روزگار به گردن اين ها هم خواهد زد
درباره ابراهيم يزدي - سه شنبه 24 مهر 1386 [2007.10.16]
مازيار رادمنش
پس از جلوگيري از برگزاري نماز 60 ساله عيد فطر در هنرستان کارآموز، بخشي از مردم و روشنفکران ديني به منزل دکتر ابراهيم يزدي رفته و نماز عيد را در آن مکان برگزار کردند. در اين مراسم که 75 نفر در آن حضور داشتند، دکتر ابراهيم يزدي گفت: "براي جمهوري اسلامي زشت است که اين نماز در نظام شاهنشاهي برگزار مي شد اما در نظام اسلامي از برگزاري آن جلوگيري مي شود. حداقل مانند شاه عمل کنند؛ در زمان شاه هيچ گاه مزاحم مهندس بازرگان نشدند که چرا نماز مي خواند." يزدي با اشاره به تهديدات نيروهاي امنيتي طي دو هفته گذشته اذعان داشت: آن ها تهديد گرده بودند که با ميني بوس همه شما را خواهيم برد. من هم به ايشان گفتم که بدم نمي آيد من را با ميني بوس ببرند. امروز صبح هم از همه فيلم و عکس تهيه کرده اند. خوب است فيلم ها را آرشيو کنند و عکس ها را قاب بگيرند تا برايشان يادگاري بماند. يزدي گفت : اين نماز تنها متعلق به نهضت آزادي نبود بلکه بسياري از گروه ها، انجمن ها و اقشار ديگر مردم در آن شرکت مي کردند. اگر نهضت آزادي بهانه است، دراويش گنابادي که ديگر نهضتي و سياسي نيستند؛ پس چرا با آن ها نيز برخورد مي شود وحسينيه آن ها را مي بندند؟ مسئله تنها نهضت آزادي نيست. وي با بيان اينکه جريان روشنفکري ديني در حال شکوفايي است و مسئولين نطام اين را مي دانند و قصد دارند جلوي آن را بگيرند، اظهار داشت : جريان روشنفکري ديني در تمام دنيا رو به گسترش است. ما نمونه آن را در سفر اخير به افغانستان ديديم. احمد شاه مسعود يک چمران دوم بود. در گروه او هم شيعه هزاره بود و هم پشتون و هم ازبک. همه با هم بودند و عليه دشمن مشترک فعاليت مي کردند. همان الگوي ملي در حال حاضر در دولت افغانستان اجرا مي شود. دکتر ابراهيم يزدي در ادامه گفت : اين ها حافظه تاريخي ندارند. فکر مي کردند که شاه بلد نبود و ايشان بلدند چه کار کنند؛ درحاليکه روزگار به گردن اين ها هم خواهد زد.
ابراهيم يزدي کيست؟
ابراهيم يزدي در مهرماه سال 1310 در شهرقزوين، در يک خانواده مذهبي طبقه متوسط به دنيا آمد. او در سال 1316 همراه با خانواده اش به تهران مهاجرت کرد و در محله خيابان ري تهران به مدرسه رفت و در آن منطقه سنتي شهر، پرورش يافت. تحصيلات ابتدايي را در دبستان هاي مولوي، بازارچه معير و ادب، گذراند و براي تحصيلات متوسطه موفق شد که به دبيرستان دارالفنون برود. او در حالي که شاهد مبارزات ملي شدن نفت بود و همراه با رهبران اين مبارزه فعاليت مي کرد، وارد رشته داروسازي دانشگاه تهران شد و تحصيلات عاليه را در رشته داروسازي در سال 1332 به پايان رساند. او در حال حاضر دبيرکل نهضت آزادي ايران است که از سوي دولت ايران همواره به عنوان گروهي غيرقانوني شناخته شده است.
نهضت مقاومت ملي
پس از کودتاي 28 مرداد 1332 که در جريان کودتا دولت دکتر محمد مصدق سقوط کرد، ابراهيم يزدي به نهضت مقاومت ملي که به عنوان يک جنبش مخفي براي مقابله با دولت کودتا توسط گروهي از پيروان دکتر مصدق تشکيل شده بود، پيوست. ابراهيم يزدي تا سال 1339 در نهضت مقاومت ملي فعال بود. او در همين سالها براي ادامه تحصيل به آمريکا رفت، در حالي که دوستانش در تهران، به اين جمع بندي رسيده بودند که بايد "جبهه ملي" و "نهضت مقاومت ملي" را با تشديد گرايشات مذهبي و عملگرايانه فعال کنند. اين تصميم در قالب تشکيل نهضت آزادي ايران توسط مهندس مهدي بازرگان، دکتر يدالله سحابي، آيت الله زنجاني، آيت الله طالقاني و برخي ديگر از نيروهاي ملي و مذهبي در سال 1339 شکل گرفته بود.
نهضت آزادي خارج از کشور
ابراهيم يزدي اگرچه ادامه تحصيل را جدي گرفت، اما ادامه سياست را هم جدي گرفت. او ابتدا تشکيلات انجمن اسلامي دانشجويان ايراني در آمريکا و سپس تشکيلات نهضت آزادي خارج از کشور را به عنوان تشکيلاتي فعال سر و سامان داد. در تشکيلات نهضت آزادي خارج از کشور کساني مانند دکتر علي شريعتي، دکتر مصطفي چمران و صادق قطب زاده به عنوان اعضاي اصلي از سال 1340 فعاليت خود را آغاز کردند. قطب زاده و شريعتي بيشتر در اروپا فعال بودند، اما يزدي و چمران در آمريکا و سپس در کشورهايي مانند لبنان ريشه دواندند. پس از اين فعاليت ها بود که ابراهيم يزدي نيز مانند بسياري از دانشجويان سياسي فعال خارج از کشور و بخصوص کنفدراسيون دانشجويان ايراني که مورد حمله ساواک قرار داشت، دريافتند که ديگر نمي توانند به ايران بازگردند. دکتر يزدي تا سال 1357 در آمريکا باقي ماند و همراه با آيت الله خميني پس از 18 سال به ايران بازگشت. دکتر يزدي پس از بازگشت به ايران در تشکيلات دولت موقت مهندس بازرگان که بدنه اصلي آن را تکنوکرات هاي نزديک به نهضت آزادي تشکيل داده بود و همچنين تشکيل دادگاه هاي انقلابي که دست به محاکمه سران حکومت پهلوي که پس از انقلاب زنداني شده بودند زد، شرکت کرد.
تحصيلات داروسازي در آمريکا
ابراهيم يزدي در خلال زندگي در آمريکا، در حالي که در دانشگاه "بيلور" درس مي خواند به تاسيس انجمن اسلامي دانشجويان آمريکا و کانادا، انجمن اسلامي پزشکان آمريکا و کانادا پرداخت. او مدتي طولاني در شهر هوستون ايالت تگزاس زندگي مي کرد. و در هنگام تحصيل در رشته داروسازي با بخش آسيب شناسي و فارماکولوژي دانشگاه بيلور همکاري مي کرد. در اين مدت او تحقيقاتي در مورد سرطان کرد و مقالات پژوهشي مهمي در اين زمينه در نشريات تخصصي پزشکي به چاپ رساند.
پرواز انقلاب، و احساساتي به نام هيچ
ابراهيم يزدي در همان هواپيمايي که آيت الله خميني را به ايران بازمي گرداند، نشسته بود و گفته مي شود يکي از کساني بود که به عنوان مترجم اصلي دوران اقامت آيت الله در نوفل لوشاتو، تصوير کاريزماتيک آيت الله خميني را جلوه اي دموکراتيک ببخشد. او با همراهي بني صدر و ديگر دوستانش که تشکيلاتي قوي در سراسر جهان داشتند، تلاش مي کردند، آيت الله خميني را چنان بنمايند که با افکار عمومي غرب سازگار باشد. پس از اين دوره، يزدي به ايران بازگشت. دولت مهندس مهدي بازرگان تشکيل شد، ابراهيم يزدي معاونت نخست وزير در امور انقلاب را برعهده گرفت و وزير خارجه دولت موقت شد. موقعيتي که تا 15 آبان 1358، يعني دو روز پس از اشغال سفارت آمريکا توسط دانشجويان مسلمان پيرو خط امام، همچنان برجا بود.
اشغال سفارت آمريکا و نقش ابراهيم يزدي
بسياري به خاطر ندارند، اما چند روزي پيش از پيروزي انقلاب تعدادي از سفارتخانه هاي خارجي از جمله سفارت آمريکا، انگليس و يوگسلاوي، توسط گروهي از "انقلابيون چپ" اشغال شد. به نظر مي رسد بخشي از نيروهاي تندروي سازمان فدائيان خلق در اين ماجرا نقش داشتند. به عقيده شوراي انقلاب که ابراهيم يزدي نيز عضو آن بود، ممکن بود علت اين حملات، ايجاد جنجال براي ممانعت از برسميت شناخته شدن حکومت جديد توسط کشورهاي جهان باشد. در مورد سفارت آمريکا، اشغال کنندگان موفق به ورود به سفارت شدند و کارکنان آن، از جمله ويليام سوليوان، سفير آمريکا در ايران را دستگير کردند. ابراهيم يزدي در مشورت با آيت الله خميني پيشنهاد او را به اشغال کنندگان منتقل کرد و بحران را حل کرد. در نتيجه کارکنان سفارت آزاد شدند و اشغالگران از سفارت بيرون رفتند. ابراهيم يزدي به عنوان وزير امور خارجه حکومت جديد در ششمين اجلاس غيرمتعهدها در کوبا، هاوانا در سال 1979 به عنوان سرپرست هيات اعزامي و در سي و چهارمين نشست مجمع عمومي سازمان ملل متحد در سال 1358 شرکت کرد. او در هر دو اجلاس سخنراني هايي در مورد اهداف انقلاب ايران کرد.
در روز 13 آبان سال 1358 سفارت آمريکا يک بار ديگر اشغال شد، اما اين بار اشغال کنندگان از نيروهاي مسلمان بودند. گروهي از دانشجوياني که خود را "دانشجويان مسلمان پيرو خط امام" مي خواندند و کساني مانند عباس عبدي، ابراهيم اصغرزاده، محسن ميردامادي، معصومه ابتکار و بيطرف عضو آن بوده و زير نظر روحاني راديکال، موسوي خوئيني ها دست به اين کار زده بودند، سفارت آمريکا را در ساعات اوليه روز اشغال کردند. در ابتداي کار ظاهرا قرار بود، اشغال سفارت آمريکا بيش از سه روز بطول نينجامد. به همين دليل مطابق معمول، دولت موقت از ابراهيم يزدي خواست به سفارت برود و مشکل را حل کند. اما قبل از آنکه ابراهيم يزدي بتواند به سفارت برسد، آيت الله خميني در تلويزيون و بطور علني و صريح حمايت خود را از اشغال سفارت آمريکا اعلام کرد، آن را انقلابي بزرگتر از انقلاب اول ناميد و گفت که سفارت آمريکا "لانه جاسوسي" است. ابراهيم يزدي از همانجا به دفتر کارش برگشت. همه اعضاي کابينه موقت مهندس بازرگان از جمله ابراهيم يزدي و مهندس مهدي بازرگان به نشانه اعتراض فرداي آن روز استعفا کردند. آنان اعلام کردند که اشغال سفارت آمريکا در تضاد با منافع ملي کشور است.
اشغال سفارت آمريکا جهت گيري انقلاب ايران را تغيير داد؛ از يک سو تمام گروههاي مخالف دولت و حکومت که بعدا توسط حکومت قلع و قمع شدند، از جمله مجاهدين خلق و فدائيان خلق و حزب توده و چپ ترين گروههاي سياسي دولت ليبرال بازرگان را سازشکار خوانده و از مواضع ضدامپرياليستي آيت الله خميني حمايت کردند و از سوي ديگر رقباي سياسي بازرگان در ميان اطرافيان آيت الله خميني، از جمله روحانيون انقلابي، حزب جمهوري اسلامي، دانشجويان تندروي طرفدار آيت الله خميني و تقريبا موجي عمومي از مردم کشور که هر روز براي تائيد اقدام اشغالگران جلوي ساختمان عظيم سفارت سابق آمريکا در خيابان طالقاني اجتماع کرده و سرود پيروزي مي خواندند، رودرروي دولت موقت ايستادند. اشغال کنندگان سفارت که از آمريکا مي خواستند، شاه را براي مجازات تحويل ايران بدهد، برکناري دولت موقت بازرگان را به عنوان يکي از مهم ترين اهداف شان اعلام کردند.
دادگاههاي انقلاب اسلامي
يکي از مهم ترين اختلافات ميان دولت موقت و مخالفان تندروي آن، شيوه برخورد با عوامل حکومت سابق بود. تقريبا همه نيروهاي سياسي کشور دائما تظاهرات مي کردند و خواستار اعدام هاي بيشتر بودند، سازمان فدائيان خلق، مجاهدين خلق، حزب توده ايران، تندروهاي مذهبي و حتي ملي مذهبي هايي مانند دکتر پيمان از اعدام بيشتر و عدم سازش در مقابل دشمنان انقلاب و عوامل رژيم سابق دفاع مي کردند. يزدي که خود مدتي برگزار کننده اين دادگاهها بود، بتدريج در کنار بازرگان به طرفداري از دادگاه هاي علني و عادلانه براي وابستگان رژيم سابق پرداخت. اين اعتراضات به دادگاههايي صورت مي گرفت که بصورت غيرعلني، بدون محاکمه، و بسرعت توسط دادگاه انقلاب که رياست آن را آيت الله صادق خلخالي برعهده داشت، برگزار مي شد. بازرگان و ديگر اعضاي دولت موقت خواستار دادگاه علني و عادلانه بودند.
مجلس شوراي اسلامي
بعد از استعفاي دولت، دکتر ابراهيم يزدي و ديگر اعضاي نهضت آزادي ايران، در انتخابات اولين مجلس شوراي اسلامي شرکت کرده و به رقابت انتخاباتي پرداختند. در اين دوره انتخابات رياست جمهوري نيز برگزار شده بود و تقريبا هر چهار رقيب اصلي، يعني جلال الدين فارسي (عضو سابق مجاهدين خلق)، دکتر احمد مدني (عضو جبهه ملي)، دکتر حسن حبيبي( عضو سابق جبهه ملي) و ابوالحسن بني صد ر(عضو سابق جبهه ملي و نهضت آزادي) متعلق به جريان ملي مذهبي بودند، اما گوئي همه آنها مسابقه رقابت براي انقلابي تر بودن گذاشته بودند. ابوالحسن بني صدر توانست چنان رفتار کند که همگان گمان کنند مرد برگزيده آيت الله خميني است و رئيس جمهور کشور شود، اما پشت صحنه انقلاب اتفاقات ديگري در جريان بود. نيروهاي نهضت آزادي در انتخابات اولين مجلس شوراي اسلامي موفق شدند شش کرسي مهم را به دست آورده و مهدي بازرگان، ابراهيم يزدي، مصطفي چمران، احمد صدر حاج سيد جوادي، هاشم صباغيان و يدالله سحابي وارد مجلس شدند. اين افراد روزي که وارد مجلس شدند، تازه از در حکومت بيرون رفته بودند، اما چهار سال بعد، در سال 1362 وقتي مي خواستند از مجلس بروند، اولين دري که نزديک شان باز شده بود، درهاي زندان بود. در چهار سال 1358 تا 1362 حکومت به دست روحانيون افتاده بود، ايران در جهان در انزواي کامل قرار داشت، جنگ موضوع جدي کشور بود و بخشي از کشور براي مدتي طولاني در دست حکومت صدام حسين بود، دانشگاهها تعطيل شده بود و چيزي به نام مطبوعات مخالف و گروههاي سياسي مخالف وجود نداشت، مجاهدين خلق و بني صدر به فرانسه رفته بودند و هيچ چيز در کشور شبيه روزهاي گرم و پرشور 1358 نبود.
نهضت آزادي و جنگ
با حمله سراسري عراق از زمين و هوا به ايران، در شهريور سال 1359 دکتر يزدي نيز همراه با ساير اعضاي نهضت آزادي از تلاش کشور براي مقاومت در برابر عراق حمايت مي کردند. اما از زماني که خرمشهر آزاد شد و ايران توانست بخش وسيعي از کشور را از دست عراق دربياورد و امکان صلح بوجود آمد، نهضت آزادي با ادامه جنگ مخالفت کرد. جنگ تا شش سال پس از آن که ايران توانست کشور را از دست عراق دربياورد، ادامه يافت. در اين شش سال، يزدي و ساير اعضاي نهضت آزادي بارها نامه هاي سرگشاده اي به آيت الله خميني نوشتند و به ادامه جنگ اعتراض کردند. اين نامه ها و نوشته هاي در آن سالهاي فشار حکومت بر همه مخالفانش، در دفتري در يک ساختمان چهار طبقه در خيابان آيت الله مطهري تهران، منتشر مي شد. همين نامه ها باعث شد يزدي و برخي ديگر از اعضاي نهضت آزادي در سال 1364 دستگير شده و به زندان بيفتند.
رد صلاحيت شده ها
پس از مجلس اول، جز در مورد انتخابات اول و دوم شوراي شهر توسط اصلاح طلبان، با وجود اينکه همواره نهضت آزادي براي هر انتخاباتي نامزد ورود به قدرت سياسي مي شد، اما صلاحيت آنان به دليل مخالفت با ولايت فقيه، مخالفت با سياستهاي نظام و مخالفت با دولت رد مي شد. در دهه شصت، عزت الله سحابي و برخي از همراهانش به دليل اعتراض به سياستهاي نهضت آزادي از اين تشکيلات کناره گرفتند و جريان پر نام و آوازه، اما بدون تشکيلات ملي مذهبي را ايجاد کردند. در سال 1373 مهندس مهدي بازرگان، دبيرکل و بنيانگذار نهضت آزادي درگذشت، در مراسم درگذشت او عطاء الله مهاجراني، معاون وقت رئيس جمهور، پسر آيت الله خلخالي، مهم ترين مخالف بازرگان در دوران دولت موقت و بسياري از دانشجويان پيرو خط امام که باعث سقوط بازرگان شده بودند، اما پس از چندي خودشان نيز زندانيان حکومت شده بودند، شرکت کردند. پس از بازرگان، ابراهيم يزدي دبير کل نهضت آزادي ايران شد.
نهضت بازگشت به نهضت
در ارديبهشت سال 1369 نامه اي با امضاي 90 نفر براي رئيس جمهور وقت، هاشمي رفسنجاني نوشته شد. مهم ترين امضا کنندگان اين نامه مهندس بازرگان، حاج سيد ابوالفضل موسوي زنجاني، علي اردلان، محمد بسته نگار، مهندس عبدالعلي بازرگان، دکتر محمد حسين بني اسدي، دکتر فرهاد بهبهاني، دکترنورعلي تابنده، مهندس محمد توسلي حجتي، دکتر غلامعباس توسلي، محمد توسلي، دکتر حبيب داوران، عبدالله رادنيا، دکتر شهريار روحاني، مهندس کورش زعيم، دکتر يدالله سخابي، عباس سميعي، حسين شاه حسيني، ابوالفضل ميرشمس شهشهاني، مهندس هاشم صباغيان، احمد صدر حاج سيدجوادي، دکتر اصغر غروي، مهندس مصطفي کتيرايي، حاج محمود مانيان، دکتر اسدالله مبشري، سيد جواد مادرشاهي، حاج محمد محمدي اردهالي، مهندس علي اکبر معين فر، خسرو منصوريان، مهندس نظام الدين موحد، مهندس رضا مسموعي، مصطفي مسکين، سرهنگ غلامرضا نجاتي، مهندس عليرضا هندي، دگتر ابراهيم يزدي و مهندس حبيب يکتا زير آن را امضا کرده بودند. حاصل اين نامه دستگيري بسياري از اين افراد و شکنجه آنان و وادار کردن بسياري از آنان به اقرار عليه خويش و دوستان شان بود. اکثر اين افراد يا عضو نهضت آزادي و يا جزو نيروهاي ملي مذهبي مختلف بودند. پس از اين دوره، نهضت آزادي تحت فشار شديدتري قرار گرفت. فشاري که تا پس از دوم خرداد 1376 ادامه پيدا کرد.
دوم خرداد 76 دوباره نهضت آزادي را زنده کرد. آنها فعاليت خود را از سر گرفتند و به ارتباط با طرفداران خود ادامه دادند. پس از حذف مطبوعات اصلاح طلب، پروژه دستگيري نيروهاي ملي مذهبي در زمستان 1379 آغاز شد. بيش از 20 نفر از اين افراد مجددا دستگير شده و به زندان رفتند. دکتر يزدي براي يک سال به آمريکا رفت. شايد بسياري از نيروهاي حکومتي اميدوار بودند که يزدي در آمريکا باقي بماند، اما او در آنجا نماند، برگشت و به ايران آمد، مدتي به دادگاه انقلاب رفت و سرانجام باز هم به کارش ادامه داد. زمان و وقايع انقلاب ايران و جمهوري اسلامي به سوي ديگري پيش رفت، حالا بسياري از کساني که زماني عليه يزدي در دولت اقدام مي کردند، امروز با او زير يک بيانيه را امضا مي کنند. بسياري از نيروهاي سياسي مذهبي و ملي مذهبي و ملي که ريشه فعاليت شان مهندس بازرگان و نهضت آزادي بود، پس از تجربه نيم قرن مجادله سياسي در کنار نهضت آزادي قرار مي گيرند، به نظر مي رسد روشنفکران مذهبي تنها راه سازگاري مسلمانان با دنياي مدرن در کشورهاي اسلامي هستند. ابراهيم يزدي چنين فکر مي کند.
کتاب هاي دکتر ابراهيم يزدي
1) آخرين تلاش ها در آخرين روزها( گزارش تحليلي انقلاب اسلامي سال 1357)2) مباني ژنتيک ملکولي( انتشارات اطلاعات)3) تغييرات جهشي در مواد ژنريک( 1365)4) سه جمهوري، انتشارات جامعه ايرانيان، 13785) خطي در دريا( 1379)6) خاک هاي رسي و پيدايش حيات( 1380)7) کالبدشکافي توطئه: بررسي کودتاي 28 مرداد 1332( 1381)8) دکترين امنيت ملي( 1382)9) جنبش دانشجويي ايران، از 132. تا 1340( 1383)
درباره ابراهيم يزدي - سه شنبه 24 مهر 1386 [2007.10.16]
مازيار رادمنش
پس از جلوگيري از برگزاري نماز 60 ساله عيد فطر در هنرستان کارآموز، بخشي از مردم و روشنفکران ديني به منزل دکتر ابراهيم يزدي رفته و نماز عيد را در آن مکان برگزار کردند. در اين مراسم که 75 نفر در آن حضور داشتند، دکتر ابراهيم يزدي گفت: "براي جمهوري اسلامي زشت است که اين نماز در نظام شاهنشاهي برگزار مي شد اما در نظام اسلامي از برگزاري آن جلوگيري مي شود. حداقل مانند شاه عمل کنند؛ در زمان شاه هيچ گاه مزاحم مهندس بازرگان نشدند که چرا نماز مي خواند." يزدي با اشاره به تهديدات نيروهاي امنيتي طي دو هفته گذشته اذعان داشت: آن ها تهديد گرده بودند که با ميني بوس همه شما را خواهيم برد. من هم به ايشان گفتم که بدم نمي آيد من را با ميني بوس ببرند. امروز صبح هم از همه فيلم و عکس تهيه کرده اند. خوب است فيلم ها را آرشيو کنند و عکس ها را قاب بگيرند تا برايشان يادگاري بماند. يزدي گفت : اين نماز تنها متعلق به نهضت آزادي نبود بلکه بسياري از گروه ها، انجمن ها و اقشار ديگر مردم در آن شرکت مي کردند. اگر نهضت آزادي بهانه است، دراويش گنابادي که ديگر نهضتي و سياسي نيستند؛ پس چرا با آن ها نيز برخورد مي شود وحسينيه آن ها را مي بندند؟ مسئله تنها نهضت آزادي نيست. وي با بيان اينکه جريان روشنفکري ديني در حال شکوفايي است و مسئولين نطام اين را مي دانند و قصد دارند جلوي آن را بگيرند، اظهار داشت : جريان روشنفکري ديني در تمام دنيا رو به گسترش است. ما نمونه آن را در سفر اخير به افغانستان ديديم. احمد شاه مسعود يک چمران دوم بود. در گروه او هم شيعه هزاره بود و هم پشتون و هم ازبک. همه با هم بودند و عليه دشمن مشترک فعاليت مي کردند. همان الگوي ملي در حال حاضر در دولت افغانستان اجرا مي شود. دکتر ابراهيم يزدي در ادامه گفت : اين ها حافظه تاريخي ندارند. فکر مي کردند که شاه بلد نبود و ايشان بلدند چه کار کنند؛ درحاليکه روزگار به گردن اين ها هم خواهد زد.
ابراهيم يزدي کيست؟
ابراهيم يزدي در مهرماه سال 1310 در شهرقزوين، در يک خانواده مذهبي طبقه متوسط به دنيا آمد. او در سال 1316 همراه با خانواده اش به تهران مهاجرت کرد و در محله خيابان ري تهران به مدرسه رفت و در آن منطقه سنتي شهر، پرورش يافت. تحصيلات ابتدايي را در دبستان هاي مولوي، بازارچه معير و ادب، گذراند و براي تحصيلات متوسطه موفق شد که به دبيرستان دارالفنون برود. او در حالي که شاهد مبارزات ملي شدن نفت بود و همراه با رهبران اين مبارزه فعاليت مي کرد، وارد رشته داروسازي دانشگاه تهران شد و تحصيلات عاليه را در رشته داروسازي در سال 1332 به پايان رساند. او در حال حاضر دبيرکل نهضت آزادي ايران است که از سوي دولت ايران همواره به عنوان گروهي غيرقانوني شناخته شده است.
نهضت مقاومت ملي
پس از کودتاي 28 مرداد 1332 که در جريان کودتا دولت دکتر محمد مصدق سقوط کرد، ابراهيم يزدي به نهضت مقاومت ملي که به عنوان يک جنبش مخفي براي مقابله با دولت کودتا توسط گروهي از پيروان دکتر مصدق تشکيل شده بود، پيوست. ابراهيم يزدي تا سال 1339 در نهضت مقاومت ملي فعال بود. او در همين سالها براي ادامه تحصيل به آمريکا رفت، در حالي که دوستانش در تهران، به اين جمع بندي رسيده بودند که بايد "جبهه ملي" و "نهضت مقاومت ملي" را با تشديد گرايشات مذهبي و عملگرايانه فعال کنند. اين تصميم در قالب تشکيل نهضت آزادي ايران توسط مهندس مهدي بازرگان، دکتر يدالله سحابي، آيت الله زنجاني، آيت الله طالقاني و برخي ديگر از نيروهاي ملي و مذهبي در سال 1339 شکل گرفته بود.
نهضت آزادي خارج از کشور
ابراهيم يزدي اگرچه ادامه تحصيل را جدي گرفت، اما ادامه سياست را هم جدي گرفت. او ابتدا تشکيلات انجمن اسلامي دانشجويان ايراني در آمريکا و سپس تشکيلات نهضت آزادي خارج از کشور را به عنوان تشکيلاتي فعال سر و سامان داد. در تشکيلات نهضت آزادي خارج از کشور کساني مانند دکتر علي شريعتي، دکتر مصطفي چمران و صادق قطب زاده به عنوان اعضاي اصلي از سال 1340 فعاليت خود را آغاز کردند. قطب زاده و شريعتي بيشتر در اروپا فعال بودند، اما يزدي و چمران در آمريکا و سپس در کشورهايي مانند لبنان ريشه دواندند. پس از اين فعاليت ها بود که ابراهيم يزدي نيز مانند بسياري از دانشجويان سياسي فعال خارج از کشور و بخصوص کنفدراسيون دانشجويان ايراني که مورد حمله ساواک قرار داشت، دريافتند که ديگر نمي توانند به ايران بازگردند. دکتر يزدي تا سال 1357 در آمريکا باقي ماند و همراه با آيت الله خميني پس از 18 سال به ايران بازگشت. دکتر يزدي پس از بازگشت به ايران در تشکيلات دولت موقت مهندس بازرگان که بدنه اصلي آن را تکنوکرات هاي نزديک به نهضت آزادي تشکيل داده بود و همچنين تشکيل دادگاه هاي انقلابي که دست به محاکمه سران حکومت پهلوي که پس از انقلاب زنداني شده بودند زد، شرکت کرد.
تحصيلات داروسازي در آمريکا
ابراهيم يزدي در خلال زندگي در آمريکا، در حالي که در دانشگاه "بيلور" درس مي خواند به تاسيس انجمن اسلامي دانشجويان آمريکا و کانادا، انجمن اسلامي پزشکان آمريکا و کانادا پرداخت. او مدتي طولاني در شهر هوستون ايالت تگزاس زندگي مي کرد. و در هنگام تحصيل در رشته داروسازي با بخش آسيب شناسي و فارماکولوژي دانشگاه بيلور همکاري مي کرد. در اين مدت او تحقيقاتي در مورد سرطان کرد و مقالات پژوهشي مهمي در اين زمينه در نشريات تخصصي پزشکي به چاپ رساند.
پرواز انقلاب، و احساساتي به نام هيچ
ابراهيم يزدي در همان هواپيمايي که آيت الله خميني را به ايران بازمي گرداند، نشسته بود و گفته مي شود يکي از کساني بود که به عنوان مترجم اصلي دوران اقامت آيت الله در نوفل لوشاتو، تصوير کاريزماتيک آيت الله خميني را جلوه اي دموکراتيک ببخشد. او با همراهي بني صدر و ديگر دوستانش که تشکيلاتي قوي در سراسر جهان داشتند، تلاش مي کردند، آيت الله خميني را چنان بنمايند که با افکار عمومي غرب سازگار باشد. پس از اين دوره، يزدي به ايران بازگشت. دولت مهندس مهدي بازرگان تشکيل شد، ابراهيم يزدي معاونت نخست وزير در امور انقلاب را برعهده گرفت و وزير خارجه دولت موقت شد. موقعيتي که تا 15 آبان 1358، يعني دو روز پس از اشغال سفارت آمريکا توسط دانشجويان مسلمان پيرو خط امام، همچنان برجا بود.
اشغال سفارت آمريکا و نقش ابراهيم يزدي
بسياري به خاطر ندارند، اما چند روزي پيش از پيروزي انقلاب تعدادي از سفارتخانه هاي خارجي از جمله سفارت آمريکا، انگليس و يوگسلاوي، توسط گروهي از "انقلابيون چپ" اشغال شد. به نظر مي رسد بخشي از نيروهاي تندروي سازمان فدائيان خلق در اين ماجرا نقش داشتند. به عقيده شوراي انقلاب که ابراهيم يزدي نيز عضو آن بود، ممکن بود علت اين حملات، ايجاد جنجال براي ممانعت از برسميت شناخته شدن حکومت جديد توسط کشورهاي جهان باشد. در مورد سفارت آمريکا، اشغال کنندگان موفق به ورود به سفارت شدند و کارکنان آن، از جمله ويليام سوليوان، سفير آمريکا در ايران را دستگير کردند. ابراهيم يزدي در مشورت با آيت الله خميني پيشنهاد او را به اشغال کنندگان منتقل کرد و بحران را حل کرد. در نتيجه کارکنان سفارت آزاد شدند و اشغالگران از سفارت بيرون رفتند. ابراهيم يزدي به عنوان وزير امور خارجه حکومت جديد در ششمين اجلاس غيرمتعهدها در کوبا، هاوانا در سال 1979 به عنوان سرپرست هيات اعزامي و در سي و چهارمين نشست مجمع عمومي سازمان ملل متحد در سال 1358 شرکت کرد. او در هر دو اجلاس سخنراني هايي در مورد اهداف انقلاب ايران کرد.
در روز 13 آبان سال 1358 سفارت آمريکا يک بار ديگر اشغال شد، اما اين بار اشغال کنندگان از نيروهاي مسلمان بودند. گروهي از دانشجوياني که خود را "دانشجويان مسلمان پيرو خط امام" مي خواندند و کساني مانند عباس عبدي، ابراهيم اصغرزاده، محسن ميردامادي، معصومه ابتکار و بيطرف عضو آن بوده و زير نظر روحاني راديکال، موسوي خوئيني ها دست به اين کار زده بودند، سفارت آمريکا را در ساعات اوليه روز اشغال کردند. در ابتداي کار ظاهرا قرار بود، اشغال سفارت آمريکا بيش از سه روز بطول نينجامد. به همين دليل مطابق معمول، دولت موقت از ابراهيم يزدي خواست به سفارت برود و مشکل را حل کند. اما قبل از آنکه ابراهيم يزدي بتواند به سفارت برسد، آيت الله خميني در تلويزيون و بطور علني و صريح حمايت خود را از اشغال سفارت آمريکا اعلام کرد، آن را انقلابي بزرگتر از انقلاب اول ناميد و گفت که سفارت آمريکا "لانه جاسوسي" است. ابراهيم يزدي از همانجا به دفتر کارش برگشت. همه اعضاي کابينه موقت مهندس بازرگان از جمله ابراهيم يزدي و مهندس مهدي بازرگان به نشانه اعتراض فرداي آن روز استعفا کردند. آنان اعلام کردند که اشغال سفارت آمريکا در تضاد با منافع ملي کشور است.
اشغال سفارت آمريکا جهت گيري انقلاب ايران را تغيير داد؛ از يک سو تمام گروههاي مخالف دولت و حکومت که بعدا توسط حکومت قلع و قمع شدند، از جمله مجاهدين خلق و فدائيان خلق و حزب توده و چپ ترين گروههاي سياسي دولت ليبرال بازرگان را سازشکار خوانده و از مواضع ضدامپرياليستي آيت الله خميني حمايت کردند و از سوي ديگر رقباي سياسي بازرگان در ميان اطرافيان آيت الله خميني، از جمله روحانيون انقلابي، حزب جمهوري اسلامي، دانشجويان تندروي طرفدار آيت الله خميني و تقريبا موجي عمومي از مردم کشور که هر روز براي تائيد اقدام اشغالگران جلوي ساختمان عظيم سفارت سابق آمريکا در خيابان طالقاني اجتماع کرده و سرود پيروزي مي خواندند، رودرروي دولت موقت ايستادند. اشغال کنندگان سفارت که از آمريکا مي خواستند، شاه را براي مجازات تحويل ايران بدهد، برکناري دولت موقت بازرگان را به عنوان يکي از مهم ترين اهداف شان اعلام کردند.
دادگاههاي انقلاب اسلامي
يکي از مهم ترين اختلافات ميان دولت موقت و مخالفان تندروي آن، شيوه برخورد با عوامل حکومت سابق بود. تقريبا همه نيروهاي سياسي کشور دائما تظاهرات مي کردند و خواستار اعدام هاي بيشتر بودند، سازمان فدائيان خلق، مجاهدين خلق، حزب توده ايران، تندروهاي مذهبي و حتي ملي مذهبي هايي مانند دکتر پيمان از اعدام بيشتر و عدم سازش در مقابل دشمنان انقلاب و عوامل رژيم سابق دفاع مي کردند. يزدي که خود مدتي برگزار کننده اين دادگاهها بود، بتدريج در کنار بازرگان به طرفداري از دادگاه هاي علني و عادلانه براي وابستگان رژيم سابق پرداخت. اين اعتراضات به دادگاههايي صورت مي گرفت که بصورت غيرعلني، بدون محاکمه، و بسرعت توسط دادگاه انقلاب که رياست آن را آيت الله صادق خلخالي برعهده داشت، برگزار مي شد. بازرگان و ديگر اعضاي دولت موقت خواستار دادگاه علني و عادلانه بودند.
مجلس شوراي اسلامي
بعد از استعفاي دولت، دکتر ابراهيم يزدي و ديگر اعضاي نهضت آزادي ايران، در انتخابات اولين مجلس شوراي اسلامي شرکت کرده و به رقابت انتخاباتي پرداختند. در اين دوره انتخابات رياست جمهوري نيز برگزار شده بود و تقريبا هر چهار رقيب اصلي، يعني جلال الدين فارسي (عضو سابق مجاهدين خلق)، دکتر احمد مدني (عضو جبهه ملي)، دکتر حسن حبيبي( عضو سابق جبهه ملي) و ابوالحسن بني صد ر(عضو سابق جبهه ملي و نهضت آزادي) متعلق به جريان ملي مذهبي بودند، اما گوئي همه آنها مسابقه رقابت براي انقلابي تر بودن گذاشته بودند. ابوالحسن بني صدر توانست چنان رفتار کند که همگان گمان کنند مرد برگزيده آيت الله خميني است و رئيس جمهور کشور شود، اما پشت صحنه انقلاب اتفاقات ديگري در جريان بود. نيروهاي نهضت آزادي در انتخابات اولين مجلس شوراي اسلامي موفق شدند شش کرسي مهم را به دست آورده و مهدي بازرگان، ابراهيم يزدي، مصطفي چمران، احمد صدر حاج سيد جوادي، هاشم صباغيان و يدالله سحابي وارد مجلس شدند. اين افراد روزي که وارد مجلس شدند، تازه از در حکومت بيرون رفته بودند، اما چهار سال بعد، در سال 1362 وقتي مي خواستند از مجلس بروند، اولين دري که نزديک شان باز شده بود، درهاي زندان بود. در چهار سال 1358 تا 1362 حکومت به دست روحانيون افتاده بود، ايران در جهان در انزواي کامل قرار داشت، جنگ موضوع جدي کشور بود و بخشي از کشور براي مدتي طولاني در دست حکومت صدام حسين بود، دانشگاهها تعطيل شده بود و چيزي به نام مطبوعات مخالف و گروههاي سياسي مخالف وجود نداشت، مجاهدين خلق و بني صدر به فرانسه رفته بودند و هيچ چيز در کشور شبيه روزهاي گرم و پرشور 1358 نبود.
نهضت آزادي و جنگ
با حمله سراسري عراق از زمين و هوا به ايران، در شهريور سال 1359 دکتر يزدي نيز همراه با ساير اعضاي نهضت آزادي از تلاش کشور براي مقاومت در برابر عراق حمايت مي کردند. اما از زماني که خرمشهر آزاد شد و ايران توانست بخش وسيعي از کشور را از دست عراق دربياورد و امکان صلح بوجود آمد، نهضت آزادي با ادامه جنگ مخالفت کرد. جنگ تا شش سال پس از آن که ايران توانست کشور را از دست عراق دربياورد، ادامه يافت. در اين شش سال، يزدي و ساير اعضاي نهضت آزادي بارها نامه هاي سرگشاده اي به آيت الله خميني نوشتند و به ادامه جنگ اعتراض کردند. اين نامه ها و نوشته هاي در آن سالهاي فشار حکومت بر همه مخالفانش، در دفتري در يک ساختمان چهار طبقه در خيابان آيت الله مطهري تهران، منتشر مي شد. همين نامه ها باعث شد يزدي و برخي ديگر از اعضاي نهضت آزادي در سال 1364 دستگير شده و به زندان بيفتند.
رد صلاحيت شده ها
پس از مجلس اول، جز در مورد انتخابات اول و دوم شوراي شهر توسط اصلاح طلبان، با وجود اينکه همواره نهضت آزادي براي هر انتخاباتي نامزد ورود به قدرت سياسي مي شد، اما صلاحيت آنان به دليل مخالفت با ولايت فقيه، مخالفت با سياستهاي نظام و مخالفت با دولت رد مي شد. در دهه شصت، عزت الله سحابي و برخي از همراهانش به دليل اعتراض به سياستهاي نهضت آزادي از اين تشکيلات کناره گرفتند و جريان پر نام و آوازه، اما بدون تشکيلات ملي مذهبي را ايجاد کردند. در سال 1373 مهندس مهدي بازرگان، دبيرکل و بنيانگذار نهضت آزادي درگذشت، در مراسم درگذشت او عطاء الله مهاجراني، معاون وقت رئيس جمهور، پسر آيت الله خلخالي، مهم ترين مخالف بازرگان در دوران دولت موقت و بسياري از دانشجويان پيرو خط امام که باعث سقوط بازرگان شده بودند، اما پس از چندي خودشان نيز زندانيان حکومت شده بودند، شرکت کردند. پس از بازرگان، ابراهيم يزدي دبير کل نهضت آزادي ايران شد.
نهضت بازگشت به نهضت
در ارديبهشت سال 1369 نامه اي با امضاي 90 نفر براي رئيس جمهور وقت، هاشمي رفسنجاني نوشته شد. مهم ترين امضا کنندگان اين نامه مهندس بازرگان، حاج سيد ابوالفضل موسوي زنجاني، علي اردلان، محمد بسته نگار، مهندس عبدالعلي بازرگان، دکتر محمد حسين بني اسدي، دکتر فرهاد بهبهاني، دکترنورعلي تابنده، مهندس محمد توسلي حجتي، دکتر غلامعباس توسلي، محمد توسلي، دکتر حبيب داوران، عبدالله رادنيا، دکتر شهريار روحاني، مهندس کورش زعيم، دکتر يدالله سخابي، عباس سميعي، حسين شاه حسيني، ابوالفضل ميرشمس شهشهاني، مهندس هاشم صباغيان، احمد صدر حاج سيدجوادي، دکتر اصغر غروي، مهندس مصطفي کتيرايي، حاج محمود مانيان، دکتر اسدالله مبشري، سيد جواد مادرشاهي، حاج محمد محمدي اردهالي، مهندس علي اکبر معين فر، خسرو منصوريان، مهندس نظام الدين موحد، مهندس رضا مسموعي، مصطفي مسکين، سرهنگ غلامرضا نجاتي، مهندس عليرضا هندي، دگتر ابراهيم يزدي و مهندس حبيب يکتا زير آن را امضا کرده بودند. حاصل اين نامه دستگيري بسياري از اين افراد و شکنجه آنان و وادار کردن بسياري از آنان به اقرار عليه خويش و دوستان شان بود. اکثر اين افراد يا عضو نهضت آزادي و يا جزو نيروهاي ملي مذهبي مختلف بودند. پس از اين دوره، نهضت آزادي تحت فشار شديدتري قرار گرفت. فشاري که تا پس از دوم خرداد 1376 ادامه پيدا کرد.
دوم خرداد 76 دوباره نهضت آزادي را زنده کرد. آنها فعاليت خود را از سر گرفتند و به ارتباط با طرفداران خود ادامه دادند. پس از حذف مطبوعات اصلاح طلب، پروژه دستگيري نيروهاي ملي مذهبي در زمستان 1379 آغاز شد. بيش از 20 نفر از اين افراد مجددا دستگير شده و به زندان رفتند. دکتر يزدي براي يک سال به آمريکا رفت. شايد بسياري از نيروهاي حکومتي اميدوار بودند که يزدي در آمريکا باقي بماند، اما او در آنجا نماند، برگشت و به ايران آمد، مدتي به دادگاه انقلاب رفت و سرانجام باز هم به کارش ادامه داد. زمان و وقايع انقلاب ايران و جمهوري اسلامي به سوي ديگري پيش رفت، حالا بسياري از کساني که زماني عليه يزدي در دولت اقدام مي کردند، امروز با او زير يک بيانيه را امضا مي کنند. بسياري از نيروهاي سياسي مذهبي و ملي مذهبي و ملي که ريشه فعاليت شان مهندس بازرگان و نهضت آزادي بود، پس از تجربه نيم قرن مجادله سياسي در کنار نهضت آزادي قرار مي گيرند، به نظر مي رسد روشنفکران مذهبي تنها راه سازگاري مسلمانان با دنياي مدرن در کشورهاي اسلامي هستند. ابراهيم يزدي چنين فکر مي کند.
کتاب هاي دکتر ابراهيم يزدي
1) آخرين تلاش ها در آخرين روزها( گزارش تحليلي انقلاب اسلامي سال 1357)2) مباني ژنتيک ملکولي( انتشارات اطلاعات)3) تغييرات جهشي در مواد ژنريک( 1365)4) سه جمهوري، انتشارات جامعه ايرانيان، 13785) خطي در دريا( 1379)6) خاک هاي رسي و پيدايش حيات( 1380)7) کالبدشکافي توطئه: بررسي کودتاي 28 مرداد 1332( 1381)8) دکترين امنيت ملي( 1382)9) جنبش دانشجويي ايران، از 132. تا 1340( 1383)
No comments:
Post a Comment