Sunday, October 14, 2007

بحران اجتماعي، بزرگ تر از خطر احمدي نژاد

بحران اجتماعي، بزرگ تر از خطر احمدي نژاد
تحليل نوول ابزرواتور از ناآرامي هاي دانشجوئي در ايران - دوشنبه 23 مهر 1386 [2007.10.15]
‏‏سارا لوگران
يک روزنامه نگار مطلع از مسائل خاورميانه در مصاحبه نوول ابسرواتور با او به بررسي ناآرامي هاي اخير در ايران پرداخته و ‏خطر يک بحران اجتماعي بزرگ را نزديک ديده است خطري به گفته وي بزرگ تر از خطر احمدي نژادست، چرا که در ‏جمهوري اسلامي رييس جمهور کاره اي نيست.‏
ژيل آنکتيل، روزنامه نگار پرتجربه نوول ابزرواتور، به سؤالاتي در خصوص تظاهرات دانشجويي در ايران پاسخ مي دهد.‏
‎‎شما خطري را که دانشجويان ايراني در تظاهرات عليه مسؤولين جمهوري اسلامي متحمل شده اند چگونه توضيح مي ‏دهيد؟‎ ‎مجموعه دانشگاه تهران که در مرکز اين شهر واقع شده، مکاني بسيار حساس است. در واقع انقلاب ايران از اين نقطه آغاز شده. به ‏همين دليل اين دانشگاه به شدت از سوي شبه نظاميان حکومتي تحت کنترل است و با توجه به اين که طي ماه هاي اخير نيز ‏دستگيري، سرکوب و ارعاب در ايران شدت چشمگيري داشته، اخيراً 3 دانشجو دستگير شده اند. در چنين فضايي، دانشجويان از ‏ورود احمدي نژاد به مجموعه دانشگاه تهران که هر سال در آغاز سال تحصيلي در آنجا سخنراني مي کند، استفاده کرده و او را به ‏دليل اظهاراتي که در دانشگاه کلمبيا بيان نموده بود مورد بازخواست قرار دادند. او در سخنان خود در دانشگاه کلمبيا ايران را ‏آزادترين کشور جهان قلمداد کرده و اظهار داشته که حقوق بشر و حقوق زنان در ايران رعايت مي شود. به واقع با توجه به فضايي ‏که در ايران حاکم است، کاري که اين دانشجويان کرده اند شجاعت بسيار مي طلبد. به ندرت ديده شده که دانشجويان اين چنين رو ‏در رو به مخالفت بپردازند، ولي اين مسأله يک بار ديگر نيز روي داده: دانشجويان ايراني سال گذشته نيز به همين شکل رفتار ‏کردند.‏
‎‎آيا صرفاً دانشجويان هستند که با مسؤولين جمهوري اسلامي به مخالفت برمي خيزند؟‎ ‎خير. در اين رابطه، جامعه مدني ايران نيز فعال است: جنبش هاي زنان؛ خانم شيرين عبادي، برنده جايزه صلح نوبل؛ انجمن هاي ‏حرفه اي؛ جنبش هاي اصلاح طلب؛ سخنان مردم و آنچه که از روزنامه ها باقي مانده. مردم در خيابان ها از سياست مي گويند. ‏ولي جدا از احزاب اصلاح طلب که به رسميت شناخته مي شوند، فعاليت مابقي نيروها و جنبش هاي جامعه مدني از سوي حکومت ‏محکوم مي شود. روزنامه هايي را مي توان ديد که به طور مرتب از روي صحنه مطبوعات خارج و سپس با نام ديگري مجدداً ‏متولد مي شوند. و متأسفانه اخيراً نيز فشار از سوي مسؤولين بسيار شديدتر شده است.‏
‎‎آيا آنها مي توانند به يک نيروي قابل توجه تبديل شوند و حکومت را به زانو درآورند؟‎ ‎نبايد با اولين تجمع به هيجان بياييم، زيرا حکومت تهران بسيار هوشيارانه عمل مي کند. من نمي دانم برخورد مستقيم بين جامعه ‏مدني و مسؤولين حکومت چگونه مي تواند به فروپاشي نظام ختم شود. با اين حال، با توجه به وضعيت اجتماعي بسيار وخيم در ‏ايران، مي توان اين گونه تصور کرد که احتمال وقوع يک انفجار از درون وجود دارد و اين مسأله اي است که گاهي فراموش مي ‏شود. همه جا صرفاً صحبت از انرژي هسته اي و اظهارات احمقانه احمدي نژاد است که البته به اشتباه از سوي رييس دانشگاه ‏کلمبيا "ديکتاتور" خوانده شد. همه مي دانند که قدرت رييس جمهور در ايران بسيار محدود است. ‏
بحران اجتماعي بسيار عميقي که در حال حاضر در ايران به وجود آمده بسيار وخيم تر و نگران کننده تر از "خطرات احمدي نژاد" ‏است: بنزين سهميه بندي شده، تورم غيرقابل کنترل، زندگي پرخرج. اکنون مردم ايران بسيار افسرده و بي انگيزه هستند، زيرا بايد ‏با مشکلات روزمره زندگي دست و پنجه نرم کنند. تحريم هاي اعمال شده از سوي جامعه بين الملل، تهديد بمباران ايران، فشار ‏داخلي از سوي نيروي انتظامي، مداخلات عوامل اطلاعاتي و... از مسايلي هستند که به اين وضعيت وخامت بيشتري بخشيده اند. ‏
به نظر من، با در نظر گرفتن اوضاع کنوني و فضايي که جوانان ايراني در آن زندگي مي کنند، بايد اذعان داشت که آنها بسيار ‏شجاع و متهور هستند. آنها حتي براي تشکيل گروه يا حزب مورد ضرب و جرح و حتي بازداشت و زندان قرار مي گيرند. البته اين ‏جوانان از خصوصيت انقلابي بسيار دورند. آنها با مسايل مختلفي روبرو هستند و مي توان گفت که روان گسيخته اند، زيرا بين ‏غرب گرايي، مدرنيته و فشارهاي سنتي مذهبي و پدرسالاري مرددند. آنها به دنبال برقراري تعادل در همه زمينه ها هستند.‏
منبع: نوول ابسرواتور، 12 اکتبر
مترجم: علي جواهريalijava_rooz@yahoo.es

No comments: