آيا ايران به بمب دست خواهند يافت؟
نگاه نوول ابزرواتور به بحران هسته اي - دوشنبه 22 مرداد 1386 [2007.08.13]
سارا دانيل، خبرنگار اعزامي روزنامه نوول ابزرواتور يکي از شش روزنامه نگاري بود که از سوي جمهوري اسلامي براي ديدار با مسؤولين اصلي برنامه هسته اي و بازديد از چند مرکز اتمي حساس در ايران دعوت شد.
شش روزنامه نگار غربي به همراه چند تن از مسؤولين وزارت امور خارجه ايران از مرکز اتمي بوشهر واقع در کرانه هاي خليج فارس ديدن کردند؛ مرکزي بتوني که از سوي روس ها نيمه کاره رها شده. هدف از اين دعوت ناگهاني و سپس بازديد از داخل نيروگاه بوشهر را مي توان قريب الوقوع بودن قطعنامه ديگري از سوي شوراي امنيت دانست.
ما قبل از رسيدن به نيروگاه بوشهر از مرکز فرآوري و تبديل اورانيوم اصفهان ديدن کرديم؛ مرکزي که در آن عنصر اورانيوم به گاز هگزافلوئور اورانيوم تبديل مي شود. در اين مرکز هدف از اين دعوت توسط حسين سيمرغ، سرپرست روابط عمومي سازمان انرژي اتمي ايران، براي ما مشخص شد. وي در اين رابطه گفت: "شما به خوبي مي توانيد به شفاف بودن فعاليت هاي صلح آميز ما پي ببريد و اين خبر خوب را به دنياي خارج نيز مخابره کنيد."
ولي ازطرف ديگر، محدوديت هايي که در اين "شفاف سازي" وجود داشت نيز مشخص شد: عليرغم اصرار ما براي بازديد از مرکز غني سازي نطنز و رآکتور تحقيقاتي اراک، بازديد از اين دو مرکز "به دلايل فني" امکان پذير نشد. شايان ذکر است که قسمت اعظم اختلافات بين ايران و غرب به دليل فعاليت هاي اين دو مرکز است.
پس چرا ما را به کارخانه اي بردند که هيچ فعاليت خاصي در آن انجام نمي شود؟ چرا مرکز بوشهر همواره در طرح هاي تبليغاتي جمهوري اسلامي قرار دارد؟ شايد به اين دليل است که اين "کارگاه" عظيم که تاکنون بلا استفاده مانده و 800 ميليون دلار نيز خرج برداشته، دليل توجيه کننده ايران در حق مسلم خود براي دستيابي به زنجيره هسته اي است. زيرا روسيه که در نهايت به اردوگاه غربي ها پيوست، اعلام کرد سوخت اتمي مورد نياز اين مرکز را تا زماني که ايران فعاليت هاي غني سازي خود را متوقف نکرده تأمين نخواهد کرد.
در اين رابطه، يکي از مسؤولين وزارت امور خارجه که کاملاً خشمگين به نظر مي رسيد به ما اظهار داشت: "روس ها هرگز براي نيروگاه بوشهر سوخت اتمي تأمين نخواهند کرد. اين يک بازي ساده لوحانه است." او در ادامه گفت: "زماني که جامعه ملل به ما مي گويد غني سازي را به حال تعليق درآوريم، آنچه که در حقيقت از ما مي خواهد اين است که کل برنامه هسته اي را متوقف کنيم. براي ژاپن ده سال طول کشيد تا توانست ثابت کند که چيزي را از نظر بازرسان مخفي نکرده، ولي ما نمي توانيم تا اين مدت صبر کنيم."
از ديد جامعه بين الملل، اين دلايل بسيار گمراه کننده به نظر مي رسند، زيرا جامعه جهاني دليل عجله و شتاب مقامات ايراني در غني سازي اورانيوم را درک نمي کند. در نظر مسؤولين ايراني، مرکز بوشهر صرفاً با سوخت روسي مي تواند کار کند که در حال حاضر در اختيار آنها نيست، ولي مراکز ديگر مي توانند از اورانيوم غني شده ايراني استفاده کنند.
آيا در نهايت کسي پيدا مي شود که علاقه اي براي حل و فصل اين مشکل بزرگ داشته باشد؟ سعيد ليلاز، تحليلگر سياسي در تهران براي ما توضيح داد: "بوشهر يک نيروگاه نيست، بلکه يک سپر ژئوپليتيک است." به بيان ديگر، اين مرکز که هنوز مراحل ساخت را طي مي کند، در حقيقت نماد پيچيدگي ها و تناقضات پرونده هسته اي ايران است. سعيد ليلاز مي افزايد: "روس ها از بوشهر به عنوان اهرمي براي داشتن روابط با امريکا استفاده مي کنند. مقامات ايراني نيز به عنوان عامل توجيه کننده در برنامه غني سازي مي گويند که زمان بسياري تا آماده شدن اين مرکز باقي مانده."
به گفته علي لاريجاني، به عنوان مذاکره کننده اصلي پرونده هسته اي که در مقر شوراي عالي امنيت ملي پذيراي ما شد، غني سازي اورانيوم يک گزينه مهم استراتژيک براي ايران است. او در پاسخ به اين سؤال که آيا ايران آماده است تا در صورت دريافت ضمانت هاي امنيتي از جانب امريکا غني سازي اورانيوم را متوقف کند گفت: "من رابطه اي بين اين دو داستان نمي بينم. مانند اين است که من از شما بپرسم: آيا شما حاضريد ديگر نفس نکشيد اگر امريکا امنيت شما را تضمين کند؟" به گفته اين عضو سابق سپاه پاسداران اينکه امريکا نمي خواهد به ايران اجازه دستيابي به فن آوري هسته اي را بدهد "کاملاً بي معني است، زيرا ما از هم اکنون اين فن آوري را در اختيار داريم."
به گفته يکي ديگر از منابع نزديک به مذاکرات، ايران امروز در حدود سه هزار سانتريفوژ را در نطنز نصب و راه اندازي کرده که "براي توليد يک بمب اتمي کافي است، ولي اين بمب به چه کار مي آيد؟ اگر ما اين بمب را به اسراييل پرتاب کنيم، ايالات متحده نيز با 100 بمب اتمي پاسخ ما را خواهد داد. اين در واقع يک خودکشي است!" زماني که براي او توضيح داديم در اختيار داشتن بمب اتمي امکان سرکوب را به وجود مي آورد و منظور الزاماً استفاده از آن نيست، براي ما فتوايي از رهبر انقلاب علي خامنه اي نقل کرد که گفته است: "استفاده از هرگونه سلاح کشتار جمعي به مثابه يک اقدام ضد اسلامي است."
ازطرف ديگر، يک کارشناس اقتصادي مخالف نظام با اشاره به اين که حتي يک لحظه هم ماهيت صلح آميز بودن اين برنامه را قبول نمي کند گفت: "اگر اين برنامه هسته اي از ماهيت نظامي برخوردار نباشد، مي توان گفت که يک برنامه بي معني است. در زمان رياست جمهوري خاتمي، سران جمهوري اسلامي دريافتند که دستيابي به بمب اتمي تنها راه نجات نظام است و اکنون قصد دارند به هر قيمت ممکن آن را به دست آورند."
يکي از سياستمداران سابق نيز در اين خصوص مي گويد: "زمان آن اکنون است. آيا ايران قبل از خروج امريکا از باتلاق عراق مي تواند به بمب دست يابد؟ مسابقه آغاز شده و اگر ما ببريم، يک روز خواهيد ديد که ايران از پيمان منع گسترش اتمي نيز خارج شده و قصد دارد اولين بمب خود را در کوير آزمايش کند."
تاکنون دولت ايران در پاسخ به تحريم ها، تدابيري غير مردم پسند اتخاذ کرده: سهميه بندي بنزين به هدف کاهش واردات محصولات نفتي تصفيه شده. حسين شريعتمداري، مدير مسؤول روزنامه تندرو کيهان و هوادار به رييس جمهور احمدي نژاد، خواستار اين است که ايران از هم اکنون از پيمان منع گسترش اتمي خارج شود و در اين رابطه منطق خاص خود را دارد. او همچنين مسأله آسيب پذيري کشتي هاي امريکايي را مطرح مي کند که در آب هاي خليج فارس و در تيررس انتحاريون قرار دارند. او در صورت "انجام گزينه اشتباه از سوي امريکا" صدها راه را براي لطمه زدن به غربي ها مي شناسد. ازطرف ديگر، مقام عالي رتبه وزارت امور خارجه نيز اظهار داشت که در صورت تصويب تحريم هاي بيشتر عليه ايران، جمهوري اسلامي نيز اقداماتي غيرقانوني انجام خواهد داد، ولي از بيان جزئيات در اين زمينه خودداري نمود...
در حالي که جمهوري اسلامي در برابر روزنامه نگاران غربي از لحني قاطع استفاده مي کند، ولي از طرف ديگر در بغداد با امريکايي ها به مذاکره مي نشيند. و زماني که مي پرسيم چرا ايران با دولتي که مسؤول اغتشاش در عراق است پشت يک ميز مي نشيند و به مذاکره مي پردازد، تنها يک پاسخ مناسب دريافت مي کنيم. سعيد ليلاز در پاسخ به اين سؤال مي گويد: "اگر هدف مطرح شده مقامات امريکايي اين است که ايران را از غني سازي اورانيوم باز دارند، هدف مخفي مقامات ايراني اين است که ايالات متحده در نهايت آنها را به عنوان قدرت منطقه بشناسد." اين يک خواسته متناقض است، زيرا به رسميت شناختن قدرت ايران در منطقه در حقيقت به خود مردم باز مي گردد؛ مردمي که جمهوري اسلامي از بدو تولدش همواره آنها را به عنوان دشمن اصلي خود تعريف کرده است.
اين در حالي است که ناظران ديگر معتقدند مذاکرات با واشنگتن آغاز پايان جمهوري اسلامي است.
منبع: نوول ابزرواتور، 10 اوت 2007
مترجم: علي جواهريalijava_rooz@yahoo.es
No comments:
Post a Comment