Monday, October 22, 2007

کسي که مقابل سولانا خواهد نشست

کسي که مقابل سولانا خواهد نشست
درباره سعيد جليلي - سه شنبه 1 آبان 1386 [2007.10.23]
مازيار رادمنش
پس از آن که اعلام شد ولاديمير پوتين در ملاقاتي با آيت الله خامنه اي به او پيامي داده است، علي لاريجاني در ‏يک گفتگوي مطبوعاتي دريافت يک پيام در مورد مسائل هسته اي را از سوي پوتين تائيد کرد، در حالي که ‏احمدي نژاد در يک مصاحبه مطبوعاتي که با فاصله اي نه چندان صورت گرفت، اعلام کرد، پيام هسته اي از ‏سوي پوتين به ايران نرسيده است. دو روز بعد، در حالي که خبر ديدار لاريجاني با سولانا از مدتها قبل داده شده ‏بود، غلامحسين الهام، سخنگوي دولت احمدي نژاد خبر پذيرفتن استعفاي علي لاريجاني را اعلام کرد. غلامحسين ‏الهام در پاسخ به اين سووال که آيا سعيد جليلي جايگزين لاريجاني خواهد شد، اين خبر را تائيد کرد و احمدي نژاد ‏بلافاصله حکم سعيد جليلي، معاون اروپا و آمريکاي وزارت خارجه را صادر کرد. محمد جواد باهنر يک روز ‏پس از اعلام خبر اين استعفا گفت که به دليل اختلافات فراوان ميان رئيس جمهور و لاريجاني ادامه اين همکاري ‏ممکن نبود. از طرف ديگر الهام اعلام کرد که ديدار سولانا و لاريجاني لغو نشده است، اما در اين ديدار سعيد ‏جليلي نيز حضور خواهد داشت. پيش از اين سه بار در سفر لاريجاني به بغداد ميان اظهارات لاريجاني و احمدي ‏نژاد تناقض ديده مي شد. احمدي نژاد در نماز جمعه تلويحا لاريجاني را متهم کرد که با ضعف مذاکره مي کند و ‏يک بار هم اعلام کرد که تنها سخنگوي حکومت در مورد انرژي هسته اي خود اوست. به اين ترتيب علي ‏لاريجاني، به عنوان نماينده رهبري در شوراي عالي امنيت ملي از دولت خارج شد و سعيد جليلي، دوست و ‏همفکر قديمي احمدي نژاد که گفته مي شود، از مبتکران نظرات رئيس جمهور در حوزه مسائل بين المللي است، ‏جاي او را گرفت. ‏
‎‎سعيد جليلي کيست؟‎ ‎
سعيد جليلي متولد ‏‎1344‎‏ در شهر مشهد است. او در سنين نوجواني در جنگ شرکت کرده و در عمليات کربلاي ‏پنج پاي راست خود را از دست داده است. وي داراي درجه دکتراي علوم سياسي از دانشگاه امام صادق است. ‏رساله دکتري اش را با عنوان "انديشه سياسي در قرآن" نوشته است. پرفسور حميد مولانا، بر رساله دکتري سعيد ‏جليلي مقدمه نوشت و کار او را ستود. حميد مولانا رئيس روابط بين الملل دانشگاه آمريکن در واشنگتن و موسس ‏رشته ارتباطات بين الملل و بخش مطالعات عالي اين بخش است. سعيد جليلي در سال 1368 و در سن 24 سالگي ‏به عنوان يکي از نيروهاي حزب الله به وزارت خارجه رفت و بعد از گذراندن يک دوره دو ساله رياست "اداره ‏بازرسي وزارت خارجه" را برعهده گرفت. جليلي در سال 1368 وابسته سياسي، در سال 1370 رئيس اداره ‏بازرسي، در سال 1371 دبير سوم سياسي، در سال 1373 دبير دوم، در سال 1374 دبير اول و در سال 1376 ‏رايزن سوم وزارت خارجه بود. سعيد جليلي تا پيش از دوم خرداد از کارکنان وزارت خارجه بود، و مدتي نيز به ‏اداره آمريکاي شمالي و مرکزي وزارت خارجه منتقل شد، جايي که رهبري کشور و نيروهاي محافظه کار روي ‏آن حساسيت داشتند و بخصوص از طرق مختلف فعاليت هاي گروه صادق خرازي، ظريف و ديگران را که به ‏عنوان باند نيويورک نيز خوانده مي شد، کنترل مي کردند. او در سال 1377 رايزن دوم شد. اما با اوج گيري ‏اختلافات در وزارت خارجه و تمرکز برخي نيروها در دفتر رهبري از وزارت خارجه کنار رفت و از سال ‏‏13790 مديريت بررسي هاي جاري دفتر رهبري را بر عهده گرفت. ‏
‎‎نظريه پرداز ديپلماسي انقلابي‎‎
پس از روي کار آمدن احمدي نژاد، وي تمايل داشت سياست خارجي را کاملا تغيير دهد. سعيد جليلي يکي از ‏مردان گروه احمدي نژاد شد که پس از روي کار آمدن او، به عنوان مشاور رئيس جمهور در سال 1383 منصوب ‏شد. پس از روي کار آمدن احمدي نژاد، وي مي خواست جليلي را به عنوان وزير خارجه خودش منصوب کند، اما ‏به اين دليل که انتخاب اين وزارتخانه با نظر رهبري بود، نتيجه مشاوره رهبري و لاريجاني به انتخاب متکي ‏انجاميد، پس از آن بود که سعيد جليلي که در وزارت خارجه محبوبيتي نداشت و بشدت منزوي بود، با نظر رئيس ‏جمهور اهميت بيشتري يافته و در سال 1384 به عنوان معاون اروپا و آمريکاي وزارت خارجه منصوب شد. او ‏همزمان با فعاليتش در وزارت خارجه به فعاليت تدريس در دانشگاه ادامه داد. اگر چه جليلي در مصاحبه اي ‏طولاني با خبرگزاري فارس گفته است که مرد اول سياست خارجي احمدي نژاد نيست، بلکه فقط يک دوست ‏قديمي است، اما به نظر مي رسد بسياري از آنچه به عنوان ابتکارات احمدي نژاد در حوزه سياست خارجي گفته ‏مي شود، حاصل ارتباطات تنگاتنگ جوان 42 ساله منزوي وزارت خارجه با رئيس جمهور جديد باشد. برخي از ‏ديدگاههاي جليلي که در طرح هاي سياست خارجي احمدي نژاد آمده است، چنين است:‏
‏1) موضع تهاجمي در مورد انرژي هسته اي و اينکه توليد انرژي هسته اي حق مسلم ايران است و ايران به هيچ ‏قيمت نبايد از اين حق مسلم صرف نظر کند. انرژي هسته اي بايد از طريق آژانس اتمي دنبال شود و از سياسي ‏شدن آن بايد جلوگيري کرد.‏
‏2) در سياست خارجي بايد به جاي پاسخگويي به سووال هاي کشورهاي غربي از آنها بايد سووال کرد.‏
‏3) به جاي نزديک شدن به کشورهاي اروپاي مرکزي بايد به سراغ کشورهاي جنوب اروپا مانند اسپانيا، ايتاليا و ‏سوئيس رفت و بايد روي فرصت هاي بيشتر با اين کشورها همکاري کرد. در عوض بايد با کشورهاي قدرتمند ‏اروپايي مانند انگلستان، فرانسه و آلمان که ايران بطور سنتي با آنها رابطه دارد، رابطه را محدود کرد.‏
‏4) نوشتن نامه براي رئيس جمهور آمريکا، آلمان، پاپ و بسياري از دولتمردان و رهبران جهان از ابتکارات وي ‏بوده و گفته مي شود که کار نوشتن آنها هم توسط سعيد جليلي انجام گرفته است.‏
‏5) ايجاد موضوع جديدي در عرصه سياست خارجي براي جلب حمايت دنياي اسلام، مانند هولوکاست و انکار آن ‏و طرح اين سووال که چرا بايد خاورميانه تاوان اشتباه اروپا در مورد هولوکاست را بدهد، از نظريه هاي سعيد ‏جليلي است. ‏
‏6) تئوري حياط خلوت آمريکا و حضور ايران در کشورهاي آمريکاي لاتين مانند ونزوئلا و نيکاراگونه و کوبا، ‏هم براي جلب حامياني با نقاط مشترک بيشتر و هم براي به هراس انداختن آمريکا از نفوذ ايران در آمريکاي لاتين ‏که از فقر بسيار رنج مي برد و کمک هاي مالي ايران به چپ هاي آمريکاي لاتين مي تواند باعث حمايت هاي ‏سياسي آنان در سازمان ملل شود و ايران را از انزواي آمريکا و اروپا دربياورد.‏
‏7) در حوزه حقوق بشر و سلاح هاي کشتار جمعي ايران نه تنها محکوم نيست، بلکه مدعي نيز هست، چرا که ‏ايران در هر دو مورد قرباني بوده و هرگز در اين موارد دستي آلوده نداشته است.‏‏ ‏8) نرم افزار "جمهوري اسلامي" خود عامل گسترش نفوذ ايران در منطقه است و بايد از اين نرم افزار بخوبي ‏استفاده کرد.‏
‎‎ديدگاههاي سعيد جليلي در حوزه سياست خارجي‎‎
ديدگاههاي سعيد جليلي در گفتگو با خبرگزاري فارس بيان شده است. و کليه اظهارات زير از همين مصاحبه نقل ‏شده است.‏
‎‎ايران، عامل صلح در منطقه است‎‎
نقشي كه ما در صلح منطقه، عراق و افغانستان داشتيم، نقش ثبات بخش و آرامش بخش بوده است. فرصت‌هايي ‏كه ما داشتيم، اين گونه نبوده كه شما بگوييد ايران از اين فرصت‌ها در جهت خلاف صلح جهاني حركت كرده، ‏بلكه همه تصديق دارند ايران در جهت پيشبرد صلح جهاني و تحقق آرامش براي همه جهان حركت كرده است.
‎‎نرم افزاري به نام جمهوري اسلامي‎‎
اهرم قدرت جمهوري اسلامي "نرم افزار" جمهوري اسلامي است. به تعبير ساده‌تر، تاثيرگذاري معنوي ماست. ‏اين نرم افزار امروز در جهان طرفدار دارد و تاثير خود را به جا گذاشته است ولي آنها نمي‌خواهند اين موضوع ‏را بپذيرند و با موضوعات ديگر فرافكني مي‌كنند. نرم افزار سياست خارجي كه امروز عامل مزيت نسبي و ‏قدرت ملي ماست خيلي بزرگ و جامع است و سخت افزار بايد با آن متناسب باشد و تا اين سخت افزار به آن ‏مرحله برسد زمان‌بر و نيازمند كادرسازي، آموزش و تربيت است. ‏
‎‎ديپلماسي عمومي‎‎
ديپلماسي عمومي يكي از بال‌هاي ديپلماسي است. آنچه را در عرصه ديپلماسي مطرح‌ مي‌كنيد بايد به سمع ‏مخاطبان عام و توده‌ها در سطح جهان برسانيد. ‏‏ ‎‎حقوق بشر و سلاح هاي کشتار جمعي‎‎
منطق سياست خارجي ايران در مورد موضوعاتي كه به عنوان چالش مطرح مي‌شود منطق قابل دفاعي است. ‏اتفاقاً ما در اين عرصه نه تنها متهم نيستيم، بلكه مدعي هستيم. به عنوان مثال در بحث حقوق بشر، فكر مي‌كنيم ‏مي‌توانيم در اين عرصه مدعي باشيم و به آنها مي‌گوييم اگر شما در اين بحث واقعاً صادق هستيد، مي‌توانيم با ‏همديگر نقاط اشتراك را پيدا كنيم، يا بحث مبازه با سلاح‌هاي كشتار جمعي هم مي‌تواند موضوع همكاري باشد، ‏چون ما مدعي مبارزه با اين سلاح‌ها هستيم. ما همچنين مدعي مبارزه با تروريسم هستيم. در كدام كشور بحث ‏حقوق بشر در سياست خارجي آن مثل ايران يك اصل بوده است؟ در گفت‌وگو با خيلي از غربي‌ها گفته‌ام شما ‏رفتار يك كشور را در يك طرف بگذاريد و ما نيز رفتار خود را در طرف ديگر مي‌گذاريم، ببينيم چه كسي در ‏سياست خارجي به حقوق بشر به عنوان يك اصل توجه دارد. ايران چه مشكلات قومي، سياسي، اقتصادي و ‏سرزميني با آفريقاي جنوبي داشت؟ صرفاً به دليل آپارتايد، از صبح پيروزي انقلاب اسلامي روابط خود را با اين ‏كشور قطع كرديم. كدام كشور اين گونه مثل ما رفتار مي‌كند؟ تنها اين نيست. هزينه‌اي كه ما در دفاع از حقوق ‏ملت فلسطين مي‌پردازيم، آيا غير از نگاه اصولي ما به حقوق بشر و دموكراسي است؟ كدام كشور در دنيا وجود ‏دارد كه نگاهش به پديده فلسطين مبتني بر حقوق بشر و دموكراسي باشد؟ در زمان جنگ هشت ساله به دليل ‏شرايط سنگين جنگ و تحريم‌هاي اعمال شده ارزاق ابتدايي براي مردم كشورمان كوپني شده بود ولي ما در آن ‏شرايط 2 ميليون پناهنده افغاني را پذيرفتيم. كدام كشور چنين مي‌كند؟ آيا اين غير از نگاه انساني است و اين كه ‏حقوق بشر يك اصل در سياست خارجي ماست؟ ‏‏ ‎‎هولوکاست‎‎
اين چه آزادي بيان است؟ چرا اجازه نمي‌دهيد اين موضوع بررسي شود؟ دو سئوالي كه رئيس جمهور در اين ‏قضيه مطرح كرد كاملا مبتني بر گفتمان حقوق بشر بود. ايشان دو سئوال در بحث هولوكاست مطرح كرد. يكي ‏اين كه هولوكاست در كجا اتفاق افتاد و چرا مردم جاهاي ديگر بايد هزينه آن را بپردازند. اين سئوالي كاملاً ‏منطقي است كه اگر در جايي مي‌گوييد جنايتي اتفاق افتاده چرا در جاي ديگر و مردم ديگر بايد هزينه آن را ‏بپردازند؟ سئوال دوم اين است كه آيا وقوع يك جنايت مي‌تواند دليل هولوكاست‌هاي ديگر باشد؟ كجاي اين سئوال ‏غيرمنطقي است؟ ‏‏ ‎‎ديپلماسي هسته اي، اعتماد سازي و محروم سازي‎‎
موضوع هسته‌اي ايران، پيچيده نيست. امروز در اين زمينه دو نگراني طرح مي‌شود؛ يك نگراني را طرف مقابل ‏اظهار مي‌كند مبني بر اين كه "ما نگران انحراف ايران از فعاليت‌هاي صلح‌آميز هستيم." و يك نگراني را ما ابراز ‏مي‌كنيم در اين خصوص كه "ما نگران ناديده گرفته شدن حق مسلم جمهوري اسلامي طبق معاهده ‏NPT‏ و نه ‏بيشتر از آن هستيم." اگر طرفين مي‌خواهند در چارچوبي منطقي عمل كنند بايد نگراني‌هاي همديگر را رفع كنند. ‏ما به نوبه خود براي رفع نگراني‌هاي طرف مقابل اقدامات اعتمادساز انجام داده‌ايم و الان نوبت آنهاست كه ‏نگراني ما را رفع كنند. ما هيچ وقت ميز مذاكرات را ترك نكرديم، آنها ترك كردند. پيشنهادات و ابتكارهاي ‏مختلفي را مطرح كرديم كه اين موارد همگي نشانگر نگاه مثبت ماست و اين كه نشان دهيم ما با "شفاف سازي" ‏مشكل نداريم بلكه با "محروم سازي" مشكل داريم. ‏
‎‎جنوب اروپا به جاي آلمان، فرانسه و انگليس‎‎‏ به محض اين كه "زاپاترو" نخست‌وزير اسپانيا شد، نيروهاي اين كشور را از عراق خارج كرد و رويكرد آنها ‏نيز نسبت به فلسطين واقع‌بينانه‌تر شد. در پي انتخاب پرودي در ايتاليا نيز همين‌ رويكرد برگزيده شد. در فضاي ‏كنوني "رپسول" اسپانيا قرارداد سنگين اقتصادي با ايران منعقد مي‌كند كه اين استفاده بهينه از فرصت‌هاست.... ‏امروز آقاي پرودي به صراحت عنوان مي‌كند "ايران امروز نسبت به سال‌هاي قبل قوي‌تر است." آقاي پرودي در ‏ملاقاتي كه با ايشان داشتم، گفت: "ايران امروز يك قدرت منطقه‌اي است و از هميشه قدرتمندتر است" و اين بحث ‏را در مصاحبه اعلام كرد. ما توانسته‌ايم با ايتاليا كه امروز داراي اين باور است، فرصت‌هاي بيشتري ايجاد كنيم. ‏هشت ماه گذشته هيأت‌هاي مختلفي از كشورمان در سطح وزير خارجه و دبير شوراي عالي امنيت ملي به ايتاليا ‏سفر كرده‌اند و خود من نيز پيام رئيس جمهور را براي آقاي پرودي بردم، تعاملات خوبي داشتيم و در مورد ‏زمينه‌هاي همكاري صحبت كرديم. ‏
‎‎آمريکاي لاتين حياط خلوت آمريکا نيست‎‎
ما امروز احساس مي‌كنيم اين فرصت در آمريكاي لاتين بسيار وجود دارد. دنياي امروز دنياي اين حرف‌ها نيست ‏كه عده‌اي منطقه‌اي را حياط خلوت خود بدانند. دنيا، دنياي كشورهاي مستقل و آزاد است و كشورها در حوزه ‏منافع خود با ديگران تعامل مي‌كنند. همكاري‌هاي جنوب - جنوب يكي از رويكردهاي جدي دولت نهم است. ما بايد ‏در عرصه بين‌الملل به اين موضوع توجه كنيم كه با كدام كشورها داراي نقاط مشترك هستيم كه متناسب با آن ‏فرصت ايجاد مي‌شود. رويكرد جدي ما در مورد روابط با آمريكاي لاتين رويكرد بسيار خوبي است و يكي از ‏موفقيت‌هاي ما در سياست خارجي دولت نهم است و امروز نيز شاهديد كه براساس اين رويكرد چه ظرفيت‌هاي ‏خوبي ايجاد شده است. شايد يكي از نگاه‌هاي غلط و ناقص، برقراري ارتباط با بخش كوچكي از جهان است و اين ‏در حالي است كه دنيا، دنياي بزرگي است و مي‌توانيد با نقاط زيادي رابطه برقرار كنيد. به عنوان مثال استقبالي ‏كه از آقاي احمدي نژاد در پايتخت نيكاراگوئه صورت گرفت براي من خيلي جالب بود و مثل سفرهاي استاني ‏ايشان بود. ‏
‎‎مشکل ايران و آمريکا‎‎
امروز آنچه بين ايران و آمريكا وجود دارد، موضوع امروز نيست. مبتني بر يك سابقه تاريخي است و نمي‌توانيد ‏به اين سابقه تاريخي توجه نكنيد. از 55 سال پيش تاكنون كه به تاريخ ايران مي‌نگريد مردمي در اين كشور براي ‏ملي شدن نفت در يك ساز و كار دموكراتيك قيام و نفت را ملي كردند. دولت ايالات متحده آمريكا كه بعد از جنگ ‏جهاني دوم آلمان را به بهانه فاشيسم و مبارزه با نازيسم تقسيم كرد. در ايران، عليه مردمي كه براي ملي شدن ‏صنعت نفت اقدام كرده بودند، دست به كودتاي نظامي زد و پس از آن رژيمي ديكتاتور را 25 سال بر اين ملت ‏حاكم و بيشترين حمايت‌ها را از اين ديكتاتور به عمل آورد و بيشترين روابط را با آن برقرار كرد. اين كه شاه يك ‏ديكتاتور بود و در ايران هيچ نهاد مدني و دموكراسي وجود نداشت و شاه با آمريكا داراي روابط بسيار تنگاتنگ ‏بود و تا آخرين روز از حمايت آمريكا برخوردار بود، نيز قابل انكار نيست. مردم ايران انقلاب كردند و اين ‏ديكتاتور را سرنگون كردند. آيا آمريكايي‌ها رفتارشان را كنار گذاشتند؟ خير....اگر كسي به دنبال بهانه است ‏مشكل خودش است و بايد آن را حل كند. كساني كه در اين كشور كودتاي نظامي انجام داده و سال‌ها از رژيم ‏ديكتاتور شاه حمايت كردند، بايد اعتماد ملت ما را جلب كنند. حركت ما در سياست خارجي مستقل است؛ ما در ‏انتظار آمريكا نيستيم. بحثي كه ما مطرح مي‌كنيم اين است كه آمريكا كه از چند هزار كيلومتر آمده در عراق چه ‏كار مي‌كند؟ ما همسايه عراق هستيم و تنها كشور منطقه بوديم كه از روند دموكراتيك و دولت سازي، تدوين قانون ‏اساسي، مجمع ملي و دولت ملي در عراق حمايت كرديم و ظرفيت خود را به كار گرفته و براي شكل گيري اين ‏كارها تشويق كرديم. كدام كشور چنين كرد؟ ما براي خوشامد آمريكا چنين نكرديم، زيرا نگاه اصولي ما چنين ‏است. به هر حال مردم آمريكا در انتخابات اخير نشان دادند كه از اين رويكرد راضي نيستند و در واقع يك «نه» ‏بزرگ به آقاي بوش بود. ولي بايد ديد آقاي بوش چقدر درس گرفته است. مردم آمريكا نشان دادند كه از افزايش ‏نيروها در عراق راضي و خوشحال نيستند. كنگره نيز با اين رويكرد موافق نيست ولي اين كه دولت بوش و ‏هيئت حاكمه آمريكا چگونه عمل مي‌كند، بايد ديد
.

No comments: