مي ترسم بلايي سرش آمده باشد
مادر روناک صفا زاده در گفتگو با روز: - دوشنبه 30 مهر 1386 [2007.10.22]
سامان رسول پورs.rasoulpour@gmail.com
روناک صفا زاده، فعال زنان و عضو کمپين يک ميليون امضا در سنندج، 13 روز است در بازداشت نيروهاي امنيتي به سر مي برد."روناک"کلمه اي کردي است به معناي روشني و نور و شهناز احمدي مادر اين فعال 21 ساله در گفتگو با روز مي گويد: "زندگي ما بدون روناک مان تاريک و خفه است".همزمان 600 نفر از مدافعان حقوق برابر با امضاي بيانيه اي خواستار آزادي فوري "روناک صفا زاده" شدند.گفتگوبا خانم صفازاده در پي مي آيد.
آخرين خبر از وضعيت روناک چيست؟متاسفانه هيچ خبري از او نداريم. امروز به ستاد خبري رفتم و از آنها درخواست کردم اجازه دهند دخترم را ملاقات کنم.گفتند اين امکان وجود ندارد.بعد گفتم حداقل بگذاريد تلفني با او حرف بزنم.به من گفتند به منزل برگرد حتما تماس مي گيرد اما 13 روز است که او تماسي با ما نداشته است.وقتي هم مي گويم من نگران دخترم هستم فقط مي گويند به خانه برگرد حال دخترت خوب است.من واقعا نمي دانم حال دخترم خوب است يا نه.نگرانم.
نمي گويند چرا اجازه ي ملاقات با او را نمي دهند؟ چيزي به ما نمي گويند. مي ترسم بلايي سرش آمده باشد، بزرگترين ترس من همين است.اگرکسي مي خواهد کمکي به ما بکند خواهش مي کنم الان تا دير نشده کمک کند. روناک به کمک نياز دارد.تا زماي که او زنده است کمکمان کنيد.ما دقيقا نمي دانيم روناک در چه حالي است، به ما نمي گويند فقط مي گويند حالش خوب است. هر روز به دادگاه مي روم، به دادگستري و حتي به ستاد خبري همه ي مي گويند ما نميدانيم او کجاست. رفتن به اين سه مکان شده کار هر روز من.
اين مدت که روناک پيشتان نيست سخت بوده؟ با هزار بدبختي و مکافات گذشته بر ما. بچه هايم دارند ديوانه مي شوند، در طول زندگيمان سختي زياد کشيده ايم اما هيچ کدام به اندازه ي زندان رفتن روناک مرگبار و غير قابل تحمل نبوده. مادرم، به کلي فلج شده است. برادرها و خواهرهاي روناک دارند ديوانه مي شوند. هيچ کاري از ما بر نمي آيد. زندگي ما بدون او تاريک و خفه شده است. ما روناک را به خدا مي سپاريم.
شما مي دانيد روناک چه هدفي داشت و براي چه چيزي تلاش مي کرد؟ براي حقوق زنان کار مي کرد. خدا شاهد است اگر روزي 500 تومان پول به او مي داديم آنرا خرج مردم فقير مي کرد. به بچه هاي روستايي کمک مي کرد. براي اينکه به بچه هاي پشت کنکوري درس بدهد به روستاي حسن آباد مي رفت و به بچه هاي آنجا رايگان درس مي داد.شبها هم که به خانه بر مي گشت طاقت غذا خوردن نداشت. هر وقت و ناوقتي مشغول کمک بود به آدمهاي محتاج. مي گفت آنها پول ندارند معلم خصوصي بگيرند مي رفت بدون چشم داشت به آنها درس مي داد.خواب و خوراکش شده بود کمک به مردم. براي زنان بي سرپرست کار مي کرد.خيلي حسرت مي خورد براي دختران بي بضاعت که تعدادشان هم کم نيست اينجا.مي گفتم دخترم همه ي اين مشکلات را تو نمي تواني درست کني.اما اين حرفها به گوشش نمي رفت و به کارهايش ادامه مي داد.
به عنوان يک مادر چه احساسي داريد از اينکه دخترتان الان زندان است؟ من مادرم، نمي خواهم بچه ام يک دقيقه ناراحت باشد.دخترم روح بزرگي دارد اما جسمش ضعيف است؛ به خاطر اين همه زحمتي که مي کشد.شايد خودش خوشحال باشد ومن مي دانم الان تنها ناراحتيش دوري از خانواده است.من واقعا خيلي خيلي ناراحتم اما شايد خودش راضي باشد از اينکه به خاطر هدفش به زندان افتاده است.
پس هم ناراحتيد و هم معتقديد که دخترتان کار بدي انجام نداده است؟ من بسيار احساس غرور مي کنم چون مي دانم دخترم گناهکار نيست، چون کاملا به او و کارهايش اعتماد دارم.براي من جاي افتخار است فقط نگرانم بلايي سرش بيايد و مشکلي برايش درست شود. روناک هميشه به ديگران کمک مي کرد. حالا که او زندان است خواهش مي کنم همه کمک کنند براي آزادي او. ما نامه اي نوشتيم و از کارها و کمکهايي که روناک در گذشته انجام داده گفتيم و امروز نامه را تحويل ستاد خبري داديم تا آنها هم بدانند که دختر من هيچ کار غير قانوني انجام نداده است اهدافي انساني داشته است.و گفتيم ببينيد که کارهاي روناک به غير از خير چه ضرري براي مردم داشته است؟
نامه را از شما گرفتند؟ بله نامه را تحويلشان داديم.گفتند شايد اين نامه به پرونده ي او کمک کند.
با توجه به همه ي اين مشکلات و ناراحتي هايي که در اين چند روزه داشته ايد، اگر دخترتان آزاد شود براي فعاليتهايش مانعي ايجاد نمي کنيد؟ ما مانعي براي کارهاي او ايجاد نمي کنيم چون تمام کارهايش در دفاع از حقوق زنان ودر راستاي انسانيت بوده است. هميشه مي گفت: انسان بايد انسان باشد. به ديگران کمک کند و ظلم به کسي نکند و ظلم را از کسي هم قبول نکند.با وجود اينکه مي دانم ناراحت مي شود اگر اين را بگويم، اما چند روز قبل از بازداشتش، برايش کفش خريدم تا کفشهاي کهنه اش را درآورد، اما بعد از چند روز ديدم کفش نو را به دختر نيازمندي داده است. کمک به ديگران اصلي ترين خصوصيت دخترم است، من چطور مقابل اين کارهايش را بگيرم. من مواضع و اهداف انساني دخترم را کاملا قبول دارم و به آن احترام مي گذارم.
تاثير فعاليتهاي روناک بر اعضاي خانواده چطور بود؟ واقا کارهاي او تاثير زيادي بر روي من و خواهرهايش گذاشته است. ما حرفهاي او را قبول داشتيم و من خودم از حرفهايش و کارهايش لذت مي بردم. از نظر من او هيچ کار غير قانوني انجام نداده است و اين را دوستان او مي دانند. او چند سال است که افتخاري براي يک تشکل دفاع از حقوق زنان کار مي کرد ومي گفت: اين وظيفه ي انساني من است که بدون چشمداشت به ديگران کمک کنم.
چه درخواستي داريد از مدافعان حقوق بشر؟ خواهش مي کنم هر چه از دستتان مي آيد براي روناک و امسال وي دريغ نکنيد. من حتي از دولت هم در خواست مي کنم که به آزادي وي کمک کند چون او غير از کارهاي انساني و کمک به ديگران کار ديگري نکرده است. او خودش هميشه مي گفت وظيفه ي انساني من اين است که از حقوق زنان و ساير محرومين دفاع کنم.
اگر روناک آزاد شد، در لحظه ي اول چه چيزي به او مي گوييد؟ مي گويم دخترم راهت را ادامه بده.مي گويم اگر هم اين کارها برايت مشکل ساز است چاره اي نيست و انجام نده. چون من در اين 13 روز خيلي سختي و عذاب کشيدم، کارهايش را دوست دارم اما نگرانشم.البته من مي دانم که او نمي تواند از عقيده ي خودش بگذرد و من هم عقيده ي او را قبول دارم.او هميشه مي گفت نه ظالم باشيد و نه اجازه دهيد کسي بر شما ظلمي کند.من هم الان اين را مي گويم، روناک ظالم نبوده و نبايد کسي هم بر او ظلم کند.قصد او فقط انسانيت بوده است و بس.
در کل از روناک راضي هستيد؟ کاملا! روناک دخترخيلي با معرفتي است و کاملا از او راضي هستم و خيلي با درک و شعور بود و حرفهايي مي زد که آدم هاي 70 ساله هم بلد نبودند.
No comments:
Post a Comment