Thursday, August 09, 2007

روزنامه نگاري درايران؛ سرکوب بيشتر

روزنامه نگاري درايران؛ سرکوب بيشتر
سال 2007 از ديد گزارشگران بدون مرز - پنجشنبه 18 مرداد 1386 [2007.08.09]
"سال 2007 آغاز خوبي براي روزنامه نگاران نداشت. نگراني ها همچنان ادامه دارند و دلايل انگشت شماري براي اميدواري و اميدوار بودن باقي مانده است".
گزارش سازمان گزارشگران بدون مرز در باره آزادي مطبوعات در سال 2007 با جمله فوق آغاز مي شود. گزارشي که صفحات زيادي از آن به ايران اختصاص دارد.
اين گزارش درمقدمه کاتالوگ ابتکاري شصتمين سالگرد جشنواره فيلم کن درج شده است. کاتالوگي که به100 عکس تاريخي از اين مهمترين جشنواره جهاني اختصاص دارد.
" روز" به مناسبت روزجهاني خبرنگار بخش هايي ازاين گزارش خواندني را که توسط علي جواهري ترجمه شده است، منتشر مي کند:
از نظر داشتن آزادي بيان در مطبوعات، سال 2006 به هيچ وجه سال خوبي نبود. اعداد و ارقام خود گواه اين ادعا هستند: 82 روزنامه نگار در جهان کشته شدند، نيمي از اين حوادث در عراق رخ داد؛ حدود 1500 روزنامه نگار مورد تهديد و حمله قرار گرفتند و بيش از 900 رسانه سانسور شدند. اين اخبار به هيچ وجه خوشحال کننده به نظر نمي رسند.
سال 2007 اما آغاز بدي هم داشت. تنها در ماه ژانويه، 7 روزنامه نگار کشته شدند، از جمله هرانت دينک، روزنامه نگار ارمني، که توسط ملي گرايان افراطي ترک در خيابان هاي استانبول و در کنار "دروازه اروپا" به قتل رسيد. انگيزه قتل او مخالفت ملي گرايان افراطي ترک با بهبود روابط بين ترکيه و ارمنستان بود. او پس از قتل آنا پوليتکوفسکايا، روزنامه نگار سرشناس روس که در ماه اکتبر 2006 به ضرب گلوله در مسکو کشته شد، دومين روزنامه نگار متعهدي است که به قتل مي رسد. اين دو شخصيت حرفه اي با يکديگر يک نقطه مشترک داشتند: هر دو در نوشته هاي خود عليه نقض حقوق اقليت ها به مبارزه مي پرداختند و خواستار رعايت هرچه بهتر آن بودند. آنها با فداکاري و ازخود گذشتگي هرچه تمام تر اين راه را ادامه دادند و در برابر فشارهاي سازمان هاي قضايي و دولتي و همچنين ارعاب هاي افراط گرايان از هر گروه و جناح، ترسي به دل راه ندادند. آنها قيمت تعهدات و مساعي خود را براي رسيدن به هدف شان پرداختند.
موضوعات نگران کننده ديگري نيز در آغاز سال 2007 پيش روي مطبوعاتي ها بود. ابتدا، اريتره. اين کشور نوپا همچنان به قعر جهنم پيش مي رود. فسهاي يوهانس، چهارمين روزنامه نگار اريتره اي بود که به دنبال شرايط بسيار وحشتناک دوران حبس خود، در زندان کشته شد. او تحت نام "جوشوآ"، از سرشناس ترين روزنامه نگاراني بود که در سپتامبر 2001، يعني زماني که عيسياس افه ورکي، رييس جمهور اريتره، تصميم به معدوم کردن مطبوعات خصوصي در کشورش گرفت، دستگير شدند.
پس از آن، جمهوري اسلامي ايران؛ کشوري که دولتش هر از گاهي توسط مخالفان داخلي خود که برخاسته از اردوگاه محافظه کاران هستند منقلب مي شود، ولي با اين حال از تهديد و ارعاب مرتب روزنامه نگاران نيز غافل نمي ماند و به طور روزمره به آنها يادآوري مي کند که هيچ حق و حقوقي ندارند. کشوري که در آن دستورات و اقدامات قضايي عليه وبلاگ ها و وبلاگ نويسان به طور روزانه افزايش مي يابد و همواره اين رسانه نوين که سانسور "بي چون و چراي سنتي" در آن جايي ندارد، مورد سرکوب قرار مي گيرد.
در مصر، يک وبلاگ نويس به چهار سال زندان محکوم شد. دليل اصلي بازداشت او توهين به رييس جمهور حسني مبارک بود. در جهان عرب، اين اقدام اولين اقدام از اين دست به حساب مي آيد.
در خاور دور نيز، ميزان نگراني و اضطراب بسيار بالاست. مردم فيليپين، از حدود بيست سال پيش تاکنون، هنوز نتوانسته اند از موج خشونتي که همچنان روزنامه نگاران و مبارزان فساد مالي را ازپا در مي آورد بگريزند. سردبير يک روزنامه محلي در ماه فوريه در جزيره ميندانائو کشته شد؛ اين جزيره خطرناک ترين منطقه اين کشور است. تعداد نيروهاي ويژه پليس که صرفاً جهت مبارزه با خشونت عليه روزنامه نگاران به کار گمارده شده اند کافي نيست. آنها نمي توانند معترضين مطبوعات، مسؤولين سياسي، تجار، نظاميان، جنايتکاران و ... را از بکار گيري اسلحه در تصفيه حساب هاي خود مأيوس کنند.
مطبوعات و رسانه ها در شبه جزيره جفنا در شمال سريلانکا در تبادل آتش توپخانه ببرهاي تاميل و نيروهاي نظامي دولتي گرفتار آمدند. عده اي از روزنامه نگاران ترجيح مي دهند سکوت اختيار کنند. برخي ديگر در رساندن صداي خود به همنوعان مشکل دارند: کمبود کاغذ، دسترسي به اطلاعات محدود، وحشت و ارعاب دائمي، ... موانع در اين زمينه کم نيستند.
نگراني در آنسوي اقيانوس آرام نيز ريشه دوانده. گردش قدرت بين فيدل کاسترو و برادرش رائول تغييري در روند برخورد با روزنامه نگاران ايجاد نکرد. از بين 25 روزنامه نگار زنداني شده، هيچ يک نوري در انتهاي "تونل" نديده است. هيچ نشانه اي حاکي از آزادي آنها در کوتاه مدت وجود ندارد. رييس جمهور موقت هيچ حرکتي دال بر گشايش در آزادي هاي مدني انجام نداده. هوگو چاوز، به عنوان "وفادار" فيدل در جنوب اين قاره، در اوايل سال جاري لحن تندتري اتخاذ کرد. اکنون رسانه هاي بزرگ ملي که به جرگه مخالفان پيوسته اند، بيش از هر زمان ديگري در کانون توجه دولت قرار گرفته اند.
با اين حال، هنوز دلايلي براي اميدواري باقي مانده. در ترکمنستان که يکي از بسته ترين کشورهاي جهان است، مرگ ديکتاتور صفرمراد نيازف در دسامبر 2006 از سوي مردم به عنوان اميدي براي انجام تغيير و تحول در کشور تلقي شد. ناظران خوش بين در اين زمينه مي گويند: "اين يک شروع جديد است." ازطرف ديگر، جانشين وي، قربان قلي بردي محمداف، وعده اصلاحات داده است. در کشوري که از 15 سال پيش تاکنون هيچ تحرک و تحولي تجربه نشده، مطمئناً اين يک نقطه عطف واقعي است: طولاني تر کردن مدت تحصيل اجباري، تأسيس يک بيمه اجتماعي براي تمامي اقشار جامعه و گشايش کافه هاي اينترنتي در عشق آباد، پايتخت ترکمنستان. حتي اگر ترکمن ها هنوز دليلي براي خشنودي و شعف خود نبينند، ولي به هرحال تا حد قابل توجهي از شدت اقدامات دولت عليه آزادي آنها کاسته شده است.
کمي دورتر به چين مي رسيم. دورنماي بازي هاي المپيک 2008 در اين کشور بر رفتار مسؤولين آن نسبت به روزنامه نگاران خارجي تأثير چشمگيري داشته است. قوانيني که چارچوب فعاليت هاي خبرنگاران خارجي را تعريف مي کردند، ديگر مانند گذشته نيستند و از شدت آنها تا حد قابل توجهي کاسته شده. اکنون جابجايي نمايندگان مطبوعات بين المللي در خاک چين ساده تر شده و آنها ديگر نيازي به تهيه مجوز براي مصاحبه با ناراضيان سياسي و مبارزان حقوق بشر ندارند. البته در امپراطوري ميانه [نام سرزمين چين] هنوز مسايل زيادي باقي مانده که نياز به تغيير و اصلاح دارند، به ويژه براي مشاغل محلي. هنوز در حدود 30 روزنامه نگار و پنجاه مخالف اينترنتي در پشت ميله هاي زندان انتظار مي کشند. سانسور در رسانه ها بيداد مي کند، ولي درعين حال فرمانبرداري روزنامه نگاران نسل جوان که نسبت به جهان با ديد بازتري عمل مي کنند، بسيار کاهش يافته و ديگر تمايلي به پيروي چشم بسته از اوامر حزب کمونيست ندارند.
در دموکراسي هاي غربي، تلاش و جنبش روزافزون روزنامه نگاران و سازمان هاي غيردولتي در برقراري آزادي بيان و کمک به يافتن جايگاه واقعي آن کم کم ثمرات خود را نشان مي دهد. بالاخره ممکن است "قانون حمايت فدرال" ايالات متحده، که طي آن روزنامه نگاران مي توانند در تحقيق و تفحص هاي خود نام منابع را برملا نکنند، در سال 2007 به تصويب برسد. نانسي پلوسي، رييس جديد مجلس نمايندگان امريکا در اين رابطه سخناني را ايراد کرده است. ولي فعلاً جوش ولف، وبلاگ نويس، به دليل خودداري از ارائه منابع خبري خود به دادگاه، در زندان بسر مي برد.
درخصوص کاريکاتورهاي پيامبر اسلام نيز شيوه "آبرومند"ي براي پيشبرد جريانات قضايي يافت شد. دادگاه ها حق را به آزادي بيان دادند و رفع اتهام از دانمارک، بريتانيا و فرانسه اعلام شد. البته در اين رابطه اختلافاتي بين سازمان هاي مسلمان و رسانه هايي که اقدام به چاپ اين کاريکاتورها کرده بودند به وجود آمد.

No comments: