Saturday, October 20, 2007

مامور مسلمان کردن کاسترو

مامور مسلمان کردن کاسترو
حسین باستانی h.bastani@roozonline.com - یکشنبه 29 مهر 1386 [2007.10.21]
جانشيني سعيد جليلي به جاي علي لاريجاني در مقام دبيري شوراي عالي امنيت ملي، نمونه اي واضح از غلبه ‏‏"محافظه کاران جديد" در حکومت ايران است. ‏
جليلي، در طول دوران مسووليت خود در مقام معاون اروپا و آمريكاي وزارت امور خارجه، جز تکرار ‏مواضع احمدي نژاد کاري انجام نداده است. مثلا، او نيز چون رييس جمهور تاکيد دارد پروژه هسته اي "به هيچ ‏عنوان قابل مصالحه نيست" (ايرنا ، 17 شهريور 86)، و او نيز معتقد است " پرونده هسته‌اي ايران اصلا ‏پيچيده نيست" و مهم ترين کاري که حکومت بايد انجام دهد اين است که "مرعوب نشود" (فارس، 16 اسفند ‏‏85). مهم تر آن که، جليلي نيز چون آقاي احمدي نژاد براي دولت مسووليت اصلاح جهان را قائل است. او يکي ‏از سه عضو کميته اي بوده که در دفتر احمدي نژاد، مسووليت تنظيم متن نامه هاي رئيس جمهور به سران ‏کشورهاي دنيا را بر عهده داشته. (خبرگزاري مهر، 17 خرداد 85) وي حتي به عنوان نماينده ويژه رئيس ‏جمهور ايران، در راس هياتي به کوبا رفته است تا ماموريتي عجيب يعني "دعوت فيدل کاسترو به اسلام" را به ‏انجام رساند. (فردا، 2 آذر 84) وي در تهران هم کوشيده تا فرزندان کمونيست ارنستو چگوارا را با توضيح ‏در مورد "شعار انبيا" تحت تاثير قرار دهد، و به انقلابيون آمريکاي لاتين وعده داده که "مدل و الگوي انقلاب ‏اسلامي مي‌تواند در همه جاي جهان تكثير شود و ما حاضريم تجارب خود را در اختيار دنيا قرار دهيم". ‏‏(فارس، 1مهر 86)‏
نکته باز مهم تر در ارتباط با جايگزيني سعيد جليلي در مقام جديد خود، آن است که اين مدير 42 ساله (و به ‏تصريح احمد توکلي: کم سابقه) براي آن که دبير شوراي عالي امنيت ملي شود، بايد ابتدا عضو اين شورا مي ‏بوده، و اعضاي شوراي مذکور، طبق قانون اساسي عبارتند از: رييس ستاد فرماندهي كل نيروهاي مسلح، ‏مسئول امور برنامه و بودجه، دو نماينده به انتخاب رهبري، وزير امور خارجه، وزير كشور، وزير اطلاعات ‏‏(به علاوه موارد خاصي که وزيران ديگر و فرماندهان ارتش و سپاه مي توانند به طور موقت در جلسات شورا ‏شرکت کنند). سعيد جليلي هيچ يک از سمت هاي فوق را نداشته و ندارد. بنابراين، تنها راه عضويتش در شورا، ‏آن است که يا به عنوان يکي از دو نماينده رهبري در اين شورا منصوب شود (آن هم در شرايطي که جديدترين ‏نمايندگان رهبري در شورا، حسن روحاني و علي لاريجاني، هر دو مغضوب رييس جمهور واقع شده اند) و يا ‏وزير امور خارجه شود. و اگر بنا بر عمل به قانون اساسي باشد، لابد يکي از دو اتفاق فوق بايد در روزهاي ‏آينده به وقوع بپيوندند. ‏
جليلي البته مورد اعتماد رهبر جمهوري اسلامي است: وي از جمله مديراني بوده که مدتي پس از رياست ‏جمهوري خاتمي، ترجيح داده وزارت خارجه را ترک کند و در سمت مديريت بررسي هاي جاري‎ ‎دفتر رهبري ‏ادامه کار دهد. (رجانيوز، 29 مهر 86). ولي او در عين حال، از زمان غلبه محافظه کاران جديد ايران بر قوه ‏مجريه، همواره گزينه اصلي رييس جمهور براي اداره دستگاه سياست خارجي بوده است. سايت هاي خبري ‏محافظه کار، پس ازانتخابات سوم تير نام وي را به عنوان کانديداي اوليه رييس جمور براي تصدي پست وزارت ‏امور خارجه منتشر کردند که نهايتا، به علت صلاحديد مقام هاي ارشد نظام (وزارت خارجه از جمله پست هايي ‏است که انتخاب نفر اول آن، بايد به تصويب رهبري نظام نيز برسد) منوچهر متکي به جاي وي وزير شد. در ‏آذر ماه 84، برخي سايت هاي نزديک به رييس جمهور، که معتقد بودند منوچهر متکي به جاي پاکسازي ‏‏"تکنوکرات ها"، به علي اکبر ولايتي (مشاور ارشد خارجي رهبري) براي انتخاب و انتصاب مديران و معاونان ‏اختيار کامل داده و به اين ترتيب عناصر ناهمسو با احمدي نژاد مديريت هاي مهم وزارت امور خارجه را به ‏دست گرفته اند، تاکيد کردند که در ميان مديران منصوب، يک استثنا وجود دارد و ان سعيد جليلي است، که وي ‏نيز "به علت فشارهاي شديد شخص رييس جمهور منصوب شده است".‏
در همين ارتباط، اندکي پيش از استعفاي علي لاريجاني و انتصاب سعيد جليلي به سمت دبير شوراي عالي امنيت ‏ملي، برخي منابع نزديک به محافظه کاران خبر دادند که جليلي به زودي سعيد جليلي معاون اروپا و آمريكاي ‏وزارت امور خارجه با حفظ سمت، به عنوان قائم مقام اين وزارتخانه منصوب خواهد شد (تهران امروز، 28 ‏مهر 86). اين در حالي بود که پيش از آن، سفر وزير کشور به چين و سفر وزير اطلاعات به عربستان که ‏سفرهايي ديپلماتيک به حساب مي آمدند، توسط برخي ناظران مسايل ديپلماتيک در ايران نشانه اي از نارضايتي ‏رييس جمهور از منوچهر متکي و تمايل احمدي نژاد به تغيير وزير امور خارجه اش تلقي شده بودند. (شريف ‏نيوز، 22 شهريور)‏
اقدام احمدي نژاد به "موازي کاري" با وزير خارجه اش، شبيه رفتاري است که او اخيرا در ارتباط با علي ‏لاريجاني در پيش گرفت. مثلا، هنگامي که احمدي‌نژاد با اعزام مجتبي ثمره هاشمي تحت عنوان "نماينده ويژه" ‏خود به فرانسه در تير ماه سال جاري جهت انجام مذاکرات هسته اي، عملا جايگاه لاريجاني را، به عنوان ‏مذاکره کننده اصلي هسته اي نظام، دچار ترديد کرد. يا هنگامي که اما سخنگوی دولت احمدی نژاد لازم ديد در ‏دي ماه سال گذشته جمع خبرنگاران حاضر شد تا اعلام کند: "مواضع هسته ای را تنها رئیس جمهور اعلام می ‏کند". يا هنگامي که در نيمه ارديبهشت ماه سال جاري، علي لاريجاني از عدم شرکت ايران در اجلاس شرم‌الشيخ ‏در مورد امنيت عراق سخن گفت و آنگاه خبر شركت هيات ايراني در اين اجلاس (به صلاحديد احمدي نژاد) را ‏از زبان يك خبرنگار عراقي دريافت كرد. يا زماني که احمدي نژاد در خطبه هاي نماز جمعه روز قدس در ‏تهران (علاوه بر حمله غيرمستقيم به حسن روحاني به عنوان کسي که مي خواسته خودسر مذاکره کند* ) حمله ‏اي هم به "کساني که با نگراني و ترس مذاکره مي‌کنند" داشت که مخاطب سخن وي، مسوول تيم مذاکره کننده ‏هسته اي (علي لاريجاني) تلقي شد... وسرانجام، زماني که لاريجاني در هفته گذشته تاييد کرد رييس جمهور ‏روسيه حامي پيامي خاص در ارتباط با پرونده هسته اي بوده، و فرداي آن احمدي نژاد به خبرنگاران گفت که ‏پيام پوتين ارتباطي به مسايل هسته‌اي نداشته است.‏
در نهايت، عوض شدن علي لاريجاني، قطعا آخرين شگفتي سازي محمود احمدي نژاد در عرصه مديريت ‏ديپلماسي کشور نخواهد بود. به طور کلي، در داخل و خارج ايران، گريزي از پذيرش اين واقعيت نيست که در ‏نظام جمهوري اسلامي، تا اطلاع ثانوي، غلبه با محافظه کاران جديد است. گروهي که از نگاه آنان، حتي چهره ‏هاي بنيادگرايي چون علي لاريجاني هم بيش از حد "ليبرال" محسوب مي شوند و بايد جاي خود را از مديراني ‏جنس سعيد جليلي بدهند. اين معادله، بي ترديد تا زماني مشخص ادامه خواهد داشت: تا زماني که رهبر ايران، ‏خطر محمود احمدي نژاد براي بقاي حکومت جمهوري اسلامي ايران را به حدي بزرگ بداند که به دشمنان ‏رييس جمهور در داخل حکومت، اجازه متوقف کردن او را بدهد. دشمناني که به لطف رفتارهاي تحقيرآميز آقاي ‏احمدي نژاد، تعداد آنها با شتابي باورنکردني در حال افزايش است... ‏
پي نوشت‏-------‏‏* خبري غير رسمي حکايت دارد حسن روحانی اخيرا در جمعي از مديران مسوول روزنامه ها گفته است که ‏برای ملاقات با خاویر سولانا با همه مسئولین نظام و حتی علي لاریجانی نیز هماهنگ کرده بوده و رهبری نیز ‏در جریان قرار داشته، اما زمانی که وي در آلمان بوده، از تهران تماس گرفته اند که رئیس جمهور مخالف این ‏مذاکره است و لذا باید لغو شود.‏

No comments: