- پنجشنبه 28 تیر 1386 [2007.07.19]
اولين قسمت ازمجموعه دو قسمتي"به اسم دموكراسي" كه حاوي اعترافات هاله اسفندياري، كيان تاجبخش و رامين جهانبگلو بود ديشب در حالي از شبکه اول سيماي جمهوري اسلامي پخش شد، که به گفته محسني اژه اي، وزير اطلاعات و به نقل از قوه قضاييه "بار حقوقي" ندارد.
پخش آگهيهاي پياپي شبكههاي مختلف تلويزيون ايران براي برنامه فوق در روزهاي گذشته باعث شده بود كه اين برنامه و محتواي آن مورد توجه ناظران قرار بگيرد و بازتابهايي در محافل سياسي و رسانهاي پيدا كند. اما با پخش قسمت اول اين برنامه شبه مستند در شامگاه روز چهارشنبه مشخص شد كه دستكم در نيمه اول اين فيلم، نه اعترافات تكان دهندهاي وجود داشت، نه ارتباط يا حتي شباهتي بين گفتههاي اين سه تن با تكههاي مستندي كه درباره انقلاب مخملين در قرقيزستان در اين فيلم آمده بود ديده شد و نه هيچيك آنچه "اعترافات" رامين جهانبگلو، هاله اسفندياري و كيان تاجبخش در زندان ناميده ميشد، اتهامات قانوني مشخصي را اثبات مي کرد.
متن برنامه
در اين برنامه يک ساعته که در پر بيننده ترين ساعت يعني 21:45 دقيقه آغاز شد، ابتدا هاله اسفندياري سخن گفت که لباس و روسري سياه به تن داشت و در اتاقي شبيه اتاق يك هتل با امكانات مبلمان و يخچال، نشسته بود.
جلوي ميز عسلي مقابل هاله اسفندياري نيز يك نسخه روزنامه دولتي"ايران" قرار داشت و نوشته هايي روي چند برگ كاغذ كه هاله اسفندياري پس از گفتن هر چند جمله نگاهي به آن ها مي انداخت.
وي در مقابل دوربين با معرفي خود شروع کرد و اينکه"من كارهايي از جمله برگزاري همايش،سمينار و گذاشتن جلسات سخنراني انجام مي دادم و در هر نوبت نيز متخصصيني را از ايران دعوت مي كرديم تا به اين جلسات بيايند و صحبت كنند.صحبت آنها عموما 35 دقيقه طول مي كشيد و 25 دقيقه هم به سئوال و جواب ها اختصاص داشت".
وي در بخش ديگري از سخنان خود مي گويد:"كار اصلي در برگزاري كنفرانس ها و سمينار ها،ايجاد شبكه ارتباطي خارج از كنفرانس و در لابي محل برگزاري آن بين متخصصين و كارشناسان ايراني و با غير ايراني است.من هم دو بار در اين كنفرانس ها از جمله كنفرانس UCLA شركت كردم و افراد ديگري همچون جوديتي آفه، استاداني از دانشگاه دفاع ملي آمريكا، ديويد مناشري از اسرائيل، يوسي ادفرد از افسران سابق اطلاعاتي كه اكنون مجله ليموي تلخ را منتشر مي كند،ا فرادي از وزارت امور خارجه و متخصصيني از ايران به اين كنفرانس ها دعوت مي شدند".
وي افزود: "در طي يكي از همين كنفرانس ها بود كه از من خواسته شد گروهي كاري در رابطه با مسايل زنان تشكيل بدهم".
در اينجا تصاويري از انقلاب مخملي در اوكراين،گرجستان و قرقيزستان نشان داده شد. سپس اسفندياري به مسايل جوانان اشاره كرده و گفت: "در راستاي كمك به جوانان با موضوع حادثه 18 تير من در مركز ويلسون از رامين جهانبگلو خواهش كردم به آمريکا بيايد و نظراتش را بگويد اما او گفت تنها مي تواند خواسته ها و حرفهاي دانشجويان را اعلام كند كه همين كار هم انجام شد، اما اكنون ديگر آقاي علي افشاري در آمريكا است و از مركز ملي دموكراسيNAE بورس تحقيقاتي گرفته است".
وي در ادامه در مورد فعاليت ها در دانشگاه تنها گفت: "بسياري از دانشگاهها از بنياد ها كمك تحقيقاتي مي گيرند و از جمله دانشگاه هاروارد در اين زمينه فعال است و آقاي محسن سازگارا نيز بورسي در همين رابطه از دانشگاه هاروارد گرفته است".
هاله اسفندياري در مورد نحوه تامين بودجه مركز ويلسون گفت:"بودجه جاري مركز از طريق كنگره آمريكا تامين مي شود اما بودجه بورس ها و افرادي كه مي آيند از طريق بنياد سوروس و مراكز ديگر تامين مي شود".
وي در مورد بودجه هايي كه بنياد سوروس در اختيار مركز ويلسون قرار داده اظهار داشت:" بنياد سوروس تا كنون سه بار بودجه هايي را در مورد ايران در اختيار مركز گذاشته است".
وي در پايان صحبتهايش در قسمت اول اين فيلم در مورد وظيفه خود گفت:" هدف اصلي من شناسايي افراد كليدي، ارتباط دادن آنها و وصل كردن اين افراد به شبكه در داخل و خارج از كشوربود".
رامين جهانبگلو، که چند ماه پيش از زندان آزاد شد و براي يک دوره تحقيقاتي به هند رفت و برنگشت، نفر دومي بود که اعترافاتش در اين فيلم مستند گنجانيده شده بود. وي گفت: "اسفندياري در سال 2002 از من و چند نفر ديگر از كارشناسان ايراني براي حضور در كنفرانسي تحت عنوان UCLA درآتن پايتخت يونان دعوت کرد كه من هم به آنجا رفتم و در آتن و سپس در اردن با تعدادي از افراد اسرائيلي و آمريكايي كه ماموران اطلاعاتي بودند آشنا شدم.افرادي كه در كنفرانس ها شركت داشتند تشكيل حلقه اي را مي داند و براي كار هاي عملياتي نقش هاي مهمي بر عهده مي گرفتند. فعالين زيادي از اين شبكه نيز که در سفارتخانه ها فعاليت داشتند همواره به دعوت از ايرانيان مي پرداختند".
بعد از وي کيان تاجبخش حلقه اعتراف را تکميل کرد و او نيز در همين زمينه ها سخن گفت.
گفته هاي رامين جهانبگلو وتاجبخش بسيار كوتاه بود و قسمت اعظم برنامه به هاله اسفندياري و نيز تصاويري از انقلاب مخملي در اوكراين و گرجستان و قرقيزستان اختصاص داشت.
فضايي كه تاجبخش و اسفندياري در آن حضور داشتند بسيار شبيه به هم بود؛ در حاليکه در فيلم جهانبگلو تنها تصوير او و ديوار سفيد پشت سرش معلوم بود.
در مجموعه اعترافات اين سه نفر اما نکات مشترک بسيار بود؛ همه آنان به شكلي كاملا مصنوعي از واژه هايي همچون "شبكه"،"اسراييل"،"ماموران اطلاعاتي"،"جذب"،"دانشجويان"،"بنياد سوروس" و.. استفاده مي کردند.هر سه نفر به شيوه يکساني معرفي خود را آغاز کردند و سئوالات هم حال و هواي هدايت شده اي داشت. از جمله سئوال و جواب هاي يکساني درباره سياست سازان، هدف از برنامه گذاري براي ايرانيان، چگونگي شکل دهي شبکه ها، تامين کننده مالي آنها، تاکيد بر دام گذاري براي استادان دانشگاه و دانشجويان و تشکيل نهادهاي مدني.
همچنين در اين فيلم در بخش هايي كه صحنه هايي از روند تغييرات در گرجستان، اوكراين و قرقيزستان را نشان مي داد همواره حضور روزنامه ها و مجلاتي که به فعالان انقلاب مخملي کمک مي کردند مورد تاکيد تصويري قرار مي گرفت. در عين حال که چنين القا مي شد كه پشت پرده انتشار تمام اين نشريات، يك آمريكايي حضور دارد كه همه هزينه ها را تامين مي كند.
هياهوي بسيار براي هيچ؟
بينندگاني كه فيلم ديشب را تماشا ميكردند، اگر پيش از ديدن فيلم از منظور (ظاهرا پنهان) سازندگان فيلم مطلع نبودند، متوجه نميشدند كه اين سه نفر هم از نگاه سازندگان فيلم عامل انقلاب مخملين در ايران هستند، و حتي متوجه نميشدند كه چه ربطي بين ماجراي قرقيزستان و جمهوريهاي شوروي سابق با اين سه نفر و با ايران وجود دارد.
يک کارشناس سياسي مقيم تهران مي گويد: "روند زيگزاگي سناريوي اين مستند كه به شكلي كاملا سردرگم بين اعترافات پارهپاره اين سه زنداني، ترجمه مقطع مستندي درباره انقلاب در قرقيزستان و تصاوير مبهم و محو شدهاي از شورشهاي شهري كه احتمالا به تظاهرات 18 تهران وبعد از آن در شهر تهران مربوط بود، پاس داده ميشد، بيش از آنكه حتي شبيه برنامه "هويت" (1375) يا اعترافات فعالان سياسي و دانشجويي (1381) باشد، شبيه محتواي ستون "اخبار ويژه "روزنامه كيهان بود؛ از اين لحاظ كه انبوهي از اسمها واصطلاحات لاتين در كنار تعداد معتنابهي نام افراد كه از قضا همگي با يكديگر ارتباطات مشكوك دارند، نهاده ميشود تا مشخص شود كه يك مجموعه توطئهگر وجود دارند كه در زمينهاي قرار است توطئه كنند."
به گفته کارشناس فوق: "چيدن ناشيانه دكور در اطراف تاج بخش و اسفندياري تا چنين القا كند كه اينها در خانه بهسر ميبرند در حالي كه حتي مطبوعات چاپ ايران هم بارها و بارها درباره حضور آنها در زندان خبر نوشته اند؛ برگههايي كه در فيلم در كنار جهانبگلو و در دست تاج بخش قرار داشت؛ بردن دوربين براي سه بار به روي كاغذ در دست كيان تاج بخش تا نشان دهد كه مشخص شود نوشتههاي روي كاغذ به زبان انگليسي است، تا نكند كسي تصور كند كه اينها متن اعترافات است كه بازجو در اختيار ايشان قرار داده؛ بيان اشتغال در "بنياد فرح" از زبان هاله اسفندياري كه بلافاصه پس از آن كيان تاجبخش نيز به كار پدر خود در اين بنياد اشاره ميكرد؛ بيارتباطي گفتههاي اين سه نفر با پلانهايي كه از مستند مربوط به قرقيزستان گزينش شده بود؛ تاكيد بيمعنا بر اصرار طرف خارجي كه به كتابخانههاي دانشگاهي خدمات ديجيتال ارائه ميداد به اينكه يك نهاد غيردولتي بايد مسئوليت اين كار را داشته باشد و تكرار اينكه "آن خارجيها ميخواستند خودشان مستقيما بر اين موضوع نظارت كنند" ؛ تكرار چندباره شناسايي و دعوت سخنرانان از زبان هاله اسفندياري كه مشخص نبود جنبه مجرمانه آن چيست؛ اشاره مكرر به نام بنياد سوروس بدون ارائه هيچگونه توضيحي درباره آن و ... همگي نشانههاي شكست آشكار اين پروژه امنيتي هستند كه به نظر ميرسد حتي نه به شيوه وزارت اطلاعات دوران سعيد امامي، بلكه كاملا به شيوه سطحي و پيش پا افتاده روزنامه كيهان ساخته شده است و به لحاظ اطلاعاتي، سياسي و حتي تبليغاتي هيچ ثمر و اثري ندارد."
نهايت آن که اگرچه تا قضاوت نهايي بايد منتظر پخش قسمت دوم اين برنامه نيز ماند، تا اين لحظه مي توان گفت که "به اسم دموكراسي" به مراتب از "هويت" ، "چراغ" ، فيلم كنفرانس برلين و ديگر پروژههاي تصويري نهادهاي امنيتي كه از رسانه ملي ايران پخش شده است، ضعيفتر و كماثرتر بوده است.
اولين قسمت ازمجموعه دو قسمتي"به اسم دموكراسي" كه حاوي اعترافات هاله اسفندياري، كيان تاجبخش و رامين جهانبگلو بود ديشب در حالي از شبکه اول سيماي جمهوري اسلامي پخش شد، که به گفته محسني اژه اي، وزير اطلاعات و به نقل از قوه قضاييه "بار حقوقي" ندارد.
پخش آگهيهاي پياپي شبكههاي مختلف تلويزيون ايران براي برنامه فوق در روزهاي گذشته باعث شده بود كه اين برنامه و محتواي آن مورد توجه ناظران قرار بگيرد و بازتابهايي در محافل سياسي و رسانهاي پيدا كند. اما با پخش قسمت اول اين برنامه شبه مستند در شامگاه روز چهارشنبه مشخص شد كه دستكم در نيمه اول اين فيلم، نه اعترافات تكان دهندهاي وجود داشت، نه ارتباط يا حتي شباهتي بين گفتههاي اين سه تن با تكههاي مستندي كه درباره انقلاب مخملين در قرقيزستان در اين فيلم آمده بود ديده شد و نه هيچيك آنچه "اعترافات" رامين جهانبگلو، هاله اسفندياري و كيان تاجبخش در زندان ناميده ميشد، اتهامات قانوني مشخصي را اثبات مي کرد.
متن برنامه
در اين برنامه يک ساعته که در پر بيننده ترين ساعت يعني 21:45 دقيقه آغاز شد، ابتدا هاله اسفندياري سخن گفت که لباس و روسري سياه به تن داشت و در اتاقي شبيه اتاق يك هتل با امكانات مبلمان و يخچال، نشسته بود.
جلوي ميز عسلي مقابل هاله اسفندياري نيز يك نسخه روزنامه دولتي"ايران" قرار داشت و نوشته هايي روي چند برگ كاغذ كه هاله اسفندياري پس از گفتن هر چند جمله نگاهي به آن ها مي انداخت.
وي در مقابل دوربين با معرفي خود شروع کرد و اينکه"من كارهايي از جمله برگزاري همايش،سمينار و گذاشتن جلسات سخنراني انجام مي دادم و در هر نوبت نيز متخصصيني را از ايران دعوت مي كرديم تا به اين جلسات بيايند و صحبت كنند.صحبت آنها عموما 35 دقيقه طول مي كشيد و 25 دقيقه هم به سئوال و جواب ها اختصاص داشت".
وي در بخش ديگري از سخنان خود مي گويد:"كار اصلي در برگزاري كنفرانس ها و سمينار ها،ايجاد شبكه ارتباطي خارج از كنفرانس و در لابي محل برگزاري آن بين متخصصين و كارشناسان ايراني و با غير ايراني است.من هم دو بار در اين كنفرانس ها از جمله كنفرانس UCLA شركت كردم و افراد ديگري همچون جوديتي آفه، استاداني از دانشگاه دفاع ملي آمريكا، ديويد مناشري از اسرائيل، يوسي ادفرد از افسران سابق اطلاعاتي كه اكنون مجله ليموي تلخ را منتشر مي كند،ا فرادي از وزارت امور خارجه و متخصصيني از ايران به اين كنفرانس ها دعوت مي شدند".
وي افزود: "در طي يكي از همين كنفرانس ها بود كه از من خواسته شد گروهي كاري در رابطه با مسايل زنان تشكيل بدهم".
در اينجا تصاويري از انقلاب مخملي در اوكراين،گرجستان و قرقيزستان نشان داده شد. سپس اسفندياري به مسايل جوانان اشاره كرده و گفت: "در راستاي كمك به جوانان با موضوع حادثه 18 تير من در مركز ويلسون از رامين جهانبگلو خواهش كردم به آمريکا بيايد و نظراتش را بگويد اما او گفت تنها مي تواند خواسته ها و حرفهاي دانشجويان را اعلام كند كه همين كار هم انجام شد، اما اكنون ديگر آقاي علي افشاري در آمريكا است و از مركز ملي دموكراسيNAE بورس تحقيقاتي گرفته است".
وي در ادامه در مورد فعاليت ها در دانشگاه تنها گفت: "بسياري از دانشگاهها از بنياد ها كمك تحقيقاتي مي گيرند و از جمله دانشگاه هاروارد در اين زمينه فعال است و آقاي محسن سازگارا نيز بورسي در همين رابطه از دانشگاه هاروارد گرفته است".
هاله اسفندياري در مورد نحوه تامين بودجه مركز ويلسون گفت:"بودجه جاري مركز از طريق كنگره آمريكا تامين مي شود اما بودجه بورس ها و افرادي كه مي آيند از طريق بنياد سوروس و مراكز ديگر تامين مي شود".
وي در مورد بودجه هايي كه بنياد سوروس در اختيار مركز ويلسون قرار داده اظهار داشت:" بنياد سوروس تا كنون سه بار بودجه هايي را در مورد ايران در اختيار مركز گذاشته است".
وي در پايان صحبتهايش در قسمت اول اين فيلم در مورد وظيفه خود گفت:" هدف اصلي من شناسايي افراد كليدي، ارتباط دادن آنها و وصل كردن اين افراد به شبكه در داخل و خارج از كشوربود".
رامين جهانبگلو، که چند ماه پيش از زندان آزاد شد و براي يک دوره تحقيقاتي به هند رفت و برنگشت، نفر دومي بود که اعترافاتش در اين فيلم مستند گنجانيده شده بود. وي گفت: "اسفندياري در سال 2002 از من و چند نفر ديگر از كارشناسان ايراني براي حضور در كنفرانسي تحت عنوان UCLA درآتن پايتخت يونان دعوت کرد كه من هم به آنجا رفتم و در آتن و سپس در اردن با تعدادي از افراد اسرائيلي و آمريكايي كه ماموران اطلاعاتي بودند آشنا شدم.افرادي كه در كنفرانس ها شركت داشتند تشكيل حلقه اي را مي داند و براي كار هاي عملياتي نقش هاي مهمي بر عهده مي گرفتند. فعالين زيادي از اين شبكه نيز که در سفارتخانه ها فعاليت داشتند همواره به دعوت از ايرانيان مي پرداختند".
بعد از وي کيان تاجبخش حلقه اعتراف را تکميل کرد و او نيز در همين زمينه ها سخن گفت.
گفته هاي رامين جهانبگلو وتاجبخش بسيار كوتاه بود و قسمت اعظم برنامه به هاله اسفندياري و نيز تصاويري از انقلاب مخملي در اوكراين و گرجستان و قرقيزستان اختصاص داشت.
فضايي كه تاجبخش و اسفندياري در آن حضور داشتند بسيار شبيه به هم بود؛ در حاليکه در فيلم جهانبگلو تنها تصوير او و ديوار سفيد پشت سرش معلوم بود.
در مجموعه اعترافات اين سه نفر اما نکات مشترک بسيار بود؛ همه آنان به شكلي كاملا مصنوعي از واژه هايي همچون "شبكه"،"اسراييل"،"ماموران اطلاعاتي"،"جذب"،"دانشجويان"،"بنياد سوروس" و.. استفاده مي کردند.هر سه نفر به شيوه يکساني معرفي خود را آغاز کردند و سئوالات هم حال و هواي هدايت شده اي داشت. از جمله سئوال و جواب هاي يکساني درباره سياست سازان، هدف از برنامه گذاري براي ايرانيان، چگونگي شکل دهي شبکه ها، تامين کننده مالي آنها، تاکيد بر دام گذاري براي استادان دانشگاه و دانشجويان و تشکيل نهادهاي مدني.
همچنين در اين فيلم در بخش هايي كه صحنه هايي از روند تغييرات در گرجستان، اوكراين و قرقيزستان را نشان مي داد همواره حضور روزنامه ها و مجلاتي که به فعالان انقلاب مخملي کمک مي کردند مورد تاکيد تصويري قرار مي گرفت. در عين حال که چنين القا مي شد كه پشت پرده انتشار تمام اين نشريات، يك آمريكايي حضور دارد كه همه هزينه ها را تامين مي كند.
هياهوي بسيار براي هيچ؟
بينندگاني كه فيلم ديشب را تماشا ميكردند، اگر پيش از ديدن فيلم از منظور (ظاهرا پنهان) سازندگان فيلم مطلع نبودند، متوجه نميشدند كه اين سه نفر هم از نگاه سازندگان فيلم عامل انقلاب مخملين در ايران هستند، و حتي متوجه نميشدند كه چه ربطي بين ماجراي قرقيزستان و جمهوريهاي شوروي سابق با اين سه نفر و با ايران وجود دارد.
يک کارشناس سياسي مقيم تهران مي گويد: "روند زيگزاگي سناريوي اين مستند كه به شكلي كاملا سردرگم بين اعترافات پارهپاره اين سه زنداني، ترجمه مقطع مستندي درباره انقلاب در قرقيزستان و تصاوير مبهم و محو شدهاي از شورشهاي شهري كه احتمالا به تظاهرات 18 تهران وبعد از آن در شهر تهران مربوط بود، پاس داده ميشد، بيش از آنكه حتي شبيه برنامه "هويت" (1375) يا اعترافات فعالان سياسي و دانشجويي (1381) باشد، شبيه محتواي ستون "اخبار ويژه "روزنامه كيهان بود؛ از اين لحاظ كه انبوهي از اسمها واصطلاحات لاتين در كنار تعداد معتنابهي نام افراد كه از قضا همگي با يكديگر ارتباطات مشكوك دارند، نهاده ميشود تا مشخص شود كه يك مجموعه توطئهگر وجود دارند كه در زمينهاي قرار است توطئه كنند."
به گفته کارشناس فوق: "چيدن ناشيانه دكور در اطراف تاج بخش و اسفندياري تا چنين القا كند كه اينها در خانه بهسر ميبرند در حالي كه حتي مطبوعات چاپ ايران هم بارها و بارها درباره حضور آنها در زندان خبر نوشته اند؛ برگههايي كه در فيلم در كنار جهانبگلو و در دست تاج بخش قرار داشت؛ بردن دوربين براي سه بار به روي كاغذ در دست كيان تاج بخش تا نشان دهد كه مشخص شود نوشتههاي روي كاغذ به زبان انگليسي است، تا نكند كسي تصور كند كه اينها متن اعترافات است كه بازجو در اختيار ايشان قرار داده؛ بيان اشتغال در "بنياد فرح" از زبان هاله اسفندياري كه بلافاصه پس از آن كيان تاجبخش نيز به كار پدر خود در اين بنياد اشاره ميكرد؛ بيارتباطي گفتههاي اين سه نفر با پلانهايي كه از مستند مربوط به قرقيزستان گزينش شده بود؛ تاكيد بيمعنا بر اصرار طرف خارجي كه به كتابخانههاي دانشگاهي خدمات ديجيتال ارائه ميداد به اينكه يك نهاد غيردولتي بايد مسئوليت اين كار را داشته باشد و تكرار اينكه "آن خارجيها ميخواستند خودشان مستقيما بر اين موضوع نظارت كنند" ؛ تكرار چندباره شناسايي و دعوت سخنرانان از زبان هاله اسفندياري كه مشخص نبود جنبه مجرمانه آن چيست؛ اشاره مكرر به نام بنياد سوروس بدون ارائه هيچگونه توضيحي درباره آن و ... همگي نشانههاي شكست آشكار اين پروژه امنيتي هستند كه به نظر ميرسد حتي نه به شيوه وزارت اطلاعات دوران سعيد امامي، بلكه كاملا به شيوه سطحي و پيش پا افتاده روزنامه كيهان ساخته شده است و به لحاظ اطلاعاتي، سياسي و حتي تبليغاتي هيچ ثمر و اثري ندارد."
نهايت آن که اگرچه تا قضاوت نهايي بايد منتظر پخش قسمت دوم اين برنامه نيز ماند، تا اين لحظه مي توان گفت که "به اسم دموكراسي" به مراتب از "هويت" ، "چراغ" ، فيلم كنفرانس برلين و ديگر پروژههاي تصويري نهادهاي امنيتي كه از رسانه ملي ايران پخش شده است، ضعيفتر و كماثرتر بوده است.
No comments:
Post a Comment