Tuesday, October 16, 2007

شاید پوتين حامل پيامي بوده

شاید پوتين حامل پيامي بوده
گفت وگو با صادق زيبا کلام -
چهارشنبه 25 مهر 1386 [2007.10.17]
اميد‎ ‎معماريانo.memarian@roozonline.com
صادق زيبا کلام استاد علوم سياسي دانشگاه تهران درگفت وگويي با روز به ويژگي هاي سفر ولاديميرپوتين رييس ‏جمهوري روسيه به تهران پرداخته است. اين استاد دانشگاه معتقد است ايران به دليل وضعيت پرونده هسته اي که ‏با آن دست وپنجه نرم مي کند درموقعيت آسيب پذيري است که مجبوربه عقب نشيني هايي دربرابرقدرت هاي ‏ديگر ازجمله روسيه است. به گفته وي همچنان ممکن است پوتين حامل پيامي جدي براي مسئولان جمهوري ‏اسلامي باشد، شبيه پيامي که قبل از حمله آمريکا به عراق براي صدام حسين برده شد. ازسوي ديگر، درحالي که ‏برخي درتهران معتقدند ممکن است سفررييس جمهوري روسيه به ايران راه اندازي نيروگاه بوشهر را نيزتسهيل ‏کند، زيباکلام خلاف آن را انتظار دارد: "باکمال تاسف روسها تا زماني که چراغ سبز را از آمريکايي ها براي راه ‏اندازي نيروگاه بوشهر دريافت نکنند اين نيروگاه راه اندازي نخواهد شد." گفت وگوي روزبا دکتر صادق زيبا کلام ‏تحليلگرمسائل سياسي درتهران مي خوانيد:‏
‎‎به نظرشما مجموعه چه شرايطي آقاي پوتين را به عنوان بلند پايه ترين مقام روسي به تهران کشانده ‏است؟ چه ويژگي مهمي دارد اين سفر؟‎ ‎من فکر مي کنم بخشي ازدلايل برمي گردد به شخصيت خود آقاي پوتين. بايد اين موضوع را هم درنظر داشته ‏باشيم که بعد ازاستالين به اين سو، ما شخصيتي مانند آقاي پوتين که جوان وديناميک باشد وخواسته باشد که ‏تاثيرگذارباشد، نداشته ايم. از ديناميک ترين شخصيت هايي که بوده اند مي توان خروشچف را مثال زد در زمان ‏شوروي سابق. بعد ازفروپايشي شوروي سابق ماکمتر شخصيتي مانند پوتين داشته ايم. يلتسين مشغوليت زيادي با ‏مسائل داخلي داشت و ازعمر روسيه هم چندان نمي گذشت. درواقع مسکو ازاستالين به اين سو کمتر رهبري به ‏خودش ديده که اينقدرمتحرک وتاثيرگذاربوده وبه نحوي داراي کاريزما باشد. پوتين کارها وموضع گيري هاي ‏ديگري هم داشته که کمتر دررهبران ديگر روسيه شاهد بوده ايم ازجمله موضع گيري هايي که عليه غرب و به ‏خصوص آمريکا داشته است. ‏روانشناسي شخصيتي پوتين دلايل ديگر برمي گردد به شرايطي که هر دوکشور دروضعيت بين المللي دارند. ‏هردوکشورسخت درمبارزه با هژموني آمريکا هستند، ايران به يک شکل وروسيه به شکل ديگري. همان طور که ‏مي دانيد قبل ازاينکه روسيه تصميم بگيردکه درنشست کشورهاي درياي خزرشرکت کند با آمريکايي ها ‏درخصوص کنترل تسليحات استراتژيک عملا با بن بست مواجه شد. ‏
‎‎علاوه برويژگي هاي شخصيتي وي، به نظر مي رسد مقطعي که درآن هستيم درتاريخ روابط ايران و ‏روسيه کم نظير است. ازاين جهت که دولت تهران نيازبسيارشديدي به پشتيباني روسيه در عرصه بين المللي ‏وهمچنين تکميل پروژه حيثيتي بوشهر دارد.‏‎ ‎درست است. با کمال تاسف بايد بگويم ما دربرنامه هسته اي خودمان را دروضعيتي قرارداده ايم که مقدار زيادي ‏اگر نگفته باشيم که آسيب پذيرهستيم دست کم مجبورهستيم به يک سري کوتاه آمدن ها، کرنش ها وعقب نشيني ‏هايي دربرابرقدرت هاي ديگر که عمده ترينش روسيه باشند تن بدهيم و اين برمي گردد به خاطر وضعيتي که ما ‏سرمساله هسته اي براي خود به وجود آورده ايم. آنقدربراي ما مهم است که موضع گيري روسيه درجريان پرونده ‏هسته اي به نفع ما باشد که سابقه نداشته است. درشوراي حکام و مهمتر درشوراي امنيت نيز ما به همين ترتيب ‏خود را به به روسيه دريک مرتبه ودرمرتبه هاي بعدي به چين وبعد هند وابسته کرده ايم. اگر مساله هسته اي نبود ‏ما خيلي قرص تر، محکم تر واستوارتر مي توانستيم درمقابل از منافع ملي مان دفاع کنيم، همچنان که ‏دربرابرسايرقدرت مي ايستيم وازمنافعمان دفاع مي کنيم. به عنوان مثال همين نيروگاه بوشهررا نگاه کنيد که ‏چگونه روسها به ما اجحاف مي کنند. طي مدت ده سال نيروگاه بوشهر هنوزمورد بهره برداري کامل قرارنگرفته ‏وبه اشکال مختلف روسها راه اندازي نيروگاه را به تاخير انداخته اند. بماند که دراين مدت بابت راه اندازي نيروگاه ‏بوشهر ميلياردها دلارما را تلکه کرده اند. تلکه اينجا واقعا لغت شايسته اي است که به کار برده شود. ‏
‎‎علي رغم چنين نيازي به روسيه، اين بحث همواره مطرح بوده است که اين کشوربا توجه به منافع ‏استراتژيک گسترده اي که در ارتباط با کشورهاي غربي وآمريکا دارد، اساسا به سمتي نخواهد رفت که ايران قبل ‏ازمشخص کردن تکليف پرونده هسته اي، راکتورهاي هسته ايي خودرا راه اندازي کند وهمه ماجرا تنها يک بازي ‏است. برخي ناظران معتقدند اتفاقي که مي افتد اين است که يک ماراتني رابا ايران شروع کرده اند ومقامات ‏ايراني به دليل حيثيتي شدن ماجراي راه اندازي بوشهر وارد اين بازي و جوانبش شده اند. بازي اي که به نظر مي ‏رسد طرف ايراني هيچ شانسي براي برد نداشته باشد.‏‎ ‎متاسفانه بايد بگويم درست است. باکمال تاسف روسها تا زماني که چراغ سبز را از آمريکايي ها براي راه اندازي ‏نيروگاه بوشهر دريافت نکنند اين نيروگاه راه اندازي نخواهد شد و روزي که ما چراغ سبز را از آمريکا ويا آژانس ‏دريافت کنيم مي شود گفت که روسها به صورت جدي به فکر راه اندازي نيروگاه خواهند بود. تا قبل ازآن به هيچ ‏وجه امکانش نيست که روسها درمقابل آمريکا بيايند و ايران را که به هرحال منافعش براي روسيه محدود ‏ومشخص است انتخاب کند و خشم وکينه آمريکايي ها رابخرند. براي چه اساسا روسها بايدبين تهران و واشينگتن ‏تهران را انتخاب کنند؟ درست است که روسها با ما سري از هم سوا دارند وبه لحاظ نظامي وتجاري پيوندهاي ‏گسترده ايي با انها داريم ولي کافي است توجه کنيد حجم کمک هاي بلاعوضي که روسيه به تنهايي از اتحاديه اروپا ‏دريافت مي کند درسال چقدراست؟ محال ممکن است به خاطر منافعي که با ايران دارد بيايد منافع خودش با ‏اتحاديه اروپا وغرب وآمريکا را دچار مشکل کند. ‏
‎‎‏ در ميان برخي مقامات ايراني تصوري وجود دارد که روسيه شريک هميشگي براي ايران خواهد بود. ‏ولي وقتي از دسامبرگذشته تاکنون به صورت روند به رابطه دوکشور نگاه مي کنيم مشاهده مي کنيم که درچند ‏مرحله آمريکا براي تحريم ايران خيزبرداشته و بعد کشورهاي ديگر مخالفت کرده اند. سپس به ايران مهلت داده ‏شده وبعد ازآن تحريم تصويب شده ومي بينيم که امضاي روسيه وچين هم درهر دونوبت زير قعطنامه به چشم مي ‏خورد. الان هم درچنين شرايطي به سر مي بريم. آيا اين اميدواقع بينانه اي است که فکر کنيم در پايان مهلتي که تا ‏نيمه ماه نوامبربه پايان خواهد رسيد بارديگر درصورت امتناع ايران ازاجابت خواست هاي شوراي امنيت، روسيه ‏وحتي چين امضاي خودرا پاي قطعنامه سختگيرانه تحريم سوم نمي زنند؟‏‎ ‎اگر اطلاعات واخبار وگزارش هايي که ايران بايد ظرف چند هفته آينده آماده کند وبه آقاي البرادعي بدهد، يعني ‏اينکه توافق شده بود ايران ظرف دويا سه ماه في الواقع پاسخ بدهد به اتهامات ومسائلي که ظرف چند سال گذشته ‏براي آژانس مطرح بوده است، فکر نمي کنم. به نظرمن بايد منتظر باشيم و ببينيم که واکنش ونظر آژانس درقبال ‏گزارش چه خواهد بود. اگر آژانس اين گزارش را مثبت تلقي کند کار براي واشنگتن مقداري درشوراي امنيت ‏مشکل خواهد شد. اما اگر آقاي البرادعي بگويد که هنوز خيلي ازمسائل درمورد پرونده ايران بي پاسخ مانده، ‏آنوقت فکر مي کنم که بندهايي که درقطعنامه سوم عليه ايران خواهد آمد به مراتب از دوقطعنامه پيشين شدادتر ‏خواهد بود وروسيه وچين هم با آمريکا هم همراهي خواهند کرد. چرا که مي توانند بگويند که ببينيد که آژانس هم ‏عليه شما موضع گيري کرده است و ما مي توانستيم به شما کمک کنيم مشروط براينکه آژانس با شما همراه مي ‏بود.‏
‎‎آيا جواب سوال هاي آژانس بين المللي انرژي اتمي را مهياکردن، باعث خواهد شد شوراي امنيت ‏ازاينکه ايران درخواست موکد وچند باره اش درخصوص تعليق غني سازي اورانيوم را ناديده بگيرد؟‎ ‎‎‎ببينيد، تعليق غني سازي چيزي است که درآن قدرت مانور براي ايران وجود دارد. ايران مي تواند بگويد که من ‏غني سازي را درچارچوب توافقات "ان پي تي" انجام مي دهم وشاهدم هم آقاي البرادعي هستش. درست است که ‏ايران دوبارخواست شوراي امنيت را اجابت نکرده است، اما ايران حداقل يک دفاعي خواهد داشت واينکه فعاليت ‏هاي من درچارچوب آژانس بوده است. ممکن است شوراي امنيت اين رانپذيرد وشوراي امنيت بگويد که ما آژانس ‏را هم قبول نداريم وخواست ها ما به جاي خودش باقي است. اما عرض بنده اين است که اگر گزارش آژانس هم ‏منفي باشد عملا بايد فاتحه شانس ايران را خواند. ‏
‎‎قبل ازسفرآقاي پوتين به ايران کاندوليزارايس وزيرامورخارجه و رابرت گيتس وزيردفاع آمريکا به ‏مسکو سفرکردند. آيا ممکن است آقاي پوتين حامل پيامي ازسوي آمريکا براي ايران باشد؟‎ ‎امکان دارد. ممکن است که آقاي پوتين حامل پيام بسيارجدي براي تهران باشد که اين آخرين فرصت براي ايران ‏است. همان طور که روسها متاسفانه خبر بد را براي صدام بردند که اين آخرين فرصت هست وآمريکايي ها جدي ‏هستند، ممکن است که روسها از سوي آمريکايي ها چنين پيامي رابراي ايران ببرند که جورج بوش بسيارجدي ‏هست برسر اينکه تا قبل از انتخابات رياست جمهوري امريکا ضرب شستي به ايران نشان بدهد. حتي اگر زدن ‏اهداف مشخصي درايران جدي نباشد، ممکن است قعطنامه سوم بسيار سخت وجدي باشد و ممکن پوتين به ايران ‏بگويد که شما نمي توانيد روي چين وما زياد حساب کنيد که مثلا وقتي اين قعطنامه درشوراي امنيت مطرح شود ‏روسيه وتو کند.‏
‎‎آيا ممکن است به خاطر اين شرايطي بحراني که وجود دارد رهبرقدرتمند روسيه درتهران با چک سفيد ‏امضاي مسئولان ايراني مواجه شود؟ يعني از فرط اضطرار در بخشيدن آنچه روسيه به آن علاقه مند است دست ‏ودلباري کنند؟‎ ‎من فکر نمي کنم چک سفيد دراختيارروسيه بگذارند. چرا که رابط هاي قابل اطمينان تري نسبت به روسيه وجود ‏دارند مانند اتحاديه اروپا و يا عربستان. ايران حتي اعتماد بيشتري به مقامات عربستاني دارد تا مقامات روسي. به ‏علاوه کانال عراق وجود دارد و ايران طريق دولت نوري المالکي مي تواند عمل کند. مسکو کانال مناسبي براي ‏انتقال پيام نيست چرا که خودش ذي نفع است. اما آنچه که هست اين است ممکن است صرفا به ايران پيام هايي ‏بدهد که ما ممکن است موضوع را مورد بررسي قرار دهيم. ‏
‎‎منظورم باج هايي اقتصادي و منطقه اي بود. براي مثال امتيازاتي دردرياي خزر…با توجه به اينکه ‏طي دهه گذشته ايران با توجه به مجموع سياست هايي که دراين زمينه اعمال شده به نظر مي رسد ايران يکي ‏ازمغبون ترين کشورهاي حاشيه درياي خزز بوده است.‏‎ ‎متاسفانه اين احتمال وجود دارد که ما به خاطر بحراني که درخصوص بحث هسته اي خودمان را گرفتارآن کرده ‏ايم، به منافع خودمان را دردرياي خزز چوب حراج بزنيم. به تعبير ديگر متاسفانه ممکن است منافع ما دردرياي ‏خزر بلا گردان مساله هسته اي بشود. آنچه مسلم است، حداکثر امتيازي که مي توانيم به روس ها بدهيم دردرياي ‏خزز است.‏

No comments: