Saturday, October 13, 2007

گوش هاي بسته ودهان باز

گوش هاي بسته ودهان باز
اميدمعماريان o.memarian@roozonline.com - یکشنبه 22 مهر 1386 [2007.10.14]

چرا محمود احمدي نژاد که براي نشستن جلوي دوربين هاي تلويزيوني شبکه هاي خارجي ومصاحبه با خبرنگاران ‏غربي اشتياق زايد الوصفي ازخود نشان مي دهد، ازپاسخ دادن به سوالات ساده دانشجويان کشور خودش سرباز ‏مي زند ومواجهه با مردمي که سياست هاي دوساله گذشته وي آنها را اندک اندک به خشم مي آورد به تعويق مي ‏اندازد؟
چگونه است که او حاضر است نيم ساعت شديدترين اتهامات وسوالات تند رييس دانشگاه کلمبيا درنيويورک را که ‏ميليون ها نفربه صورت مستقيم آن را مشاهده کردند تماشا کند، اما به سوالات چندصد دانشجو پاسخ ندهد؟ او که ‏شيفته سخنراني و جلسات پرسش وپاسخ است بعدازارائه تصاويري که ازوضعيت آزادي درايران ارائه کرد، ‏چرازانوهاي خود را جلوي دانشجويان سست يافت؟ ‏
به نظر مي رسد اگر مشاوران مطبوعاتي ورسانه ايي رييس جمهوري نسبت به ديناميک گردش اخبارواطلاعات ‏دردنياي امروزاشراف روزآمدي داشتند، به وي توصيه مي کردند که نه تنها اجازه بدهد دانشجويان منتقد به طرح ‏سوالات خود بپردازند، بلکه با توجه به تخصصي که وي از ارائه وضعيت گل وبلبل ازکشور دارد، پاسخ هاي ‏خود رامطرح کند وآمار وارقام شگفت انگيز خود را از بهبود وضعيت ارائه نمايد. درکنار ديگر شگردهاي ‏تبليغاتي که وي دردوسال گذشته ازآن بهره برده وي مي توانست حتي با الهام از اقدام خودجوش دانشجويان ‏اميرکبيردر آتش زدن عکس رييس جمهوري درمراسم آذرماه سال گذشته، چند نفر همان ها که با کارت دعوت به ‏جلسه سخنراني آمده بودند را مامور کند تا چندين عکس ازوي را جلوي دوربين هاي تلويزيوني آتش بزنند. آنگاه ‏او نيزدرمقابل لبخند مي زد و پاسخ مي داد تا دنيا بداند مردي که دردانشگاه کلمبيا از وجود آزادي درايران سخن ‏گفت مي دانست چه مي گويد و چه چيزي ازدهانش خارج مي شود. او مي توانست به اين ترتيب، بگويد نسبت به ‏آنچه مي گويد صادق است و داستان هايش ازوضعيت آزادي درايران به واقعيت نزديک است وسخن بالينجر که ‏اوهمه نشانه هاي يک ديکتاتورحقير را درخود دارد، نادرست است وبا واقعيات وشخصيت وي همخواني ندارد. ‏
با اين وجود محموداحمدي نژاد چنين انتخابي نکرد. نتيجه آنکه بيش از هر آنچه وي دردانشگاه تهران گفت، ‏تصاويري از دانشجويان خشمگين تهراني به جهان مخابره شد که رييس جمهوري خود را ديکتاتور مي خواندند. ‏برخي ازشبکه هاي تلويزيوني، همزمان درنوبت هاي مختلف، سخنان ديويدبالينجر رييس دانشگاه کلمبيا را پخش ‏کردند که درآن احمدي نژاد را واجد همه شرايط يک ديکتاتورناميد. رسانه هاي غربي به اين ترتيب، چنانکه ‏ماههاست چنين مي کنند، از آقاي رييس جمهور کاريکاتوري ساخته اند که به چيزهايي که درمورد مردمش مي ‏گويد باور ندارد و دائم براي کشورهاي ديگر خط ونشان مي کشد و نه تنها براي مردمش خيري ندارد، ديريا زود ‏شرش گريبان گير ديگران خواهد شد. به گونه ايي که اظهارات متناقض احمدي نژاد به همراه انتقاداتي که به ‏برخي سياست هاي دولتش مي شود باعث شده است که طي هفته هاي گذشته يا پاي ثابت برنامه هاي ‏طنزتلويزيوني باشد ويا محور بحث هاي جنگ طلب هاي آمريکايي درخصوص غيرقابل مهاربودن ايران. ‏
اما پرداختن هزينه چنين تناقضي ناشي ازآن است که رييس جمهوري همواره در دفاع ازسياست ها و اظهاراتي که ‏مورد مسائل مختلف از برقراري صلح درجهان تا تحقيقات هولوکاست ويا انتقال اسراييل به آلاسکا ويا اروپا مي ‏کند، مردم ايران را به ضميمه سخنانش مي کند و حرفهاي خود را خواست واقعي ملت ايران قلمداد مي کند. به ‏همين جهت براي وي خيلي مهم است که تصويري که ازايران به جهان ازطريق دوربين هاي صداوسيما و شبکه ‏هاي دوست مخابره مي شود، تصويري يک دست و هماهنگ باشد که درآن مردم پشت تصميمات رييس جمهوري ‏هستند. ‏
اگر بيست سال پيش چنين کاري امکان پذيربود، اين روزها عملا نيست. چرا که کوچکترين اعتراضي درکمترين ‏زمان ممکن مرزها را پشت سرمي گذارد، روي اينترنت مي رود ويا از شبکه هاي تلويزيوني سردر مي آورد. ‏
اعتراض دانشجويان، اتفاقا مدتي بعد از سخنراني وي دردانشگاه کلمبيا، حساس ترين بخش گفتمان تبليغاتي احمدي ‏نژاد را نشانه گرفت وآن اينکه بسيار هستند درايران که نه با اظهارات او درخصوص مسائل مختلف موافقند نه ‏بسياري ازسياست هاي وي را تاييد مي کنند وخواست احمدي نژاد لزوما خواست مردم ايران نيست.‏
نظرسنجي هاي اخيري که نشان مي دهند بخش مهمي ازکساني که به محمود احمدي نژاد راي داده اند، چندان ‏ازاين اقدام خوشنودنيستند نيز شاهدي براين مدعاست. رييس جمهوري اگر طي دوسا گذشته دائما خرج پيگيري جاه ‏طلبي هاي شخصي و روياهاي سياسي اش را ازکيسه ملت مي پرداخت، امروز اندک اندک متوجه خواهد شد که ‏زمان جدا کردن خرج خود ازملت فرارسيده است. چرا که تلاشش درزمينه سنجاق کردن خود به اراده ملت ‏خريدار وبازاري ندارد. شاهد ديگر آنکه امروز بسياري ازکساني که با امور ايران مختصر آشنايي دارند، صداي ‏احمدي نژاد و ايرانيان را از مجراهاي مختلفي مي شنوند. به همين جهت، پاسخ ندادن وي به سوالات مردم ‏درخصوص تهديدات اقتصادي، سياسي وامنيتي وهمچنين وضعيت آزادي بيان و تورم و ديگرقضايا، تنها ازعميق ‏ترشدن شکافي خبرمي دهد که اصرار محمود احمدي نژاد بر ادامه اظهارات نامحبوب و سياست هاي ‏غيرکارشناسي اش بين مردم و دولت وي پديد آورده است. ‏
سياست ها و اظهاراتي که علي رغم درآمدهاي رويايي نفتي، نه تنها تغييري دروضعيت سفره هاي مردم پديد ‏نياورده بلکه با گسترش تحريم هاي مختلف عليه کشور، هر روز آن را تهي وتهي تر مي کند. البته آنچه دولت ‏احمدي نژاد با مخالفانش مي کند، نسخه ايي ازشخصيت خود محمود احمدي نژاد است که درشنيدن بسيارضعيف ‏ودر سخن گفتن بسياردست ودل بازاست. مدلي که برخلاف مدل واقعي گفت وگو است که تصويرآن سري با دهاني ‏کوچک وگوش هايي بسياربزرگ است. براي رييس جمهوري که گوش هايي بسته ودهاني بسيار باز وبزرگ دارد ‏ودرانتخاب بين خودش ومردم، سنگ خود و همفکرانش را به سينه مي زند، البته اين تازه آغاز راه خواهد بو
د
.

No comments: