داستان واقعي سياست آمريکا
سانفرانسيکو کرونيکل و کتاب ايران در دستور کار - یکشنبه 29 مهر 1386 [2007.10.21] داستان واقعي سياست آمريکا
رات روزن
بعضي از افراد زماني که واقعيت را بيان مي کنند در آن لحظه طرد مي شوند؛ ولي تاريخ بعد ها به جرات و اراده آن ها معترف مي شود. ريز ارليک يکي از اين افراد است. در ژانويه 2003، پيش از شروع جنگ عراق، ارليک در کتاب خود به نام "هدف عراق: آنچه در اخبار نمي توانيد بخوانيد" با جرات و به دور از تبليغات و اخبار روزمره عواقب خشن و هرج و مرج ناشي از حمله به عراق را پيش بيني کرد. امروز خواندن مجدد آن نشان مي دهد که آن پيش بيني ها تا چه حد واقعي و صحيح بوده است.
امروز ارليک داستان ترسناک ديگري را بر گزيده است: داستان آنچه در پشت درگيري هاي لفظي ايران و آمريکا وجود دارد که مي تواند به يک درگيري نظامي تبديل شود. در کتاب "ايران در دستور کار: داستان واقعي سياست آمريکا در ايران و خاور ميانه" ارليک منشاء جنگ لفظي ميان دو کشور ايران و آمريکا را بررسي مي کند. آيا اين درگيري ها آنطور که گروهي معتقدند صرفا براي افکار عمومي داخلي هر کشور بيان مي شود؟ شايد اين درست باشد ولي او که بارها به ايران سفر کرده است سعي دارد دلايل عميق تري را در اين مورد بيابد.
بسياري از آمريکاييان در مورد ايران و تاريخ آن بسيار کم مي دانند، از جمله نمي دانند که ايراني ها عرب نيستند. اغلب نمي دانند که سازمان سيا انجام کودتايي را عليه محمد مصدق، نخست وزيرمنتخب مردم، که مجله تايمز دو سال پيش از آن او را مرد سال معرفي کرده بود، برنامه ريزي کرده و هزينه آن را پرداخته است. آمريکا، به جاي وي، شاه را قرار داد که 50درصد نفت ايران را در اختيار شرکت هاي آمريکايي گذاشت.
ايراني ها فراموش نمي کنند که آمريکا اصول دموکراتيک را براي کنترل منابع نفت کشورشان زير پا گذارد. اشغال سفارت آمريکا در سال 1979 در واقع عکس العملي بود عليه حکومت خشن شاه و نقش او به عنوان دست نشانده آمريکا در منطقه.
وقتي بوش به رياست جمهوري آمريکا انتخاب شد، بسياري از محافظه کاران، که تعدادي از آن ها با ارليک صحبت کرده بودند، تصميم داشتند رژيم ايران را عوض کنند. اين کار پس از عراق در دستور کار بود. اين خود دليل نامگذاري ايران به عنوان بخشي از "محور شرارات" بود. آمريکا به دنبال ايجاد رژيم نوع گذشته بود تا بر منابع نفتي ايران و منطقه مسلط شود.
ارليک مي پرسد آيا واقعا داشتن نفت، نيازي به تسلط بر کل منطقه دارد؟ آمريکا مي تواند اين منابع را در بازار بخرد، همان کاري که بقيه کشور ها انجام مي دهند. کشورسوئد براي اين کار تحريم يک جانبه نمي کند، به روش استقرار ديکتاتور ها ويا تغيير رژيم متوسل نمي شود. نويسنده کتاب ايران در دستور مي پرسد چه کسي از سياست ها خشونت آميز آمريکا منتفع مي شود؟ آنچه معمولا منافع استراتژيک آمريکا ناميده مي شود در واقع منافع شرکت هايي است که تسلط بر منطقه به نفعشان است.
ارليک مي گويد تمام تهديد ها عليه ايران و تبليغات آمريکا در مورد اهداف برنامه هسته اي ايران اين واقعيت را از نظر پنهان مي دارد که در واقع اين آمريکا بود که راکتور هسته اي را در اختيار رژيم شاه قرار داد. سندي از دوره رياست جمهوري جرالد فورد در توجيه اين امر مي نويسد "ايران بايد براي 15 سال آينده که نفت به پايان ميرسد، آماده باشد."
در سال 1967 در واقع آمريکا راکتوري را درمرکز تحقيقات هسته اي دانشگاه تهران نصب کرد و حتي مقدار 5.85 کيلو گرم اورانيوم 93 درصد غني شده نيز در اختيار ايران گذاشت. پس از شاه، ايران ديگر يک متحد آمريکا به حساب نمي آيد. از آن زمان به بعد برنامه هسته اي ايران به عنوان يکي از دشمنان آمريکا به يک مساله جدي تبديل شد.
ارليک علي رغم انتقاد به مقامات آمريکايي، از ملا هاي ايران يا از رهبران فعلي کشور نيز حمايت نمي کند. وي از فساد عميق مقامات دولتي، يورش به دانشجويان و شعار هاي مرگ بر آمريکا نيز خبر مي دهد. وي همچنين از تسلط قوانين شريعت بر حقوق زنان و خشک مغزي سياسي و ذهني بنيادگرايان مذهبي ايران نيز سخن مي گويد.
او از سوي ديگر به جذب جوانان به مظاهر زندگي آمريکايي و نيز حرکت هاي زيرزميني خفيف مخالفين اشاره مي کند و مي گويد اين ها عواملي است که بايد مورد حمايت آن هايي که هوادار آزادي هستند قرار گيرد.
در ماه هاي اخيردر گيري لفظي تهران و واشنگتن شدت گرفته است روزنامه ساندي تايمز. دوم سپتامبر2007 از يک برنامه سه روزه بمباران 1200 هدف در ايران پرده برداشت. محمود احمدي نژاد اخيرا گفته است کشورش سه هزار سانتريفوژ براي غني سازي اورانيوم در اختيار دارد؛ چيزي که آژانس بين المللي انرژي هسته اي در آن ترديد دارد.
فارغ از اين که از اين ادعا تا چه ميزان درست باشد مطمئنا کتاب "ايران در دستور روز" به خواننده کمک مي کند درک کند چرا ممکن است ايران و آمريکا در جنگ جديدي درگير شوند، يا نشوند.
منبع : سانفرانسيکو کرونيکل – 20 اکتبر
سانفرانسيکو کرونيکل و کتاب ايران در دستور کار - یکشنبه 29 مهر 1386 [2007.10.21] داستان واقعي سياست آمريکا
رات روزن
بعضي از افراد زماني که واقعيت را بيان مي کنند در آن لحظه طرد مي شوند؛ ولي تاريخ بعد ها به جرات و اراده آن ها معترف مي شود. ريز ارليک يکي از اين افراد است. در ژانويه 2003، پيش از شروع جنگ عراق، ارليک در کتاب خود به نام "هدف عراق: آنچه در اخبار نمي توانيد بخوانيد" با جرات و به دور از تبليغات و اخبار روزمره عواقب خشن و هرج و مرج ناشي از حمله به عراق را پيش بيني کرد. امروز خواندن مجدد آن نشان مي دهد که آن پيش بيني ها تا چه حد واقعي و صحيح بوده است.
امروز ارليک داستان ترسناک ديگري را بر گزيده است: داستان آنچه در پشت درگيري هاي لفظي ايران و آمريکا وجود دارد که مي تواند به يک درگيري نظامي تبديل شود. در کتاب "ايران در دستور کار: داستان واقعي سياست آمريکا در ايران و خاور ميانه" ارليک منشاء جنگ لفظي ميان دو کشور ايران و آمريکا را بررسي مي کند. آيا اين درگيري ها آنطور که گروهي معتقدند صرفا براي افکار عمومي داخلي هر کشور بيان مي شود؟ شايد اين درست باشد ولي او که بارها به ايران سفر کرده است سعي دارد دلايل عميق تري را در اين مورد بيابد.
بسياري از آمريکاييان در مورد ايران و تاريخ آن بسيار کم مي دانند، از جمله نمي دانند که ايراني ها عرب نيستند. اغلب نمي دانند که سازمان سيا انجام کودتايي را عليه محمد مصدق، نخست وزيرمنتخب مردم، که مجله تايمز دو سال پيش از آن او را مرد سال معرفي کرده بود، برنامه ريزي کرده و هزينه آن را پرداخته است. آمريکا، به جاي وي، شاه را قرار داد که 50درصد نفت ايران را در اختيار شرکت هاي آمريکايي گذاشت.
ايراني ها فراموش نمي کنند که آمريکا اصول دموکراتيک را براي کنترل منابع نفت کشورشان زير پا گذارد. اشغال سفارت آمريکا در سال 1979 در واقع عکس العملي بود عليه حکومت خشن شاه و نقش او به عنوان دست نشانده آمريکا در منطقه.
وقتي بوش به رياست جمهوري آمريکا انتخاب شد، بسياري از محافظه کاران، که تعدادي از آن ها با ارليک صحبت کرده بودند، تصميم داشتند رژيم ايران را عوض کنند. اين کار پس از عراق در دستور کار بود. اين خود دليل نامگذاري ايران به عنوان بخشي از "محور شرارات" بود. آمريکا به دنبال ايجاد رژيم نوع گذشته بود تا بر منابع نفتي ايران و منطقه مسلط شود.
ارليک مي پرسد آيا واقعا داشتن نفت، نيازي به تسلط بر کل منطقه دارد؟ آمريکا مي تواند اين منابع را در بازار بخرد، همان کاري که بقيه کشور ها انجام مي دهند. کشورسوئد براي اين کار تحريم يک جانبه نمي کند، به روش استقرار ديکتاتور ها ويا تغيير رژيم متوسل نمي شود. نويسنده کتاب ايران در دستور مي پرسد چه کسي از سياست ها خشونت آميز آمريکا منتفع مي شود؟ آنچه معمولا منافع استراتژيک آمريکا ناميده مي شود در واقع منافع شرکت هايي است که تسلط بر منطقه به نفعشان است.
ارليک مي گويد تمام تهديد ها عليه ايران و تبليغات آمريکا در مورد اهداف برنامه هسته اي ايران اين واقعيت را از نظر پنهان مي دارد که در واقع اين آمريکا بود که راکتور هسته اي را در اختيار رژيم شاه قرار داد. سندي از دوره رياست جمهوري جرالد فورد در توجيه اين امر مي نويسد "ايران بايد براي 15 سال آينده که نفت به پايان ميرسد، آماده باشد."
در سال 1967 در واقع آمريکا راکتوري را درمرکز تحقيقات هسته اي دانشگاه تهران نصب کرد و حتي مقدار 5.85 کيلو گرم اورانيوم 93 درصد غني شده نيز در اختيار ايران گذاشت. پس از شاه، ايران ديگر يک متحد آمريکا به حساب نمي آيد. از آن زمان به بعد برنامه هسته اي ايران به عنوان يکي از دشمنان آمريکا به يک مساله جدي تبديل شد.
ارليک علي رغم انتقاد به مقامات آمريکايي، از ملا هاي ايران يا از رهبران فعلي کشور نيز حمايت نمي کند. وي از فساد عميق مقامات دولتي، يورش به دانشجويان و شعار هاي مرگ بر آمريکا نيز خبر مي دهد. وي همچنين از تسلط قوانين شريعت بر حقوق زنان و خشک مغزي سياسي و ذهني بنيادگرايان مذهبي ايران نيز سخن مي گويد.
او از سوي ديگر به جذب جوانان به مظاهر زندگي آمريکايي و نيز حرکت هاي زيرزميني خفيف مخالفين اشاره مي کند و مي گويد اين ها عواملي است که بايد مورد حمايت آن هايي که هوادار آزادي هستند قرار گيرد.
در ماه هاي اخيردر گيري لفظي تهران و واشنگتن شدت گرفته است روزنامه ساندي تايمز. دوم سپتامبر2007 از يک برنامه سه روزه بمباران 1200 هدف در ايران پرده برداشت. محمود احمدي نژاد اخيرا گفته است کشورش سه هزار سانتريفوژ براي غني سازي اورانيوم در اختيار دارد؛ چيزي که آژانس بين المللي انرژي هسته اي در آن ترديد دارد.
فارغ از اين که از اين ادعا تا چه ميزان درست باشد مطمئنا کتاب "ايران در دستور روز" به خواننده کمک مي کند درک کند چرا ممکن است ايران و آمريکا در جنگ جديدي درگير شوند، يا نشوند.
منبع : سانفرانسيکو کرونيکل – 20 اکتبر
No comments:
Post a Comment