هنوز بابا بيرون نيامده، قبل از عيد فرستادنش قرچك، كنار خيابون پشت چراغ قرمز موز ميفروخت و شيشه پاك ميكرد! از شانس بد ما بين اون همه آدم باباي ما رو گير انداختن، آخه خمار بوده، نميتونسته فرار كنه! مامانم هم حاملست، ميگه ميخواد دادش سومم رو برامون بياره كه كمكون كنه! الان نميتونه ديگه بياد كنار خيابون! من و خواهرم نصفه و نيمه ميريم مدرسه، اما بيشتر روي همين پل هوايي و سر اون چهارراه ميپلكيم تا شب بشه! يه آقا ستار داريم كه شبا مياد دنبالمون و با بچههاي ديگه برمون ميگردونه خونه! آخر هفتهها هم مياد و اجاره جارو ازمون ميگيره و ميره و به مامور بهزيستي يا شهرداري ميده! ـ اينا مشقاته!؟ ـ نه هموشن! يه كم فيلم بازي ميكنيم و آروم، آروم مينويسيم، مردم همينطوري هم دلشون به حال يه بچه كنار خيابون ميسوزه، اما خوب، يه كم فيلم هم بازي ميكنيم تا رنگ پولهايي كه ميدن، فرق كنه! ـ نميترسي بگيرنتون! ـ نه! كاري ندارن! آقا ستار هواسش به ماست! اما گاهي كه بهزيستي طرح ضربتي ميذاره ديگه خدا بايد به دادمون برسه! دفه قبلي كه داداشم رو گرفتن 100 هزار تومن داديم تا بيرون آورديمش! به گزارش خبرنگار «اجتماعي» ايسنا، نتايج يك تحقيق ميداني از چند منطقه در تهران كه محل حضور دائمي متكديان و دستفروشان كودك و نوجوان بوده، نشان داده است كه اين كودكان نسبت به آنچه براي آنها در حال وقوع است، عادت كردهاند و در پرسشهايي كه از آنها شده است، هيچ آينده روشني را براي خود متصور نبودهاند. اين كودكان در پاسخ به اين سوال كه آيا درس ميخوانيد و يا علاقه به ادامه تحصيل داريد، عموما پاسخ غيرواقعي ميدهند و تحقيقات ميداني نشان داده بخش قابل توجهي از آنها در تمام طول روز در همان منطقه يا منطقهاي ديگر حاضر بوده و يا تحصيل آنها نيمه وقت، با غيبت زياد و افت تحصيلي همراه است. ظرف اسفند را دوباره پر ميكند و دودش را به سمت شيشه باز اتومبيل خوش رنگ متاليك ميگيرد و از پس دود به چهره راننده نگاه ميكند و منتظر ميماند! اينجا چهارراه منتهي به يكي از منطقههاي متمول شهر است! پس او ميتواند با كمي صبر بيشتر انتظار يك اسكناس خوشرنگ را بكشد! به گزارش ايسنا، همچنين نتايج تحقيقات دكتر فاطمه قاسمزاده ـ روانشناس و عضو انجمن حمايت از حقوق كودكان ايران ـ باعنوان «بررسي كودكان خياباني در تهران» كه در ميدانهاي تجريش و رسالت و چند ميدان متقرفه ديگر صورت گرفته نشان ميدهد كه تعداد كودكان خياباني در سنين مختلف سالانه به طور متوسط تا 123 درصد افزايش داشته است كه حداكثر آن با 233 درصد افزايش در ميدان تجريش و حداقل آن با 81 درصد در ميدان رسالت به دست آمده است. دليل اين امر را ميتوان در درآمد قابل توجه و تقريبا بيدرد سر آنها دانست؛ از آن جهت كه اگر با مامور شهرداري يا بهزيستي آن منطقه ارتباط حسنهاي داشته باشي، تقريبا همه چيز حل است! البته هر يك از اين متكديان و دستفروشان كوچك شايد رقمي بين 100 تا 150 هزار تومان در ماه درآمد دارند، اما وقتي درآمد خواهر و برادر و پدر و گاهي مادر را هم اضافه كنيم، درآمد قابل توجهي را ميتوان رقم زد، البته نبايد از نظر دور داشت كه بخش قابل توجهي هم از آنها درآمد كافي ندارند و هر آنچه به دست ميآورند، پس از كسب سهم صاحب جا و پورسانت شهرداري و غيره صرف اجاره خانه و اندكي غذاي بخور و نمير ميكنند! به گزارش ايسنا، در سال 82 كه شوراي دوم شهر تهران هنوز در ابتداي كار ساماندهي بيخانمانها و متكديان و دستفروشان شهر بود، طرحي را براي براي ساماندهي كودكان خياباني ارائه كرد و تفاهمنامهاي هم بين فرمانداري، استانداري، سازمان مديريت و برنامهريزي، سازمان بهزيستي تهران، دادگستري تهران، نيروي انتظامي و رييس كميسيون فرهنگي و اجتماعي شوراي شهر تهران به امضا رسيد و هر يك موظف به انجام بخشي از تصميمات شدند. پس از آن چند مركز نگهداري از اين كودكان با همكاري شهرداري و بهزيستي ايجاد شد و بخشي از آنها را به اين مراكز روانه كردند، اما آنچه كه در حال حاضر در خيابانها و معابر اصلي و فرعي تهران نمايان است، شهري است با تعداد قابل توجهي كودك و نوجوان دوره گرد، دستفروش، متكدي و ساز و آواز زن كه هر روز صحنهاي دلخراشتر از روز قبل براي گرفتن پول از مردم و به عبارتي به دست آوردن روزي خود ترتيب ميدهند! خادم ـ رييس كميسيون فرهنگي و اجتماعي شوراي دوم شهر تهران ـ تاكيد داشت كه موضوع متكديان در هر فصلي بسيار فراتر از آن چيزي است كه همواره در مورد آن صحبت شده است. وي اين سوال را طرح ميكرد كه چرا هيچ شهر ديگري تا قبل از تهران جرات ورود به مساله متكديان را نداشته و هنوز هم ندارد؟ مصوبه شوراي شهر نيز بدون ايراد نيست، اما در همين شهر تهران هم براي اجرايي كردن آن ما با هزار و يك دردسر و بالا و پايين كردن روبرو بوديم! خادم در آن زمان تاكيد داشت: هيچ كس نميپرسد كه چرا همه گداها و دستفروشان استانهاي ديگر به تهران ميآيند؟ اما طي اين سالها هيچ كار قابل توجهي در مورد آنها انجام نشده است؟ و در حالي كه چند سازمان مثل شهرداري و بهزيستي قدم پيش گذاشتهاند، همه فكر ميكنند كه اين دو سازمان متولي اصلي همه امور مربوط به متكديان هستند! رييس كميسيون فرهنگي و اجتماعي شوراي دوم شهر تهران باز هم اين سوال را طرح كرد كه چرا وزارت كشور گزارشي از ستادهاي استانهاي متكديان ارائه نميدهد و چرا نسبت به عملكرد ضعيف ستادهاي شهرستان در ساماندهي و نگهداشتن متكديان در استانهاي خود تلاش مكفي صورت نميگيرد! خادم در عين حال تاكيد داشت كه افزايش تعداد متكديان با شروع فصل گرما امري تقريبا عادي است و تعداد كودكان و نوجوانان متكدي و دستفروش به ويژه در مناطق محروم و جنوبي شهر تهران هر سال در نزديك فصل تابستان اتفاق ميافتد. وي تاكيد ميكرد كه ريشه حل اين مشكل از جاي ديگري بايد آب بخورد و مهمترين مساله در تغيير نگاه مردم به اين افراد است و اين كه همه آنها را قشر محروم ندانند و در صورت شناخت فرد و يا كودك محرومي بدانند كه ميتوانند به موسسه خيريه يا بهزيستي يا كميته امداد امام خميني (ره) براي كمك به آنها مراجعه كنند. به گزارش ايسنا، متاسفانه در حال حاضر نه تعريف و تعداد دقيقي از كودكان خياباني و متكدي در دست است و نه تعريف مشخصي از نوع و نحوه كار آنها ارائه ميشود و كودكان بعضا خردسال متكدي در كنار مردان و زنان پير و ناتوان و مريض قرار ميگيرند؛ يعني از همين دوران كودكي آنها هيچ تفاوتي با زنان و مردان حرفهاي متكدي ندارند و البته آيندهاي جز اين ندارند! دختر بچه دستهاي زگيل زده خود را وارسي ميكند و زخم يكي از زگيلها را ميكند و با ديدن من كه رو به رويش ميايستم، دسته فال را فوري به سمت من ميگيرد و بلافاصله چهره مهرباني به خود ميگيرد؛ خانم فال بخر خبراي خوب بشنوي! سر به سرش ميگذارم؛ به شوخي و ملاحتي كودكانه ميگويد؛ چاخان نميكنم، دستم خوبه! هميشه خبراي خوبي با فالاي من به مردم ميرسه! سراغ برادرش را كه ميگيرم، آن سوي ميدان و كنار چند دستفروش ديگر پسر بچهاي را نشانم ميدهد؛ بند گوشي موبايل و CD ميفروشه ! اينجا پاتوق خانوداگي آنهاست!
No comments:
Post a Comment