شاید پوتين حامل پيامي بوده
گفت وگو با صادق زيبا کلام -
گفت وگو با صادق زيبا کلام -
چهارشنبه 25 مهر 1386 [2007.10.17]
اميد معماريانo.memarian@roozonline.com
صادق زيبا کلام استاد علوم سياسي دانشگاه تهران درگفت وگويي با روز به ويژگي هاي سفر ولاديميرپوتين رييس جمهوري روسيه به تهران پرداخته است. اين استاد دانشگاه معتقد است ايران به دليل وضعيت پرونده هسته اي که با آن دست وپنجه نرم مي کند درموقعيت آسيب پذيري است که مجبوربه عقب نشيني هايي دربرابرقدرت هاي ديگر ازجمله روسيه است. به گفته وي همچنان ممکن است پوتين حامل پيامي جدي براي مسئولان جمهوري اسلامي باشد، شبيه پيامي که قبل از حمله آمريکا به عراق براي صدام حسين برده شد. ازسوي ديگر، درحالي که برخي درتهران معتقدند ممکن است سفررييس جمهوري روسيه به ايران راه اندازي نيروگاه بوشهر را نيزتسهيل کند، زيباکلام خلاف آن را انتظار دارد: "باکمال تاسف روسها تا زماني که چراغ سبز را از آمريکايي ها براي راه اندازي نيروگاه بوشهر دريافت نکنند اين نيروگاه راه اندازي نخواهد شد." گفت وگوي روزبا دکتر صادق زيبا کلام تحليلگرمسائل سياسي درتهران مي خوانيد:
به نظرشما مجموعه چه شرايطي آقاي پوتين را به عنوان بلند پايه ترين مقام روسي به تهران کشانده است؟ چه ويژگي مهمي دارد اين سفر؟ من فکر مي کنم بخشي ازدلايل برمي گردد به شخصيت خود آقاي پوتين. بايد اين موضوع را هم درنظر داشته باشيم که بعد ازاستالين به اين سو، ما شخصيتي مانند آقاي پوتين که جوان وديناميک باشد وخواسته باشد که تاثيرگذارباشد، نداشته ايم. از ديناميک ترين شخصيت هايي که بوده اند مي توان خروشچف را مثال زد در زمان شوروي سابق. بعد ازفروپايشي شوروي سابق ماکمتر شخصيتي مانند پوتين داشته ايم. يلتسين مشغوليت زيادي با مسائل داخلي داشت و ازعمر روسيه هم چندان نمي گذشت. درواقع مسکو ازاستالين به اين سو کمتر رهبري به خودش ديده که اينقدرمتحرک وتاثيرگذاربوده وبه نحوي داراي کاريزما باشد. پوتين کارها وموضع گيري هاي ديگري هم داشته که کمتر دررهبران ديگر روسيه شاهد بوده ايم ازجمله موضع گيري هايي که عليه غرب و به خصوص آمريکا داشته است. روانشناسي شخصيتي پوتين دلايل ديگر برمي گردد به شرايطي که هر دوکشور دروضعيت بين المللي دارند. هردوکشورسخت درمبارزه با هژموني آمريکا هستند، ايران به يک شکل وروسيه به شکل ديگري. همان طور که مي دانيد قبل ازاينکه روسيه تصميم بگيردکه درنشست کشورهاي درياي خزرشرکت کند با آمريکايي ها درخصوص کنترل تسليحات استراتژيک عملا با بن بست مواجه شد.
علاوه برويژگي هاي شخصيتي وي، به نظر مي رسد مقطعي که درآن هستيم درتاريخ روابط ايران و روسيه کم نظير است. ازاين جهت که دولت تهران نيازبسيارشديدي به پشتيباني روسيه در عرصه بين المللي وهمچنين تکميل پروژه حيثيتي بوشهر دارد. درست است. با کمال تاسف بايد بگويم ما دربرنامه هسته اي خودمان را دروضعيتي قرارداده ايم که مقدار زيادي اگر نگفته باشيم که آسيب پذيرهستيم دست کم مجبورهستيم به يک سري کوتاه آمدن ها، کرنش ها وعقب نشيني هايي دربرابرقدرت هاي ديگر که عمده ترينش روسيه باشند تن بدهيم و اين برمي گردد به خاطر وضعيتي که ما سرمساله هسته اي براي خود به وجود آورده ايم. آنقدربراي ما مهم است که موضع گيري روسيه درجريان پرونده هسته اي به نفع ما باشد که سابقه نداشته است. درشوراي حکام و مهمتر درشوراي امنيت نيز ما به همين ترتيب خود را به به روسيه دريک مرتبه ودرمرتبه هاي بعدي به چين وبعد هند وابسته کرده ايم. اگر مساله هسته اي نبود ما خيلي قرص تر، محکم تر واستوارتر مي توانستيم درمقابل از منافع ملي مان دفاع کنيم، همچنان که دربرابرسايرقدرت مي ايستيم وازمنافعمان دفاع مي کنيم. به عنوان مثال همين نيروگاه بوشهررا نگاه کنيد که چگونه روسها به ما اجحاف مي کنند. طي مدت ده سال نيروگاه بوشهر هنوزمورد بهره برداري کامل قرارنگرفته وبه اشکال مختلف روسها راه اندازي نيروگاه را به تاخير انداخته اند. بماند که دراين مدت بابت راه اندازي نيروگاه بوشهر ميلياردها دلارما را تلکه کرده اند. تلکه اينجا واقعا لغت شايسته اي است که به کار برده شود.
علي رغم چنين نيازي به روسيه، اين بحث همواره مطرح بوده است که اين کشوربا توجه به منافع استراتژيک گسترده اي که در ارتباط با کشورهاي غربي وآمريکا دارد، اساسا به سمتي نخواهد رفت که ايران قبل ازمشخص کردن تکليف پرونده هسته اي، راکتورهاي هسته ايي خودرا راه اندازي کند وهمه ماجرا تنها يک بازي است. برخي ناظران معتقدند اتفاقي که مي افتد اين است که يک ماراتني رابا ايران شروع کرده اند ومقامات ايراني به دليل حيثيتي شدن ماجراي راه اندازي بوشهر وارد اين بازي و جوانبش شده اند. بازي اي که به نظر مي رسد طرف ايراني هيچ شانسي براي برد نداشته باشد. متاسفانه بايد بگويم درست است. باکمال تاسف روسها تا زماني که چراغ سبز را از آمريکايي ها براي راه اندازي نيروگاه بوشهر دريافت نکنند اين نيروگاه راه اندازي نخواهد شد و روزي که ما چراغ سبز را از آمريکا ويا آژانس دريافت کنيم مي شود گفت که روسها به صورت جدي به فکر راه اندازي نيروگاه خواهند بود. تا قبل ازآن به هيچ وجه امکانش نيست که روسها درمقابل آمريکا بيايند و ايران را که به هرحال منافعش براي روسيه محدود ومشخص است انتخاب کند و خشم وکينه آمريکايي ها رابخرند. براي چه اساسا روسها بايدبين تهران و واشينگتن تهران را انتخاب کنند؟ درست است که روسها با ما سري از هم سوا دارند وبه لحاظ نظامي وتجاري پيوندهاي گسترده ايي با انها داريم ولي کافي است توجه کنيد حجم کمک هاي بلاعوضي که روسيه به تنهايي از اتحاديه اروپا دريافت مي کند درسال چقدراست؟ محال ممکن است به خاطر منافعي که با ايران دارد بيايد منافع خودش با اتحاديه اروپا وغرب وآمريکا را دچار مشکل کند.
در ميان برخي مقامات ايراني تصوري وجود دارد که روسيه شريک هميشگي براي ايران خواهد بود. ولي وقتي از دسامبرگذشته تاکنون به صورت روند به رابطه دوکشور نگاه مي کنيم مشاهده مي کنيم که درچند مرحله آمريکا براي تحريم ايران خيزبرداشته و بعد کشورهاي ديگر مخالفت کرده اند. سپس به ايران مهلت داده شده وبعد ازآن تحريم تصويب شده ومي بينيم که امضاي روسيه وچين هم درهر دونوبت زير قعطنامه به چشم مي خورد. الان هم درچنين شرايطي به سر مي بريم. آيا اين اميدواقع بينانه اي است که فکر کنيم در پايان مهلتي که تا نيمه ماه نوامبربه پايان خواهد رسيد بارديگر درصورت امتناع ايران ازاجابت خواست هاي شوراي امنيت، روسيه وحتي چين امضاي خودرا پاي قطعنامه سختگيرانه تحريم سوم نمي زنند؟ اگر اطلاعات واخبار وگزارش هايي که ايران بايد ظرف چند هفته آينده آماده کند وبه آقاي البرادعي بدهد، يعني اينکه توافق شده بود ايران ظرف دويا سه ماه في الواقع پاسخ بدهد به اتهامات ومسائلي که ظرف چند سال گذشته براي آژانس مطرح بوده است، فکر نمي کنم. به نظرمن بايد منتظر باشيم و ببينيم که واکنش ونظر آژانس درقبال گزارش چه خواهد بود. اگر آژانس اين گزارش را مثبت تلقي کند کار براي واشنگتن مقداري درشوراي امنيت مشکل خواهد شد. اما اگر آقاي البرادعي بگويد که هنوز خيلي ازمسائل درمورد پرونده ايران بي پاسخ مانده، آنوقت فکر مي کنم که بندهايي که درقطعنامه سوم عليه ايران خواهد آمد به مراتب از دوقطعنامه پيشين شدادتر خواهد بود وروسيه وچين هم با آمريکا هم همراهي خواهند کرد. چرا که مي توانند بگويند که ببينيد که آژانس هم عليه شما موضع گيري کرده است و ما مي توانستيم به شما کمک کنيم مشروط براينکه آژانس با شما همراه مي بود.
آيا جواب سوال هاي آژانس بين المللي انرژي اتمي را مهياکردن، باعث خواهد شد شوراي امنيت ازاينکه ايران درخواست موکد وچند باره اش درخصوص تعليق غني سازي اورانيوم را ناديده بگيرد؟ ببينيد، تعليق غني سازي چيزي است که درآن قدرت مانور براي ايران وجود دارد. ايران مي تواند بگويد که من غني سازي را درچارچوب توافقات "ان پي تي" انجام مي دهم وشاهدم هم آقاي البرادعي هستش. درست است که ايران دوبارخواست شوراي امنيت را اجابت نکرده است، اما ايران حداقل يک دفاعي خواهد داشت واينکه فعاليت هاي من درچارچوب آژانس بوده است. ممکن است شوراي امنيت اين رانپذيرد وشوراي امنيت بگويد که ما آژانس را هم قبول نداريم وخواست ها ما به جاي خودش باقي است. اما عرض بنده اين است که اگر گزارش آژانس هم منفي باشد عملا بايد فاتحه شانس ايران را خواند.
قبل ازسفرآقاي پوتين به ايران کاندوليزارايس وزيرامورخارجه و رابرت گيتس وزيردفاع آمريکا به مسکو سفرکردند. آيا ممکن است آقاي پوتين حامل پيامي ازسوي آمريکا براي ايران باشد؟ امکان دارد. ممکن است که آقاي پوتين حامل پيام بسيارجدي براي تهران باشد که اين آخرين فرصت براي ايران است. همان طور که روسها متاسفانه خبر بد را براي صدام بردند که اين آخرين فرصت هست وآمريکايي ها جدي هستند، ممکن است که روسها از سوي آمريکايي ها چنين پيامي رابراي ايران ببرند که جورج بوش بسيارجدي هست برسر اينکه تا قبل از انتخابات رياست جمهوري امريکا ضرب شستي به ايران نشان بدهد. حتي اگر زدن اهداف مشخصي درايران جدي نباشد، ممکن است قعطنامه سوم بسيار سخت وجدي باشد و ممکن پوتين به ايران بگويد که شما نمي توانيد روي چين وما زياد حساب کنيد که مثلا وقتي اين قعطنامه درشوراي امنيت مطرح شود روسيه وتو کند.
آيا ممکن است به خاطر اين شرايطي بحراني که وجود دارد رهبرقدرتمند روسيه درتهران با چک سفيد امضاي مسئولان ايراني مواجه شود؟ يعني از فرط اضطرار در بخشيدن آنچه روسيه به آن علاقه مند است دست ودلباري کنند؟ من فکر نمي کنم چک سفيد دراختيارروسيه بگذارند. چرا که رابط هاي قابل اطمينان تري نسبت به روسيه وجود دارند مانند اتحاديه اروپا و يا عربستان. ايران حتي اعتماد بيشتري به مقامات عربستاني دارد تا مقامات روسي. به علاوه کانال عراق وجود دارد و ايران طريق دولت نوري المالکي مي تواند عمل کند. مسکو کانال مناسبي براي انتقال پيام نيست چرا که خودش ذي نفع است. اما آنچه که هست اين است ممکن است صرفا به ايران پيام هايي بدهد که ما ممکن است موضوع را مورد بررسي قرار دهيم.
منظورم باج هايي اقتصادي و منطقه اي بود. براي مثال امتيازاتي دردرياي خزر…با توجه به اينکه طي دهه گذشته ايران با توجه به مجموع سياست هايي که دراين زمينه اعمال شده به نظر مي رسد ايران يکي ازمغبون ترين کشورهاي حاشيه درياي خزز بوده است. متاسفانه اين احتمال وجود دارد که ما به خاطر بحراني که درخصوص بحث هسته اي خودمان را گرفتارآن کرده ايم، به منافع خودمان را دردرياي خزز چوب حراج بزنيم. به تعبير ديگر متاسفانه ممکن است منافع ما دردرياي خزر بلا گردان مساله هسته اي بشود. آنچه مسلم است، حداکثر امتيازي که مي توانيم به روس ها بدهيم دردرياي خزز است.
اميد معماريانo.memarian@roozonline.com
صادق زيبا کلام استاد علوم سياسي دانشگاه تهران درگفت وگويي با روز به ويژگي هاي سفر ولاديميرپوتين رييس جمهوري روسيه به تهران پرداخته است. اين استاد دانشگاه معتقد است ايران به دليل وضعيت پرونده هسته اي که با آن دست وپنجه نرم مي کند درموقعيت آسيب پذيري است که مجبوربه عقب نشيني هايي دربرابرقدرت هاي ديگر ازجمله روسيه است. به گفته وي همچنان ممکن است پوتين حامل پيامي جدي براي مسئولان جمهوري اسلامي باشد، شبيه پيامي که قبل از حمله آمريکا به عراق براي صدام حسين برده شد. ازسوي ديگر، درحالي که برخي درتهران معتقدند ممکن است سفررييس جمهوري روسيه به ايران راه اندازي نيروگاه بوشهر را نيزتسهيل کند، زيباکلام خلاف آن را انتظار دارد: "باکمال تاسف روسها تا زماني که چراغ سبز را از آمريکايي ها براي راه اندازي نيروگاه بوشهر دريافت نکنند اين نيروگاه راه اندازي نخواهد شد." گفت وگوي روزبا دکتر صادق زيبا کلام تحليلگرمسائل سياسي درتهران مي خوانيد:
به نظرشما مجموعه چه شرايطي آقاي پوتين را به عنوان بلند پايه ترين مقام روسي به تهران کشانده است؟ چه ويژگي مهمي دارد اين سفر؟ من فکر مي کنم بخشي ازدلايل برمي گردد به شخصيت خود آقاي پوتين. بايد اين موضوع را هم درنظر داشته باشيم که بعد ازاستالين به اين سو، ما شخصيتي مانند آقاي پوتين که جوان وديناميک باشد وخواسته باشد که تاثيرگذارباشد، نداشته ايم. از ديناميک ترين شخصيت هايي که بوده اند مي توان خروشچف را مثال زد در زمان شوروي سابق. بعد ازفروپايشي شوروي سابق ماکمتر شخصيتي مانند پوتين داشته ايم. يلتسين مشغوليت زيادي با مسائل داخلي داشت و ازعمر روسيه هم چندان نمي گذشت. درواقع مسکو ازاستالين به اين سو کمتر رهبري به خودش ديده که اينقدرمتحرک وتاثيرگذاربوده وبه نحوي داراي کاريزما باشد. پوتين کارها وموضع گيري هاي ديگري هم داشته که کمتر دررهبران ديگر روسيه شاهد بوده ايم ازجمله موضع گيري هايي که عليه غرب و به خصوص آمريکا داشته است. روانشناسي شخصيتي پوتين دلايل ديگر برمي گردد به شرايطي که هر دوکشور دروضعيت بين المللي دارند. هردوکشورسخت درمبارزه با هژموني آمريکا هستند، ايران به يک شکل وروسيه به شکل ديگري. همان طور که مي دانيد قبل ازاينکه روسيه تصميم بگيردکه درنشست کشورهاي درياي خزرشرکت کند با آمريکايي ها درخصوص کنترل تسليحات استراتژيک عملا با بن بست مواجه شد.
علاوه برويژگي هاي شخصيتي وي، به نظر مي رسد مقطعي که درآن هستيم درتاريخ روابط ايران و روسيه کم نظير است. ازاين جهت که دولت تهران نيازبسيارشديدي به پشتيباني روسيه در عرصه بين المللي وهمچنين تکميل پروژه حيثيتي بوشهر دارد. درست است. با کمال تاسف بايد بگويم ما دربرنامه هسته اي خودمان را دروضعيتي قرارداده ايم که مقدار زيادي اگر نگفته باشيم که آسيب پذيرهستيم دست کم مجبورهستيم به يک سري کوتاه آمدن ها، کرنش ها وعقب نشيني هايي دربرابرقدرت هاي ديگر که عمده ترينش روسيه باشند تن بدهيم و اين برمي گردد به خاطر وضعيتي که ما سرمساله هسته اي براي خود به وجود آورده ايم. آنقدربراي ما مهم است که موضع گيري روسيه درجريان پرونده هسته اي به نفع ما باشد که سابقه نداشته است. درشوراي حکام و مهمتر درشوراي امنيت نيز ما به همين ترتيب خود را به به روسيه دريک مرتبه ودرمرتبه هاي بعدي به چين وبعد هند وابسته کرده ايم. اگر مساله هسته اي نبود ما خيلي قرص تر، محکم تر واستوارتر مي توانستيم درمقابل از منافع ملي مان دفاع کنيم، همچنان که دربرابرسايرقدرت مي ايستيم وازمنافعمان دفاع مي کنيم. به عنوان مثال همين نيروگاه بوشهررا نگاه کنيد که چگونه روسها به ما اجحاف مي کنند. طي مدت ده سال نيروگاه بوشهر هنوزمورد بهره برداري کامل قرارنگرفته وبه اشکال مختلف روسها راه اندازي نيروگاه را به تاخير انداخته اند. بماند که دراين مدت بابت راه اندازي نيروگاه بوشهر ميلياردها دلارما را تلکه کرده اند. تلکه اينجا واقعا لغت شايسته اي است که به کار برده شود.
علي رغم چنين نيازي به روسيه، اين بحث همواره مطرح بوده است که اين کشوربا توجه به منافع استراتژيک گسترده اي که در ارتباط با کشورهاي غربي وآمريکا دارد، اساسا به سمتي نخواهد رفت که ايران قبل ازمشخص کردن تکليف پرونده هسته اي، راکتورهاي هسته ايي خودرا راه اندازي کند وهمه ماجرا تنها يک بازي است. برخي ناظران معتقدند اتفاقي که مي افتد اين است که يک ماراتني رابا ايران شروع کرده اند ومقامات ايراني به دليل حيثيتي شدن ماجراي راه اندازي بوشهر وارد اين بازي و جوانبش شده اند. بازي اي که به نظر مي رسد طرف ايراني هيچ شانسي براي برد نداشته باشد. متاسفانه بايد بگويم درست است. باکمال تاسف روسها تا زماني که چراغ سبز را از آمريکايي ها براي راه اندازي نيروگاه بوشهر دريافت نکنند اين نيروگاه راه اندازي نخواهد شد و روزي که ما چراغ سبز را از آمريکا ويا آژانس دريافت کنيم مي شود گفت که روسها به صورت جدي به فکر راه اندازي نيروگاه خواهند بود. تا قبل ازآن به هيچ وجه امکانش نيست که روسها درمقابل آمريکا بيايند و ايران را که به هرحال منافعش براي روسيه محدود ومشخص است انتخاب کند و خشم وکينه آمريکايي ها رابخرند. براي چه اساسا روسها بايدبين تهران و واشينگتن تهران را انتخاب کنند؟ درست است که روسها با ما سري از هم سوا دارند وبه لحاظ نظامي وتجاري پيوندهاي گسترده ايي با انها داريم ولي کافي است توجه کنيد حجم کمک هاي بلاعوضي که روسيه به تنهايي از اتحاديه اروپا دريافت مي کند درسال چقدراست؟ محال ممکن است به خاطر منافعي که با ايران دارد بيايد منافع خودش با اتحاديه اروپا وغرب وآمريکا را دچار مشکل کند.
در ميان برخي مقامات ايراني تصوري وجود دارد که روسيه شريک هميشگي براي ايران خواهد بود. ولي وقتي از دسامبرگذشته تاکنون به صورت روند به رابطه دوکشور نگاه مي کنيم مشاهده مي کنيم که درچند مرحله آمريکا براي تحريم ايران خيزبرداشته و بعد کشورهاي ديگر مخالفت کرده اند. سپس به ايران مهلت داده شده وبعد ازآن تحريم تصويب شده ومي بينيم که امضاي روسيه وچين هم درهر دونوبت زير قعطنامه به چشم مي خورد. الان هم درچنين شرايطي به سر مي بريم. آيا اين اميدواقع بينانه اي است که فکر کنيم در پايان مهلتي که تا نيمه ماه نوامبربه پايان خواهد رسيد بارديگر درصورت امتناع ايران ازاجابت خواست هاي شوراي امنيت، روسيه وحتي چين امضاي خودرا پاي قطعنامه سختگيرانه تحريم سوم نمي زنند؟ اگر اطلاعات واخبار وگزارش هايي که ايران بايد ظرف چند هفته آينده آماده کند وبه آقاي البرادعي بدهد، يعني اينکه توافق شده بود ايران ظرف دويا سه ماه في الواقع پاسخ بدهد به اتهامات ومسائلي که ظرف چند سال گذشته براي آژانس مطرح بوده است، فکر نمي کنم. به نظرمن بايد منتظر باشيم و ببينيم که واکنش ونظر آژانس درقبال گزارش چه خواهد بود. اگر آژانس اين گزارش را مثبت تلقي کند کار براي واشنگتن مقداري درشوراي امنيت مشکل خواهد شد. اما اگر آقاي البرادعي بگويد که هنوز خيلي ازمسائل درمورد پرونده ايران بي پاسخ مانده، آنوقت فکر مي کنم که بندهايي که درقطعنامه سوم عليه ايران خواهد آمد به مراتب از دوقطعنامه پيشين شدادتر خواهد بود وروسيه وچين هم با آمريکا هم همراهي خواهند کرد. چرا که مي توانند بگويند که ببينيد که آژانس هم عليه شما موضع گيري کرده است و ما مي توانستيم به شما کمک کنيم مشروط براينکه آژانس با شما همراه مي بود.
آيا جواب سوال هاي آژانس بين المللي انرژي اتمي را مهياکردن، باعث خواهد شد شوراي امنيت ازاينکه ايران درخواست موکد وچند باره اش درخصوص تعليق غني سازي اورانيوم را ناديده بگيرد؟ ببينيد، تعليق غني سازي چيزي است که درآن قدرت مانور براي ايران وجود دارد. ايران مي تواند بگويد که من غني سازي را درچارچوب توافقات "ان پي تي" انجام مي دهم وشاهدم هم آقاي البرادعي هستش. درست است که ايران دوبارخواست شوراي امنيت را اجابت نکرده است، اما ايران حداقل يک دفاعي خواهد داشت واينکه فعاليت هاي من درچارچوب آژانس بوده است. ممکن است شوراي امنيت اين رانپذيرد وشوراي امنيت بگويد که ما آژانس را هم قبول نداريم وخواست ها ما به جاي خودش باقي است. اما عرض بنده اين است که اگر گزارش آژانس هم منفي باشد عملا بايد فاتحه شانس ايران را خواند.
قبل ازسفرآقاي پوتين به ايران کاندوليزارايس وزيرامورخارجه و رابرت گيتس وزيردفاع آمريکا به مسکو سفرکردند. آيا ممکن است آقاي پوتين حامل پيامي ازسوي آمريکا براي ايران باشد؟ امکان دارد. ممکن است که آقاي پوتين حامل پيام بسيارجدي براي تهران باشد که اين آخرين فرصت براي ايران است. همان طور که روسها متاسفانه خبر بد را براي صدام بردند که اين آخرين فرصت هست وآمريکايي ها جدي هستند، ممکن است که روسها از سوي آمريکايي ها چنين پيامي رابراي ايران ببرند که جورج بوش بسيارجدي هست برسر اينکه تا قبل از انتخابات رياست جمهوري امريکا ضرب شستي به ايران نشان بدهد. حتي اگر زدن اهداف مشخصي درايران جدي نباشد، ممکن است قعطنامه سوم بسيار سخت وجدي باشد و ممکن پوتين به ايران بگويد که شما نمي توانيد روي چين وما زياد حساب کنيد که مثلا وقتي اين قعطنامه درشوراي امنيت مطرح شود روسيه وتو کند.
آيا ممکن است به خاطر اين شرايطي بحراني که وجود دارد رهبرقدرتمند روسيه درتهران با چک سفيد امضاي مسئولان ايراني مواجه شود؟ يعني از فرط اضطرار در بخشيدن آنچه روسيه به آن علاقه مند است دست ودلباري کنند؟ من فکر نمي کنم چک سفيد دراختيارروسيه بگذارند. چرا که رابط هاي قابل اطمينان تري نسبت به روسيه وجود دارند مانند اتحاديه اروپا و يا عربستان. ايران حتي اعتماد بيشتري به مقامات عربستاني دارد تا مقامات روسي. به علاوه کانال عراق وجود دارد و ايران طريق دولت نوري المالکي مي تواند عمل کند. مسکو کانال مناسبي براي انتقال پيام نيست چرا که خودش ذي نفع است. اما آنچه که هست اين است ممکن است صرفا به ايران پيام هايي بدهد که ما ممکن است موضوع را مورد بررسي قرار دهيم.
منظورم باج هايي اقتصادي و منطقه اي بود. براي مثال امتيازاتي دردرياي خزر…با توجه به اينکه طي دهه گذشته ايران با توجه به مجموع سياست هايي که دراين زمينه اعمال شده به نظر مي رسد ايران يکي ازمغبون ترين کشورهاي حاشيه درياي خزز بوده است. متاسفانه اين احتمال وجود دارد که ما به خاطر بحراني که درخصوص بحث هسته اي خودمان را گرفتارآن کرده ايم، به منافع خودمان را دردرياي خزز چوب حراج بزنيم. به تعبير ديگر متاسفانه ممکن است منافع ما دردرياي خزر بلا گردان مساله هسته اي بشود. آنچه مسلم است، حداکثر امتيازي که مي توانيم به روس ها بدهيم دردرياي خزز است.
No comments:
Post a Comment