کسي که مقابل سولانا خواهد نشست
درباره سعيد جليلي - سه شنبه 1 آبان 1386 [2007.10.23]
مازيار رادمنش
پس از آن که اعلام شد ولاديمير پوتين در ملاقاتي با آيت الله خامنه اي به او پيامي داده است، علي لاريجاني در يک گفتگوي مطبوعاتي دريافت يک پيام در مورد مسائل هسته اي را از سوي پوتين تائيد کرد، در حالي که احمدي نژاد در يک مصاحبه مطبوعاتي که با فاصله اي نه چندان صورت گرفت، اعلام کرد، پيام هسته اي از سوي پوتين به ايران نرسيده است. دو روز بعد، در حالي که خبر ديدار لاريجاني با سولانا از مدتها قبل داده شده بود، غلامحسين الهام، سخنگوي دولت احمدي نژاد خبر پذيرفتن استعفاي علي لاريجاني را اعلام کرد. غلامحسين الهام در پاسخ به اين سووال که آيا سعيد جليلي جايگزين لاريجاني خواهد شد، اين خبر را تائيد کرد و احمدي نژاد بلافاصله حکم سعيد جليلي، معاون اروپا و آمريکاي وزارت خارجه را صادر کرد. محمد جواد باهنر يک روز پس از اعلام خبر اين استعفا گفت که به دليل اختلافات فراوان ميان رئيس جمهور و لاريجاني ادامه اين همکاري ممکن نبود. از طرف ديگر الهام اعلام کرد که ديدار سولانا و لاريجاني لغو نشده است، اما در اين ديدار سعيد جليلي نيز حضور خواهد داشت. پيش از اين سه بار در سفر لاريجاني به بغداد ميان اظهارات لاريجاني و احمدي نژاد تناقض ديده مي شد. احمدي نژاد در نماز جمعه تلويحا لاريجاني را متهم کرد که با ضعف مذاکره مي کند و يک بار هم اعلام کرد که تنها سخنگوي حکومت در مورد انرژي هسته اي خود اوست. به اين ترتيب علي لاريجاني، به عنوان نماينده رهبري در شوراي عالي امنيت ملي از دولت خارج شد و سعيد جليلي، دوست و همفکر قديمي احمدي نژاد که گفته مي شود، از مبتکران نظرات رئيس جمهور در حوزه مسائل بين المللي است، جاي او را گرفت.
سعيد جليلي کيست؟
سعيد جليلي متولد 1344 در شهر مشهد است. او در سنين نوجواني در جنگ شرکت کرده و در عمليات کربلاي پنج پاي راست خود را از دست داده است. وي داراي درجه دکتراي علوم سياسي از دانشگاه امام صادق است. رساله دکتري اش را با عنوان "انديشه سياسي در قرآن" نوشته است. پرفسور حميد مولانا، بر رساله دکتري سعيد جليلي مقدمه نوشت و کار او را ستود. حميد مولانا رئيس روابط بين الملل دانشگاه آمريکن در واشنگتن و موسس رشته ارتباطات بين الملل و بخش مطالعات عالي اين بخش است. سعيد جليلي در سال 1368 و در سن 24 سالگي به عنوان يکي از نيروهاي حزب الله به وزارت خارجه رفت و بعد از گذراندن يک دوره دو ساله رياست "اداره بازرسي وزارت خارجه" را برعهده گرفت. جليلي در سال 1368 وابسته سياسي، در سال 1370 رئيس اداره بازرسي، در سال 1371 دبير سوم سياسي، در سال 1373 دبير دوم، در سال 1374 دبير اول و در سال 1376 رايزن سوم وزارت خارجه بود. سعيد جليلي تا پيش از دوم خرداد از کارکنان وزارت خارجه بود، و مدتي نيز به اداره آمريکاي شمالي و مرکزي وزارت خارجه منتقل شد، جايي که رهبري کشور و نيروهاي محافظه کار روي آن حساسيت داشتند و بخصوص از طرق مختلف فعاليت هاي گروه صادق خرازي، ظريف و ديگران را که به عنوان باند نيويورک نيز خوانده مي شد، کنترل مي کردند. او در سال 1377 رايزن دوم شد. اما با اوج گيري اختلافات در وزارت خارجه و تمرکز برخي نيروها در دفتر رهبري از وزارت خارجه کنار رفت و از سال 13790 مديريت بررسي هاي جاري دفتر رهبري را بر عهده گرفت.
نظريه پرداز ديپلماسي انقلابي
پس از روي کار آمدن احمدي نژاد، وي تمايل داشت سياست خارجي را کاملا تغيير دهد. سعيد جليلي يکي از مردان گروه احمدي نژاد شد که پس از روي کار آمدن او، به عنوان مشاور رئيس جمهور در سال 1383 منصوب شد. پس از روي کار آمدن احمدي نژاد، وي مي خواست جليلي را به عنوان وزير خارجه خودش منصوب کند، اما به اين دليل که انتخاب اين وزارتخانه با نظر رهبري بود، نتيجه مشاوره رهبري و لاريجاني به انتخاب متکي انجاميد، پس از آن بود که سعيد جليلي که در وزارت خارجه محبوبيتي نداشت و بشدت منزوي بود، با نظر رئيس جمهور اهميت بيشتري يافته و در سال 1384 به عنوان معاون اروپا و آمريکاي وزارت خارجه منصوب شد. او همزمان با فعاليتش در وزارت خارجه به فعاليت تدريس در دانشگاه ادامه داد. اگر چه جليلي در مصاحبه اي طولاني با خبرگزاري فارس گفته است که مرد اول سياست خارجي احمدي نژاد نيست، بلکه فقط يک دوست قديمي است، اما به نظر مي رسد بسياري از آنچه به عنوان ابتکارات احمدي نژاد در حوزه سياست خارجي گفته مي شود، حاصل ارتباطات تنگاتنگ جوان 42 ساله منزوي وزارت خارجه با رئيس جمهور جديد باشد. برخي از ديدگاههاي جليلي که در طرح هاي سياست خارجي احمدي نژاد آمده است، چنين است:
1) موضع تهاجمي در مورد انرژي هسته اي و اينکه توليد انرژي هسته اي حق مسلم ايران است و ايران به هيچ قيمت نبايد از اين حق مسلم صرف نظر کند. انرژي هسته اي بايد از طريق آژانس اتمي دنبال شود و از سياسي شدن آن بايد جلوگيري کرد.
2) در سياست خارجي بايد به جاي پاسخگويي به سووال هاي کشورهاي غربي از آنها بايد سووال کرد.
3) به جاي نزديک شدن به کشورهاي اروپاي مرکزي بايد به سراغ کشورهاي جنوب اروپا مانند اسپانيا، ايتاليا و سوئيس رفت و بايد روي فرصت هاي بيشتر با اين کشورها همکاري کرد. در عوض بايد با کشورهاي قدرتمند اروپايي مانند انگلستان، فرانسه و آلمان که ايران بطور سنتي با آنها رابطه دارد، رابطه را محدود کرد.
4) نوشتن نامه براي رئيس جمهور آمريکا، آلمان، پاپ و بسياري از دولتمردان و رهبران جهان از ابتکارات وي بوده و گفته مي شود که کار نوشتن آنها هم توسط سعيد جليلي انجام گرفته است.
5) ايجاد موضوع جديدي در عرصه سياست خارجي براي جلب حمايت دنياي اسلام، مانند هولوکاست و انکار آن و طرح اين سووال که چرا بايد خاورميانه تاوان اشتباه اروپا در مورد هولوکاست را بدهد، از نظريه هاي سعيد جليلي است.
6) تئوري حياط خلوت آمريکا و حضور ايران در کشورهاي آمريکاي لاتين مانند ونزوئلا و نيکاراگونه و کوبا، هم براي جلب حامياني با نقاط مشترک بيشتر و هم براي به هراس انداختن آمريکا از نفوذ ايران در آمريکاي لاتين که از فقر بسيار رنج مي برد و کمک هاي مالي ايران به چپ هاي آمريکاي لاتين مي تواند باعث حمايت هاي سياسي آنان در سازمان ملل شود و ايران را از انزواي آمريکا و اروپا دربياورد.
7) در حوزه حقوق بشر و سلاح هاي کشتار جمعي ايران نه تنها محکوم نيست، بلکه مدعي نيز هست، چرا که ايران در هر دو مورد قرباني بوده و هرگز در اين موارد دستي آلوده نداشته است. 8) نرم افزار "جمهوري اسلامي" خود عامل گسترش نفوذ ايران در منطقه است و بايد از اين نرم افزار بخوبي استفاده کرد.
ديدگاههاي سعيد جليلي در حوزه سياست خارجي
ديدگاههاي سعيد جليلي در گفتگو با خبرگزاري فارس بيان شده است. و کليه اظهارات زير از همين مصاحبه نقل شده است.
ايران، عامل صلح در منطقه است
نقشي كه ما در صلح منطقه، عراق و افغانستان داشتيم، نقش ثبات بخش و آرامش بخش بوده است. فرصتهايي كه ما داشتيم، اين گونه نبوده كه شما بگوييد ايران از اين فرصتها در جهت خلاف صلح جهاني حركت كرده، بلكه همه تصديق دارند ايران در جهت پيشبرد صلح جهاني و تحقق آرامش براي همه جهان حركت كرده است.
نرم افزاري به نام جمهوري اسلامي
اهرم قدرت جمهوري اسلامي "نرم افزار" جمهوري اسلامي است. به تعبير سادهتر، تاثيرگذاري معنوي ماست. اين نرم افزار امروز در جهان طرفدار دارد و تاثير خود را به جا گذاشته است ولي آنها نميخواهند اين موضوع را بپذيرند و با موضوعات ديگر فرافكني ميكنند. نرم افزار سياست خارجي كه امروز عامل مزيت نسبي و قدرت ملي ماست خيلي بزرگ و جامع است و سخت افزار بايد با آن متناسب باشد و تا اين سخت افزار به آن مرحله برسد زمانبر و نيازمند كادرسازي، آموزش و تربيت است.
ديپلماسي عمومي
ديپلماسي عمومي يكي از بالهاي ديپلماسي است. آنچه را در عرصه ديپلماسي مطرح ميكنيد بايد به سمع مخاطبان عام و تودهها در سطح جهان برسانيد. حقوق بشر و سلاح هاي کشتار جمعي
منطق سياست خارجي ايران در مورد موضوعاتي كه به عنوان چالش مطرح ميشود منطق قابل دفاعي است. اتفاقاً ما در اين عرصه نه تنها متهم نيستيم، بلكه مدعي هستيم. به عنوان مثال در بحث حقوق بشر، فكر ميكنيم ميتوانيم در اين عرصه مدعي باشيم و به آنها ميگوييم اگر شما در اين بحث واقعاً صادق هستيد، ميتوانيم با همديگر نقاط اشتراك را پيدا كنيم، يا بحث مبازه با سلاحهاي كشتار جمعي هم ميتواند موضوع همكاري باشد، چون ما مدعي مبارزه با اين سلاحها هستيم. ما همچنين مدعي مبارزه با تروريسم هستيم. در كدام كشور بحث حقوق بشر در سياست خارجي آن مثل ايران يك اصل بوده است؟ در گفتوگو با خيلي از غربيها گفتهام شما رفتار يك كشور را در يك طرف بگذاريد و ما نيز رفتار خود را در طرف ديگر ميگذاريم، ببينيم چه كسي در سياست خارجي به حقوق بشر به عنوان يك اصل توجه دارد. ايران چه مشكلات قومي، سياسي، اقتصادي و سرزميني با آفريقاي جنوبي داشت؟ صرفاً به دليل آپارتايد، از صبح پيروزي انقلاب اسلامي روابط خود را با اين كشور قطع كرديم. كدام كشور اين گونه مثل ما رفتار ميكند؟ تنها اين نيست. هزينهاي كه ما در دفاع از حقوق ملت فلسطين ميپردازيم، آيا غير از نگاه اصولي ما به حقوق بشر و دموكراسي است؟ كدام كشور در دنيا وجود دارد كه نگاهش به پديده فلسطين مبتني بر حقوق بشر و دموكراسي باشد؟ در زمان جنگ هشت ساله به دليل شرايط سنگين جنگ و تحريمهاي اعمال شده ارزاق ابتدايي براي مردم كشورمان كوپني شده بود ولي ما در آن شرايط 2 ميليون پناهنده افغاني را پذيرفتيم. كدام كشور چنين ميكند؟ آيا اين غير از نگاه انساني است و اين كه حقوق بشر يك اصل در سياست خارجي ماست؟ هولوکاست
اين چه آزادي بيان است؟ چرا اجازه نميدهيد اين موضوع بررسي شود؟ دو سئوالي كه رئيس جمهور در اين قضيه مطرح كرد كاملا مبتني بر گفتمان حقوق بشر بود. ايشان دو سئوال در بحث هولوكاست مطرح كرد. يكي اين كه هولوكاست در كجا اتفاق افتاد و چرا مردم جاهاي ديگر بايد هزينه آن را بپردازند. اين سئوالي كاملاً منطقي است كه اگر در جايي ميگوييد جنايتي اتفاق افتاده چرا در جاي ديگر و مردم ديگر بايد هزينه آن را بپردازند؟ سئوال دوم اين است كه آيا وقوع يك جنايت ميتواند دليل هولوكاستهاي ديگر باشد؟ كجاي اين سئوال غيرمنطقي است؟ ديپلماسي هسته اي، اعتماد سازي و محروم سازي
موضوع هستهاي ايران، پيچيده نيست. امروز در اين زمينه دو نگراني طرح ميشود؛ يك نگراني را طرف مقابل اظهار ميكند مبني بر اين كه "ما نگران انحراف ايران از فعاليتهاي صلحآميز هستيم." و يك نگراني را ما ابراز ميكنيم در اين خصوص كه "ما نگران ناديده گرفته شدن حق مسلم جمهوري اسلامي طبق معاهده NPT و نه بيشتر از آن هستيم." اگر طرفين ميخواهند در چارچوبي منطقي عمل كنند بايد نگرانيهاي همديگر را رفع كنند. ما به نوبه خود براي رفع نگرانيهاي طرف مقابل اقدامات اعتمادساز انجام دادهايم و الان نوبت آنهاست كه نگراني ما را رفع كنند. ما هيچ وقت ميز مذاكرات را ترك نكرديم، آنها ترك كردند. پيشنهادات و ابتكارهاي مختلفي را مطرح كرديم كه اين موارد همگي نشانگر نگاه مثبت ماست و اين كه نشان دهيم ما با "شفاف سازي" مشكل نداريم بلكه با "محروم سازي" مشكل داريم.
جنوب اروپا به جاي آلمان، فرانسه و انگليس به محض اين كه "زاپاترو" نخستوزير اسپانيا شد، نيروهاي اين كشور را از عراق خارج كرد و رويكرد آنها نيز نسبت به فلسطين واقعبينانهتر شد. در پي انتخاب پرودي در ايتاليا نيز همين رويكرد برگزيده شد. در فضاي كنوني "رپسول" اسپانيا قرارداد سنگين اقتصادي با ايران منعقد ميكند كه اين استفاده بهينه از فرصتهاست.... امروز آقاي پرودي به صراحت عنوان ميكند "ايران امروز نسبت به سالهاي قبل قويتر است." آقاي پرودي در ملاقاتي كه با ايشان داشتم، گفت: "ايران امروز يك قدرت منطقهاي است و از هميشه قدرتمندتر است" و اين بحث را در مصاحبه اعلام كرد. ما توانستهايم با ايتاليا كه امروز داراي اين باور است، فرصتهاي بيشتري ايجاد كنيم. هشت ماه گذشته هيأتهاي مختلفي از كشورمان در سطح وزير خارجه و دبير شوراي عالي امنيت ملي به ايتاليا سفر كردهاند و خود من نيز پيام رئيس جمهور را براي آقاي پرودي بردم، تعاملات خوبي داشتيم و در مورد زمينههاي همكاري صحبت كرديم.
آمريکاي لاتين حياط خلوت آمريکا نيست
ما امروز احساس ميكنيم اين فرصت در آمريكاي لاتين بسيار وجود دارد. دنياي امروز دنياي اين حرفها نيست كه عدهاي منطقهاي را حياط خلوت خود بدانند. دنيا، دنياي كشورهاي مستقل و آزاد است و كشورها در حوزه منافع خود با ديگران تعامل ميكنند. همكاريهاي جنوب - جنوب يكي از رويكردهاي جدي دولت نهم است. ما بايد در عرصه بينالملل به اين موضوع توجه كنيم كه با كدام كشورها داراي نقاط مشترك هستيم كه متناسب با آن فرصت ايجاد ميشود. رويكرد جدي ما در مورد روابط با آمريكاي لاتين رويكرد بسيار خوبي است و يكي از موفقيتهاي ما در سياست خارجي دولت نهم است و امروز نيز شاهديد كه براساس اين رويكرد چه ظرفيتهاي خوبي ايجاد شده است. شايد يكي از نگاههاي غلط و ناقص، برقراري ارتباط با بخش كوچكي از جهان است و اين در حالي است كه دنيا، دنياي بزرگي است و ميتوانيد با نقاط زيادي رابطه برقرار كنيد. به عنوان مثال استقبالي كه از آقاي احمدي نژاد در پايتخت نيكاراگوئه صورت گرفت براي من خيلي جالب بود و مثل سفرهاي استاني ايشان بود.
مشکل ايران و آمريکا
امروز آنچه بين ايران و آمريكا وجود دارد، موضوع امروز نيست. مبتني بر يك سابقه تاريخي است و نميتوانيد به اين سابقه تاريخي توجه نكنيد. از 55 سال پيش تاكنون كه به تاريخ ايران مينگريد مردمي در اين كشور براي ملي شدن نفت در يك ساز و كار دموكراتيك قيام و نفت را ملي كردند. دولت ايالات متحده آمريكا كه بعد از جنگ جهاني دوم آلمان را به بهانه فاشيسم و مبارزه با نازيسم تقسيم كرد. در ايران، عليه مردمي كه براي ملي شدن صنعت نفت اقدام كرده بودند، دست به كودتاي نظامي زد و پس از آن رژيمي ديكتاتور را 25 سال بر اين ملت حاكم و بيشترين حمايتها را از اين ديكتاتور به عمل آورد و بيشترين روابط را با آن برقرار كرد. اين كه شاه يك ديكتاتور بود و در ايران هيچ نهاد مدني و دموكراسي وجود نداشت و شاه با آمريكا داراي روابط بسيار تنگاتنگ بود و تا آخرين روز از حمايت آمريكا برخوردار بود، نيز قابل انكار نيست. مردم ايران انقلاب كردند و اين ديكتاتور را سرنگون كردند. آيا آمريكاييها رفتارشان را كنار گذاشتند؟ خير....اگر كسي به دنبال بهانه است مشكل خودش است و بايد آن را حل كند. كساني كه در اين كشور كودتاي نظامي انجام داده و سالها از رژيم ديكتاتور شاه حمايت كردند، بايد اعتماد ملت ما را جلب كنند. حركت ما در سياست خارجي مستقل است؛ ما در انتظار آمريكا نيستيم. بحثي كه ما مطرح ميكنيم اين است كه آمريكا كه از چند هزار كيلومتر آمده در عراق چه كار ميكند؟ ما همسايه عراق هستيم و تنها كشور منطقه بوديم كه از روند دموكراتيك و دولت سازي، تدوين قانون اساسي، مجمع ملي و دولت ملي در عراق حمايت كرديم و ظرفيت خود را به كار گرفته و براي شكل گيري اين كارها تشويق كرديم. كدام كشور چنين كرد؟ ما براي خوشامد آمريكا چنين نكرديم، زيرا نگاه اصولي ما چنين است. به هر حال مردم آمريكا در انتخابات اخير نشان دادند كه از اين رويكرد راضي نيستند و در واقع يك «نه» بزرگ به آقاي بوش بود. ولي بايد ديد آقاي بوش چقدر درس گرفته است. مردم آمريكا نشان دادند كه از افزايش نيروها در عراق راضي و خوشحال نيستند. كنگره نيز با اين رويكرد موافق نيست ولي اين كه دولت بوش و هيئت حاكمه آمريكا چگونه عمل ميكند، بايد ديد.
درباره سعيد جليلي - سه شنبه 1 آبان 1386 [2007.10.23]
مازيار رادمنش
پس از آن که اعلام شد ولاديمير پوتين در ملاقاتي با آيت الله خامنه اي به او پيامي داده است، علي لاريجاني در يک گفتگوي مطبوعاتي دريافت يک پيام در مورد مسائل هسته اي را از سوي پوتين تائيد کرد، در حالي که احمدي نژاد در يک مصاحبه مطبوعاتي که با فاصله اي نه چندان صورت گرفت، اعلام کرد، پيام هسته اي از سوي پوتين به ايران نرسيده است. دو روز بعد، در حالي که خبر ديدار لاريجاني با سولانا از مدتها قبل داده شده بود، غلامحسين الهام، سخنگوي دولت احمدي نژاد خبر پذيرفتن استعفاي علي لاريجاني را اعلام کرد. غلامحسين الهام در پاسخ به اين سووال که آيا سعيد جليلي جايگزين لاريجاني خواهد شد، اين خبر را تائيد کرد و احمدي نژاد بلافاصله حکم سعيد جليلي، معاون اروپا و آمريکاي وزارت خارجه را صادر کرد. محمد جواد باهنر يک روز پس از اعلام خبر اين استعفا گفت که به دليل اختلافات فراوان ميان رئيس جمهور و لاريجاني ادامه اين همکاري ممکن نبود. از طرف ديگر الهام اعلام کرد که ديدار سولانا و لاريجاني لغو نشده است، اما در اين ديدار سعيد جليلي نيز حضور خواهد داشت. پيش از اين سه بار در سفر لاريجاني به بغداد ميان اظهارات لاريجاني و احمدي نژاد تناقض ديده مي شد. احمدي نژاد در نماز جمعه تلويحا لاريجاني را متهم کرد که با ضعف مذاکره مي کند و يک بار هم اعلام کرد که تنها سخنگوي حکومت در مورد انرژي هسته اي خود اوست. به اين ترتيب علي لاريجاني، به عنوان نماينده رهبري در شوراي عالي امنيت ملي از دولت خارج شد و سعيد جليلي، دوست و همفکر قديمي احمدي نژاد که گفته مي شود، از مبتکران نظرات رئيس جمهور در حوزه مسائل بين المللي است، جاي او را گرفت.
سعيد جليلي کيست؟
سعيد جليلي متولد 1344 در شهر مشهد است. او در سنين نوجواني در جنگ شرکت کرده و در عمليات کربلاي پنج پاي راست خود را از دست داده است. وي داراي درجه دکتراي علوم سياسي از دانشگاه امام صادق است. رساله دکتري اش را با عنوان "انديشه سياسي در قرآن" نوشته است. پرفسور حميد مولانا، بر رساله دکتري سعيد جليلي مقدمه نوشت و کار او را ستود. حميد مولانا رئيس روابط بين الملل دانشگاه آمريکن در واشنگتن و موسس رشته ارتباطات بين الملل و بخش مطالعات عالي اين بخش است. سعيد جليلي در سال 1368 و در سن 24 سالگي به عنوان يکي از نيروهاي حزب الله به وزارت خارجه رفت و بعد از گذراندن يک دوره دو ساله رياست "اداره بازرسي وزارت خارجه" را برعهده گرفت. جليلي در سال 1368 وابسته سياسي، در سال 1370 رئيس اداره بازرسي، در سال 1371 دبير سوم سياسي، در سال 1373 دبير دوم، در سال 1374 دبير اول و در سال 1376 رايزن سوم وزارت خارجه بود. سعيد جليلي تا پيش از دوم خرداد از کارکنان وزارت خارجه بود، و مدتي نيز به اداره آمريکاي شمالي و مرکزي وزارت خارجه منتقل شد، جايي که رهبري کشور و نيروهاي محافظه کار روي آن حساسيت داشتند و بخصوص از طرق مختلف فعاليت هاي گروه صادق خرازي، ظريف و ديگران را که به عنوان باند نيويورک نيز خوانده مي شد، کنترل مي کردند. او در سال 1377 رايزن دوم شد. اما با اوج گيري اختلافات در وزارت خارجه و تمرکز برخي نيروها در دفتر رهبري از وزارت خارجه کنار رفت و از سال 13790 مديريت بررسي هاي جاري دفتر رهبري را بر عهده گرفت.
نظريه پرداز ديپلماسي انقلابي
پس از روي کار آمدن احمدي نژاد، وي تمايل داشت سياست خارجي را کاملا تغيير دهد. سعيد جليلي يکي از مردان گروه احمدي نژاد شد که پس از روي کار آمدن او، به عنوان مشاور رئيس جمهور در سال 1383 منصوب شد. پس از روي کار آمدن احمدي نژاد، وي مي خواست جليلي را به عنوان وزير خارجه خودش منصوب کند، اما به اين دليل که انتخاب اين وزارتخانه با نظر رهبري بود، نتيجه مشاوره رهبري و لاريجاني به انتخاب متکي انجاميد، پس از آن بود که سعيد جليلي که در وزارت خارجه محبوبيتي نداشت و بشدت منزوي بود، با نظر رئيس جمهور اهميت بيشتري يافته و در سال 1384 به عنوان معاون اروپا و آمريکاي وزارت خارجه منصوب شد. او همزمان با فعاليتش در وزارت خارجه به فعاليت تدريس در دانشگاه ادامه داد. اگر چه جليلي در مصاحبه اي طولاني با خبرگزاري فارس گفته است که مرد اول سياست خارجي احمدي نژاد نيست، بلکه فقط يک دوست قديمي است، اما به نظر مي رسد بسياري از آنچه به عنوان ابتکارات احمدي نژاد در حوزه سياست خارجي گفته مي شود، حاصل ارتباطات تنگاتنگ جوان 42 ساله منزوي وزارت خارجه با رئيس جمهور جديد باشد. برخي از ديدگاههاي جليلي که در طرح هاي سياست خارجي احمدي نژاد آمده است، چنين است:
1) موضع تهاجمي در مورد انرژي هسته اي و اينکه توليد انرژي هسته اي حق مسلم ايران است و ايران به هيچ قيمت نبايد از اين حق مسلم صرف نظر کند. انرژي هسته اي بايد از طريق آژانس اتمي دنبال شود و از سياسي شدن آن بايد جلوگيري کرد.
2) در سياست خارجي بايد به جاي پاسخگويي به سووال هاي کشورهاي غربي از آنها بايد سووال کرد.
3) به جاي نزديک شدن به کشورهاي اروپاي مرکزي بايد به سراغ کشورهاي جنوب اروپا مانند اسپانيا، ايتاليا و سوئيس رفت و بايد روي فرصت هاي بيشتر با اين کشورها همکاري کرد. در عوض بايد با کشورهاي قدرتمند اروپايي مانند انگلستان، فرانسه و آلمان که ايران بطور سنتي با آنها رابطه دارد، رابطه را محدود کرد.
4) نوشتن نامه براي رئيس جمهور آمريکا، آلمان، پاپ و بسياري از دولتمردان و رهبران جهان از ابتکارات وي بوده و گفته مي شود که کار نوشتن آنها هم توسط سعيد جليلي انجام گرفته است.
5) ايجاد موضوع جديدي در عرصه سياست خارجي براي جلب حمايت دنياي اسلام، مانند هولوکاست و انکار آن و طرح اين سووال که چرا بايد خاورميانه تاوان اشتباه اروپا در مورد هولوکاست را بدهد، از نظريه هاي سعيد جليلي است.
6) تئوري حياط خلوت آمريکا و حضور ايران در کشورهاي آمريکاي لاتين مانند ونزوئلا و نيکاراگونه و کوبا، هم براي جلب حامياني با نقاط مشترک بيشتر و هم براي به هراس انداختن آمريکا از نفوذ ايران در آمريکاي لاتين که از فقر بسيار رنج مي برد و کمک هاي مالي ايران به چپ هاي آمريکاي لاتين مي تواند باعث حمايت هاي سياسي آنان در سازمان ملل شود و ايران را از انزواي آمريکا و اروپا دربياورد.
7) در حوزه حقوق بشر و سلاح هاي کشتار جمعي ايران نه تنها محکوم نيست، بلکه مدعي نيز هست، چرا که ايران در هر دو مورد قرباني بوده و هرگز در اين موارد دستي آلوده نداشته است. 8) نرم افزار "جمهوري اسلامي" خود عامل گسترش نفوذ ايران در منطقه است و بايد از اين نرم افزار بخوبي استفاده کرد.
ديدگاههاي سعيد جليلي در حوزه سياست خارجي
ديدگاههاي سعيد جليلي در گفتگو با خبرگزاري فارس بيان شده است. و کليه اظهارات زير از همين مصاحبه نقل شده است.
ايران، عامل صلح در منطقه است
نقشي كه ما در صلح منطقه، عراق و افغانستان داشتيم، نقش ثبات بخش و آرامش بخش بوده است. فرصتهايي كه ما داشتيم، اين گونه نبوده كه شما بگوييد ايران از اين فرصتها در جهت خلاف صلح جهاني حركت كرده، بلكه همه تصديق دارند ايران در جهت پيشبرد صلح جهاني و تحقق آرامش براي همه جهان حركت كرده است.
نرم افزاري به نام جمهوري اسلامي
اهرم قدرت جمهوري اسلامي "نرم افزار" جمهوري اسلامي است. به تعبير سادهتر، تاثيرگذاري معنوي ماست. اين نرم افزار امروز در جهان طرفدار دارد و تاثير خود را به جا گذاشته است ولي آنها نميخواهند اين موضوع را بپذيرند و با موضوعات ديگر فرافكني ميكنند. نرم افزار سياست خارجي كه امروز عامل مزيت نسبي و قدرت ملي ماست خيلي بزرگ و جامع است و سخت افزار بايد با آن متناسب باشد و تا اين سخت افزار به آن مرحله برسد زمانبر و نيازمند كادرسازي، آموزش و تربيت است.
ديپلماسي عمومي
ديپلماسي عمومي يكي از بالهاي ديپلماسي است. آنچه را در عرصه ديپلماسي مطرح ميكنيد بايد به سمع مخاطبان عام و تودهها در سطح جهان برسانيد. حقوق بشر و سلاح هاي کشتار جمعي
منطق سياست خارجي ايران در مورد موضوعاتي كه به عنوان چالش مطرح ميشود منطق قابل دفاعي است. اتفاقاً ما در اين عرصه نه تنها متهم نيستيم، بلكه مدعي هستيم. به عنوان مثال در بحث حقوق بشر، فكر ميكنيم ميتوانيم در اين عرصه مدعي باشيم و به آنها ميگوييم اگر شما در اين بحث واقعاً صادق هستيد، ميتوانيم با همديگر نقاط اشتراك را پيدا كنيم، يا بحث مبازه با سلاحهاي كشتار جمعي هم ميتواند موضوع همكاري باشد، چون ما مدعي مبارزه با اين سلاحها هستيم. ما همچنين مدعي مبارزه با تروريسم هستيم. در كدام كشور بحث حقوق بشر در سياست خارجي آن مثل ايران يك اصل بوده است؟ در گفتوگو با خيلي از غربيها گفتهام شما رفتار يك كشور را در يك طرف بگذاريد و ما نيز رفتار خود را در طرف ديگر ميگذاريم، ببينيم چه كسي در سياست خارجي به حقوق بشر به عنوان يك اصل توجه دارد. ايران چه مشكلات قومي، سياسي، اقتصادي و سرزميني با آفريقاي جنوبي داشت؟ صرفاً به دليل آپارتايد، از صبح پيروزي انقلاب اسلامي روابط خود را با اين كشور قطع كرديم. كدام كشور اين گونه مثل ما رفتار ميكند؟ تنها اين نيست. هزينهاي كه ما در دفاع از حقوق ملت فلسطين ميپردازيم، آيا غير از نگاه اصولي ما به حقوق بشر و دموكراسي است؟ كدام كشور در دنيا وجود دارد كه نگاهش به پديده فلسطين مبتني بر حقوق بشر و دموكراسي باشد؟ در زمان جنگ هشت ساله به دليل شرايط سنگين جنگ و تحريمهاي اعمال شده ارزاق ابتدايي براي مردم كشورمان كوپني شده بود ولي ما در آن شرايط 2 ميليون پناهنده افغاني را پذيرفتيم. كدام كشور چنين ميكند؟ آيا اين غير از نگاه انساني است و اين كه حقوق بشر يك اصل در سياست خارجي ماست؟ هولوکاست
اين چه آزادي بيان است؟ چرا اجازه نميدهيد اين موضوع بررسي شود؟ دو سئوالي كه رئيس جمهور در اين قضيه مطرح كرد كاملا مبتني بر گفتمان حقوق بشر بود. ايشان دو سئوال در بحث هولوكاست مطرح كرد. يكي اين كه هولوكاست در كجا اتفاق افتاد و چرا مردم جاهاي ديگر بايد هزينه آن را بپردازند. اين سئوالي كاملاً منطقي است كه اگر در جايي ميگوييد جنايتي اتفاق افتاده چرا در جاي ديگر و مردم ديگر بايد هزينه آن را بپردازند؟ سئوال دوم اين است كه آيا وقوع يك جنايت ميتواند دليل هولوكاستهاي ديگر باشد؟ كجاي اين سئوال غيرمنطقي است؟ ديپلماسي هسته اي، اعتماد سازي و محروم سازي
موضوع هستهاي ايران، پيچيده نيست. امروز در اين زمينه دو نگراني طرح ميشود؛ يك نگراني را طرف مقابل اظهار ميكند مبني بر اين كه "ما نگران انحراف ايران از فعاليتهاي صلحآميز هستيم." و يك نگراني را ما ابراز ميكنيم در اين خصوص كه "ما نگران ناديده گرفته شدن حق مسلم جمهوري اسلامي طبق معاهده NPT و نه بيشتر از آن هستيم." اگر طرفين ميخواهند در چارچوبي منطقي عمل كنند بايد نگرانيهاي همديگر را رفع كنند. ما به نوبه خود براي رفع نگرانيهاي طرف مقابل اقدامات اعتمادساز انجام دادهايم و الان نوبت آنهاست كه نگراني ما را رفع كنند. ما هيچ وقت ميز مذاكرات را ترك نكرديم، آنها ترك كردند. پيشنهادات و ابتكارهاي مختلفي را مطرح كرديم كه اين موارد همگي نشانگر نگاه مثبت ماست و اين كه نشان دهيم ما با "شفاف سازي" مشكل نداريم بلكه با "محروم سازي" مشكل داريم.
جنوب اروپا به جاي آلمان، فرانسه و انگليس به محض اين كه "زاپاترو" نخستوزير اسپانيا شد، نيروهاي اين كشور را از عراق خارج كرد و رويكرد آنها نيز نسبت به فلسطين واقعبينانهتر شد. در پي انتخاب پرودي در ايتاليا نيز همين رويكرد برگزيده شد. در فضاي كنوني "رپسول" اسپانيا قرارداد سنگين اقتصادي با ايران منعقد ميكند كه اين استفاده بهينه از فرصتهاست.... امروز آقاي پرودي به صراحت عنوان ميكند "ايران امروز نسبت به سالهاي قبل قويتر است." آقاي پرودي در ملاقاتي كه با ايشان داشتم، گفت: "ايران امروز يك قدرت منطقهاي است و از هميشه قدرتمندتر است" و اين بحث را در مصاحبه اعلام كرد. ما توانستهايم با ايتاليا كه امروز داراي اين باور است، فرصتهاي بيشتري ايجاد كنيم. هشت ماه گذشته هيأتهاي مختلفي از كشورمان در سطح وزير خارجه و دبير شوراي عالي امنيت ملي به ايتاليا سفر كردهاند و خود من نيز پيام رئيس جمهور را براي آقاي پرودي بردم، تعاملات خوبي داشتيم و در مورد زمينههاي همكاري صحبت كرديم.
آمريکاي لاتين حياط خلوت آمريکا نيست
ما امروز احساس ميكنيم اين فرصت در آمريكاي لاتين بسيار وجود دارد. دنياي امروز دنياي اين حرفها نيست كه عدهاي منطقهاي را حياط خلوت خود بدانند. دنيا، دنياي كشورهاي مستقل و آزاد است و كشورها در حوزه منافع خود با ديگران تعامل ميكنند. همكاريهاي جنوب - جنوب يكي از رويكردهاي جدي دولت نهم است. ما بايد در عرصه بينالملل به اين موضوع توجه كنيم كه با كدام كشورها داراي نقاط مشترك هستيم كه متناسب با آن فرصت ايجاد ميشود. رويكرد جدي ما در مورد روابط با آمريكاي لاتين رويكرد بسيار خوبي است و يكي از موفقيتهاي ما در سياست خارجي دولت نهم است و امروز نيز شاهديد كه براساس اين رويكرد چه ظرفيتهاي خوبي ايجاد شده است. شايد يكي از نگاههاي غلط و ناقص، برقراري ارتباط با بخش كوچكي از جهان است و اين در حالي است كه دنيا، دنياي بزرگي است و ميتوانيد با نقاط زيادي رابطه برقرار كنيد. به عنوان مثال استقبالي كه از آقاي احمدي نژاد در پايتخت نيكاراگوئه صورت گرفت براي من خيلي جالب بود و مثل سفرهاي استاني ايشان بود.
مشکل ايران و آمريکا
امروز آنچه بين ايران و آمريكا وجود دارد، موضوع امروز نيست. مبتني بر يك سابقه تاريخي است و نميتوانيد به اين سابقه تاريخي توجه نكنيد. از 55 سال پيش تاكنون كه به تاريخ ايران مينگريد مردمي در اين كشور براي ملي شدن نفت در يك ساز و كار دموكراتيك قيام و نفت را ملي كردند. دولت ايالات متحده آمريكا كه بعد از جنگ جهاني دوم آلمان را به بهانه فاشيسم و مبارزه با نازيسم تقسيم كرد. در ايران، عليه مردمي كه براي ملي شدن صنعت نفت اقدام كرده بودند، دست به كودتاي نظامي زد و پس از آن رژيمي ديكتاتور را 25 سال بر اين ملت حاكم و بيشترين حمايتها را از اين ديكتاتور به عمل آورد و بيشترين روابط را با آن برقرار كرد. اين كه شاه يك ديكتاتور بود و در ايران هيچ نهاد مدني و دموكراسي وجود نداشت و شاه با آمريكا داراي روابط بسيار تنگاتنگ بود و تا آخرين روز از حمايت آمريكا برخوردار بود، نيز قابل انكار نيست. مردم ايران انقلاب كردند و اين ديكتاتور را سرنگون كردند. آيا آمريكاييها رفتارشان را كنار گذاشتند؟ خير....اگر كسي به دنبال بهانه است مشكل خودش است و بايد آن را حل كند. كساني كه در اين كشور كودتاي نظامي انجام داده و سالها از رژيم ديكتاتور شاه حمايت كردند، بايد اعتماد ملت ما را جلب كنند. حركت ما در سياست خارجي مستقل است؛ ما در انتظار آمريكا نيستيم. بحثي كه ما مطرح ميكنيم اين است كه آمريكا كه از چند هزار كيلومتر آمده در عراق چه كار ميكند؟ ما همسايه عراق هستيم و تنها كشور منطقه بوديم كه از روند دموكراتيك و دولت سازي، تدوين قانون اساسي، مجمع ملي و دولت ملي در عراق حمايت كرديم و ظرفيت خود را به كار گرفته و براي شكل گيري اين كارها تشويق كرديم. كدام كشور چنين كرد؟ ما براي خوشامد آمريكا چنين نكرديم، زيرا نگاه اصولي ما چنين است. به هر حال مردم آمريكا در انتخابات اخير نشان دادند كه از اين رويكرد راضي نيستند و در واقع يك «نه» بزرگ به آقاي بوش بود. ولي بايد ديد آقاي بوش چقدر درس گرفته است. مردم آمريكا نشان دادند كه از افزايش نيروها در عراق راضي و خوشحال نيستند. كنگره نيز با اين رويكرد موافق نيست ولي اين كه دولت بوش و هيئت حاكمه آمريكا چگونه عمل ميكند، بايد ديد.
No comments:
Post a Comment