Tuesday, July 24, 2007

حکم اعدام به خاطر فعاليت فرهنگي- مصاحبه با همسر هیوا بوتیمار



همسر هيوا بوتيمار در مصاحبه با روز: -

چهارشنبه 3 مرداد 1386 [2007.07.25]
سامان رسول پورs.rasoulpour@gmail.com
هيرو دانش همسر 19 ساله "هيوا بوتيمار" است؛ فعال مدني مريواني که به اتهام "محاربه" به اعدام محکوم شده است.وقتي با وي تماس گرفتم تا قرار مصاحبه را بگذاريم، صدايش هنوز رنگ اشک داشت. اشگي خشک نشده. مي خواستم با ايميل پرسشها را برايش ارسال کنم، از تعطيلي شهر گفت واعتراض مردم بخاطر صدور حکم اعدام براي همسرش. هيرو دانش دانشجوي رشته رياضي است و در حال حاضر با پدر و مادرش زندگي مي کند. او به روز گفت: "حتي اگر قبل از ازدواج مي دانستم براي همسرم حکم اعدام صادر مي کنند، باز هم با او ازدواج مي کردم؛ ما عاشق يکديگريم".
خانم بوتيمارهمسرتان را به اعدام محکوم کرده اند. فکر مي کنيد علتش چيه؟ براي بازداشت و محکوم کردن روشنفکران در ايران دليل خاصي وجود ندارد. از نظر من هيچ دليلي براي صدور چنين حکمي وجود ندارد و نخواهد داشت.قاضي اي که‌ اين حکم را صادر کرده‌ بدون توجه‌ به‌ پرونده‌ متهم دست به‌ چنين عملي زده‌؛‌ يکي از بارزترين تناقضات اين حکم با پرونده‌ موردي است که‌ قاضي در حکم به‌ مجرد بودن هيوا اشاره‌ دارد در حالي که‌ وي متاهل است. جرم همسرم تنها کارهاي فرهنگي و مدني بوده‌ که‌ انجام داده‌ است.
چه کسي اين خبر را به شما داد؟ خبر را از وکيل هيوا شنيدم.
با شنيدن اين خبر چه حالي پيدا کرديد؟ ابتدا باورم نمي شد، اما با تکرار آن و حرفهاي وکيلمان کم کم بدنم سرد شد، دلم شروع به‌ تپيدن کرد، و لبهايم خشک شد.
آخرين بار کي همسرتان را ملاقات کرديد؟ سه‌ هفته‌ پيش، يک هفته‌ قبل از اينکه‌ از زندان مريوان منتقل شود.
از زندگيتان بگوييد.کي با هم ازدواج کرديد؟ چطور با هم آشنا شديد؟ ما دو سال قبل از ازدواجمان با هم آشنا شديم و 4 سال پيش هم ازدواج کرديم. زندگي بسيار خوبي داشتيم. در طي زندگيمان با پشتکار فوق العاده همسرم به‌ تحصيل ادامه‌ دادم و توانستم بسيار موفق باشم. همسرم در دوران زندگي مشترکمان در شرکتي مشغول کار بود، همچنين به‌ عنوان هيئت مديره‌ انجمن سبز شهر فعاليت مي کرد.
اگر آن موقع مي دانستيد که براي شريک زندگيتان حکم اعدام صادر مي کنند، باز هم با هيوا بوتيمار ازدواج مي کرديد؟ قطعا! همسرم هر کاري که‌ کرده در راه فرهيختگي مردم و آگاه کردن بيشتر جامعه‌ در مورد مسائل فرهنگي بوده‌ است.در حال حاضر با چه کسي زندگي مي کنيد؟برخورد فاميل و دوستان در شرايط کنوني با شما چطور است؟ در خانه‌ پدريم هستم. برخورد مردم بسيار خوب است، همه‌ من را به‌ عنوان همسر شخصي بارز و فعال در زمينه‌هاي فرهنگي مي شناسند و من را به‌ خاطر داشتن چنين همسري تحسين مي کنند.
اين حکم در زندگي شما چه اثري گذاشته؟ از کارهاي روزانه تان بگوييد. زندگيم بسيار تغيير کرده‌، بيشتر اوقات در دادگاه و زندان سرگرم کارهاي همسرم هستم، در طول ترم نيز به‌ دانشگاه مي رفتم.
مادر عدنان حسن پور مي گفت که شما خيلي تنهاييد. اينطور است؟ ممنون از همدردي مادر عدنان، کاملا طبيعي است که‌ در غياب شوهرم احساس تنهايي کنم اما باز وجود دوستان دلسوز در بهبود وضعيت روحيم موثر بوده‌ است.
واکنش اطرافيان شما نسبت به اين حکم چي بوده؟ کردستان، منطقه‌ جغرافيايي که‌ ما در آن زندگي مي کنيم در طول تاريخ خيلي اوقات از طرف قدرتهاي مرکزي و حکومتهاي ديگر مورد تهاجم و برخوردهايي همچون اعدام و قتل عام قرار گرفته‌ است. پدران و مادران ما چه‌ داستانها تعريف مي کنند از اعدامهاي صحرايي جوانانشان، ولي به‌ هر حال اين اعدامهاي اخير طبيعتا واکنشهاي نگران کننده اي را به‌ دنبال داشته‌ است، چرا که‌ در قرن 21 تصور اعدام نويسندگان و روشنفکران واقعا سخت است.
شما به عنوان همسر هيوا، از خصوصيات او بگوييد. از زندگي با او راضي بوده ايد تا حالا؟ هيوا شخصي مسئوليت پذير عاشق خانواده‌ و همسرش بود، و جمع دوستان را به تنهايي ترجيح مي داد، بسيار خوش اخلاق بود و هميشه‌ براي موفقيت من تلاش مي کرد. زندگي با هم را بسيار دوست داشتيم و خواهيم داشت. چون عاشق هم هستيم.فرض کنيد حکم اعدام هيوا لغو بشود و امکان آزاديش فراهم آيد.با آزادي هيوا، زندگي شما چه تغييري مي کند؟ تاثير ازادي هيوا بر آينده شما چه خواهد بود؟ چيزي که تغيير نمي کند زندگي فرهنگي و فعاليتهاي مدني ما است، فکر نمي کنم تغيير بنياديني در زندگي ما به‌ وجود آيد.
و اگر حکم تاييد بشود؟ در اين مورد نمي توانم اظهار نظر کنم.
چه سخني با قاضي اي داريد که حکم را صادر کرده؟ حکم صادر شده‌ براي همسرم از طرف اين قاضي برابر هيچ يک از قوانين بشري و همچنين قوانين تصويب شده‌ در ايران نمي باشد، بنابراين اگر قاضي حتي مطابق قوانين ايران قضاوت مي کرد قطعا اين حکم صادر نمي شد، از قاضي مي خواهم که‌ براي پرونده‌هاي ديگر قضاوتي عادلانه‌ داشته‌ باشد.
به عنوان همسر يک زنداني که به اعدام محکوم شده، از چه کساني و چه انتظاراتي داريد؟ از تک تک انسانهاي، انساندوست و عدالت خواه جهان انتظار حمايت و همدردي دارم و همچنين از همه‌ نهادها و سازمانهاي مربوطه‌ درخواست رسيدگي مجدد به پرونده‌ همسرم را دارم.
پدر و مادر هيوا از صدور حکم اعدام مطلعند؟ بله، پدر و مادر همسرم پيرزن و پيرمردي 70 ساله‌ هستند که‌ دردهاي زيادي به‌ خاطر بچه‌هايشان چشيده‌اند چرا که‌ بچه‌هايشان هيچوقت نخواسته‌اند در برابر وقايع پيرامون سکوت کنند.
و آخرين جمله اي که دوست داريد بگوييد؟ همسر من بي گناه است
.

No comments: