فشارهاي داخلي رژيم ايران را سرنگون مي کند
هيوستون کرونيکل - دوشنبه 11 تیر 1386 [2007.07.02]
ايران صرفنظر از اينکه رئيس جمهوري آمريا در سال 2009 9 يک جمهوريخواه يا دموکرات باشد، همچنان به غني سازي اورانيوم خواهد پرداخت. در عين حال از آنجا که برنامه هسته اي تنها به ثبات رژيم ايران کمک مي کند، واشنگتن نيز با هرگونه برنامه هسته اي حتي برنامه غيرنظامي مخالفت خواهد کرد. در نتيجه احتمال مي رود تنش هاي هسته اي، روابط ايران و آمريکا را در سال هاي آتي پيچيده تر کند.اغلب ادعا مي شود که ايران با داشتن ذخائر انبوه نفت و گاز طبيعي نيازي به انرژي هسته اي ندارد، اما دولت ايران به دليل اقتصاد شکننده خود و به منظور تأمين ميزان روزافزون برق مصرفي جمعيت رو به گسترش، تحت فشار اقتصادي و سياسي است. استفاده از نفت و گاز طبيعي براي برق مصرفي داخلي، صادرات نفت و گاز را که منبع اصلي درآمدهاي دولتي هستند، تهديد مي کند. در واقع به تبع مصرف داخلي نفت که سرعتي بيش از توليد آن دارد، درآمدهاي دولتي حاصل از صادرات نفت کاهش يافته اند.بنابراين، برق هسته اي با فراهم کردن نفت و گاز طبيعي بيشتر براي صادرات، کاهش درآمدهاي دولتي را متوقف خواهد کرد. منابع گاز طبيعي ايران جايگزيني براي برق ارزان هسته اي نيست، چرا که از گاز مي توان در مصارف مفيد ديگري غير از توليد برق استفاده کرد. دولت ايران نگران است که کمبود برق، رشد کند اقتصادي و نرخ بالاي بيکاري، توده مردم را بر عليه آن تحريک کند. بدنبال تنش هاي اجتماعي، ناآرامي هاي سياسي نيز درخواهد گرفت.انرژي هسته اي امکان عرضه برق ارزان قيمت و فراوان را فراهم مي کند که اين خود باعث ثبات اجتماعي و سياسي دولت ايران است. استدلال کارشناسان ايراني اين است که در بررسي توازن ميان ناآرامي هاي داخلي و تحريم هاي خارجي، دولت ايران بايد ميان امنيت داخلي و امنيت بين المللي يکي را انتخاب کند. فشارهاي داخلي به راحتي مي تواند رژيم ايران را سرنگون کند، اما فشارهاي بين المللي فاقد اين قدرت است. تاريخ طرفدار دولت ايران است. جمهوري اسلامي از جنگ خونين با عراق، تحريم هاي اقتصادي و دهه ها فشار و انزواي بين المللي از سوي آمريکا جان به در برده است. به علاوه، سران ايران به خاطر دارند که شاه به رغم برخورداري از حمايت هاي قوي بين المللي، ناگزير به فرار از کشور شد.اگرچه ممکن است هرگونه مخالفت آتي دولت آمريکا، حتي با برنامه غيرنظامي هسته اي ايران دلايل امنيتي داشته باشد، اما در عين حال سياست گذاران آمريکا تأثير استراتژيک انرژي هسته اي را در ثبات بخشيدن به رژيم ايران درک کرده اند. آمريکا و ايران از سال 1979 به نيابت از ديگران با يکديگر جنگيده اند و درگيري هاي بيشتر آنها به اين معناست که اين جنگ نيابتي در کنار جنگ هاي تجاري و سرمايه گذاري، در لبنان، عراق، افغانستان و منطقه درياي خزر ادامه خواهد يافت. در واقع مادامي که چين و روسيه پول براي سرمايه گذاري و سلاح براي فروش دارند، اکثر تحريم هاي سازمان ملل فاقد قدرت اجرايي خواهند بود.ايران همچنان جامعه بين الملل را با سلاح نفت تهديد خواهد کرد، اما بسيار بعيد است که اين تهديد را عملي کند، چرا که به نفع ايران نيست که صادرات نفتي خود را کاهش دهد چه رسد به اينکه آنها را متوقف کند. با اين وجود، فشارهاي داخلي، حس ملي گرايي و نياز به بهبود موقعيت چانه زني ايران با کشورهاي غربي احتمالا ً دولت ايران را ناگزير خواهد کرد در مقابل تحريم هاي شديد سازمان ملل و حمله هوايي به تأسيسات هسته اي اش واکنش نشان دهد. اما حتي تحت اين شرايط بسيار سخت نيز ايران همواره به درآمدهاي نفتي خود نياز خواهد داشت. اگرچه قطع نمادين صادرات نفتي ايران امکان پذير است، اما تأثير اندکي بر بازارهاي نفتي جهان خواهد داشت. دولت ايران گزينه هاي موثرتري براي مقابله با حملات آمريکا و متحدانش خواهد داشت. حاميان ايران در عراق مي توانند صادرات نفتي عراق را از بصره فلج کنند. اين امر به طرح هاي آمريکا زيان خواهد رساند، اما باعث افزايش درآمدهاي نفتي ايران خواهد شد. به علاوه ايران مي تواند با حمله به جاده ها و پل ها به ويژه بزرگراه کويت- بغداد، دسترسي ارتش آمريکا به سوخت را محدود نمايد. جامعه بين الملل نيز همچنان بهاي سنگين بن بست هسته اي ايران را که در سال هاي آتي سايه اي بر سر بازارهاي نفتي جهان خواهد بود، پرداخت خواهد کرد.منبع: هيوستون کرونيکل، 1 ژوئيه
هيوستون کرونيکل - دوشنبه 11 تیر 1386 [2007.07.02]
ايران صرفنظر از اينکه رئيس جمهوري آمريا در سال 2009 9 يک جمهوريخواه يا دموکرات باشد، همچنان به غني سازي اورانيوم خواهد پرداخت. در عين حال از آنجا که برنامه هسته اي تنها به ثبات رژيم ايران کمک مي کند، واشنگتن نيز با هرگونه برنامه هسته اي حتي برنامه غيرنظامي مخالفت خواهد کرد. در نتيجه احتمال مي رود تنش هاي هسته اي، روابط ايران و آمريکا را در سال هاي آتي پيچيده تر کند.اغلب ادعا مي شود که ايران با داشتن ذخائر انبوه نفت و گاز طبيعي نيازي به انرژي هسته اي ندارد، اما دولت ايران به دليل اقتصاد شکننده خود و به منظور تأمين ميزان روزافزون برق مصرفي جمعيت رو به گسترش، تحت فشار اقتصادي و سياسي است. استفاده از نفت و گاز طبيعي براي برق مصرفي داخلي، صادرات نفت و گاز را که منبع اصلي درآمدهاي دولتي هستند، تهديد مي کند. در واقع به تبع مصرف داخلي نفت که سرعتي بيش از توليد آن دارد، درآمدهاي دولتي حاصل از صادرات نفت کاهش يافته اند.بنابراين، برق هسته اي با فراهم کردن نفت و گاز طبيعي بيشتر براي صادرات، کاهش درآمدهاي دولتي را متوقف خواهد کرد. منابع گاز طبيعي ايران جايگزيني براي برق ارزان هسته اي نيست، چرا که از گاز مي توان در مصارف مفيد ديگري غير از توليد برق استفاده کرد. دولت ايران نگران است که کمبود برق، رشد کند اقتصادي و نرخ بالاي بيکاري، توده مردم را بر عليه آن تحريک کند. بدنبال تنش هاي اجتماعي، ناآرامي هاي سياسي نيز درخواهد گرفت.انرژي هسته اي امکان عرضه برق ارزان قيمت و فراوان را فراهم مي کند که اين خود باعث ثبات اجتماعي و سياسي دولت ايران است. استدلال کارشناسان ايراني اين است که در بررسي توازن ميان ناآرامي هاي داخلي و تحريم هاي خارجي، دولت ايران بايد ميان امنيت داخلي و امنيت بين المللي يکي را انتخاب کند. فشارهاي داخلي به راحتي مي تواند رژيم ايران را سرنگون کند، اما فشارهاي بين المللي فاقد اين قدرت است. تاريخ طرفدار دولت ايران است. جمهوري اسلامي از جنگ خونين با عراق، تحريم هاي اقتصادي و دهه ها فشار و انزواي بين المللي از سوي آمريکا جان به در برده است. به علاوه، سران ايران به خاطر دارند که شاه به رغم برخورداري از حمايت هاي قوي بين المللي، ناگزير به فرار از کشور شد.اگرچه ممکن است هرگونه مخالفت آتي دولت آمريکا، حتي با برنامه غيرنظامي هسته اي ايران دلايل امنيتي داشته باشد، اما در عين حال سياست گذاران آمريکا تأثير استراتژيک انرژي هسته اي را در ثبات بخشيدن به رژيم ايران درک کرده اند. آمريکا و ايران از سال 1979 به نيابت از ديگران با يکديگر جنگيده اند و درگيري هاي بيشتر آنها به اين معناست که اين جنگ نيابتي در کنار جنگ هاي تجاري و سرمايه گذاري، در لبنان، عراق، افغانستان و منطقه درياي خزر ادامه خواهد يافت. در واقع مادامي که چين و روسيه پول براي سرمايه گذاري و سلاح براي فروش دارند، اکثر تحريم هاي سازمان ملل فاقد قدرت اجرايي خواهند بود.ايران همچنان جامعه بين الملل را با سلاح نفت تهديد خواهد کرد، اما بسيار بعيد است که اين تهديد را عملي کند، چرا که به نفع ايران نيست که صادرات نفتي خود را کاهش دهد چه رسد به اينکه آنها را متوقف کند. با اين وجود، فشارهاي داخلي، حس ملي گرايي و نياز به بهبود موقعيت چانه زني ايران با کشورهاي غربي احتمالا ً دولت ايران را ناگزير خواهد کرد در مقابل تحريم هاي شديد سازمان ملل و حمله هوايي به تأسيسات هسته اي اش واکنش نشان دهد. اما حتي تحت اين شرايط بسيار سخت نيز ايران همواره به درآمدهاي نفتي خود نياز خواهد داشت. اگرچه قطع نمادين صادرات نفتي ايران امکان پذير است، اما تأثير اندکي بر بازارهاي نفتي جهان خواهد داشت. دولت ايران گزينه هاي موثرتري براي مقابله با حملات آمريکا و متحدانش خواهد داشت. حاميان ايران در عراق مي توانند صادرات نفتي عراق را از بصره فلج کنند. اين امر به طرح هاي آمريکا زيان خواهد رساند، اما باعث افزايش درآمدهاي نفتي ايران خواهد شد. به علاوه ايران مي تواند با حمله به جاده ها و پل ها به ويژه بزرگراه کويت- بغداد، دسترسي ارتش آمريکا به سوخت را محدود نمايد. جامعه بين الملل نيز همچنان بهاي سنگين بن بست هسته اي ايران را که در سال هاي آتي سايه اي بر سر بازارهاي نفتي جهان خواهد بود، پرداخت خواهد کرد.منبع: هيوستون کرونيکل، 1 ژوئيه
No comments:
Post a Comment