Saturday, August 18, 2007

!هر ايراني، يک فيلترشکن!

ايراني، يک فيلترشکن!
- یکشنبه 28 مرداد 1386 [2007.08.19]
وبگرد
هر ايراني، يک فيلترشکن!
سها سيفي
سوسيال دموكراسي اسلامي
نيما نويسنده وبلاگ "ساز مخالف" آخرين پست ارسالي اش را به سخنان يک استاد دانشگاه و داراي دکترا در رشته شيمي اختصاص داده است که در اردوي دانشجويي انجمن اسلامي دانشگاه تهران در اردبيل بيان شده است:
خيلي عجيب نيست اگر خبر دار شويد در روزهائي که دانشجويان زندان هستند و اخبار شکنجه آنها همه جا را گرفته، اعضاي انجمن اسلامي دانشگاه تهران براي اردو به شهر خوش آب و هواي اردبيل سفر کرده اند. انجمن دانشگاه تهران در دوران ما نماد تشکل دانشجوئي چسبيده به قدرت و هماهنگ با حکومت بود و در تمام سالهاي اخير همان طور باقي مانده است.
زمان ما، دانشگاه تهران اصلي ترين کانال ارتباط با وزارت اطلاعات و مديران دولتي بود و هميشه از اين ارتباط براي سهم خواهي درون تشکيلات استفاده ميکرد. بيشتر بچه هاي فعال اين انجمن بعد از تمام شدن درسشان، مسئوليتي دولتي مي گرفتند ...
در دوران خاتمي هم تقريبا همه مديران دانشگاه تهران و علوم پزشکي از فعالين انجمن دانشگاه در دهه 60 بودند. يادم است در سالهاي 80 تا 82 که تحکيم وحدت بيشترين فشارها را تحمل ميکرد و بچه هاي شوراي مرکزي را مدام بازداشت ميکردند، برخي بچه هاي دانشگاه تهران همراه با يکي دو دانشگاه ديگر مثل بهشتي و تربيت مدرس سرگرم برگزاري بخش دانشجوئي کنفرانس انتفاضه بودند و دو سه سالي حقوقهاي نسبتا بالا از مجلس که دبيرخانه کنفرانس در آنجا مستقر بود مي گرفتند.
همه اين حرفها را زدم تا بگويم براي من عجيب نيست اگر در چنين شرايطي، حضرات در اردبيل دنبال احياي سوسيال‌دموكراسي اسلامي در جنبش دانشجوئي باشند.http://mokhaalef.blogfa.com
ديدم نمي توانم جواب پس بدهم!
"زيتون" مي نويسد که براي داوري در باره بهترين وبلاگ ها که ظاهرا از سوي دويچه وله برگزار مي شود، دعوت شده بوده به آلمان. اما قيدش را زده و ترجيح داده از داوري انصراف بدهد.خودش اينطور مي نويسد:
براي داوري بهترين وبلاگ‌ها دعوت شدم. اما هر چه فکر کردم موقع برگشتن در فرودگاه بايد جواب قوم يأجوج مأجوج رو چي بدم، ديدم نمي‌شه. بنابراين، در کمال تأسف و تأثر آلمان پر‍! بايد تشکر کنم از دعوت کنندگان. برام باعث افتخار بود که برم. اما همون‌طور که بهشون گفتم، بهتره يکي که ساکن ايران نيست بره.http://z8un.blogfa.com
تست خودشناسي سياسي
"کالاتاکسي" عنوان وبلاگ و چرک نويس هاي يک طرفدار اقتصاد بازار است که يک تست اقتصادي اينترنتي را معرفي کرده که چنانچه به پرسش هايش پاسخ دهيد؛ جاي شما را روي محور مختصات سياسي نشان مي دهد. اين که چپ ايد يا راست. اين که ليبرال ايد يا دولتي فکر مي کنيد. به اين ترتيب اگر مي خواهيد ديدگاه سياسي خود را تست بزنيد، بد نيست به اين نشاني سر بزنيد:http://alhosseini.wordpress.com
هر ايراني، يک فيلترشکن!
"مجازات گر" عنوان وبلاگي ست که نويسنده اش مي گويد معتقد است که هر کس بايد براي خودش يک فيلتر شکن اختصاصي داشته باشد که آدرس اش را فقط خودش بداند و بس!
براي همين روش آساني براي ساختن آنتي فيلتر آموزش داده که به امتحان اش مي ارزد. براي فراگيري روش پيشنهادي او به اين نشاني برويد:http://punish.wordpress.com/2007/08/14/anty-proxy_create
شرط لازم براي کاشتن گل زنبق
اين پست از "دل نوشته ها و بگردي هاي آناهيتا دانشور" هم خواندني بود:
امروز داشتم اساسنامه سازمان غير دولتي "کانون عالي گسترش فضاي سبز و حفظ محيط زيست ايران" را مي خواندم . نکته اي که از همه جالبتر بود شرايط عضو شدن در اين کانون شگفت انگيز است. ماده نهم اساسنامه، عضو را کسي مي داند "که علاقمند به گسترش فضاي سبز باشد و يا به نحوي درجهت توسعه محيط زيست کشور فعاليت دارد ".
اما اين فرد علاقمند به طبيعت، قبل از هر چيز طبق ماده چهارم اساسنامه کانون بايد "التزام خود را به قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران " اعلام کند . به عبارتي ديگر طبق اساسنامه اين کانون اگر کسي بخواهد به قصد انجام خدمت به محيط زيست کشورش (مثلا از طريق کشت داوطلبانه مقداري گل زنبق در پارک محله شان يا نشاندن چند نهال زيتون در اطراف شهرشان يا ساختن سرپناهي براي گنجشک هاي خيس و گرسنه در فصل زمستان) عضو داوطلبانه اين تشکيلات غير دولتي شود، ابتدا مي بايست التزام خود را به تمام اصول قانون اساسي جمهوري اسلامي (و قاعدتا از اصول سياسي آن بگير تا اصول مذهبي و عقيدتي اش) اعلام کند . اين فرد سپس مي تواند به اين کانون پيوسته و گلهاي زنبق اش را هر کجا که خواست به عنوان عضو کانون بکارد و يا براي گنجشکها لانه بسازد و يا دانه بريزد.http://anahitad.wordpress.com
اخلاق رسانه اي
نويسنده وبلاگ "فهم" در آخرين پست ارسالي اش به موضوع اخلاق رسانه اي پرداخته و به برخي بي اخلاقي ها در تلويزيون ايران و توسط مجريان اش اشاره کرده و عاقبت چنين مي نويسد:
کارهاي بي اخلاقي در صدا و سيما فتّ و فراوان وجود دارد. از مسخره کردن، توهين کردن، سانسور خبري، تحريف خبري، غلو آميز خواندن خبر، ساختن برنامه‌هاي هجو و … . حتي چيدن خبرها هم بعضا مقاصدي غير اخلاقي را نشان مي‌دهد. مثلا در خبري مي‌آورند که آمريکا تصميم دارد سالها در عراق بماند، بلافاصله خبر بعد اينست که گاوهايي در مزرعه‌اي در فلان شهر مانده‌اند و براي بيرون راندن آنها، مردم به زور متوسل شده اند! يا خبرهاي مربوط به يک ميمون را قبل و يا بعد از خبر پخش مواضع فلان مقام غربي مطرح مي‌کنند. اينها احتمالا چيزهايي واقعي ايجاد نمي‌کند، و مردم حتي متوجه نمي‌شوند که خبر چه بوده، اما از آنچه که احتمالا تاثيرگذار است، يک بي اخلاقي رخ داده است که توسط آنها جنبه‌ي رسمي يافته است.http://fahm.wordpress.com
شورش، روايتي زنانه از انقلاب ايران
نويسنده وبلاگ "امشاسبندان" در باره آخرين کتاب مهرانگيز کار مي نويسد:
«شورش، روايتي زنانه از انقلاب ايران» آخرين کتاب مهرانگيز کار با فضايي که تلفيق رمان و وقايع مستند است، مثل همه آثار قبلي خانم کار خواندني و معتبر است. به نظرم مهرانگيز کار، نثري بسيار پاکيزه، خلاق و جذاب دارد. کتاب از آبادان دهه سي و توصيف فضاي سنتي مردسالار و فضاي شاد دبيرستان دخترانه اي که مدير ان زن جوان پيشرو، مدرن و برابري خواهي است که سعي دارد با ظرافت پوسته سخت سنت مردسالارانه را ترک اندازد شروع مي شود و با دربدري مادري در پي اعدام دختر جوانش در تهران سال هزار و سيصد و شصت و يک پايان مي يابد. در اين کتاب مي توان مطالب بسيار مهمي درباره جنگ عليه زنانگي و زن ستيزي که در پي انقلاب سال پنجاه و هفت زنان را هدف قرار داد خواند و اسناد مهمي از بيانيه ها، اطلاعيه ها و بخش نامه هاي در راستاي تحديد و حذف زنان از عرصه اجتماع در سال هاي اول انقلاب را خواند. «شورش، روايتي زنانه از انقلاب ايران» را نشر باران سوئد منتشر کرده است و متاسفانه براي تهيه آن در ايران راهي نداريد جز اينکه از کسي در خارج از ايران خواهش کنيد کتاب را برايتان تهيه و ارسال کند!http://www.farnaaz.info
دولت ملک خصوصي کسي نيست
اين هم بخشي از آخرين پست ارسالي توسط محمدآقازاده، روزنامه نگاري که روزگاري، عهده دار انتشار ستون پرخواننده "آينه" در روزنامه دولتي ايران بود:
هيچکس نيست که فرياد بزند دولت ملک خصوصي کسي نيست که هر چه خواست با آن بکند.صنعت و کشاورزي در زير بار تصميمات غير مترقبه بزودي راهي بخش هاي مراقبت هاي ويژه هاي خواهند شد.شايد در آن روز از پزشکان حاذق هم کاري بر نيايد.سيل در خواست بازنشستگي در سازمانها فضايي فراهم مي کند که امکان انتقال تجربه از دست برود .اگردولت همه نخبگان رايکجا حذف مي کند.وظيفه اين نخبگان است که به ياري دولت بشتابند و تا زمان از دست نرفته نظام اجرايي را وادارند دايره حلقه بسته خوديها را بشکنند و فاميل بازي را کنار بگذارند و کشورراهمانگونه اداره کند که عقل سليم مي طلبد.بايد به دولتمردان يادآوري کرد مهرورزي با قوم و خويش ها و سپردن مسئوليت ها به آنها نه عادلانه است و نه عقلاني.جناح محافظه کاربهترين کاري که مي تواند بکند آنست همه نيرو و توانش را به کاربگيرد تا زمامداري را آنهم با حداقل هايش در نظام اجرايي نهادينه سازد.اگراين حناح از دولت سهمي ندارد.در شکست اش بايد تاواني بدهد که با هيج محاسبه اي قابل پرداخت نيست.دراين ميان جناح چپ و همه روشنفکران مستقل بايد ديوار سکوت را بشکنند و دولتي را سر عقل بياورند که مدام عليه خود و کشور بحران مي آفريند وبه ان افتخار هم مي کند.http://www.aghazadeh.blogfa.com
درون انتقادي بي رحمانه، مدام و منسجم
"رفرم خواهي انتقادي سازمان يافته" عنوان نوشته اي از مهدي محسني نويسنده وبلاگ "جمهور" و پيشنهادي ست که او براي خروج از بن بست اصلاح طلبي به دست مي دهد:
هميشه ميان تئوري پردازي تا عملگرايي رفرم خواهانه فاصله ي بسياري وجود داشته است. اين شکاف گرچه امري طبيعي مي نمايد اما در شرايطي اصلاح طلبي موفق خواهد بود که اين فاصله به حداقل خود برسد. درهمين حال بسياري اين پرسش را بي پاسخ گذاشته اند که چگونه مي توان اين فاصله را کم کرد و آيا با توجه به ساختار سياسي موجود امکان تبديل نمودن آرمانهاي اصلاحي به برنامه ي عملياتي وجود دارد؟
پاسخ اين پرسش گرچه مثبت است اما همچنان با چالش ديگري روبرو مي شويم. چرا اراده اي براي تغيير ساختار ناکارآمد موجود بروز نيافته و يا در اين جهت حرکت و برنامه ريزي مشخصي صورت نگرفته است؟
شايد پاسخ اين سئوال را اينگونه بايد ارائه نمود که هنوز بخشي از رفرم خواهان -عناصر مسوول و صاحب نفوذ- همچنان در واهمه و ترس از شرايطي بسر مي برند که ممکن است در اصلاحات حداکثري منافع آنان نيز به خطر بيفتد.
گرچه به واقع در پي رفرم پايدار که منجر به استقرار دموکراسي بر پايه ي اراده ي اکثريت و احترام به حقوق اقليت گردد، منافع ملي و جناح هاي متنوع سياسي ملتزم به قواعد جاري تامين خواهد شد.
شرايطي که حتي بازنده عرصه ي رقابتهاي دموکراتيک انتخاباتي مي تواند خود را براي ديدباني رقباي در قدرت آماده کند و در انتظار فرصتي براي حضور دوباره در حاکميت باشد. بدون ترس از حذف فيزيکي و يا فکري.به هر حال اين باور در بخشي از فعالان سياسي و اجتماعي همچنان نيرومند است که اصلاحات بهترين و کم هزينه ترين گزينه ي موجود مي باشد. حتي اگر مدعيان رفرم خواهي چه سنتي و چه پيشرو؛ متحان خود را خوب پس نداده و فاقد اراده ي لازم براي تغييرات بنيادي باشند.
پس چگونه مي تون پارادوکس موجود را حل نمود؟ پاسخ شايد حضور مستمر و هوشمندانه درعرصه ي انتخابات، هر چند همراه با گزينه هاي محدود و کم اثر، باشد. اما مهمتر از آن در پيش گرفتن روند انتقادي در درون جبهه ي اصلاحات است.
به عبارت ديگر درون انتقادي بي رحمانه، مدام و منسجم تا بتواند محل اثر واقع گردد
. http://jomhour.org

No comments: