: بی بی سی : هفته نامه اکونومیست چاپ لندن در شماره 21 ژوئیه خود گزارش مفصلی را تحت عنوان "معمای ایران" درباره جنبه های مختلف شرایط این کشور منتشر کرده است.قسمت اول این گزارش به بررسی دیدگاه های سیاسی مقامات جمهوری اسلامی در زمینه روابط با ایالات متحده به خصوص با توجه به مذاکرات اخیر سفیران دو کشور در بغداد اختصاص دارد.اکونومیست می نویسد که در سال 2005، جورج بوش، رییس جمهوری آمریکا، وعده داد که ایالات متحده اجازه نخواهد داد "خطرناکترین اسلحه جهان به دست خطرناکترین مردان جهان بیفتد" و می افزاید که در همان سال، محمود احمدی نژاد، شهردار تندرو تهران، به ریاست جمهوری رسید.اکونومیست یادآور می شود که تا پیش از آن، محمد خاتمی، رییس جمهوری میانه رو، در صدد پیشبرد اصلاحاتی در ایران بود و از تمایل به گفتگوی تمدن ها سخن می گفت اما با انتخاب رییس جمهوری جدید، فردی تندرو که قبلا پاسدار بود، ایران به غنی سازی اورانیوم ادامه داده و به مخالفت با خواست شورای امنیت پرداخته است.به نوشته این هفته نامه، چرخش در سیاست خارجی ایران باعث بروز واکنش های متفاوتی در آمریکا شده است و در حالیکه برخی از مقامات و صاحبنظران آمریکایی معتقدند که فشارهای ناشی از تحریم های سازمان ملل سرانجام ایران را به راه خواهد آورد، برخی دیگر از لزوم اتخاذ رویکردی خشونت آمیز از جمله دست زدن به عملیات نظامی حمایت می کنند و آقای احمدی نژاد را هیتلر جدید و ایران را آلمان سال 1938 توصیف می کنند.اکونومیست می پرسد آیا چنین تصویری از ایران و ایرانیان درست است؟این هفته نامه، در پاسخ می نویسد که آنچه که نظر هر بازدید کننده ای از ایران را به خود جلب می کند ارتباط اندک مراسمی مانند نماز جمعه و شعارهای آن با واقعیات زندگی در کلانشهری مانند تهران است به نحوی که حتی شرکت کنندگان در مراسم نماز جمعه هم نمونه مردم عادی این کشور به نظر نمی رسند.اکونومیست این سئوال را مطرح می کند که کدام بخش از جمعیت ایران را باید "ایران واقعی" دانست: مردمی که در خیابان ها مشاهده می شوند یا شعارهای تندی که رژیم همچنان سر می دهد؟نظام سیاسی آزاد؟این هفته نامه می افزاید که گرچه برخی از عناصر یک نظام سیاسی آزاد، مانند برگزاری انتخابات پارلمانی و ریاست جمهوری، در ایران وجود دارد اما قدرت حکومتی در نهایت در دست نهادهای انتخابی نیست بلکه نظام قدرت را بده و بستان های پشت پرده بین شخصیت ها و جناح ها شکل می دهد، آزادی مطبوعات محدود است و انجام هیچ نوع نظرسنجی مستقلی مجاز نیست و بخش عمده آمار اقتصادی دولتی هم جعلی به نظر می رسد.اکونومیست می نویسد که با توجه به این شرایط، جهان خارج نمی تواند به ماهیت حقیقی ایران دست یابد و تنها قادر است روندها را زیر نظر بگیرد و به حدس و گمان متوسل شود.اکونومیست در بخش دیگری از این گزارش به مقایسه شرایط ایران در دوره های ریاست جمهوری محمد خاتمی و محمود احمدی نژاد پرداخته و می نویسد که ناتوانی آقای خاتمی در مقابله با مخالفان اصلاحات و بی توجهی به مسایل اقتصادی باعث سرخوردگی مردم از دولت او و انتخاب احمدی نژاد شد.به نوشته اکونومیست، نتیجه انتخابات سال 2005 باعث شد تا بهار سیاسی تهران به یک زمستان تیره و تار مبدل شود و در آنچه که می توان کودتایی سفید نامید، قدرت به دست تندروهای محافظه کار افتاد.این هفته نامه می نویسد که در ماه های اخیر، بازگشت به روش های اقتدارگرایانه شدت گرفته و مواردی مانند برنامه مبارزه با بدحجابی و فشار حکومت برای جلوگیری از ارتباط جامعه مدنی با غرب را به عنوان نمونه ذکر می کند.اکونومیست در ادامه این گزارش موضوع برنامه های هسته ای ایران را مطرح می کند و می پرسد دلیل ایران در تلاش برای دستیابی به بمب اتمی چه می تواند باشد؟این نشریه می نویسد که مهمترین نگرانی در مورد ایران اتمی احتمال دست زدن به حمله به اسرائیل، نه لزوما با کاربرد اسلحه اتمی بلکه با استفاده از تسلیحات متعارف است در حالیکه دارا بودن اسلحه اتمی قدرت بازدارندگی موثری را به جمهوری اسلامی داده است.اکونومیست دیدگاه برخی از محافل اسرائیلی در مورد لزوم نابود کردن تاسیسات اتمی ایران را یادآور می شود ولی می نویسد که نمی توان اطمینان داشت که چنین حمله ای کارساز باشد زیرا مراکز اتمی جمهوری اسلامی در نقاط مختلف پراکنده است و امکان دارد این کشور دارای مراکز و تاسیسات محرمانه ای نیز باشد که محل آنها برای مهاجمان خارجی معلوم نیست.مشکلات اقتصادی و نقش جواناناین هفته نامه با طرح گزینه دیگر برای توقف برنامه های اتمی ایران، به تاثیر احتمالی تحریم های سازمان ملل بر ایران پرداخته و در آن از دشواری های اقتصادی این کشور در سال های ریاست جمهوری آقای احمدی نژاد سخن گفته و افزوده است که تحریم های خارجی می تواند این فشارها را تشدید کند.به نوشته اکونومیست در حالیکه اقتصاد ایران از بعد از انقلاب با مشکلات بنیادی مواجه بوده است، سیاست های دولت آقای احمدی نژاد نه تنها بهبودی در این شرایط به وجود نیاورده بلکه مشکلات دیگری را نیز بر آن افزوده است.آخرین بخش از گزارش اکونومیست تحت عنوان "فرزندان خمینی" به وضعیت جوانان ایران اختصاص دارد و این سئوال را مطرح می کند که دیدگاه این بخش از جامعه ایران نسبت به مسایل گوناگون از جمله روابط با غرب چیست؟به نوشته اکونومیست گرچه مقامات جمهوری اسلامی از آمریکا با عنوان شیطان بزرگ و استکبار جهانی نام می برند اما به نظر نمی رسد که اینگونه شعارها باعث جلب یا حتی رضایت خاطر جوانان شیکپوش تهرانی شود.اکونومیست می نویسد که این جوانان از جمله ستایشگران جورج بوش نیستند اما دست کم برخی از روش های آمریکایی را می پسندند.به نوشته اکونومیست، عجیب نیست که نگرش جوانان مایه نگرانی اداره کنندگان انقلابی امور ایران شود به ویژه اینکه دانشجویان، که تعدادشان در سال های اخیر بیشتر هم شده است، نقشی اساسی در سقوط شاه ایفا کردند.این نشریه می نویسد که سهم جوانان از رنج و مشقت ناشی از شکست های رژیم از سایر قشرها بیشتر بوده است و به عنوان مثال، در سال 2006 بر اساس آمار دولتی، کمابیش نیمی از افراد 25 تا 29 ساله در ایران بیکار بودند. اکونومیست می پرسد که آیا می توان گفت که نارضایی جوانان می تواند باعث سقوط رژیم اسلامی شود؟ و می افزاید که در صورتی که دولت کنونی همچنان به آرمان های جوانان بی تفاوتی نشان دهد ممکن است نتیجه آن را در انتخابات بعدی ببیند.این هفته نامه به نظرسنجی های انجام شده از ایرانیان داخل ایران توسط موسسات خارجی اشاره می کند و می گوید که نتیجه های به دست آمده تصویر روشنی از دیدگاه واقعی مردم ایران ترسیم نمی کند.اکونومیست با یادآوری گزارش های متفاوت موسسات نظرسنجی خارجی، که تحقیقات خود را از طریق پرسشنامه های تلفنی با مردم داخل ایران انجام داده اند، می نویسد که با توجه به شرایط داخل ایران، طبیعی است که ایرانیان در مورد انتقال نظرات واقعی خود به دیگران از طریق سیم تلفن احتیاط به خرج دهند.
No comments:
Post a Comment