Monday, August 13, 2007

صداي دختري از همنسلان من

صداي دختري از همنسلان من
زارا امجديان - سه شنبه 23 مرداد 1386 [2007.08.14]
آنگاه که ارج آدمي در "اطاعت" او باشد، "خواستن" تاواني بزرگ دارد تا تو نتواني دست به انتخاب بزني از آنرو که خرد انساني را چنان به صليب کشيده اند که گويي جز مطيع بودن چاره اي نداري. در زمانه اي که فضيلت آدمي در بي صدايي اش باشد، همه کار مي کنند: زندان، اعتراف، تعليق، شکنجه، تهمت،...تا تو ديگر نينديشي، تا باور کني که بايد "بي انتخابي " را انتخاب کني...
اينجاست که اگر جانهايي آزاده نباشند تا بانگ بيدار باش سردهند اميد از جامعه رخت برمي بندد مستبدان مجالي بيشتر مي يابند تا به انسان چون جانوري رام شدني بنگرند و هيچ نگونبختي بدتر از آن نيست که تو خود را زير فرمان موجود ديگري از نوع خود بيابي بدانگونه که او بتواند ترا مجبور کند که بنا به ميل و خواست او رفتار کني.
هم از اينروست که تحصن قانوني و بي خشونت 6 دانشجوي آزاد انديش، که در صبحگاه 18 تير با قانون گريزي مسوولان به خشونت زندان مي انجامد را مي ستايم، درست زماني که سياستمدارن بر مدار مصلحت، حقيقت را ذبح مي کنند و به نام قدرت کرامت انسان را ناديده مي گيرند فرياد 6 دانشجو که به نام خدا بر مي خيزند - نه براي خواستن چيزي در اين دنيا که وقار انساني بازي با نام خدا را جايز نمي شمارد - شکوه انسان را به نمايش مي گذارند.
تحصن آن شش نفر ياد آور حضور و ظهور انسان هاي راستيني است که در تاريخ استبدادي ما بارها قد علم کرده اند و اعتراض مسالمت آميزشان شاهدي بر وجود بقايايي از" انسانيت" است؛ آن هم در زمانه اي که انفعال و مصلحت سنجي پاره اي از روشنفکران و سياستمداران جايگزين حقيقت گرايي و حق محوري مي شود. حرکت آنان در وضعيتي که نه تنها مخالفت، بلکه داشتن هرگونه انديشه متفاوت نيز چون گناهي نابخشودني نگريسته مي شود - گناهي که اگر چه کيفري قانوني ندارد، مي تواند با آزارهاي گوناگون از فشارهاي رواني گرفته تا رفتارهاي خشونت آميز خود سرانه همراه گردد - نويدي است بر توانايي انسان در انديشه و عمل مستقل و منتقدانه. و اين همه تهديدي است براي استبدادي که به دنبال نفي همه صفاتي است که ما را "انسان" مي کند.
در ميان اين 6 نفر دختري است که حضورش بسياري را به تعجب واداشته است. بهاره از آن جمله آدمياني است که مرزها را مي شکنند و معنايي نو مي آفرينند پيشتر در ميان جمع زنان 22 خرداد و اکنون در ميان جمع مردان 18 تير، مفهوم ديگري از سنت شکني را مي نماياند.
بهاره دختري است از هم نسلان من، نسلي بزرگ شده در ميان تناقضها، نسلي متفاوت از نسل هاي پيشين گرچه از او هماني را مي خواهند که از نسل هاي پيش از او انتظار مي رفت.
نسلي که دانشگاه را تجربه کرده است و در مقابل شور و شوق اش براي دانستن، هزارها کتاب ممنوعه وجود داشت حال آنکه در همان کتابهاي غير ممنوعه شور به دانستن اسرار در او بيدار شده بود!
نسلي که با آموزه "زگهواره تا گور دانش بجوي" شوق يادگيري اش تقديس شد گرچه تلاش فراوان شد که مسير گهواره تا گور را خودش انتخاب نکند!
نسلي که با آموزه " لا اکراه في الدين" انتخاب را آموخت، گرچه در صف هاي اجباري نماز جماعت ايستاد و ايمانش با ريا به مصاف ترديد برده شد!
نسلي که تشويق به درس خواندن شد و سياستمدارانمان نيز با افتخار زبان به سخن گشودند که زنان ايراني در دانشگاهها، هم پاي مردان به افتخارات علمي نايل مي شوند، گرچه تحقيرش کردند و اعتماد به نفسش را گرفتند با صدور حکم هايي چون: "دختران نبايد در کلاس هاي دانشگاه روي صندلي هاي جلو بنشينند" که باعث تحريک برادرانشان نشوند!
نسلي که درس آزادي را از همان معلماني فرا گرفت که تنبيه و توبيخ اش کردند به جرم عصيان و سرکشي؛ و در کشاکش اين همه معاني متناقض تعهدي بر پاسخگويي به پرسش هايش وجود نداشت!
نسلي که با شعار "آزادي" متولد شد، گرچه با دستور العمل "فرمانبرداري" از او خواسته شد که بماند و در نبرد "جبر و اختيار" هويتش لگد مال شود.
بهاره صداي دختراني است از نسل من، دختراني که مي خواهند بگويند ما هستيم همانگونه که مادرانمان مي خواستند باشند، همانگونه که مادرانمان با عشق مادرانه شان خانه را به فضايي امن براي آفريدن ارزشهاي والاي انساني بدل کرده بودند، اکنون ما مي خواهيم در جامعه، که عشق و ايثار مادرانه را از ياد برده است دست به باز آفريني ارزشهاي گمشده بزنيم.
بهاره صداي زناني است از اين نسل، که "انتخاب" را انتخاب کرد، گرچه براي انتخابش، انتظارمان را افزود، و اگر انتظارمان پاسخ نگيرد او منتظرمان خواهد ماند.
نمي دانم چگونه مي شود پيشواز عاشقي رفت که خود، آفتاب عاشقان است؟نمي دانم چگونه مي شود پيشواز غريبي رفت که خود، ماه غريبان است ؟نمي دانم آنگاه که برگي به بر توفاني مي رسد چه مي گويد؟يا قطره اي از عشق آنگاه که به دريايي از عشق مي رسد، چه مي گويد؟1
1.شعر از شيرکو بيکه س، شاعر کرد زبان
منبع: زنستان

No comments: