Wednesday, August 29, 2007

آيا سلطان خراسان، رييس خبرگان مي شود؟

آيا سلطان خراسان، رييس خبرگان مي شود؟
درباره عباس واعظ طبسي - پنجشنبه 8 شهریور 1386 [2007.08.30]
مازيار رادمنش
به دنبال درگذشت آيت الله مشکيني رئيس بلامنازع مجلس خبرگان که در طول سالهاي طولاني بدون هيچ مشکلي رياست اين مجلس را عهده دار بود، بحث در مورد رياست بعدي مجلس بالا گرفت.
مازيار رادمنش
به دنبال درگذشت آيت الله مشکيني رئيس بلامنازع مجلس خبرگان که در طول سالهاي طولاني بدون هيچ مشکلي رياست اين مجلس را عهده دار بود، بحث در مورد رياست بعدي مجلس بالا گرفت. روابط عمومي مجلس خبرگان بلافاصله اعلام کرد که اين مجلس براي تعيين رئيس جلسه اضطراري نخواهد داشت. اين اعلام نظر گوياي اين نکته بود که کانديداهاي اوليه رياست مجلس خبرگان، به ويژه هاشمي رفسنجاني و هاشمي شاهرودي چندان مطلوب رهبران کشور نبوده و نيستند، از سوي ديگر مصباح يزدي به عنوان نامزد تندروي راست هاي افراطي براي رياست مجلس خبرگان، چنان با بخش وسيعي از سياستمداران قدرتمند کشور، در تعارض و تضاد است که راست افراطي نمي تواند او را به رياست خبرگان تحميل کند. شايد به همين دليل نام آيت الله عباس واعظ طبسي مطرح شده است. به گزارش خبرگزاري انتخاب: «در پي چند نظر سنجي که اخيرا از سوي مراجع معتبر و صاحب صلاحيت قانوني "در مورد نامزدهاي تصدي رياست مجلس خبرگان" انجام يافته و به طور محرمانه براي مسئولان ارشد کشور ارسال شده است، "آيه الله عباس واعظ طبسي" با اختلاف قابل توجهي در صدرقرار گرفته است.»
درباره واعظ طبسي
عباس واعظ طبسي در بهمن 1314 در خانواده اي روحاني به دنيا آمد. پدرش، شيخ غلامرضا طبسي از روضه خوانان سرشناس منطقه خراسان بود. شيخ غلامرضا که ابتدا در طبس و در خانواده اي مذهبي زندگي مي کرد. شيخ غلامرضا در سال 1274 هجري شمسي در شهر طبس به دنيا آمده بود. وي که از جواني به عنوان روضه خواني با صداي گرم در خراسان شناخته شده بود. آيت الله طبسي در مورد پدرش گفته است: "هرکس در شعاع صدا و آهنگ کلام مرحوم طبسي قرار مي گرفت، تکان نمي خورد و از اول تا آخر منبر ايشان به گوش بود"، در سن 28 سالگي به شهر قم سفر کرد تا در آنجا به گذراندن تحصيلات حوزوي بپردازد. با اين وجود آنچه در مورد شيخ غلامرضا اتفاق افتاد اين بود که وي در قم نيز به عنوان روضه خواني مجذوب کننده شناخته شد، تا جايي که آيت الله بزرگ مرعشي نجفي وي را تمجيد کرده و مولف کتاب « وفيات العلماء» در مورد وي گفته است: "ايشان بسيار مسلط بود بر خطابه و سخن گفتن، كه طريقه منبر ايشان امتياز تامي داشت و ازدحام جمعيت مي شد براي منبر ايشان." وي چنان در سخنوري پرآوازه شد که در بسياري از شهرها و کشورهاي مختلف براي سخنراني و روضه خواني رفت و هميشه منبرش با استقبال بسيار مواجه مي شد. مولف آثارالحجه درباره او گفته است: "جناب حاج شيخ غلامرضا طبسي از مفاخر خطبا ومعاريف وعاظ وگويندگان قرن 14 هجري است كه از حوزه علميه قم برخاسته و صيت و صوتش جهان شيعه و اسلام را فراگرفته و در فصاحت كلام و ملاحت سخن و بلاغت خطابه صهبان عرب را نموده و در عصر خود شور و انقلابي ايجاد كرده كه در هر محفل و بزمي و هر كوي و ميداني و هر مجلسي و عزاخانه اي سخن از او در ميان آمده، هرشهري قدم گذارد بلوايي از مشتاقين و ولوله در مريدين خويش انداخت." وقتي شيخ غلامرضا طبسي در پايان سفر طولاني اش از عراق و عربستان و سوريه( شامات) به ايران بازمي گشت، اوضاع کشور کاملا تغيير کرده بود. رضاشاه اقتداري به دست آورده و روحانيون کاملا منزوي شده بودند. شيخ غلامرضا چندي در مشهد عليه سياست هاي رضا شاه سخنراني کرد، و زماني که خواست به تهران رود، در شهر سبزوار در سال 1315 درگذشت. در آن روزها مرگ بسياري را ناشي از رفتارهاي پليسي شهرباني رضاشاه مي دانستند، مرگ شيخ غلامرضا طبسي نيز مشکوک تلقي شد. شيخ در مقبره پير پالان دوز دفن شد، در حالي که از عمر کودک خردسالش يک سال بيشتر نمي گذشت.
ولادت و تحصيلات اوليه
عباس واعظ طبسي زير نظر مادرش که زني مومنه بود، بزرگ شد. وي تحصيلات را در مدارس جديد آغاز کرد و تا دبيرستان را در مدارس جديدي که توسط نظام آموزشي پهلوي تقريبا فراگير شده بود، آموخت. مادرش که از خانواده ميرزا حسن ارباب معروف يزدي، جزو تجار سرشناس خراسان بود، علاقمند بود که فرزندش تحصيلات جديد را ادامه دهد، اما خودش اصرار داشت که از دوران دبيرستان وارد تحصيلات حوزوي شود. او که در دبيرستان ابن يمين درس مي خواند، از سال دوم دبيرستان مدرسه را ترک کرد و وارد حوزه عليمه مشهد شد. استادانش افرادي مانند اديب نيشابوري( اديب ثاني)، حاج آقا مدرس يزدي، حاج شيخ مجتبي قزويني، حاج شيخ هاشم قزويني بودند. او مدتي نيز زير نظر آيت الله ميلاني که مرجع تقليد وقت بود، درس خواند. او همزمان با تحصيل دروس، به تدريس برخي از دروس پرداخت. خودش مي گويد: "تقريبا کتابي نبود که تدريس نکرده باشم، از همان جامع المقدمات." علي موسوي گرمارودي از شاعران مشهد، از شاگردان دروس واعظ طبسي بود.
ملاقات با نواب صفوي و چرخش به سوي سياست
در سال 1330 در زندگي واعظ طبسي اتفاق مهمي افتاد. اتفاقي که مسير زندگي او را تغيير داد. او در جريان سفر سيد مجتبي نواب صفوي به مشهد که در سالهاي ملي شدن صنعت نفت اتفاق افتاد، با وي ارتباط برقرار کرد و تصميم گرفت وارد فعاليت هاي سياسي و مذهبي شود. او پس از مدتي با دو روحاني مهم ديگر آن زمان در خراسان، يعني سيد علي خامنه اي و هاشمي نژاد يک گروه سه نفره تشکيل دادند که به سخنراني و مبارزه مذهبي عليه رژيم حاکم مي پرداختند. واعظ طبسي اولين بار در سن 24 سالگي وقتي درمورد عدل زمامداران در "سراي محمديه" مشهد سخن مي گفت، در سال 1339 مورد اعتراض ساواک قرار گرفت و به مدت هفت ماه ممنوع المنبر شد. در همين دوره، او با آيت الله خميني آشنا شد و دو سال بعد به دليل سخنراني عليه رفراندوم اعلام شده توسط حکومت شاه، دستگيرو به تهران منتقل شد. اين نوع دستگيري ها شش بار ديگر ادامه پيدا کرد. واعظ طبسي چند ماه بعد از ماجراي پانزده خرداد، به عنوان نماينده روحانيون خراسان با آيت الله خميني ملاقات کرد و پس از يک سخنراني در قم دستگير و به قزل قلعه منتقل شد. وي پس از آزادي از قزل قلعه، مجددا به مشهد رفت و در سال 1343 بار ديگر در آنجا دستگير و زنداني شد. او مدتي کوتاه در زندان ماند و پس از آزادي، يک سال بعد پس از يک سلسله سخنراني در رفسنجان بار ديگر ممنوع المنبر شد. پس از اين دوره، وي با افرادي مانند باهنر، بهشتي، مطهري آشنا شد و با گروه شاگردان آيت الله خميني نزديک گشت. او در سال 1344 دستگير و به يک سال و نيم زندان محکوم شد. ( تقريبا هيچ کدام از اسناد و مدارک تاريخي در مورد فاصله آخرين زندان( 1344) تا سال 1355 که وي از زندان مجددا آزاد شد و دور جديدي از مبارزات در مشهد شکل گرفت، بيانگر فعاليت هاي آيت الله واعظ طبسي در فاصله سالهاي 1345 تا 1354 نيست.
انقلاب خراساني
طبيعتا ريشه بسياري از رهبران انقلابي و مخالفان رژيم شاه به خراسان و اگر درست بگوئيم به مشهد باز مي گردد. در حقيقت خراسان نقشي مهم در آغاز جنبش مخالفت با شاه داشته است. دکتر علي شريعتي به عنوان يکي از رهبران اصلي و مهم ترين ايدئولوگ انقلاب فعاليت هاي خود را از مشهد شروع کرد و بسياري از شاگردانش بعدها در موقعيت رهبري حکومت قرار گرفتند. سازمان چريکهاي فدائي خلق نيز اولين موسسان و ايدئولوگ هايش خراساني بودند، مسعود، مجيد و مستوره احمدزاده و اميرپرويز پويان اولين فعاليت هاي خود را از خراسان آغاز کردند. روحانيون نوگراي خراساني مانند آيت الله خامنه اي و طبسي و هاشمي نژاد نيز از اين سرزمين برخاستند. در ميان سوسياليست هاي خداپرست و جريانات موازي و مشابه آن نيز بسياري از خراسانيان را مي توان يافت. حتي ريشه جريانهايي مانند انجمن حجتيه نيز تا حد زيادي به اين سرزمين برمي گردد. با آغاز جنبش اسلامي از سال 1355 مشهد به محل تظاهرات و سخنراني هاي مختلف تبديل شد. آيت الله واعظ طبسي پس از آزادي از زندان در سال 1355 به مشهد برگشت و کارش را در آنجا ادامه داد. در سال 1356 تظاهرات گسترده زنان به تبعيت از آيت الله خميني و با ماهيتي اسلامي در ابعاد گسترده راه افتاد. تقريبا در تمام سالهاي 1356 و 1357 مشهد بطور يکپارچه عليه حکومت در حال تنش و شورش بود. نقش افرادي مانند واعظ طبسي، آيت الله خامنه اي و برادرانش و آيت الله هاشمي نژاد در اين حرکت غيرقابل انکار است.
سلطان خراسان، پس از انقلاب
با پيروزي انقلاب 1357 آيت الله خميني در روز 25 بهمن، سه روز پس از پيروزي انقلاب، حکم سرپرستي آستان قدس رضوي به عنوان يک امپراطوري فرهنگي، اقتصادي را به نام آيت الله واعظ طبسي صادر کرد و دو سال بعد، توليت آستان قدس رضوي، نمايندگي ولي فقيه در اين استان و مديريت حوزه علميه خراسان به وي سپرده شد. وي همچنين نخستين پايه گذار کميته انقلاب اسلامي اين استان و موسس سپاه پاسداران اين استان بود. واعظ طبسي در مجلس خبرگان قانون اساسي در سال 1358 به نمايندگي از استان خراسان حضور يافت. وي در چهار دوره، سالهاي 1367 و 1373 و 1379 و 1385 پس از آن نيز به عنوان نماينده خراسان در مجلس خبرگان رهبري عضو بود. واعظ طبسي در سال 1375 با حکم آيت الله خامنه اي به عضويت مجمع تشخيص مصلخت نظام درآمد و از آن پس هميشه عضو اين مجمع بوده است. شايد به همين دلايل است که بسياري از مردم و صاحب نظران خراسان وي را سلطان خراسان مي نامند. واعظ طبسي با استفاده از نيروهاي فراوان علمي و فرهنگي و اقتصادي موفق شد تا دائما بر قدرت آستانقدس رضوي که مهم ترين مرکز زيارتي شيعيان در داخل کشور ايران است، بيفزايد. وي در مورد کارش در آستانقدس رضوي گفته است: "کلا مجموع خدمات عمراني و ساختماني ورفاهي آستان قدس در ظرف اين چهار سال در مقايسه با كل حكومت شاهانه ۳۰ يا ۳۵ گذشته برابر است. خوشحال هستم از اينكه خداوند متعال عنايت فرمود و اين توفيق را داد كه ما وظيفه شناس باشيم وبتوانيم دين خودمان را نسبت به برادران وخواهراني كه سالها طعم تلخ محروميت را چشيده اند ادا بكنيم. بنده از كارهايي كه با كمك خداوند انجام داده ام، حساب نذورات را از بودجه آستان قدس در همان بدو امر جدا كردم وتا به حال رقمي حدود ۲۳۰ ميليون تومان از محل نذورات آستان قدس رضوي وام ومستمري وكمكهاي بلاعوض براي مساجد ومناطق ومردماني كه در محروميت بودند، داده ايم."
تمام اينها در حالي است که در سال هاي گذشته، خبرهاي جسته و گريخته فراواني نيز در مورد فساد مالي نزديکان واعظ طبسي وجود داشته است. به ويژه، ناصر واعظ طبسي، پسر ارشد واعظ طبسي، در پرونده هاي مختلف فساد مالي نام پدر را به نشريات و رسانه هاي کشور کشاند.
"ناصر گيت" بحران آقازاده ها
پس از دوم خرداد 1376 افشاي مفاسد مالي و سياسي درون حکومت در داخل و خارج از ايران، به يکي از موضوعات جذاب سياسي کشور تبديل شد. ناصر واعظ طبسي، فرزند ارشد آيت الله واعظ طبسي، يکي از چهره هايي بود که در پرونده آقازاده ها، انگشت ها به سوي او نشانه رفته بود. ناصر واعظ طبسي به عنوان متهم از سوي وزارت اطلاعات و سازمان بازرسي کل کشور، مورد سووال قرار گرفت. وي متهم بود که 100 ميليارد تومان به بانک ملي کشور بدهکار است. شرکت هاي دوگانه « المکاسب» و « موسسه همياري کوثر» وابسته به بنياد رضوي و آستانقدس موسسات متهم به اختلاس بودند. دادگاه تشکيل شد، ناصر واعظ طبسي در دادگاه حضور يافت، قاضي اوليه برکنار شد، ناصر واعظ طبسي با يک وثيقه 5 ميليارد توماني آزاد شد و به نزد پدر در خراسان برگشت. ناصر واعظ طبسي که در دوبي يک شرکت بزرگ تجاري دارد، براي تولد فرزندش همراه با همسرش عازم آمريکا شد. در اين مدت ناصر واعظ طبسي بدهي بانک ملي را پس داد تا زمينه مختومه شدن پرونده را فراهم کند. سرانجام دادگاه پس از چندين بار به تعويق افتادن دادگاه به علت "بيماري قاضي" دادگاه بي سروصدا تشکيل و ناصر واعظ طبسي از کليه اتهامات تبرئه شد!
واعظ طبسي: سلطاني به دور از تاج و تخت
سلطان خراسان، اگرچه هميشه محل مراجعه ديگر رهبراني است که از هرکجا بروند، بالاخره از جلوي حرم امام رضا هم بايد عبور کنند، اما او چنان که به نظر مي رسد نيازي به ديگران ندارد. واعظ طبسي که مدتي قبل شايعه فوت وي در شهر پيچيد و بلافاصله توسط مسوولان روابط عمومي آستانقدس تکذيب شد، در درگيري ميان رهبري و هاشمي رفسنجاني، اگرچه خود را هرگز جانبدار يکي از طرفين نشان نمي دهد، اما در جريان انتخابات رياست جمهوري اخير، هوادار هاشمي بود. او آنقدر به پايتخت دور است که کسي با آمدنش احساس ترس نمي کند، و آنقدر قدرت دارد که حضورش موجب شگفتي نيست
.

No comments: