنوان وزير امور خارجه حکومت جديد در ششمين اجلاس غيرمتعهدها ‏در کوبا، هاوانا در سال 1979 به عنوان سرپرست هيات اعزامي و در سي و چهارمين نشست مجمع عمومي ‏سازمان ملل متحد در سال 1358 شرکت کرد. او در هر دو اجلاس سخنراني هايي در مورد اهداف انقلاب ايران ‏کرد. ‏
در روز 13 آبان سال 1358 سفارت آمريکا يک بار ديگر اشغال شد، اما اين بار اشغال کنندگان از نيروهاي ‏مسلمان بودند. گروهي از دانشجوياني که خود را "دانشجويان مسلمان پيرو خط امام" مي خواندند و کساني مانند ‏عباس عبدي، ابراهيم اصغرزاده، محسن ميردامادي، معصومه ابتکار و بيطرف عضو آن بوده و زير نظر ‏روحاني راديکال، موسوي خوئيني ها دست به اين کار زده بودند، سفارت آمريکا را در ساعات اوليه روز اشغال ‏کردند. در ابتداي کار ظاهرا قرار بود، اشغال سفارت آمريکا بيش از سه روز بطول نينجامد. به همين دليل مطابق ‏معمول، دولت موقت از ابراهيم يزدي خواست به سفارت برود و مشکل را حل کند. اما قبل از آنکه ابراهيم يزدي ‏بتواند به سفارت برسد، آيت الله خميني در تلويزيون و بطور علني و صريح حمايت خود را از اشغال سفارت ‏آمريکا اعلام کرد، آن را انقلابي بزرگتر از انقلاب اول ناميد و گفت که سفارت آمريکا "لانه جاسوسي" است. ‏ابراهيم يزدي از همانجا به دفتر کارش برگشت. همه اعضاي کابينه موقت مهندس بازرگان از جمله ابراهيم يزدي ‏و مهندس مهدي بازرگان به نشانه اعتراض فرداي آن روز استعفا کردند. آنان اعلام کردند که اشغال سفارت ‏آمريکا در تضاد با منافع ملي کشور است.‏
اشغال سفارت آمريکا جهت گيري انقلاب ايران را تغيير داد؛ از يک سو تمام گروههاي مخالف دولت و حکومت ‏که بعدا توسط حکومت قلع و قمع شدند، از جمله مجاهدين خلق و فدائيان خلق و حزب توده و چپ ترين گروههاي ‏سياسي دولت ليبرال بازرگان را سازشکار خوانده و از مواضع ضدامپرياليستي آيت الله خميني حمايت کردند و از ‏سوي ديگر رقباي سياسي بازرگان در ميان اطرافيان آيت الله خميني، از جمله روحانيون انقلابي، حزب جمهوري ‏اسلامي، دانشجويان تندروي طرفدار آيت الله خميني و تقريبا موجي عمومي از مردم کشور که هر روز براي تائيد ‏اقدام اشغالگران جلوي ساختمان عظيم سفارت سابق آمريکا در خيابان طالقاني اجتماع کرده و سرود پيروزي مي ‏خواندند، رودرروي دولت موقت ايستادند. اشغال کنندگان سفارت که از آمريکا مي خواستند، شاه را براي مجازات ‏تحويل ايران بدهد، برکناري دولت موقت بازرگان را به عنوان يکي از مهم ترين اهداف شان اعلام کردند.‏
‎‎دادگاههاي انقلاب اسلامي‎‎
يکي از مهم ترين اختلافات ميان دولت موقت و مخالفان تندروي آن، شيوه برخورد با عوامل حکومت سابق بود. ‏تقريبا همه نيروهاي سياسي کشور دائما تظاهرات مي کردند و خواستار اعدام هاي بيشتر بودند، سازمان فدائيان ‏خلق، مجاهدين خلق، حزب توده ايران، تندروهاي مذهبي و حتي ملي مذهبي هايي مانند دکتر پيمان از اعدام بيشتر ‏و عدم سازش در مقابل دشمنان انقلاب و عوامل رژيم سابق دفاع مي کردند. يزدي که خود مدتي برگزار کننده اين ‏دادگاهها بود، بتدريج در کنار بازرگان به طرفداري از دادگاه هاي علني و عادلانه براي وابستگان رژيم سابق ‏پرداخت. اين اعتراضات به دادگاههايي صورت مي گرفت که بصورت غيرعلني، بدون محاکمه، و بسرعت توسط ‏دادگاه انقلاب که رياست آن را آيت الله صادق خلخالي برعهده داشت، برگزار مي شد. بازرگان و ديگر اعضاي ‏دولت موقت خواستار دادگاه علني و عادلانه بودند. ‏
‎‎مجلس شوراي اسلامي‎‎
بعد از استعفاي دولت، دکتر ابراهيم يزدي و ديگر اعضاي نهضت آزادي ايران، در انتخابات اولين مجلس شوراي ‏اسلامي شرکت کرده و به رقابت انتخاباتي پرداختند. در اين دوره انتخابات رياست جمهوري نيز برگزار شده بود ‏و تقريبا هر چهار رقيب اصلي، يعني جلال الدين فارسي (عضو سابق مجاهدين خلق)، دکتر احمد مدني (عضو ‏جبهه ملي)، دکتر حسن حبيبي( عضو سابق جبهه ملي) و ابوالحسن بني صد ر(عضو سابق جبهه ملي و نهضت ‏آزادي) متعلق به جريان ملي مذهبي بودند، اما گوئي همه آنها مسابقه رقابت براي انقلابي تر بودن گذاشته بودند. ‏ابوالحسن بني صدر توانست چنان رفتار کند که همگان گمان کنند مرد برگزيده آيت الله خميني است و رئيس ‏جمهور کشور شود، اما پشت صحنه انقلاب اتفاقات ديگري در جريان بود. نيروهاي نهضت آزادي در انتخابات ‏اولين مجلس شوراي اسلامي موفق شدند شش کرسي مهم را به دست آورده و مهدي بازرگان، ابراهيم يزدي، ‏مصطفي چمران، احمد صدر حاج سيد جوادي، هاشم صباغيان و يدالله سحابي وارد مجلس شدند. اين افراد روزي ‏که وارد مجلس شدند، تازه از در حکومت بيرون رفته بودند، اما چهار سال بعد، در سال 1362 وقتي مي خواستند ‏از مجلس بروند، اولين دري که نزديک شان باز شده بود، درهاي زندان بود. در چهار سال 1358 تا 1362 ‏حکومت به دست روحانيون افتاده بود، ايران در جهان در انزواي کامل قرار داشت، جنگ موضوع جدي کشور ‏بود و بخشي از کشور براي مدتي طولاني در دست حکومت صدام حسين بود، دانشگاهها تعطيل شده بود و چيزي ‏به نام مطبوعات مخالف و گروههاي سياسي مخالف وجود نداشت، مجاهدين خلق و بني صدر به فرانسه رفته بودند ‏و هيچ چيز در کشور شبيه روزهاي گرم و پرشور 1358 نبود.‏
‎‎نهضت آزادي و جنگ‏‎‎
با حمله سراسري عراق از زمين و هوا به ايران، در شهريور سال 1359 دکتر يزدي نيز همراه با ساير اعضاي ‏نهضت آزادي از تلاش کشور براي مقاومت در برابر عراق حمايت مي کردند. اما از زماني که خرمشهر آزاد شد ‏و ايران توانست بخش وسيعي از کشور را از دست عراق دربياورد و امکان صلح بوجود آمد، نهضت آزادي با ‏ادامه جنگ مخالفت کرد. جنگ تا شش سال پس از آن که ايران توانست کشور را از دست عراق دربياورد، ادامه ‏يافت. در اين شش سال، يزدي و ساير اعضاي نهضت آزادي بارها نامه هاي سرگشاده اي به آيت الله خميني ‏نوشتند و به ادامه جنگ اعتراض کردند. اين نامه ها و نوشته هاي در آن سالهاي فشار حکومت بر همه مخالفانش، ‏در دفتري در يک ساختمان چهار طبقه در خيابان آيت الله مطهري تهران، منتشر مي شد. همين نامه ها باعث شد ‏يزدي و برخي ديگر از اعضاي نهضت آزادي در سال 1364 دستگير شده و به زندان بيفتند.‏
‎‎رد صلاحيت شده ها‎‎
پس از مجلس اول، جز در مورد انتخابات اول و دوم شوراي شهر توسط اصلاح طلبان، با وجود اينکه همواره ‏نهضت آزادي براي هر انتخاباتي نامزد ورود به قدرت سياسي مي شد، اما صلاحيت آنان به دليل مخالفت با ولايت ‏فقيه، مخالفت با سياستهاي نظام و مخالفت با دولت رد مي شد. در دهه شصت، عزت الله سحابي و برخي از ‏همراهانش به دليل اعتراض به سياستهاي نهضت آزادي از اين تشکيلات کناره گرفتند و جريان پر نام و آوازه، اما ‏بدون تشکيلات ملي مذهبي را ايجاد کردند. در سال 1373 مهندس مهدي بازرگان، دبيرکل و بنيانگذار نهضت ‏آزادي درگذشت، در مراسم درگذشت او عطاء الله مهاجراني، معاون وقت رئيس جمهور، پسر آيت الله خلخالي، ‏مهم ترين مخالف بازرگان در دوران دولت موقت و بسياري از دانشجويان پيرو خط امام که باعث سقوط بازرگان ‏شده بودند، اما پس از چندي خودشان نيز زندانيان حکومت شده بودند، شرکت کردند. پس از بازرگان، ابراهيم ‏يزدي دبير کل نهضت آزادي ايران شد.‏
‎‎نهضت بازگشت به نهضت‎‎
در ارديبهشت سال 1369 نامه اي با امضاي 90 نفر براي رئيس جمهور وقت، هاشمي رفسنجاني نوشته شد. مهم ‏ترين امضا کنندگان اين نامه مهندس بازرگان، حاج سيد ابوالفضل موسوي زنجاني، علي اردلان، محمد بسته نگار، ‏مهندس عبدالعلي بازرگان، دکتر محمد حسين بني اسدي، دکتر فرهاد بهبهاني، دکترنورعلي تابنده، مهندس محمد ‏توسلي حجتي، دکتر غلامعباس توسلي، محمد توسلي، دکتر حبيب داوران، عبدالله رادنيا، دکتر شهريار روحاني، ‏مهندس کورش زعيم، دکتر يدالله سخابي، عباس سميعي، حسين شاه حسيني، ابوالفضل ميرشمس شهشهاني، مهندس ‏هاشم صباغيان، احمد صدر حاج سيدجوادي، دکتر اصغر غروي، مهندس مصطفي کتيرايي، حاج محمود مانيان، ‏دکتر اسدالله مبشري، سيد جواد مادرشاهي، حاج محمد محمدي اردهالي، مهندس علي اکبر معين فر، خسرو ‏منصوريان، مهندس نظام الدين موحد، مهندس رضا مسموعي، مصطفي مسکين، سرهنگ غلامرضا نجاتي، ‏مهندس عليرضا هندي، دگتر ابراهيم يزدي و مهندس حبيب يکتا زير آن را امضا کرده بودند. حاصل اين نامه ‏دستگيري بسياري از اين افراد و شکنجه آنان و وادار کردن بسياري از آنان به اقرار عليه خويش و دوستان شان ‏بود. اکثر اين افراد يا عضو نهضت آزادي و يا جزو نيروهاي ملي مذهبي مختلف بودند. پس از اين دوره، نهضت ‏آزادي تحت فشار شديدتري قرار گرفت. فشاري که تا پس از دوم خرداد 1376 ادامه پيدا کرد.‏
دوم خرداد 76 دوباره نهضت آزادي را زنده کرد. آنها فعاليت خود را از سر گرفتند و به ارتباط با طرفداران خود ‏ادامه دادند. پس از حذف مطبوعات اصلاح طلب، پروژه دستگيري نيروهاي ملي مذهبي در زمستان 1379 آغاز ‏شد. بيش از 20 نفر از اين افراد مجددا دستگير شده و به زندان رفتند. دکتر يزدي براي يک سال به آمريکا رفت. ‏شايد بسياري از نيروهاي حکومتي اميدوار بودند که يزدي در آمريکا باقي بماند، اما او در آنجا نماند، برگشت و به ‏ايران آمد، مدتي به دادگاه انقلاب رفت و سرانجام باز هم به کارش ادامه داد. زمان و وقايع انقلاب ايران و ‏جمهوري اسلامي به سوي ديگري پيش رفت، حالا بسياري از کساني که زماني عليه يزدي در دولت اقدام مي ‏کردند، امروز با او زير يک بيانيه را امضا مي کنند. بسياري از نيروهاي سياسي مذهبي و ملي مذهبي و ملي که ‏ريشه فعاليت شان مهندس بازرگان و نهضت آزادي بود، پس از تجربه نيم قرن مجادله سياسي در کنار نهضت ‏آزادي قرار مي گيرند، به نظر مي رسد روشنفکران مذهبي تنها راه سازگاري مسلمانان با دنياي مدرن در ‏کشورهاي اسلامي هستند. ابراهيم يزدي چنين فکر مي کند. ‏
‎‎کتاب هاي دکتر ابراهيم يزدي‎‎
‏1)‏ آخرين تلاش ها در آخرين روزها( گزارش تحليلي انقلاب اسلامي سال 1357)‏‏2)‏ مباني ژنتيک ملکولي( انتشارات اطلاعات)‏‏3)‏ تغييرات جهشي در مواد ژنريک( 1365)‏‏4)‏ سه جمهوري، انتشارات جامعه ايرانيان، 1378‏‏5)‏ خطي در دريا( 1379)‏‏6)‏ خاک هاي رسي و پيدايش حيات( 1380)‏‏7)‏ کالبدشکافي توطئه: بررسي کودتاي 28 مرداد 1332( 1381)‏‏8)‏ دکترين امنيت ملي( 1382)‏‏9)‏ جنبش دانشجويي ايران، از 132. تا 1340( 1383)‏

No comments: