Thursday, October 25, 2007

روزنامه الخليج : شرايط به زيان امريکا تغيير کرده است


روزنامه الخليج : شرايط به زيان امريکا تغيير کرده است و شرايط اقدام نظامي عليه ايران در سال گذشته بيش از امسال فراهم بود
واحد مرکزی خبر : روزنامه الخليج امارات با درج مقاله اي با عنوان " گزينه هاي پيش روي دولت بوش " به قلم صبحي غندور نوشت : شمارش معکوس براي پايان دوره رياست جمهوري بوش درحالي اغاز شده است که شرايط به هيچ وجه بر وفق مراد او نيست . اين منبع نوشت به سال دو هزار و هشت يعني سالي که قرار است انتخابات رياست جمهوري امريکا برگزار شود؛ نزديک مي شويم و غالبا هيچ دولتي در سال برگزاري انتخابات دست به اقدام بزرگي که ممکن است بر موقعيت کانديداي وابسته به حزبي که دولت به ان وابستگي دارد ،نمي زند . بنابراين بوش کمتر از دو ماه مهلت داردتا بسياري از مسائلي که افکار عمومي امريکا را به خود مشغول کرده است و در صدر فهرست اولويتهاي رقابتهاي انتخاباتي قراردارد؛حل کند که در راس همه انها مساله عراق قرار دارد. در ادامه مقاله امده است موضوع عراق براي امريکائيها از جمله مسائل مهم داخلي به شمار مي رود ؛ نخست اينکه اين مساله به مشروع نبودن دولت بوش و دروغهاي اين دولت براي توجيه جنگ مرتبط است دوم اينکه موضوع عراق اذهان امريکائيها را به خود مشغول کرده است و ان به سبب نگرانيهاي امنيتي و رابطه ان با خطر تروريسم است که انها را در سال 2001 هدف قرار داد. اين موضوع از نظر اقتصادي نيز مهم است زيرا جنگ عراق بودجه امريکارا به تحليل برده است و تاکنون به جز تلفات جاني 600 ميليارد دلار هزينه داشته است. در ادامه مقاله امده است مساله عراق اکنو ن چند بحران ديگر براي امريکا ئيها در پي داشته است که بارزترين ان بحران با ايران و متحدانش در منطقه است . دولت بوش تصور مي کرد جنگ با عراق و براندازي نظام سابق ان ، کشورهاي ديگر را وادار مي کند تسليم شروط و خواسته هاي ان شوند همانطور که نظام ليبي عمل کرد و تسليم شد . شماري از مسولان دولت بوش بارها در پي اشغال عراق تاکيد کردند پيش روي دولتهاي سرکش و مخالف سياست واشنگتن يکي از اين دو الگو قرار دارد نخست نظام عراق که واشنگتن ان را ساقط کرد دوم نظام ليبي که به همه خواسته ها و شروط واشنگتن تن در داد تا امريکا ان را به رسميت بشناسد و با ان روابط برقرار کند . اما پيامدهاي اشغال عراق و شکست سياست امريکا در اين کشور بسياري از معادلات و محاسبات در منطقه را تغيير داد .امريکا قادر نيست اوضاع امنيتي و سياسي درعراق را تحت کنترل خود در اورد و به مسيري که خود مي خواهد هدايت کند ؛ در نتيجه الگويي که واشنگتن براي ديگر کشورها مي خواست به کابوسي برا ي همگان تبديل شد . دولت بوش قطعا تصميم دارد بر ضد کشورهاي ديگر نيز اقدام نظامي انجام دهد اما پيامدهاي ان مانع بروز حمله مي شود. بويژه پس از تغييرات داخلي در امريکا که در پي انتخابات سال گذشته رخ داد و بيشتر دمکراتهاي مخالف دولت را روانه مجالس سنا و نمايندگان کرد. همچنين براي دولت بوش اسان نيست به ديگر قدرتهاي مطرح جهان پشت کند يا اينکه شوراي امنيت را ناديده بگيرد انگونه که در حمله به عراق در سال 2003 عمل کرد. در ادامه مقاله امده است تحولات عراق و تاثير ان بر اوضاع داخلي امريکا سبب شد واشنگتن راه سومي را درپيش بگيرد و ان راه گفتگوي تدريجي با نظامهاي به اصطلاح دشمن است (همانطور که با کره شمالي رفتار شد ) براين اساس؛ اين اصل که دولت بوش مخالفانش را در مقابل دو گزينه سقوط يا پذيرش شروط امريکائي قرار مي دهد ؛ منتفي است . همه اظهارات تند مقامات امريکائي و متحدان اروپائيش درباره ايران صرفا اعمال فشار بر ضد تهران است و به سطح اقدام عملي نخواهد رسيد . شرايط به زيان امريکا تغيير کرده است و شرايط اقدام نظامي عليه ايران در سال گذشته بيش از امسال فراهم بود . دولت بوش اکنون در مرحله سقوط تدريجي قراردارد و در دستور کارش هيچ دورنمايي براي اينده وجود ندارد . همين امر سبب مي شود دولت بوش نتواند براي جنگهاي ديگر تصميم گيري کند به گونه اي که دولت جديد را پس از انتخابات سال اينده ملزم به( اغاز يا ادامه ) ان نمايد . بنابر اين دولت بوش فقط دوگزينه پيش رو دارد نخست اينکه بحرانهاي فعلي را مديريت کند و راه حلها را به دولت جديد واگذار نمايد يا اينکه برخي از اين بحرانها را حل کند و دستاوردهاو موفقيتهاي سياسي براي حزب جمهوريخواه در انتخابات اينده ، محقق نمايد . گزينه اول يعني سياست نه جنگ و نه صلح است که بايد در پرونده ايران ، فلسطين ،روابط با دمشق و ادامه بحران سياسي در لبنان تا سال ديگر ، ادامه اوضاع عراق به همين منوال و حل مشکلات امنيتي و سياسي ان به صورت جزئي به گونه اي که منجر به خروج امريکائيها از عراق نشود و به نيروهاي همسايه نيز ادامه دخالت در عراق را ندهد ؛ دنبال شود . راه حل دوم که عملا امکانپذير است اما به اراده سياسي قاطع بوش نياز دارد ان است که نزاع ميان مواضع تصميم گيرندگان امريکايي پايان يابد . نزاع ميا ن جناحهاي وزارت امور خارجه که خواستار مذاکرات و عمل به توصيه هاي کميته بيکر هميلتون است ،و جريان دفتر معاون رئيس جمهور امريکا که با وجود شکست فاحشي که در عراق متحمل شده اند ؛ هنوز طرفدار جنگ است اگر دولت بوش برحفظ منافع امريکا و عمل به توصيه هاي گزارش بيکر هميلتون اصرار داشته باشد مذاکره مستقيم با ايران بهترين سياست خواهد بود که متعاقب ان شوراي امنيت و اژانس بين المللي انرژي هسته اي مرجع حل پرونده هسته اي ايران خواهد شد . بر اين اساس امريکا براي کنفرانس بين المللي صلح که بوش خواستار برگزاري ان است جدي خواهد شد و سوريه در اين کنفرانس طرف فعال خواهد بود و درباره زمينهاي اشغال شده در جولان گفتگو خواهد کرد .بعلاوه فلسطينيها نيز مشارکت جامعي خواهند داشت که نشان از وحدت ملي فلسطيني براي تشکيل کشور مستقل فلسطيني در غزه و کرانه باختري خواهد بود. اين اقدامات جدي اگر عملي شود بر اوضاع امنيتي و سياسي عراق تاثير مثبت خواهد گذاشت و فضاي مناسبي براي انتخاب رئيس جمهور لبنان به صورت توافقي فراهم خواهد شد و مقدمه پيدايش مرحله سياسي جديدي در لبنان را فراهم خواهد ساخت. همه اين امور امکان پذير است اگر دولت بوش روندي بر خلاف روند سابقش در پيش بگيرد اما الترناتيو ان در حال حاضر برافروختن شعله جنگهاي جديد نيست . در پايان مقاله امده است هفته ها يا گذشت مدتي کمتر از دو ماه ، ميزان قاطعيت دولت بوش براي پايان بخشيدن به نزاع اراده ها را در اين دولت نمايان خواهد ساخت .

No comments: