Friday, October 26, 2007

بدون تیتر؛ به احترام مرگ آزادی


بدون تیتر؛ به احترام مرگ آزادی
خبرنامه امير کبير ، حامد منزه : فریاد می بایست؛ ولی ما، به احترام مرگ آزادی یک لحظه سکوت کردیم؛ خوابمان برد… جالب است… و تلخ…یادمان می آید سال گذشته را که آقای شاهرودی اعلام کرد می رویم تا دگر دانشجوی زندانی نداشته باشیم؛ تابستان گذشته را که پس از انتشار رنجنامه خانواده سه دانشجوی دربند امیرکبیر، ایشان دستور به تشکیل کمیته ای برای پیگیری شکنجه دانشجویان داد _هرچند نتایج بررسی این کمیته هیچگاه اعلام نشد_ ؛ ماه گذشته را که احمدی نژاد با اعتماد به نفسی خاص در مقابل خبرنگاران در نیویورک گفت دانشگاههای ایران از نظر سیاسی بسیار آزاد است، در دانشگاههای ما روزانه صدها برنامه و سخنرانی سیاسی برگزار می شود و هیچ استاد و دانشجویی در ایران در زندان نیست؛ هفته گذشته را که آقای خامنه ای در سخنانی اعلام نمودند که نقد دولت و حتی شخص رهبری نه تنها جرم نیست بلکه لازم نیز می باشد، و همه را به این مصاف فرا خواندند.در این سالها خیلی سخنان رسای دیگر نیز یادمان می آید که چون چراغ نور امیدیمان میشد، که میشد با صداقتی کودکانه بهشان دل بست و حداقل پنداشت که عزم و اراده ای به بهبود شرایط در مخیله حکومت مردان جای دارد. اما هر بار با بسته شدن پرونده ای، خاموش شدن چراغ سرنوشت دانشجویی، چراغ امیدی نیز به خاموشی گرائید.اینبار محکوم نمیکنیم، تهدید نمیکنیم، نقد هم نمیکنیم، فقط ناباورانه سوال میکنیم که چرا؟! واقعا چرا کسانی که به راحتی در شوهای تلویزیونی تکرار میکنند که بدنبال جاسوسی، تجاوز و براندازی بوده اند با سلام و صلوات به خارج از کشور بدرقه میشوند و جوانانی که ننگ این ذلت بر تنشان نمیشود چنین به گوشه سیاهچاله ها رهنمون میگردند؟!چرا حکومتی که فریاد عدالت و بر حق بودنش بر هفت آسمان بلند است، در جواب دانشجویان منتقد دولت، در برابر سخن و قلم حکم بر پرونده سازی، حبس و حذف میکند!؟ مگر نه اینکه گفته اند و تکرار میکنید که حرف حق از شمشیر برنده تر است!؟ پس چرا شما نیز سخن حقتان را به زبان نیآورده و بر قلم جاری نمیکنید تا مگر شمشیرهاتان را بروی فرزندان این خاک غلاف کنید؟!بعد از نزدیک به پنج ماه حبس به حکم دادگاه انقلاب دانشجویان دربند امیرکبیر، مجید توکلی به سه سال، احسان منصوری دو سال و نیم و احمد قصابان به دو سال حبس تعزیری به جرم توهین به نظام و رهبر محکوم شدند. این تازه درحالیست که این دادگاه در بررسی به ادعای توهین به مقدسات از خود سلب صلاحیت نموده و مقرر گشته این مورد در دادگاه عادی برای دوستانمان…توهین به نظام و رهبر…. کدام توهین؟! هر دانشجوی بیطرفی به خوبی می داند که توهین و فحاشی لباسی نیست که بر قامت انجمنهای اسلامی سزنده باشد، و بارها نیز گفته ایم که این چنین منشی در قاموس ما هیچ جای ندارد. اگر منظور توهینی است که در نشریات مجعول آورده اند، که دوستانمان بارها نه تنها از چاپ این نشریات اعلام برائت کرده اند بلکه توهین به مقدسات دین و جامعه را نیز محکوم نموده اند.آقایان! اگر واقعا معتقدید که در نشریات توهینی صورت گرفته و کار دانشجویان بوده است، چرا نشریات مجعول و مستندات خویش بر این حکم را فاش نمیکنید، در معرض افکار عمومی قرار نمی دهید تا ایشان نیز قضاوت کنند؟ حتی شاید در این حکم در صف شما قرار گیرند. و گرنه قبل از اینکه این واقعه نیز داغ ننگ رسوایی دیگر بر پیشانیمان گردد بنگریم و ببینیم منطقا چه کسانی از این ماجرا سود میبردند _که بردند_ و بدنبال مسببین اصلی این ماجرا باشیم. ای کاش باز هم اعلام شود که این فاجعه کار عده ای خودسر بوده است…

No comments: